مصونيت قرآن کريم از تحريف

چكيده

بحث مصونيت قرآن کريم از اهميت به سزايي برخوردار و اعتبار قرآن موجود و درستي استناد به آن، بستگي به مصونيت قرآن کريم از تحريف دارد. تحريف در يك تقسيم­بندي كلّي، به لفظي و معنوي تقسيم مي­شود.

تحريف، معاني متعددي دارد كه بعضي از آن­ها مانند تحريف معنوي، تحريف در قرائت، تحريف در نگارش، در صورت اثبات آن­ها، به اصل قرآن کريم و حميت آن صدمه وارد نمي­كند. تحريف به زياده هم به اجماع مسلمين باطل و اصلاً قائلي ندارد و تحريف مورد نزاع، تحريف به نقيصه است. يعني آيات يا سوره يا كلمه­اي از قرآن کريم حذف شده باشد. در اين مقاله ضمن اشاره به عوامل توهم تحريف قرآن کريم، جهت مصونيت قرآن کريم از تحريف، به دسته­اي از ادلۀ عقلي و نقلي (اعم از قرآن کريم و روايت) استناد شده است.

مقدمه

قرآن کريم، يگانه كتاب آسماني تحريف نشده، معجزۀ جاودان نبي مكرم اسلام(ص)، مشعل هدايتي كه هرگز به خاموشي نمي­گرايد، چشمۀ جوشاني كه هرگز خشك نمي­گردد. درياي بي­كراني كه به عمقش نمي­توان رسيد.1

سفرۀ گسترده­اي كه هر كس به اندازۀ ظرفيتش و به ميزان تشنگي­اش از آن بهره مي­گيرد2، كتاب عزيزي كه در فتنه­ها بايد به او پناه برد3 و در ارزيابي آراء و تمايلات، آن­ را بايد محور قرار داد.

كتاب جاوداني كه پا به پاي زمان جريان دارد. شگفتي­هاي آن هرگز تمام­شدني نيست و نوآوري­هاي آن تا ابد به كهنگي نمي­گرايد4 و تا روز قيامت، كلامي تازه و نزد هر فرد شاداب و زنده خواهد بود و آهنگ و نغمه­هاي فرح­بخش آن در هر زمان، سخن تازه­اي دارد و تشنگان را سيراب مي­نمايد اما هرگز از آن سير نمي­گردند5 دارويي كه هيچ دردي با او باقي نمي­ماند.6  نوري كه هيچ ظلمتي با او جمع نمي­شود.7

هر اثر، نمودار دارايي مؤثر خود است. همان­طور كه حق تعالي وجود مطلق غيرمتناهي است، كتاب او هم خارج از حد و عد و احصاء است. در عظمت قرآن کريم همين بس كه كلامي است از خداوند بزرگ و تراوشي از علم بي­انتهاي او كه هرگز پنجۀ محدود فكر بشر نمي­تواند به همۀ اسرار و گنجينه­هاي نهفته در آن دست پيدا كند.

تو گويي قرآن کريم، اقيانوس ژرفي است كه هر چه بررسي و تحقيق بيش­تر، رموز و اسرار آن متجلّي­تر گردد، با اين همه در طول تاريخ، آن­گونه كه شايستۀ اين كتاب الهي بوده به آن نپرداخته و گنجينه­هاي گران­بهايش را نگشوده­اند و به تعبير حضرت امام خميني(ره)؛ آن كتاب زندگي و جمال در حجاب­هاي خود­ساختۀ ما پنهان شده است و اين گنجينۀ اسرار آفرينش، در دل خروارها خاكِ كج­فكري­هاي ما دفن و پنهان گرديده است و زبان انس و هدايت و زندگي و فلسفۀ زندگي­ساز او، به زبانِ وحشت و مرگ و قبر تنزل كرده است.

از طرف ديگر، دشمنان دين مبين اسلام همواره دسيسه و توطئه و اهانت­هايي بر ساحت قرآن کريم روا داشته­اند. يكي از توطئه­هايي كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بر آن سرمايه­گذاري كرده و مي­كنند، ايجاد اختلاف بين مذاهب اسلامي است كه در اين ميان، فرقۀ وهابي از همه بيش­تر تحت تأثير قرار گرفته و در هر كتاب و نشريه، به شيعه تهمت­هاي ناروا مي­زنند كه يكي از آن­ها، نسبت ظالمانۀ تحريف قرآن کريم به تشيّع است.

در اين مقاله ابتدا، تحريف مورد نزاع مشخص و سپس دلايل مصونيت قرآن کريم از تحريف بيان مي­گردد. اميد است مورد قبول صاحب قرآن کريم قرار گيرد.

اهميت و جايگاه مصونيت قرآن کريم

اين بحث از اهميت ويژه­اي برخوردار است، از يك­سو اعتبار قرآن موجود و درستي استناد به آن، وابسته به مصونيت قرآن کريم از تحريف است و اگر مصونيت قرآن کريم از تحريف به اثبات نرسد، هرگونه استدلال به آن مورد ترديد قرار مي­گيرد، زيرا احتمال دارد كه آيات مورد استدلال، تحريف­شده و تغييريافته باشد و با چنين احتمالي، استدلال به آن­ها نتيجه­بخش نخواهد بود و از طرف ديگر، بين اعجاز قرآن کريم و عدم تحريف، ارتباط مستحكمي وجود دارد و پذيرش تحريف با قرآن کريم مستلزم انكار اعجاز قرآن کريم است و در نتيجه عدم امكان اثبات نبوت پيامبر اكرم(ص) از طريق اعجاز قرآن کريم است. چه اينكه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) معجزۀ رسالت خود و حقانيت اسلام را، قرآن کريم برشمرده است.

به علاوه اعتبار روايات پيامبر(ص) و ائمه(علیهم السلام) نيز به ويژه در مقام تعارض روايات با يكديگر به قرآن کريم متكي است و اگر در قرآن کريم تحريفي رخ داده باشد، اعتبار روايات نيز خدشه­دار مي­شود. بر اين اساس، ابتدا واژۀ تحريف معني و سپس بعضي از ادلۀ مصونيت قرآن کريم از تحريف بيان مي­گردد.

معناي تحريف

تحريف، مصدر باب تفعيل از ريشۀ حرف است و حرف در لغت به معني طرف و لبه و كنارۀ يك چيز را مي­گويند. "جوهري" در تبيين معناي لغوي حرف چنين گفته است: «حرف كل شي طرفه و شفيره و جانبه»8 و در قرآن کريم نيز كلمۀ حرف به همين معني لغوي استعمال شده است.

"وَ مِنَ النّاسِ مَن يَعبُدُ اللهَ عَلي حَرفٍ فَان اَصابَهُ خَيرٌ اطمَاَنَّ بِهِ وَ اِن اَصابَتهُ فِتنَۀٌ انقَلَبَ عَلي وَجهِهِ..."9 (بعضي از مردم، که خداوند را در طرف و گوشه­اي [حاشيه يا مصلحت­جويانه] عبادت مي­كنند يعني در وسط و در حقيقت بندگي نيستند، لذا با خيري، مطمئن و با امتحاني، روگردان مي­شوند...) و به تعبير "زمخشري"؛ اين­ها همانند كسي هستند كه در گوشه و كنار لشگر هستند، تا اگر احساس پيروزي كنند، اطمينان خاطر پيدا مي­كنند و در غير اين­صورت، فرار را بر قرار ترجيح مي­دهند. غالب لغويان حرف را به معني گوشه و كناره دانسته­اند.

بنابراين واژۀ تحريف با توجه به معناي باب تفعيل، به معني منحرف كردن و دگرگون ساختن است. تحريف الكلام يعني ايجاد نوعي دگرگوني و انحراف در آن است به اين معني كه با تغيير و جابه­جايي كردن كلمات و جملات يا تفسير نادرست، تحريف در كلام و گفتار ايجاد مي­كنند.

پس گاهي الفاظ را جابه­جا مي كنند كه تغيير مفهوم را به همره دارد و زماني معنا و مفهوم آن كلام را از بستر صحيح آن خارج مي­سازند. پس تحريف گفتار به معناي كم يا زياد كردن، تغيير و جابه­جايي كردن ظاهر كلمات و يا تفسير نادرست و تغيير معناي مطلوب متكلم است.

انواع و اقسام تحريف

در يك تقسيم­بندي كلّي تحريف را مي­توان به معنوي و لفظي تقسيم كرد:

تحريف معنوي

در تحريف معنوي، تحريف­كننده بدون كم­ترين دخل و تصرف در ساختار الفاظ، برداشت انحرافي و تفسير و توجيه كلام بر خلاف مقصود گوينده مي­كند و تحريف معنوي در حقيقت همان تفسير و تأويل به رأي است. وقوع اين نوع تحريف را كسي انكار نمي­كند. چون كه هر كسي كه قرآن کريم را به غير حقيقتش تفسير كند و آن ­را به غير معناي آن حمل كند، در واقع تحريفش كرده است.

قرآن کريم از وقوع اين نوع تحريف در كتاب­هاي آسماني گذشته، با تعابيري ياد كرده است:

"يُحَرِّفوُنَ الكَلِمَ عَن مَواضِعِهِ"10؛ "يُحَرِّفوُنَ الكَلِمَ مِن بَعدِ مَواضِعِه"11و "يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعدِ ما عَقَلُوهُ"12 (گروهي از يهود كلمات خدا را تغيير داده و به بيراهه كشانده­اند).

افراد زيادي از اهل بدعت و مذاهب فاسد، قرآن کريم را بر آراء، اهواء و اميال خود تحريف نموده­اند. روايات زيادي در مذمت آن­ها نيز نقل شده است. پيامبر خدا(ص) در مذمت تفسير به رأي فرمودند: «من فسر القرآن کريم برايه فليتبوا مقعده من النار»13. (هر كسي كه قرآن کريم را به رأي خود تفسير كند، مي­بايست خود را براي آتش مهيا سازد).

حضرت علي(ع) از وقوع چنين تحريفي به خدا شكوه بردند؛ «الي الله اشكو من معشر يعيشون جهّالاً و يموتون ضلالاً ليس فيهم سلعه ابور من الكتاب اذا تلي حق تلاوته و لا سلعه انفق بيعا ولا اغلا ثمنا من الكتاب اذا حرّف عن مواضعه». (به خدا شكوه مي­برم از گروهي كه با جهالت زندگي مي­كنند و با گمراهي مي­ميرند. در ميان آنان كالايي كسادتر از قرآن وجود ندارد كه قرآن را خوب تلاوت مي­كنند اما از جايگاهش منحرف مي­كنند.)14

تحريف معنوي و تفسير به رأي، به رغم مذموم بودن، به اعتبار و حجيت قرآن کريم صدمه­اي وارد نمي­كند چون كه امري بيرون از هويت قرآن کريم است كه تحريف­كننده مي­خواهد نگرش خود را بر قرآن کريم تحميل كند و كم­ترين دخل و تصرفي در ساختار الفاظ و عبارت­هاي قرآن کريم انجام نمي­پذيرد.

تحريف لفظي

تحريف لفظي به چند صورت متصور است: تحريف در قرائت؛ تحريف در نگارش؛ تحريف به فزوني و تحريف به كاستي.

تحريف در قرائت

در نحوۀ قرائت بعضي از آيات، اختلاف وجود دارد كه قرائت قرا سبعه از اين باب است و اين اختلاف بواسطۀ خدا و رسول(ص) صورت نگرفته بلكه از طرف مسلمانان بوجود آمده است و به اصل قرآن کريم و حجيت و اتقان آن، صدمه وارد نمي­كند.

تحريف در نگارش

نوع ديگر تحريف لفظي، دگرگون نمودن ترتيب نزول آيات و سوره­هاي قرآن کريم در نگارش از لحاظ تقدم و تأخير است، نه افزايش و كاهش الفاظ. يعني آيا آيات و سور قرآن کريم موجود، بر طبق ترتيب نزول، تنظيم شده است؟ در مورد ترتيب آيات، اختلافي وجود ندارد، اما در مورد ترتيب سور، اختلافات جزئي وجود دارد و اين بحث هم از تحريف مورد نزاع خارج و صدمه­اي به حجيت قرآن کريم وارد نمي­كند.

تحريف لفظي به فزوني

يعني آيا آيه يا سوره­اي بر قرآن کريم افزوده شده است، عالمان شيعه و سنّي اتفاق نظر دارند، چنين چيزي تحقق نيافت و تأملي هم ندارد و با اعجاز قرآن کريم و آيات تحدي هم سازگاري ندارد.

تحريف لفظي به كاستي

مراد از تحريف در آيات و سور اين است كه برخي از كلمات، آيات و سور حذف شده و گم گرديد، اين همان تحريف محل نزاع و مصطلح است كه محققان از علما شيعه و اهل سنّت با ادلۀ عقلي و نقلي و شواهد تاريخي به اثبات صيانت قرآن کريم از تحريف پرداخته­اند و گروهي اندك از هر دو طايفه از اخباريون، قائل به اين نوع از تحريف شده­اند كه دست­آويزي براي پاره­اي از مستشرقان نيز گشته است.

پس تحريف مورد بحث، تحريف به نقص است كه آيا از قرآن موجود، كلمه يا جمله يا آيات و سوري حذف شده است؟!

اسباب توهم تحريف قرآن کريم

علل زيادي به عنوان عوامل توهم تحريف قرآن کريم مي­توان بر شمرد كه مهم­ترين آن عبارتند از: آميختگي حديث پيامبر(ص) با آيات قرآن کريم؛ آميختگي نص و تفسير (يعني توضيح و تفسير و يا شأن نزول و تعيين مصاديق آيه با خود آيات مخلوط شده و شنونده و خواننده به جهت عدم آگاهي، برداشت ناصوابي كرده و قائل به تحريف شده)؛ وجود احاديث جعلي (دسته­اي از احاديث كه ظهور در تحريف قرآن کريم دارد)؛ تعدد قرائت مختلف؛ مصحف حضرت علي(ع) و مصحف حضرت زهرا(س) و عداوت معاندان اسلام و قرآن کريم، از جمله اسباب توهم تحريف به شمار مي­رود.

دلايل مصونيت قرآن کريم از تحريف

قرآن کريم نازل­شده بر پيامبر اعظم(ص)، از زمان نزول تاكنون نه مفقود شده و نه بر آن مطلبي افزوده شده است بلكه همواره بين مسلمانان نوشته و حفظ مي­شده و با تواتر قطعي بي­نظيري، نسل به نسل قرائت شده و به دست ما رسيده و اين از مسلّمات تاريخ و مورد اتفاق و قبول مسلمانان بلكه دانش­مندان غيرمسلمان است.

در ميان علما و محقيقن شيعه و سنّي مشهور و معروف است كه هيچ­گونه تحريفي در قرآن کريم رخ نداده و قرآني كه در دست ماست، همان قرآني است كه بر پيامبر(ص) نازل شده و حتّي كلمه و يا حرفي از آن، كم و زياد نگرديده است.

1ـ دليل عقلي:

خداوند حكيم براي هدايت بشر، قرآن کريم را نازل كرده است و با توجه به خاتميت دين و نبوت، اگر قرآن کريم مورد تحريف واقع شود، بر اساس خاتميت، پيامبر ديگري كه راه درست را به مردم نشان دهد، نخواهد آمد و در نتيجه مردم گمراه خواهند شد بدون آنكه در اين گمراهي تقصيري متوجۀ آنان باشد بلكه اين ضلالت و گمراهي مستند به عدم حفظ الهي مي­شود و اين امر با ساحت اقدس ربوبي سازگاري ندارد و نقض غرض لازم مي­آيد و مخالف با حكمت الهي است.

قاعدۀ لطف اقتضاء مي­كند كه طبق حكمت الهي بر خداوند لازم است كه آن­چه باعث تقرب و بُعد از معصيت مي­شود، فراهم كند با توجه به اين كه اسلام دين جاودانه و ابدي است و قرآن کريم هم عماد اسلام و سند باقي است، لذا قرآن کريم بايد به عنوان حجّت در طول نسل­ها باقي بماند و از هرگونه تعرض معاندين و جاهلين محافظت شود و الا نقض غرض لازم مي­آيد.

كتابي كه اولين و مهم­ترين مرجع مسلمين در زندگي ديني و سياسي و اجتماعي است و اساس دين اسلام و منبع اصيل براي امهات مسائل، اعم از فروع و اصول دين است و همه مواظبت بر حفظ و نگهداري آن دارند، چگونه ممكن است مورد تحريف واقع شود لذا نقل و حفظ كتابي كه از روز اول مورد عنايت ويژه و امر مقدّس بين مسلمين بوده، به مراتب بيش­تر از عنايت به حفظ كتاب سيبويه و امثال آن است و علم به صحّت و مصونيت قرآن کريم به مراتب بيش­تر از مثل علم به شهرها و حوادث بزرگ و وقايع مهم و كتب مشهور است كه عنايت زيادي به حفظ و حراست آن­ها دارند چون كه قرآن کريم معجزۀ نبوت و مأخذ علوم ديني و احكام شرعي بوده است.

دلائل نقلي: 

الف) قرآن کريم
1ـ آيۀ حفظ: "اِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُونَ"15 (ما قرآن کريم را نازل كرديم و خودمان نگهبان و حافظ آن هستيم).

اين آيۀ شريفه متضمن بقاء قرآن کريم و سلامت آن از هرگونه دخل و تصرف در طول تاريخ مي­باشد و ضمانت الهي هم "لا يختلف و لا يتخلف" است چون كه: "اِنَّ اللهَ لا يُخلِفُ الميعادَ"16. (همانا خدواند خلف وعده نمي­كند).

علامه طباطبايي(ره) در توضيح اين آيۀ شريفه مي­گويند: «قرآن کريم، ذكر زنده و جاودانه است. از هرگونه فراموشي، نقص و زيادتي مصون است. پس آيه دلالت مي­كند كه كتاب خدا از تمام انواع تحريف مصون و محفوظ است و بعد از نزولش تا ابد حفظ و نگهداري مي­شود.17

"زمخشري" از مفسّرين اهل سنّت در تفسير اين آيۀ شريفه مي­گويد: «خداوند متعال حافظ و نگهدار قرآن از هر گونه زياده و نقصان، تغيير و تبديل است و اين اهتمام بر حفظ و نگهداري، دليل بر آن است كه قرآن همواره به عنوان ذكر و آيه و نشانه­بودن، باقي خواهد ماند».18

توضيح آيۀ شريفه: اين آيه از دو جمله تركيب شده است؛ در جملۀ اول "اِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكرَ" با دو تأكيد انّا و نحن و با به كارگيري ضمير جمع، جاي مفرد به صورت مسلّم و قطعي خبر مي­دهد كه قرآن کريم از سوي خداوند است.

با اين تأكيد و ضمير جمع، هم عظمت قرآن کريم و نزول آن را تأييد و هم دخالت هر نيروي ديگري را نفي و دلالت بر مصونيت قرآن کريم در هنگام نزول و انتساب آن به خدواند را تأكيد مي­كند. جملۀ دوم "اِنّا لَهُ لَحافِظُونَ" هم با ادات تأكيد «ان ـ لام لحافظو» و با به كارگيري صيغۀ جمع «لحافظون» حفظ قطعي و مسلّم قرآن کريم را پس از نزول بيان مي­كند و از آن­جا كه حفظ و مصونيت قرآن کريم به صورت مطلق ذكر شده، لذا قرآن کريم به صورت مطلق در همۀ زمان­ها از هرگونه تحريف، مورد حفاظت خداوند خواهد بود و هيچ نوع حفظ، مهم­تر از حفظ از تحريف نيست.

پس خداوند در اين آيۀ شريفه به پيامبر(ص) و همۀ مؤمنين اطمينان مي­دهد كه اين قرآن بدون پشتوانه نيست تا كسي يا كساني بخواهند نورش را خاموش كنند. اگر همۀ جباران و ستم­گران و انديش­مندان منحرف جهان، دست در دست هم بخواهند به آن ضربه بزنند، توانايي نخواهند داشت چرا كه خداوند در حفظ و پاسداري از آن ضمانت كرده است.

2ـ آيۀ عزت: "...وَ اِنَّهُ لَكِتابٌ عَزيزٌ" ـ "لا يَاتيهِ الباطِلُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَ لا مِن خَلفِهِ تَنزيلٌ مِن حَكيمٍ حَميدٍ"19. (...و قطعاً قرآن كتابي شكست­ناپذير (عزيز) است) ـ (باطل به هيچ­وجه و از هيچ­سو به آن رو نمي­آورد چرا كه از سوي خداوند حكيم و ستوده نازل شده است). لذا تحريف كه از مصادق بارز و آشكار باطل است هرگز به حريم قرآن کريم راه نخواهد يافت.

در اين آيۀ شريفه، دو صفت براي قرآن کريم به كار رفته است كه دلالت بر مصونيت قرآن کريم از تحريف دارد: صفت عزيز از مادۀ عزّت كه واژۀ عزّت از ارض عزا از (زمين سخت) گرفته شده است. پس عزيز به معناي شكست­ناپذير و نفوذناپذير است؛ صفت باطل به معني تباه­شونده و تباه­كننده است و به هر چيزي كه به تباهي مي­انجامد يا امر ديگري را به تباهي مي­كشاند، اطلاق مي­شود.

از اين­رو چيزهاي فاسدشونده و مطالب نادرست و امور بي­ثبات را باطل مي­نامند و جملۀ "... مِن بَينِ يَدَيهِ وَ لا مِن خَلفِهِ ..." دلالت دارد كه هنگام نزول آيات و پس از نزول، به هيچ وجه و از هيچ جهت، باطل در آن راه ندارد.

صفت عزيز به تنهايي دلالت بر عدم تحريف قرآن کريم دارد، چون كه تحريف، نوعي شكست­پذيري و نفوذپذيري است كه با عزيز بودن قرآن کريم سازگاري ندارد و اگر مورد دست­بُرد قرار گيرد و بتوانند به دل­خواهشان از آن كم يا زياد كنند، نفوذپذير و فاقد عزّت خواهد شد بلكه كتابي كه به صورت مطلق عزيز است، از همۀ گزندها مصون است. از صفت دوم هم مصونيت قرآن کريم از تحريف به خوبي استفاده مي­شود، چون كه با توجه به اعجاز و حق بودن قرآن کريم، هرگونه تغييري كه اعجاز و معارف آن را دگرگون سازد، مصداق تباه­شونده و تباه­كننده است.

چنانكه هرگونه حذف آيات را نيز از قرآن کريم نفي مي­كند، چون كه اگر خداوند اراده فرموده كه معارف قرآن کريم در اختيار بشر قرار گيرد، حذف شدن آن آيات، مصداق بارز روي آوردن باطل به قرآن کريم به شمار مي­آيد.

جملۀ پاياني اين‌ آيۀ شريفه؛ "... تَنزيلٌ مِن حَكيمٍ حَميدٍ ..." اشاره به اين نكته دارد كه مصونيت قرآن کريم از تحريف، به خاطر اين است كه قرآن کريم از سوي خداوند حكيم و حميد نازل شده است لذا حكمتش اقتضاء دارد كه ضمانت حفظ و حراست بدهد و حميد است چون كه خلف وعده نمي­كند.

آيات تحدّي

بعضي از علما، بزرگ­ترين دليل بر نفي تحريف را، اعجاز قرآن کريم قلمداد كرده­اند با توجه به اينكه آيات تحدي دلالت دارد كه هيچ­كس نمي­تواند همانند هيچ يك از سور قرآن کريم بياورد لذا اگر كسي ادعاي زياده در قرآن کريم بدهد، اين ادعا باطل است. چون كه معنايش اين است كه افراد عادي مي­توانند مثل قرآن کريم بياورند و حال آنكه آيات تحدي آن را به شدّت نفي مي­كند.

"قُل لَئِنِ اجتَمَعَتِ الاِنسُ وَ الجِنُّ عَلي اَن يَاتُوا بِمِثلِ هذَا القُرآنِ لا يَاتُونَ بِمِثلِهِ وَ لَو كانَ بَعضُهُم لِبَعضٍ ظَهيراً"20 (بگو [اي پيامبر] اگر همۀ جن و انس متفق شوند كه مانند اين قرآن را بياورند، هرگز نمي توانند اگر چه پشتيبان يكديگر باشند).

"وَ اِن كُنتُم في رَيبٍ مِمّا نَزَّلنا عَلي عَبدِنا فَاتُوا بِسوُرَۀٍ مِن مِثلِهِ ..."21 (اگر شما شك داريد در آن­چه [قرآني] را بر بندۀ خويش نازل كرديم، پس سوره­اي مثل آن بياوريد...).

اگر كسي ادعا كند كه كلمه يا كلمات يا آيات و سوري از قرآن کريم حذف شده است، اين به هيچ وجه صحيح نيست چون كه موجب خلل در اسلوب بديع قرآن کريم مي­شود و در اين صورت نظم اعجازآميزي كه امكان آوردنش ممكن نبوده، به هم خورده و حال آنكه قرآن کريم در اعلا درجه فصاحت و بلاغت است و اگر كسي احتمال تبديل كلمه بدهد، معنايش اين است كه اين بدل آورده شده كلام بشر است و بشر توان دارد مثل قرآن کريم بياورد و حال آنكه اين با آيات تحدي سازگاري ندارد.

مفسّرين و علماء علوم قرآن کريم به آيات ديگري از قبيل آيۀ رصد22؛ آيۀ اطفاء نورالهي23؛ و آيۀ جمع24 و ... ـ هم استدلال نموده­اند با توجه به محدوديت مقاله به همين مقدار اكتفا مي­شود.

ب) دليل روايي مصونيت قرآن کريم

رواياتي كه دلالت بر مصونيت قرآن کريم از تحريف دارد، زياد است كه برخي از آن­ها عبارت­اند از:

1ـ حديث ثقلين: «اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي ان تمسكتم بهما لن تضلّوا ابدا».

در اين اين حديث معتبر كه به صورت متواتر در منابع روايي شيعه و اهل سنّت نقل شده است، قرآن کريم و عترت پيامبر(ص) به عنوان دو گوهر گران­سنگي معرفي شده است. مادامي كه امّت اسلام به آن دو چنگ زنند، هرگز گمراه نخواهند شد. در صورتي كه اگر قرآن کريم تحريف شده بود، چنگ زدن به آن، نه تنها مانع گمراهي نمي شود، بلكه خود گمراه­كننده خواهد بود. اميرالمؤمنين علي(ع) در معناي تمسّك به قرآن کريم فرمودند: «قرآن مشعلي فروزان و شفابخشي قطعي و سرچشمۀ نور است... كژي در آن راه نيابد تا نيازمند راست كردن گردد و به انحراف نمي­گرايد ...»25

2ـ احاديث عرضه بر كتاب: سنّي و شيعه از پيامبر اعظم(ص) و ائمۀ اطهار(ع) به تواتر نقل كرده­اند كه مسلمانان بايد احاديث وارده را بر كتاب خدا عرضه كنند و تنها رواياتي كه مضمون آن­ها موافق با آيات قرآن کريم بود ،بپذيريد و آياتي كه مخالف قرآن کريم بود، رد كنيد.

«فما وافق كتاب الله فخذوه و ما خالف كتاب الله فدعوه»26

معروض­عليه يعني كتاب­الله بايد مقطوع باشد، چون كه مقياس حق و باطل در روايات، قرآن کريم است و از آن­جا كه روايات تحريف مخالف قرآن کريم است، پس بايد طرد شود. امام صادق(ع) مي­فرمايند: «كل حديث لا يوافق كتاب الله فهو زخرف».27 (هر روايتي كه موافق كتاب خدا نباشد، باطل است).

بنابراين وقتي قرآن کريم ملاك و معيار صحّت روايات باشد، لازمه­اش اين است كه خود قرآن کريم، سالم و از تحريف به دور باشد و الا عرضۀ روايات بر قرآن کريم و ملاك بودن آن، منطقي و معقول نخواهد بود.

نتيجه:
تحريف، معاني متعددي دارد كه بعضي از آن­ها مانند تحريف معنوي، تحريف در قرائت، تحريف در نگارش، در صورت اثبات آن­ها، به اصل قرآن کريم و حجيت آن صدمه وارد نمي­كند و هيچ دلالتي بر نقص و عيب قرآن کريم ندارد، اما تحريف به زياده به اجماع مسلمانان باطل و اصلاً قائلي ندارد.

تحريف مورد نزاع، تحريف به نقيصه است كه آيات يا سوره يا كلمه­اي از قرآن کريم حذف شده باشد، و عمدۀ علماي شيعه و اهل سنّت، آن را باطل مي­دانند و عدۀ قليلي از محدثين شيعه و اهل سنّت قائل به آن هستند و آن­چه كه سبب توهّم تحريف قرآن کريم شده، عبارت­اند از آميختگي حديث پيامبر(ص) با آيات قرآن کريم، آميختگي نص و تفسير و وجود احاديث جعلي.

براي اثبات مصونيت قرآن کريم از تحريف، از ادلۀ عقلي و نقلي استفاده شده است و از ادلۀ نقلي به آيه ذكر و عزت و آيات تحدي و در قسمت روايات به حديث ثقلين و احاديث عرضه بر كتاب استدلال شده است و اثبات شده است كه قرآن کريم موجود، همان قرآن کريم نازل­شده بر پيامبر اكرم(ص) است و هيچ­گونه تحريفي واقع نشده است.

 
نویسنده: حجه الاسلام ناصر شكريان

پي­نوشت:

1. قال علي(ع): انزل عليه الكتاب نورا تطفا مصابيحه و سراجا لا يخبر توقّده و بحرا لا يدرك قعره.

2. ان هذا القرآن کريم ما دبه الله فتعلوا ما دبته ما الستطعتم، ميزان الحكمه، ج8، ص74.

3. اذا التسبت عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم با لقرآن کريم.

4. لا تحصي عجائبه و لا تبلي غرائبه.

5. جعله ريا لعطش العلماء ... اما لا يشبع منه علماوه، ميزان الحكمه، ج8، ص66.

6. دواء ليس بعده داء.

7. نوراً ليس معه ظلمه.

8. نزاهت قرآن کريم از تحريف، ص15.

9. سورۀ مبارکۀ حج، آيۀ شريفۀ 11.

10. سورۀ مبارکۀ نسا، آيۀ شريفۀ 46.

11. سورۀ مبارکۀ مائده، آيۀ شريفۀ 41.

12. سورۀ مبارکۀ بقره، آيۀ شريفۀ 75.

13. نزاهت قرآن کريم از تحريف، ص19.

14. نهج البلاغه، خطبۀ17، ص147.

15. سورۀ مبارکۀ حجر، آيۀ شريفۀ 9.

16. سورۀ مبارکۀ آل عمران، آيۀ شريفۀ 9.

17. الميزان، ج12، ص103.

18. الكشاف، ذيل آيه.

19. سورۀ مبارکۀ فصلت، آيات شريفۀ 41 و 42.

20. سورۀ مبارکۀ اسراء، آيۀ شريفۀ 88.

21. سورۀ مبارکۀ بقره، آيۀ شريفۀ 23.

22. سورۀ مبارکۀ جن، آيۀ شريفۀ 27.

23. سورۀ مبارکۀ توبه، آيۀ شريفۀ 32.

24. سورۀ مبارکۀ قيامت، آيات شريفۀ 17ـ9.

25. افسانۀ تحريف قرآن، ص22.

26. مستدرك الوسائل، ج17، ص325.

27. وسائل الشيعه، ج18، ص798.