اهل بیت در قرآن

مقدّمه‌ قضاوت‌ و حكومت‌ شعبه‌ای از شعبه‌ها و شأنی از شؤون‌ ولايت‌ است‌. و ولايت‌ امری بس‌ بزرگ‌ و شأنی بسيار بلند مرتبه‌ است‌. زيرا ولايت‌ عبارت‌ است‌ از حكومت‌ بر جان‌ و مال‌ و ناموس‌ و آبرو و ديگر شؤون‌ مردم‌ و تصرّف‌ در آنها. و در حقيقت‌، ولايت‌ عبارت‌ است‌ از رهبری و بدست‌ داشتن‌ مصالح‌ مردم‌ و بهره‌برداری از نعمت‌های الهی و به‌ ثمر رسانيدن‌ استعدادهای نهفته‌ در وجود آنها به‌ بهترين‌ و كاملترين‌ وجه‌.
مقدمه؛ اهـل بـيت(علیهم السلام) از جمله محورهاى عمده و نظرگاههاى بارز در احاديت اسباب نزول اند و جـايـگـاه ايـشـان به عنوان مهمترين محورهاى مطرح در اسباب نزول, شايان نگاه و تامل و تعمقى ويژه است.
چکیده مقاله اهل‌بیت با عنوان «The Family Of The Prophet» (خانواده پيامبر) از علی‌عبدالله صالح آسانی و مقاله اهل‌البیت (People Of The House) از شارون در دائره المعارف قرآن ليدن منتشر شده است. نویسندگان هر دو مقاله، به رغم مراجعه به منابع متعدد، دچار کاستی و اشتباهاتی شده‌اند که مهمترین آنها ریشه در ندیدن استدلالهای طرف مقابل دارد.
«الحق من ربک فلا تکن من الممترین، فمن حاجّک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لّعنت الله علی الکذبین».(آل‏ عمران-61) هرگاه بعد از علم و دانشي كه(در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كساني با تو به محاجه و سجده برخيزند، به آن ها بگو: «بيت ما فرزندان خود را دعوت كنيم؟! شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت كنيم؟! شما هم از نفوس خود؛ آن ‏گونه مباهله كنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويانند قرار دهيم.
مقدمه از ظاهر آیات و روایات استفاده می شود، که همه چیز در قرآن آمده و خداوند از ذکر مطلبی در آن فروگذار نکرده است چنانکه در قرآن می خوانیم: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ ؛ ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است.»(1) و «ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ‏ء ؛ ما هیچ چیز را در این کتاب، فرو گذار نکردیم.»(2)، در نهج البلاغه نیز آمده است: «وَ فِی القُرآنِ نبأُ ما قَبلِکُم وخَبَرُ ما بَعدِکُم وحُکمُ مَا بَینِکُم ؛ در کتاب خدا اخبار پیشینیان و خبرهاى آینده و احکام مورد نیاز شما موجود است.» (3)
مقدّمه يكي از مسائلي كه موجب خدشه دار شدن تشيّع و در نتيجه، ردّ زعامت و امامت اهل بيت(عليهم السلام)مي شود، منتسب كردن شيعه به شخصي با نام عبداللّه بن سباء است. برخي از عامّه منشأ پيدايش تشيّع را اين فرد مي دانند! ايشان مي گويند: عبداللّه بن سباء يهودي بود و عقيده غلو را نسبت به وصي حضرت موسي(عليه السلام)(يوشع بن نون) ايجاد كرد و وقتي وارد اسلام شد، دست از بدعت گذاري بر نداشت و حتي قايل شد به اينكه اميرالمؤمنين علي(عليه السلام)خدا بوده و خداوند در او حلول كرده است.
«فمن حاجّک من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین»(آل‏ عمران-61): پس هر کس بعد از دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده است با تو به ستیز و محاجه بر خیزد (و ازقبول حق شانه خالی کند) بگو:بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم و شما فرزندان خود را وما زنان خود را بخوانیم و شما زنانتان را و ما نفوس خود رابخوانیم و شما نفوستان را پس لعنت خدا را بر دروغگویان قراردهیم.
چكيده شناخت حقوق اهل بيت(عليهم السلام) از مباحث راهبردى و سرنوشت ساز در عرصه اعتقادى و رفتارى انسان هاست. شناخت واقعى مبدأ و معاد (خدا و قيامت)، درك حقايق قرآن و سنّت، نيل به خوش بختى و سعادت، مصونيت از بدبختى و شقاوت، آراستگى به فضايل و پيراستگى از رذايل، فقط در پرتو شناخت حقوق اهل بيت(عليهم السلام) و رعايت آن، امكان پذير است.
 تصور سؤال کننده این است که اگر نام امام و یا امامان در قرآن می‌آمد، اختلاف از بین می‌رفت، در حالی که این اصل کلیّت ندارد. چه بسا ذکر اسامی پیشوایان دوازده‌گانه، سبب می‌شد که آزمندان حکومت و ریاست به نسل‌کشی بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگیری کنند، چنانکه این مسئله درباره حضرت موسی(علیه السلام) رخ داد.
جمال الدین ابو منصور اسدی حلّی، حسن بن یوسف بن علی بن محمّد بن مطهر، معروف به «علامه حلّی» در شب بیست و هفتم رمضان 1648ق در شهر حلّه دیده به جهان گشود(1). علامه حلّی که در بیت شرف و فضیلت می‏زیست، دوران طفولیت خود را با عنایتها و تربیت خاص پدر و دایی خود سپری کرد. در سن جوانی، با خواجه نصیرالدین طوسی، متکلّم بلند آوازه اسلامی ملاقات کرد و تا سال  672 ق که نصیرالدین طوسی وفات کرد، کتابهای پرشماری را در الهیات، فلکیات، ریاضیات و قسمتهایی از کتابهای ابن سینا را از محضر او فرا گرفت(2)..