حسابرسی اعمال

عمل، بهترين همراه (يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ اَنَّ بَيْنَها وَبَيْنَهُ اَمَداً بَعيداً)(1) (به ياد آر!) روزى كه انسان هر كار نيك و بد خويش را حاضر بيند و آرزو كند: اى كاش! ميان او و كردار زشتش، فاصله زيادى مى بود.
قبلاً گفتيم كه نخستين حكمت و نصيحت لقمان به پسرش توحيد و خداشناسي بود كه زيربناي همه كمالات، معارف و ارزش‏ها به حساب مي‏ آيد. حال، به تشريح دومين حكمت و نصيحت او مي ‏پردازيم. او به فرزندش چنين مي‏ گويد: «يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ؛ پسرم!
ظهور چهره واقعى و ملكوتى اعتقادات و اعمال به صورتهاى متناسب با آنها از تجسم عمل گاه به تمثّل عمل[1] و گاه به تجسّد عمل[2] و نيز تشبّح نيات و ملكات[3] تعبير شده است. گرچه مفاد و مضمون تجسّم عمل با صراحت در قرآن و روايات طرح گرديده؛ امّا خود اين اصطلاح در متون روايى و آيات قرآن ديده نمى شود و حتى مى توان گفت كه در ميان متفكران اسلامى نيز از سابقه ديرينى برخوردار نيست. البته گاهى تعابيرى مانند تمثّل يافتن عمل يا مسخ حقيقت انسانى در روايات و آثار متقدمان آمده است.[4]
فلنسالن الذين ارسل اليهم و لنسالن المرسلين. فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين. و الوزن يومئذ الحق فمن ثقلت موازينه فاولئك هم المفلحون. و من خفت موازينه فاولئك الذين خسروا انفسهم بما كانوا باياتنا يظلمون.
كاملان مشرف بر خلايق، يا انسانهاى متوسط در ايمان اَعراف جمع عُرْف، مكانهاى بلند و مرتفع را گويند[1]، از آن جهت كه آشكار و به راحتى قابل رؤيت است، برخلاف مكان پست.[2] به يال اسب و تاج خروس، نيز عرف گفته مى شود، زيرا در قسمت مرتفع بدن آنان قرار دارد.[3] اعراف السحاب نيز به بخشهاى بالايى ابر اطلاق مى گردد.[4] آيات 46 ـ 49 اعراف/7 درباره اعراف و اصحاب آن سخن گفته است. به همين مناسبت سوره هفتم قرآن «اعراف» نام گرفته و آيات 13 ـ 15 حديد/57 نيز به آن تفسير شده است.
رواياتي در این خصوص وجود كه دلالت دارند بر اينكه در مادّة اعراف ، عرفان و معرفت به كار رفته است . و شايد ريشة اين نوع تعبير، از آية قرآن گرفته شده باشد كه : وَ عَلَي الاْعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاَّ بِسِيمَب'هُمْ.چون در اين آيه ، وقوف بر اعراف را از آنِ كساني قرار داده است كه معرفت دارند بواسطة علامت و نشانه هائي كه در سيماي مردم است ، اگر ضمير هُمْ به كُلاًّ بر گردد؛ و يا به نشانه هائي كه در سيماي خودشان است اگر ضمير هُمْ به رِجَالٌ بر گردد.
مجموعه مقالات «در آستان امامان، با محوريت «شرح زيارت جامعه كبيره» تقديم شيفتگان آل پيامبر(ص) مى ‏شد در اين مقاله نيز فرازهايى از اين زيارت را مورد بحث قرار مى ‏دهيم. «وشهداء على خلقه» و خداوند شما را به عنوان گواهان بر خلق خود قرار داد. "شهداء" جمع شهيد است، اين واژه در اصل به معناى حضور توأم با مشاهده همراه با اعلام است، «و هو يدل على علم و حضور و اعلام»(1) در قيامت خداوند گواهان متعددى براى اعمال انسان قرار داده است كه هر گونه راه فرارى بر مجرمان بسته مى‏ شود. اين شهود عبارتند از:
 رويا ، تجسم اعمال و افكار آدمي در شكل برزخي و مثالي آن است. ميان آن چه در آيات قرآني به نام تجسم اعمال و تجسد آن در روز رستاخيز ياد شده و تجسم برزخي آن در رويا نوعي ارتباط منطقي و معنايي وجود دارد. به نظر مي رسد براي دست يابي به تاويل و تعبير رويا بتوان از داده ها و اطلاعاتي كه در قرآن در باره برخي از تجسم اعمال و افكار آدمي در روز رستاخيز آمده ، استقاده و بهره برد. به اين معنا كه رويا و عالم مثال ، جهاني است كه افكار و انديشه ها و اعمال و رفتار آدمي را به شكل تجسمي بيان مي كند.