اراده الهى در آیه تطهیر چه نوع اراده اى است؟

اراده الهى در آيه تطهير چه نوع اراده اى است؟

باید گفت اراده در جمله «إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ» اراده تكوينى است، نه تشريعى.

براى توضيح مطلب، بايد يادآور شويم كه: منظور از اراده تشريعى، همان اوامر و نواهى الهى است، فى المثل، خداوند از ما نماز و روزه و حج و جهاد خواسته، اين اراده تشريعى است.
معلوم است اراده تشريعى به افعال ما تعلق مى گيرد، نه افعال خداوند، در حالى كه در آيه فوق، متعلق اراده، افعال خدا است، مى گويد: خدا اراده كرده است كه پليدى را از شما ببرد، بنابراين، چنين اراده اى بايد تكوينى باشد، و مربوط به خواست خداوند در عالم تكوين.

افزون بر اين، مسأله «اراده تشريعى» نسبت به پاكى و تقوا، انحصار به اهلبيت(عليهم السلام)ندارد; چرا كه خدا به همه دستور داده است: پاك باشند و با تقوا، و اين مزيتى براى آنها نخواهد بود; زيرا همه مكلفان مشمول اين فرمانند.
به هر حال، اين موضوع يعنى «اراده تشريعى» نه تنها با ظاهر آيه سازگار نيست كه با احاديثى كه در اين رابطه وارد شده به هيچ وجه تناسبى ندارد، زيرا همه آن احاديث سخن از يك مزيت والا و ارزش مهم ويژه دارد كه مخصوص اهلبيت(عليهم السلام) است.

اين نيز مسلّم است كه «رجس» در اينجا به معنى پليدى ظاهرى نمى باشد، بلكه، اشاره به پليديهاى باطنى است و اطلاق اين كلمه، هرگونه انحصار و محدوديت را در شرك، كفر و اعمال منافى عفت و مانند آن نفى مى كند، و همه گناهان و آلودگيهاى عقيدتى و اخلاقى و عملى را شامل مى شود.
نكته ديگرى كه، بايد به دقت متوجه آن بود اين است كه: اراده تكوينى كه به معنى خلقت و آفرينش است، در اينجا به معنى مقتضى است نه علت تامه، تا موجب جبر و سلب اختيار گردد.
توضيح اين كه: مقام عصمت، به معنى يك حالت تقواى الهى است كه به امداد پروردگار، در پيامبران و امامان ايجاد مى شود اما با وجود اين حالت، چنان نيست كه آنها نتوانند گناه كنند، بلكه قدرت اين كار را دارند، و با اختيار خود از گناه چشم مى پوشند.

درست همانندِ يك طبيب بسيار آگاه كه هرگز يك ماده بسيار سمى را كه خطرات جدى آن را مى داند نمى خورد، با اين كه قدرت بر اين كار دارد، اما آگاهيها و مبادى فكرى و روحى او سبب مى شود كه با ميل و اراده خود از اين كار چشم بپوشد.
اين نكته نيز لازم به يادآورى است كه: اين تقواى الهى موهبت ويژه اى است كه به پيغمبران داده شده، نه به ديگران، ولى بايد توجه داشت كه خداوند اين امتياز را به خاطر مسئوليت سنگين رهبرى به آنها داده.
بنابراين، امتيازى است كه بهره آن عايد همگان مى شود و اين عين عدالت است، درست مانند امتياز خاصى كه خداوند به پرده هاى ظريف و بسيار حساس چشم داده كه تمام بدن از آن بهره مى گيرد.
از اين گذشته، به همان نسبت كه پيامبران امتياز دارند و مشمول مواهب الهى هستند، مسئوليتشان نيز سنگين است و يك ترك اولاى آنها معادل يك گناه بزرگ افراد عادى است، و اين مشخص كننده خط عدالت است.
نتيجه اين كه: اين اراده يك اراده تكوينى است در سر حد يك مقتضى (نه علت تامه) و در عين حال نه موجب جبر است و نه سلب مزيت و افتخار.(1)

 

نویسنده: مکارم شیرازی

 

  • 1. تفسیر نمونه، جلد17، صفحه 326.