انواع متصوره نسخ در قرآن(قسمت اول)

نسخ در آیات قرآنی را به چند گونه تصور كرده اند، كه برخی مورد قبول و برخی مردود است:

1. نسخ آیه و محتوا با هم: بدین گونه كه آیه مشتمل بر حكمی شرعی به طور كلی منسوخ شود، الفاظ آیه از قرآن برداشته شود، حكمی كه محتوای آیه را تشكیل می داده نیز منسوخ گردد.

2. نسخ آیه بدون محتوا: بدین معنا كه الفاظ و عبارات آیه از قرآن برداشته شود، ولی حكمی كه در محتوای آیه بوده، هم چنان باقی بماند و منسوخ نگردد.

3. نسخ محتوا بدون آیه: یعنی الفاظ و عبارات آیه هم چنان در قرآن ثبت است ومورد تلاوت قرار می گیرد، ولی حكمی كه محتوای آیه را تشكیل می داده منسوخ ‌شده باشد.

4. نسخ مشروط: همین صورت سوم است با این اضافه كه با اعاده شرایط تشریع نخستین، حكم منسوخ دوباره زنده شود و به اجرا درآید در نتیجه دو حكم منسوخ ‌و ناسخ، هر یك به شرایط خود بستگی دارند این در مقابل صورت سوم است كه نسخ، مطلق بوده و حكم منسوخ برای همیشه قابل اعاده نیست.
تفصیل و بیان این انواع به شرح زیر است ضمنا متذكر می شویم كه دو صورت نخست از دیدگاه ما مردود شناخته شده اند، آن چه معقول است گونه های سوم وچهارم است.

 

1. نسخ لفظ و محتوا

این گونه نسخ از نظر ما مردود شناخته شده است، زیرا دلایلی كه بر این مدعااقامه كرده اند موجب بی اعتباری قرآن می گردد مواردی را كه شاهد گرفته اند مستلزم تحریف قرآن و تحول و تغییر قرآن پس از وفات پیامبر اكرم (ص) می باشد پس ازوفات پیامبر نسخ، امكان ندارد و هرگونه احتمال اسقاط آیه در این حال تحریف قرآن كریم است.
در قرآن از مساله «حرمت ناشی از رضاع» (1) سخن به میان نیامده است، ولی از عایشه نقل كرده اند كه آیه ای در این باره وجود داشته و تا پس از وفات پیامبر(ص) تلاوت می شده، كه با جویدن بز خانگی از میان رفت او می گوید: در قرآن آیه ای بوده بدین مضمون: «عشر رضعات معلومات یحرمن، ده بار شیر خوردن موجب حرمت می گردد» سپس این آیه به آیه دیگری بدین مضمون: «خمس رضعات معلومات یحرمن، پنج بار شیرخوردن موجب حرمت می گردد» منسوخ گردید گوید: «این دو آیه (ناسخ و منسوخ) در ورقه ای نوشته شده بود و زیر تخت خواب من بودما از آن غفلت ورزیده، بز خانگی داخل اطاق خواب گردید و آن ورقه را جوید واز میان رفت» عجیب آن كه می گوید: «فتوفی رسول اللّه (ص) و هن مما یقرا من القرآن، فدخل داجن البیت فاكلهن(2)، هنگامی كه پیامبر(ص) وفات نمود، این آیات مورد تلاوت بودند، كه حیوان دست پرورده خانگی آن را جوید وخورد» .(3)
البته این نسبتی ناروا است، چگونه ممكن است آیه ای از قرآن با جویدن بزی ازمیان برود؟!
طبق این نقل آیه یاد شده مورد تلاوت اصحاب بوده، یعنی نبایستی تنها در آن ورقه ثبت شده باشد پس نبایستی با نابود شدن یك نوشته، اصل آیه كه محفوظ ذهن همگان است از میان برود اساسا قرآنی كه با جویدن بزی از میان برودهمان به كه از اول نباشد.
شگفت آورتر آن كه برخی از بزرگان فقهای اهل سنت به صحت سند این روایات نظر داده، مورد فتوا قرار داده اند مانند «ابن حزم اندلسی» در كتاب «المحلی» كه هم روایات را صحیح دانسته و هم طبق آن فتوا داده است(4) برخی از معاصرین نیزبر این باورند مانند «زرقانی» در «مناهل العرفان» (5) در این زمینه در كتاب «صیانه القرآن من التحریف» به تفصیل سخن گفته ایم(6) آیه كریمه «انا نحن نزلناالذكر و انا له لحافظون(7)، همانا ما قرآن را نازل كرده ایم و ما خود نگهبان آنیم» وآیه «لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حكیم حمید(8)، هرگز تباهی نه در حال و نه در آینده به آن راه نمی یابد (زیرا) از جانب كسی نازل گشته كه فرزانه ستوده است» بر همه این پندارها خط بطلان می كشد «واللّه غالب علی امره و لكن اكثرالناس لا یعلمون(9)، خداوند بر كار خویش چیره است، ولی بیش تر مردم نمی دانند» .

 

2. نسخ لفظ و بقای محتوا

بدین معنا كه در قرآن آیه ای وجود داشته كه مشتمل بر حكمی از احكام شرعی بوده، سپس لفظ و عبارت آیه برداشته شده (منسوخ گردیده) گرچه محتوای آن كه یك حكم شرعی است، هم چنان ثابت مانده و نسخ نگردیده است.
برای شاهد، آیاتی شمرده اند، از جمله آیه رجم «الشیخ و الشیخه اذا زنیافارجموهما البته نكالا من اللّه و اللّه عزیز حكیم» (10) خلیفه دوم اصرار داشت كه این آیه از قرآن است و زید بن ثابت بی جهت آن را در قرآن ثبت نكرد و تا آخرین روزحیات خود بر همین عقیده بود، گرچه هیچ یك از صحابه از وی نپذیرفت.
در قرآن كریم، تنها مساله جلد زانی (100 تازیانه) بر ارتكاب زنا مطرح است ولی عمر عقیده داشت كه مساله رجم زانی طبق آیه فرض شده نیز مطرح بوده است ولی عبارت «شیخ و شیخه» به معنای پیرمرد و پیرزن است كه هرگاه مرتكب زنا شدند سنگ سار می شوند.
كسانی كه این گمان را از عمر باور كرده اند، در تفسیر «شیخ و شیخه» مانده اند كه چرا سنگ سار شدن ویژه پیران باشد؟! لذا مالك بن انس (پیش وای فرقه مالكیه) دركتاب «الموطا» آن را به ثیب و ثیبه (مرد و زنی كه هم سر گرفته اند) تفسیر كرده است(11) ولی آن هم درست نیست، زیرا «رجم» مخصوص «محصن و محصنه» (مرد و زنی كه هم سر دارند) است این اخص از «ثیب و ثیبه» است كه هم سر گرفته باشند، زیرا هم سر گرفته بر كسی كه هم سر خود را رها كرده باشد نیز صادق است.
اساسا این باوری بوده كه عمر گمان داشته و هیچ یك از صحابه آن را نپذیرفته است حتی زید كه با دستور ابوبكر و سرپرستی عمر به جمع آوری قرآن پرداخت، آن را از عمر نپذیرفت، زیرا قرآن با خبر واحد ثابت نمی گردد آیات دیگری نیز ازعمر نقل كرده اند، مانند آیه رغبت او می گوید: ما آیه ای را در قرآن می خواندیم كه اكنون در آن وجود ندارد و آن «ان لا ترغبوا عن آبائكم فانه كفر بكم» (12) مورددیگر آیه جهاد است عبدالرحمان بن عوف گفت: آیا در قرآن نمی یابی «ان جاهدواكما جاهدتم اول مره» ؟
در جواب گفت: این آیه در ضمن آیات دیگر از قرآن اسقاط گردیده است(13) نیز آیه فراش «الولد للفراش و للعاهر الحجر» كه گمان می برد آیه ای بوده و از قرآن اسقاط شده است. (14)
در جای خود آورده ایم كه احتمال می رود عمر عبارات موزون و دارای سجع كه از پیامبر شنیده گمان برده كه قرآن است(15) اما باید دانست كه با این گونه گمان هانمی توان چیزی را اثبات نمود.
شگفت آن است كه برخی از بزرگان اهل سنت چنین گمان هایی را باور داشته به آن فتوی داده اند ابوبكر محمد بن احمد سرخسی، فقیه و اصولی معروف این گونه نسخ را پذیرفته است او به مساله «تتابع صیام ثلاثه ایام» ـ كه بدل از هدی در حج تمتع است ـ به استناد قرائت ابن مسعود «فصیام ثلاثه ایام متتابعات» فتوی داده است او می گوید: این قرائت تا عصر ابوحنیفه رواج داشته، و در عدالت ودرستی ابن مسعود شكی نیست لذا آن را باید پذیرفت(16) ابن حزم اندلسی نیزدر كتاب «المحلی» (17) همین مطلب را بیان می كند.
براساس گفتار فوق آیات یادشده پس از وفات پیامبر منسوخ گردیده است لذا دراین مورد باید گفت كه اساسا معقول به نظر نمی رسد یك آیه كه سند حكم شرعی ودلیل اثباتی آن است، از قرآن برداشته شود (منسوخ گردد) و محتوای آن كه حكم شرعی ثابت است بدون مستند باقی بماند! ازاین رو فقهای امامیه ـ همگان ـ به چنین روایات بی اساسی بها نداده و مورد استناد فقهی خود قرار نداده اند.

 

3. نسخ حكم و بقای آیه

بدین معنا كه در قرآن آیه ای باشد و محتوای آن كه یك حكم شرعی است منسوخ گردیده باشد این گونه نسخ ـ فی الجمله ـ مورد پذیرش علما است و آن را به سه نوع تقسیم كرده اند:
الف ـ محتوای آیه به دلیل اجماع یا سنت قطعی نسخ شده باشد.
ب ـ نسخ آیه به آیه دیگر ناظر به آن، صورت گرفته باشد.
ج ـ نسخ آیه به آیه دیگر كه ناظر به آن نیست، انجام شده است جز آن كه این نسخ ‌به جهت تنافی میان دو آیه و به دلیل تاخر آیه دوم نسبت به آیه نخست محقق شده است.
استاد آیت اللّه خویی ـ طاب ثراه ـ تنها صورت دوم را پذیرفته اند و برای صورت اول شاهدی نیافته و صورت سوم را ممتنع دانسته اند، زیرا وجود آیات متنافی درقرآن كریم امكان ندارد خدای متعال فرموده: «افلا یتدبرون القرآن ولو كان من عند غیراللّه لوجدوا فیه اختلافا كثیرا» (18) در این آیه گوشزد می كند كه در قرآن هیچ گونه دوگانگی و اختلاف میان آیات وجود ندارد آیه مذكور عدم وجود اختلاف را دلیل وحیانی بودن قرآن گرفته است به این معنا كه اگر قرآن كلام بشر بود هرآینه تنافی بسیار در آن راه می یافت. (19)
قایلین به نسخ برای هر سه فرض مثال آورده اند در فرض نخست آیه تمتع را «والذین یتوفّون منكم و یذرون ازواجا، وصیه لا زواجهم متاعا الی الحول غیر اخراج فان خرج ن فلا جناح علیكم فیما فعلن فی انفسهن من معروف و اللّه عزیر حكیم» (20) ـ شاهد گرفته اند ترجمه آیه چنین است: كسانی كه وفات یافته و هم سرانی از خود باقی می گذارند، از جانب خداوند سفارش است كه هم سران تا یك سال از تركه شوهر (اموال باقی مانده شوهر) بهره مند شوند و از خانه ای كه در آن سكونت داشته اندرانده نشوند و اگر خود بیرون رفتند باكی نیست.
گویند: این آیه طبق سنت پیشین، حق میراث زن از شوهر، همان بهره بردن ازتركه شوهر خود تا یك سال بوده و بیش از آن ارثی نمی برد و عده زنان شوهر مرده نیز تا یك سال بوده است سپس با تشریع ارث هم سران شوهر مرده، به میزان یك چهارم اموال باقی مانده، در صورت نداشتن فرزند، و یك هشتم، در صورت فرزند داشتن شوهران(21)، و نیز با تشریع عده وفات به چهار ماه و ده روز(22)، آیه یاد شده منسوخ گردید یعنی محتوای آن نسخ شده گرچه لفظ آن باقی مانده است.(23)

 

  • (1). ارضاع: شیردادن است كه موجب علقه مادری و فرزندی یا برادری و خواهری می گردد و نامحرم محرم، ودر نتیجه موجب حرمت ازدواج می شود.
  • (2). داجن به حیوانی گویند كه در خانه پرورده شود.
  • (3). ر ك: صحیح مسلم، ج 4، ص 167 صحیح ترمذی، ج 3، ص 456 صحیح دارمی، ج 2، ص 157 صحیح ابوداود، ج 1، ص 224 و دیگر كتب حدیثی و فقهی اهل سنت كه برآن صحه گذارده اند.
  • (4). ر ك: ابن حزم، المحلی، ج 10، ص 16 ـ 15.
  • (5). زرقانی، مناهل العرفان، ج 2، ص 216 ـ 214.
  • (6). ر ك: صیانه القرآن، ص 162 ـ 159 و نیز ج 2 التمهید، ص 289 ـ 285.
  • (7). حجر 15: 9.
  • (8). فصلت 41: 42.
  • (9). یوسف 12: 21.
  • (10). ابن حزم، المحلی، ج 11، ص 236 ـ 234 صحیح بخاری، ج 8، ص 211 ـ 208 صحیح مسلم، ج 4، ص 167و ج 5، ص 116 مسند احمد، ج 1، ص 23 و ج 5، ص 132 و 138 و ابوداود، الحدود/ 23 و ترمذی، الحدود/7ابن ماجه، الحدود/ 9 دارمی، الحدود/ 16 موطا مالك، الحدود/ 10.
  • (11). ر ك: جلال الدین سیوطی، تنویر الحوالك، شرح موطا، ج 3، ص 42 و نیز ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، در شرح بخاری، ج 12، ص 127.
  • (12). صحیح بخاری، ج 8، ص 211 ـ 208 صحیح مسلم، ج 4، ص 167 و ج 5، ص 116.
  • (13). ر ك: جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج 1، ص 106.
  • (14). همان.
  • (15). ر ك: صیانه القرآن من التحریف، ص 162 ـ 159.
  • (16). سرخسی، كتاب «الاصول» ، ج 2، ص 81.
  • (17). ج 11، ص 236 ـ 234.
  • (18). نساء4: 82.
  • (19). ر ك: آقای خویی، البیان، چاپ دوم، ص 306.
  • (20). این تفصیل در آیه 12 سوره نساء آمده.
  • (21). آیه تربص اربعه اشهر و عشرا ـ سوره بقره: 234.
  • (22). ر ك: فیض كاشانی، تفسیر صافی، ج 1، ص 204.
  • (23). تفسیر شبر، چاپ قاهره، ص 76.