ترتيب نزول سوره‏ها

در ترتيب نزول سوره‏ها رواياتي در دست است كه مورد اعتماد بزرگان است وعمدتا از ابن عباس نقل شده است.

مانند روايتي كه احمد بن ابي يعقوب كاتب،معروف به ابن واضح يعقوبي(متوفاي 292) در تاريخ خود از محمد بن سائب كلبي از ابي صالح از ابن عباس نقل مي‏كند 1.
و يا روايتي كه محمد بن اسحاق وراق، معروف به ابن نديم (متوفاي 385)در كتاب الفهرست‏ خود آورده است2

و يا علامه‏طبرسي صاحب تفسير از شيخ خود ابو محمد مهدي بن نزار حسيني قايني از علامه‏قرن پنجم حافظ كبير عبيد الله بن عبد الله بن احمد، معروف به حاكم حسكاني‏نيشابوري صاحب كتاب‏-شواهد التنزيل‏- روايت ترتيب را از ابن عباس آورده‏است. و نيز از كتاب‏-الايضاح‏- استاد احمد زاهد روايتي را نقل كرده است 3 . و نيزامام بدر الدين زركشي،اولين محقق مسايل قرآني(متوفاي 794) در كتاب خود-البرهان في علوم القرآن‏- كه در سال 773 آن را نگاشته، تفصيلا روايات ترتيب راآورده است و مي‏گويد:-هذا نزل من القرآن و عليه استقرت الرواية من الثقات‏- 4

وبالاخره جلال الدين سيوطي،علامه عصر خود(متوفاي 911) در كتاب معروف‏خود -الاتقان‏- اين روايات را آورده است، و از ابو الحسن بن حصار، در اين زمينه‏ منظومه‏اي مي‏آورد كه در كتاب الناسخ و المنسوخ وي درج شده است. سيوطي‏روايت ترتيب را از جابر بن زيد 5 نيز مي‏آورد كه تكميل كننده روايت ابن عباس‏به شمار مي‏رود 6

علامه طبرسي و ديگر بزرگان فن، متذكر مي‏شوند كه رعايت ترتيب سوره‏ها،نظربه ابتداي هر سوره است. اگر سوره‏اي تا چند آيه نازل شود،و پيش از اتمام آن‏سوره،سوره ديگري به طور كامل نازل گردد،و حتي چند سوره ديگر در اين ميان‏به صورت كامل نازل شود،آن گاه بقيه سوره نخست نازل شود،در اين حالت نيزاعتبار ترتيب،مبدا نزول هر سوره خواهد بود.

چنان كه سوره علق تا پنج آيه در آغازبعثت نازل گرديد و پس از چند سال بقيه سوره نازل شد.هم چنين سوره مدثر وسوره مزمل و غيره نيز به همين روال نازل شده‏اند.به همين دليل سوره علق اولين‏سوره نازل شده شمرده مي‏شود.چنان كه طبرسي در مجمع البيان(ج 10 ص 405)
از كتاب‏-الايضاح‏-احمد زاهد نقل كرده است.

ترتيب سوره‏ها طبق روايت ابن عباس و تكميل آن مطابق روايت جابر بن زيد،با تصحيح از روي نسخه‏هاي متعدد قابل اعتماد، 7 عبارت است از:
در نقل سيوطي سوره فاتحه در روايت ابن عباس نيامده است،لذا آن را بر اساس روايت جابر بن زيد و نيز طبق‏ نص مذكور در تاريخ يعقوبي، تصحيح كرديم(الاتقان،ج 1،ص 25 و تاريخ يعقوبي،ج 2،ص 26).

 

آيات استثنايي

در نوشته‏هاي برخي از قدما آمده است كه در برخي سوره‏ها،آياتي بر خلاف‏اصل سوره آمده است.يعني اگر سوره مكي است‏ برخي آيات آن مدني و اگر مدني‏است‏ برخي آيات آن مكي است. البته ما با تتبعي كه انجام داده‏ايم به خلاف اين نظردست‏ يافته‏ايم،هر سوره‏اي كه مكي است تمام آن مكي است و هر سوره‏اي كه‏ مدني است تمام آن مدني است 8 .در اين كتاب به چند نمونه به اختصار اشاره‏مي‏شود:

 

نمونه اول:

گفته‏اند: در سوره مائده آيه «اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم‏و اخشون،اليوم اكملت لكم دينكم و...» درعرفات بر پيامبر صلي الله عليه و آله نازل شد9 ،ولي اين توهم بر اساس آن است كه معيار و شاخص‏مكي و مدني را مكان بدانيم و بگوييم هر سوره‏اي كه در مكه نازل شده مكي است‏گرچه پس از هجرت نازل شده باشد.در صورتي كه معيار مكي يا مدني بودن زمان‏هجرت است و تقسيم مكي و مدني به پيش از هجرت و پس از هجرت برمي‏گردد.

 

نمونه دوم:

گفته‏اند: سوره توبه،آيه‏هاي «ما كان للنبي و الذين آمنوا ان يستغفروا للمشركين و لو كانوا اولي قربي...» و «ان ابراهيم لاواه حليم» 10 هنگام وفات ابو طالب در مكه‏نازل شده در حالي كه پيامبر صلي الله عليه و آله به او وعده داد تا براي آمرزش وي دعا كند11

اين‏گفته از كساني است كه سعي بر آن دارند تا ابو طالب را موقع وفات كافر بشمارند. ما در جاي خود، واهي و مغرضانه بودن اين پندار را ثابت نموده‏ايم. لذا صحيح همان‏است كه طبرسي در تفسير خود آورده كه گروهي از مسلمانان پس از فتح مكه،ازپيامبر صلي الله عليه و آله خواستند تا اجازه فرمايد براي پدران مشرك خود طلب استغفار كنند. آن گاه اين آيه نازل شد و به طور صريح از اين كار منع نمود 12

 

نمونه سوم:

گفته‏اند: سه آيه نخست‏ سوره يوسف مدني است. جلال الدين‏سيوطي اين نظر را سست مي‏داند، ولي عجيب است كه شخصيتي مانند ابو عبد الله‏ زنجاني آن را پذيرفته 13

در استدلال به اين كه اين چند آيه مدني است گفته‏اند: چون‏كفار مكه از يهود خواستند كه در مدينه درباره يوسف از پيامبر صلي الله عليه و آله سؤال كنند،اين‏سه آيه نازل شد. در صورتي كه وقتي تمام داستان قبلا در مكه نازل شده است معناندارد كه مقدمه آن در مدينه نازل شده باشد. البته ممكن است‏ بگوييم بر عكس، يهود از كفار و مشركين مكه خواستند كه درباره داستان يوسف عليه السلام بپرسند و آنان‏پرسيدند و اين سوره نازل شد.

نویسنده: محمد هادي معرفت

  • 1. تاريخ يعقوبي،ج 2،ص 26 و 35.
  • 2. ابن النديم،الفهرست،فن سوم از مقاله اول،ص 47-43.
  • 3. تفسير طبرسي،ج 10،ص 406-405.نيز رجوع شود به شواهد التنزيل،ج 2،ص 311 به بعد.
  • 4. البرهان،ج 1،ص 193.
  • 5. جابر بن زيد،از فقهاي بنام بصره و از بزرگان تابعين به شمار مي‏رود.از ابن عباس و عكرمه روايت كرده است. وفات او به سال 103 اتفاق افتاده است.روز وفات او قتاده گفت:-امروز داناترين اهل عراق وفات نمود-.
  • 6. الاتقان،ج 1،ص 29-22.
  • 7. زركشي سوره صف را بعد از سوره تحريم و قبل از سوره جمعه و برائت را قبل از مائده و مائده را آخرين‏سوره قرار داده است.
  • 8. ر.ك:التمهيد،ج 1،ص 237-169.
  • 9. تاريخ القرآن،ص 27.
  • 10. توبه 9:114-113.
  • 11. صحيح بخاري،ج 2،ص 119 و ج 6،ص 87.
  • 12. تفسير طبرسي،ج 5،ص 76.
  • 13. ر.ك:الاتقان،ج 1،ص 15.تاريخ القرآن،ص 28.
منابع: 

تاریخ قرآن، محمد هادي معرفت