قرآن و برخورد انديشه ها

حمد و سپاس بر خداوند يزدان که بندگان را از نعمت خرد و انديشه مستغنى ساخته و تعقل و تفکر را مصباح هدايت در مسير ظلمانى بسوى کمال و سعادت جاويد بشري قرار دارد . و درود و تهيّت بر تمامى خردمندان، صاحبان بصيرت و جويندگان حقيقت که از اين وديعه و عطيّه الهي در جهت خودسازى و خدمت به خلق خداوندي، بهره جستند. اکنون با اميد راسخ و رجاء واثق بر بهره گيرى از انديشة بشرى در مسير کمال واقعي، بر آن شديم تا با تحرير و تقرير مطالبي پيرامون «قرآن و برخورد با انديشه‌ها»‌ قطره‌اى از درياي ژرف اين موضوع را بيان کنيم .

لذا آنچه که در قالب اين مقاله بطور اختصار و اجمال ذکر شده است، عبارتند از :
1ـ آزادى در بيان انديشه و احترام و ارج نهادن به آن
2ـ منابع تفکر و تعقل و انديشه در قرآن
3ـ لغزشگاههاى انديشه در قرآن

1ـ آزادى در بيان انديشه و احترام و ارج نهادن به آن

« شاورهم في الأمرِفإذاغَزَمْتَ فَتَوَکَّل عَلَى اللّهِ »[1] « با مردم درد مورد هريي و سياستگذارى در شئوون مختلف اداري، به مشورت بنشين . ولي هنگام تنفيذ و تدبير برخاسته از رأى اکثريّت، برخدا توکّل کن » . در اسلام بر آزاد بودن و آزاد زيستن انسان، تأکيد فراوان شده است .

اصل اباحه و جواز انتفاع عمريي از مظاهر طبيعت و بهره‌مند شدن از تمدهاى زندگى براي همگان،‌ يکى از پايه‌هاى استوار شريعت را تشکيل مى دهد. آزادى انديشه بايد معقول و متعهدانه باشد. هر کس در انديشه آزاد است و در اصل انديشه تحميلى نيست . هر انديشمندى ، انديشة خود را از مقدماتى دريافت مي دار، که برايش فراهم آمده . اگر مقدمات فراهم شده، بر پاية متين و استوار باشد،‌نتيجه و حاصل آن صواب و اگر در تنظيم و انتخاب مقدمات، خللى روى دهد، نادرست مي‌باشد.

در قرآن کريم هيچ کس به سبب انديشة ناصواب مورد سرزنش و نکوهش نيست، جز آنکه در مقدمات فراهم شدة وي، به مباحثه و مناقشه بپردازند. بحث و گفتگو جنبة ارشادى دارد و نه اعتراض . چون خالصانه ومشفقانه انجام مى گيرد، غالباً موفق گرديده و کجيها را راست و انحرافات را استوار ميگرداند، که درقرآن کريماز آن بعنوان « جدال أحسن » يد شده است .

« و لاتجادلو اهل الکتاب الاّ بالتي هيِ اُحسين » [2]« و بااهل کتاب ( که در آن زمان صاحبان انديشه بودند ) با بهترين شيوه به بحث وگفتگو بپردازيد. در جايي ديگر از قرآن کريم آمده است:
« ادفع بالتيِ هيِ أحسن صت مإذالذى بينک و بثنه عداوه کأنه وليُّ حميم’ » [3] «با نيکويى به مقابله با آنان برخيز، چه که اين شيوه موجب شود، تا آنکس که با تو از درخصومت درآمده، دگرگون شود و دوستي، گرم و صميمانه شود. »

بدين سان اگر انديشه در محيطى صميمانه وصادقانه که روح تفاهم بر آن حاکم است، مطرح باشد، بى شک با دستورات قرآن تطابق دارد. علاوه بر آنکه آزادى انديشه و اظهار نظر در مسائل سياسي، عقيدتى تحت عنوان « نصح الأمه» مورد ترغيب و تأکيد شارع مقدس قرار گرفته است ولى اگر غرض از طرح انديشه ها، افشاى اسرار و سست جلوه دادن پايه‌هاي نظام باشد، حاکى از بيمارى درونى است که بايد بشدت از گسترش و پيشرفت آن جلوگيرى شود. خداوند متعال دراين باره درقرآن مجيد مى فرمايد:

« و إذا قيل لهم لاتفسدوا في‌الارضِ قالو نما نحنُ مصلحون، الا انهم هم المقدون و لکن لايشعرون »
[4]« هر گاه به آنان گفته شود انديشه‌هاي پاک و سالم را آلوده نسازيد، گويند: همانا ما اصلاح طلبان هستيم، در حاليکه آنان در راه فسادگرى مى کوشند و فهم آنرا ندارند که موضع نادرست خود را درک کنند.»

بنابر نصّ قرآن، طرح انديشه‌ها اگرتوأم با روح تفاهم باشد، اسلام با شرح صدر نتيجه گيرى کامل از آنرا استقبال مى کند و اگر حاکى از توطئه پنهان باشد، بشدت با آن مقابله مى کند. از جمله آيات شريفه اى که بيانگر چگونگى برخورد با انديشه‌هاست، آية « لااکراه فى الدين »[5] است .در اين آيه عدم اکراه و اجبار در پذيرش دين روشن شده، زيرا دين که بر پاية باور استوار است، تحميل پذير نيست، جز آن که بايد با دلايل متقن، راه هدايت را از ضلالت تشخيص داد.

درادامة آيه، آمده است: « قَدتبيّنَ الرّشدُ مِنَ الغيِّ »[6] البته اين بدان معنا نيست که قرآن کريم ديگر اديان معاصر را پذيرفته و همه را بر صراط مستقيم بداند زيرا که خود فرموده است : « إن الدين عندالله الإسلام »[7] « يگانه دين حق نزد خدا اسلام است و بس ».

و يا در آيه اى ديگر آورده است: « من يتبع غير الاِسلامِ ديناً فلن يقبل منه و هو فى الاخرة من الخاسرين »[8]آرى قرآن کريم در برخورد با انديشه هاى پيروان ساير اديان، در مقام پذيرش است امّا به حقانيت فعلى آنها قائل نيست. و هر که جز اين پندارد، يا اسلام را درک نکرده يا براى اديان ريشه و اصالتى قائل نيست. قرآن کريم در عين آنکه برتوجه به انديشه‌ها و پذيرش انديشه‌هاى پاک و ناب تأکيد دارد، خود در مقام راهنمايى و ارشاد درآمده و به ارائة طريق و عرضة انديشة الهى مى پردازد .

« و أنَّ هذا طراحى مستقيماً فاتبعوا السُبُلَ فتفرق بکم عن سبيله ذلکم وصاکم تتقون»[9]«و اين يگانه راه استوار است، همانرا دنبال کنيد و به راههاى ديگر نرويد، که از راه حق جدا گشته و پراکنده مى گرديد. »

اين سفارش است که خداوند فرموده تا افرادى متعهد وبا پروا باشيد. » انديشه در اسلام پايگاهي بس ارجمند دارد. از اينرو قرآن کريم انسانرا به مطالعه و تبيين پديده‌هاى هستى فرا مي‌خواند، تا او را از اين رهگذر به تفکر و تعمق وا دارد.

« و إذاقيل لهم تعاکو إلي ما انزل الله و إلى الرسول قالو حسبنُا ما وَجَدْ نا عليه آبانها و کوکان آباوهم لايعلمون شيئاً و لا تهيدون »[10] قرآن کريم از عقل تمجيد مي‌کند و تقليد کورکورانه را نهى و پذيرش هر مطلبى را برون دليل و برهان منع مي‌کند. در قرآن دعوت به مطالعه و پژوهش در فرهنگهاى مختلف، بيان سنتهاى الهى و اجتماعي، پرداختن به تاريخ جوامع و … با کمال حراصت و به تفصيل بيان گرديده است.

« در قرآن هر مرحله نسبت به مرحلة ديگر، کاملتر است و تطوراتى نيز در خط کلى حرکت تاريخ وجود دارد و اديشة انسان رو به گسترش است و مسير تاريخ رو به کمال.»[11]

2ـ منابع انديشه در قرآن

قرآن کريم علاوه بر اينکه به تفکر و انديشه دعوت مى کند منابع آنرا نيز ارائه نموده است و از آنان بعنوان موضوعاتى که شايسته است انسان دربارة آْنها انديشه خود را به کار اندازد، ياد نموده است .

الف) طبيعت :

در سراسر قرآن آيات فراوانى است که طبيعت،‌همچون آسمان، زمين، خورشيد،‌جريان باد، حرکت کشتيها و بالاخره هر امرمحوى که بشر در اطراف خودى بيند را بعنوان يکى از منابع معرفت و انديشه معرفى کرده است « الم ترأنَّ الله خلق السموات و الأرض بالحقّ، إن يشأندهيکم و يأتِ بخلقٍ جديدٍ»[12] « آيا نديده‌اى که خداوند آسمانها و زمين را، بحق آفريده است اگر خواهد شما را مي‌برد و آفريده‌اي نو مي‌آورد.» بعلاوه خداوند در آيه اى ديگر مى فرمايد :

« الله الذى خلق السموات و الأرض و أنزل من السماء ماءً فأخرج به مِنَ الثمراتِ رزقاًلکم، و سخرلکم الفلک لتجرى فى البحر باکرِه، و سخر کلمه الأنهار »[13] « و خورشيد و ماه را که پيوسته در جنبش و گردشند براى شما رام کرد و همچنين شب و روز را .» « أفلاينطرون إلى الابل کيف خلقت و إلي الما کيف رفعت» (غاشيعه آية 17) « آيا به شتر نمي نگرند که چگونه خلق شده وى ا بسوى آسمان که چگونه مرتفع و بنا شده است . »

ب) ضمير انسان :

قرآن ضمير انسانى را بعنوان يکى ديگر از منابع معرفت و انديشه ذکر نموده و از نظر او سراسر خلقت،‌آيات الهى و علايم کشف حقيقت است قرآن از جهان خارج انسان به « آفاق » و از جهان درون انسان به « انفس » معتبر مى کند و از اين طريق اهميت ويژة توجه به درون و ضمير خويش را گوشزد مى نمايد . « سنريهم آيا ثنا في‌الافاق و فى انفسهم حتى تبين لهم انى الحق »[14] « و آيات خود را براى آنها نشان خواهيم داد در جهان و درون انسان تا براي آنها روشن شود که همانا او (خداوند ) حق است . «أولم يتفکر و افي انفسهم ما خلق الله السموات و الارض ما بينهما الا باالحق : « آيا در درونخويش تفکر نمى کنند و خود آسمانها و زمين و مافيهما را جز بحق خلق نکرد. (روم ـ 8)

ج ) تاريخ :

در قرآن کريم آيات فراوانى دال بر مطالعة سرنوشت اقوام گذشته آمده و آنرا مانند يک منبع عظيم معرفتى که بتواند انديشة بشرى را بارور سازد، معرفى مي‌کند، از نظر قرآن جامعة بشرى و تحولات آن، بر طبق يک سلسله قوانين و نورين استوار است . عزتها و ذلتها موفقيتّ‌ها و شکستهاى تاريخى « حسابهاى دقيق و منظمى دارند و با شناختن آن حسابها و قانونها، مى توان تاريخ حاضر را تحت فرمان در آورد و بسوى کمال و سعادت واقعى خود و مردم حاضر،‌از آن بهره گرفت . « قَدَخَلتْ من قَبلِکُمْ سننُ فسيرو فى الأرض فانظروا کيف کان عاقبه المکذّبين »[15] «پيش از شما سنن و قوانينى عملاً بوقوع پيوستهاست . پس در زمين و آثار تاريخى گذشتگان، گردش و کاوش کنيد و ببينيد پايان کار کسانيکه حقايقي را که از طريق وحى به آن عرضه داشتيم، دروغ پنداشتند.» « فاتصص القصص لعلهم يتفکرون »[16] داستانها را بازگو کن شايد تفکر نمايند.»

3ـ لغزشگاههاى انديشه از نظر قرآن

قرآن کريم در ضمن اينکه انديشه و تفکر را عبادت دانسته و اصول عقايد را جز با انديشة منطقي، صحيح نمي‌داند، به يک مطلب اساسى نيز توجه کرده و آن اينکه لغزشهاى فکرى و اندشه‌اى بشر از کجا سرچشمه مى گيرد. و اگرانسان بخواهد درست بينديشد ودچار خطا و انحرافات نگردد چه بايد بکند؟

الف ) تکيه بر ظن و گمان به جاي علم و يقين :

قرآن مى فرمايد: « و إن تطع اکثر من في الأرضِ‌ نصلوک عَن سبيل اللهِ إن يتعبون الا الظَّنَّ و إن هم الاَّ تَحرِصون»[17]« اکثر مردم چنين‌اند که اگر بخواهى پيرو آنان باشي، تو را از راه حق گمراه مى کنند، براى اينکه تکية آنها بر ظن و گمان است و تنها با حدس و تخمين کار مى کنند. » قرآن کريم در آيات عديده اى با پيروى از ظن و گمان در بيان انديشه مخالفت مى کند و مى فرمايد: « و لاتقفُ ما ليس لک به علم »[18]« ماداميکه به چيزى علم و يقين حاصل نکرده‌اي، آنرا دنبال مکن »‌

ب) ـ اميال و هواهاي نفسانى :

تلاش بر حقيقت خواهى و تسليم خويشتن به دلايل و مدارک، عدم اعتقاد توجه به خواسته هاى نفس، امرى مسلم در کارآيى و بيان انديشه‌اى سالماست عدم حفظ انسان از بيطرفى در تفکرات خود جهت اثبات يا نفى امري، يا تمايل نفس او به يک سو، خواه ناخواه عقربة انديشه‌اش به جانب ميل و خواهش نفسانى متمايز مى شود. در اين رابطه قرآن کريم در آيه‌‌اى چنين فرموده است: « إن يتعبون الاالظنَّ و ماتهوى الانفس »[19] « پيروى نمي‌کنند مگر از گمان و از آنچه نقسها خواهش مى کند.»

ج) سنتگرائى :

انساني هنگاميکه متوجه مى شود، فکر و عقيدة خاصي، مورد قبول سنتهاى گذشته بوده‌ است، خود به خود و بدون آنکه مجالى به انديشة خويش دهد، آنرا مى پذيرد . قرآن کريم يادآوري مى نمايد، که پذيرفته ها و باورهاى گذشتگان را مادام که با عقل نسنجيده‌اند ، نپذيرند و در مقابل باورها و عقايد گذشتگان استقلال فکرى داشته باشند. « إذا قيل لهم اتبعوا ما انزل الله قالو بل نتمع ما الفيناعليم آبائفا اولوکان آباوهم لايعقلون شئاً و لاتهيدون »[20]«اگر به آنها گفته شود که از آنچه خداوند بوسيلة وحى فرو فرستاده پيروى کنيد، گويند: خير، ما همان روشها و سنت‌هايى را پيروى مى کنيم که پدران گذشتة‌خود را بر آن يافتهايم . آيا اگر پدرانشان هيچ چيز را نمي‌فهميدند و راهى را نمي‌يافتند، باز هم از آنها پيروى مى کنند. »

د) شخصيت گرائى :

يکي ديگر از موجبات لغزش انديشه، گرايش و تمايل به شخصيت‌هاست . شخصيتهاى برجستة تاريخى يا مفاخر، از نظر عظمتي که در نفوس دارند، بر روى انديشه ديگران اثر مى گذارند، و حقيقت فکر و استقلال انديشة ديگران را تسخير مي کنند. و ديگران آنچنان مى انديشند که آنان مى انديشيده‌اند . و در مقابل آنها اراده و استقلال فکرى خود را از دست مى دهند. قرآن کريم ضمن دعوت به استقلال فکرى و ارادة خويشتن، پيرويهايي جاهلانه از اکابر و شخصيت‌ها را منع ميکند و مي‌فرمايد : « و قالو ربنا انا اطعنا سادث و کبرائنا فاصلونا السبيلا.»[21] بدين معنا که نادمان تبهکار در يوم الحساب به ضلالت و گمراهى که در اثر پسروي هاى جاهلانه از بزرگانشان، نصيبشان شده است، اعتراف مي کنند.
«والسلام على من اتبع الهدي»

نويسنده : فاضل شادماني

پی نوشت ها:
[1] آل عمران آية 159
[2] عنکبوت آية 46
[3] فصلت آية 34
[4] بقره آيات 11و12
[5] بقره آية 256
[6] بقره آيه 256
[7] آل عمران آية 85
[8] آل عمران آية 85
[9] انعام آيه 153
[10] مائده آيه 104
[11] قرآن ،‌ جامعه شناسي، اتو پيا ص 169
[12] ابراهيم آية 19
[13] ابراهيم آية 32
[14] فصلت آية 53
[15] آل عمران آية 137
[16] اعراف آية 176
[17] اسراء آية 136
[18] اسراء آية 136
[19] نجم آية 23
[20] بقره آية 170
[21] احزاب آية 67