مشخصات كلی مصحف های عثمانی(قسمت دوم)

ثعلبي در تفسير خود، ذيل آيه «ان هذان لساحران» 1 مي گويد: «عثمان گفت: در اين مصحف ناهنجاري هايي ديده مي شود كه هر عربي به زبان خود آن را صحيح ادا مي كند به عثمان گفتند: آيا آن را تغيير نمي دهي ؟ و به عبارت ديگر آيا تصحيح نمي كني ؟
او (از روي بي حالي يا سهل انگاري) گفت: لزومي ندارد، نه حلالي راحرام مي كند و نه حرامي را حلال».2
ابن روزبهان در اين مورد كوششي ناروا دارد، مي گويد: «عدم تصحيح لفظ قرآن به وسيله عثمان از اين جهت بود كه متابعت از شكل خط بر وي لازم بوده است اين لفظ به همان شكل در مصحف ها نوشته شده بود و تغيير آن جايز نبوده است و چون لغت برخي از عرب ها بوده، آن را تغيير نداد».3
مفهوم اين گفتار كه در مصاحف اين چنين نوشته بوده است، روشن نيست منظوراو كدام مصاحف است و چگونه مي توان ميان اين گفته و آخرين قسمت آن مبني براين كه «لغت بعضي عرب است» سازش داد؟

در هر حال، سهل انگاري مسؤولان آن زمان از نظر وجود اشتباهات و تناقضات در مصحف، براي هميشه مشكلاتي براي امت اسلامي ايجاد كرد البته عدم تصحيح اين اشتباهات در ادوار بعداز عثمان، از آن جهت بوده كه در زمان هاي متاخر، ممكن بود دشمنان به عنوان تصحيح قرآن و اصلاح ناهنجاري هاي آن، قرآن رادست خوش تحريف سازند و كتاب خدا بازي چه دست مغرضان و هواپرستان قرارگيرد علي (ع) در اين باره فرموده است: «ان القرآن لا يهاج اليوم ولا يحول» و همين فرمان به عنوان يك اصل و پايه قانوني براي هميشه مورد پذيرش مسلمانان قرارگرفت لذا كسي را ياراي آن نبود كه قرآن را مورد دست برد قرار دهد.
بايد توجه كرد كه بودن ناهنجاري هاي املايي در مصحف خللي در اساس وكرامت قرآن ايجاد نمي كند، زيرا:
اولا، واقع قرآن آن است كه خوانده مي شود، نه آن چه نوشته مي شود كتابت به هر اسلوبي باشد، مادام كه قرائت صحيح و منطبق بر نحوه متداول در زمان پيامبر(ص) و صحابه او باشد، موجب هيچ ضرر و زياني نخواهد شد به طوري كه بيان شد، ترديدي نيست كه مسلمانان از صدر اول تا امروز، نص قرآن را به گونه صحيح، حفظ كرده اند.
ثانيا، تخطئه كتابت قرآن ايرادي است به نويسندگان اوليه از نظر جهل و ياسهل انگاري آنان و ايرادي به خود كتاب نيست كه «لا ياتيه الباطل من بين يديه و لامن خل فه تنزيل من حكيم حميد».4
ثالثا، اشتباهات املايي كه در مصحف هم چنان باقي بوده و تغيير داده نشده، خود حجتي است بر سلامت قرآن از هرگونه دست برد و تحريف، زيرا تصحيح اشتباهات املايي كه سزاوار بود انجام شود ولي براي حفظ كرامت، سلف در باره آن اقدامي نكرده، دليل روشني است كه در سرتاسر قرآن هيچ گونه تغييري صورت نگرفته است و موجب شده كسي جرات نكند به آن دست بردي بزند.
اكنون نمونه هايي از مهم ترين اشتباهات رسم الخط موجود در قرآن را در ذيل مي آوريم:
سوره ـ آيه.
بقره 164 ـ 1 «واختلف الليل و النهار».
مائده 109 ـ 2 «علم الغيوب».
انعام 5 ـ 3 «ياتيهم انبؤا».
انعام 26 ـ 4 «وينؤن عنه».
انعام 52 ـ 5 «بالغداوة».
انعام 94 ـ 6 «فيكم شركؤا».
هود 87 ـ 7 «مانشؤا».
يوسف 87 ـ 8 «انه لا يايئس».
ابراهيم 9 ـ 9 «الم ياتكم نبؤا».
ابراهيم 21 ـ 10 «فقال الضعفؤا».
كهف 23 ـ 11 «و لا تقولن لشائ».
كهف 77 ـ 12 «لو شئت لتخذت».
طه 94 ـ 13 «قال يبنؤم».
نمل 21 ـ 14 «اولا اذبحنه».
نمل 29 ـ 15 «يا ايها الملؤا».
روم 13 ـ 16 «شفعؤا».
صافات 106 ـ 17 «لهو البلؤ المبين».
ص 13 ـ 18 «و اصحاب لئيكة».
زمر 69 ـ 19 «و جائ بالنبيين».
غافر 50 ـ 20 «و مادعؤا الكافرين».
املا صحيح
«واختلاف الليل والنهار».
«علام».
«انبا».
«يناون عنه».
«بالغداة» است و «و» بدون هيچ علت شناخته شده اي زايد است.
«شركا».
«مانشا».
«لا يياس».
«نبا».
«الضعفا».
«لشي».
«لا تخذت».
«ياابن ام».
«لا ذبحنه» است و الف بدون هيچ علت معقولي اضافه شده است.
«الملا».
«شفعا».
«البلا».
«الايكة».
«وجي».
«و ما دعا».
هرگاه در نظر بگيريم كه مصحف هاي آن روز بدون نقطه و فاقد هرگونه علامت ونشانه بوده است، به خوبي در مي يابيم كه قرائت قرآن از روي مصاحف در آن روزگارتا چه حد با مشكل روبرو بوده است مثلا خواننده مصحف از كجا بداند كه الف «لااذبحنه» زايد است و نبايد خوانده شود و يا چگونه بفهمد كه يكي از دو «يا» ي «باييد» در آيه «و السما بنيناها باييد» 5 زايد مي باشد، و يا در كلمه «نشؤا» بدون هيچ علامتي از كجا خواننده مي فهمد كه واو زايد است و الف ممدوده است و تلفظ همزه بعد از الف است ؟.
موضوع عجيب تر وجود تناقض در رسم الخط مصحف عثماني است، به نحوي كه كلمه اي را در جايي به شكلي نوشته اند و همان كلمه را در جاي ديگر به شكلي ديگر و اين خود نشان مي دهد كه نويسندگان اوليه تا چه حد از شناخت اصول كتابت به دور بوده اند تا آن جا كه حتي نتوانسته اند دست كم روش واحدي در ثبت وضبط كلمات اتخاذ كنند چنان كه در آيه 247 سوره بقره كلمه «بسطة» با سين و در آيه 69 از سوره اعراف با صاد «بصطة» نوشته شده است و نيز كلمه «يبسط» در آيه26 سوره رعد با سين و در آيه 245 بقره با صاد ضبط گرديده است از اين قبيل تناقضات در مصحف عثماني زياد وجود دارد.
اينك نمونه هايي از اين تناقضات را در زير مي آوريم:
سوره /آيه ـ املا قديم.
كهف 77 ـ 1 «لو شئت لتخذت».
شعرا176 ـ 2 «اصحاب لئيكة» ص 13.
ابراهيم21 ـ 3 «فقال الضعفؤا».
يونس 49 ـ 4 «فلا يستئخرون ساعة».
غافر50 ـ 5 «و مادعؤا الكافرين».
حج10 ـ 6 «ليس بظلم للعبيد».
فرقان9 ـ 7 «ضربؤا لك الا مثل».
قمر6 ـ 8 «يوم يدع الداع».
بقره28 ـ 9 «فاحيكم ثم يميتكم».
قريش 2 ـ 10 «اي لفهم رحلة».
طه94 ـ 11 «قال يبنؤم».
هود87 ـ 12 «في اموالنا ما نشؤا».
ابراهيم34 ـ 13 «و ان تعدوا نعمت اللّه».
فاطر43 ـ 14 «فلن تجد لسنت اللّه».
فاطر40 ـ 15 «علي بينت منه».
اسرا73 ـ «اذا لا تخذوك».
حجر78 و ق14 ـ «اصحاب الا يكة».
توبه91 ـ «ليس علي الضعفا».
اعراف 34 ـ «لا يستاخرون ساعة».
رعد14 ـ «و مادعا الكافرين».
آل عمران182 ـ «ليس بظلام للعبيد».
اسرا48 ـ «ضربوا لك الا مثال».
بقره221 ـ «واللّه يدعوا الي الجنة».
حج66 ـ «احياكم ثم يميتكم».
قريش 1 ـ «لايلف قريش».
اعراف 150 ـ «قال ابن ام».
حج5 ـ «في الارحام ما نشا».
نحل18 ـ «و ان تعدوا نعمة اللّه».
فتح23 ـ «و لن تجد لسنة اللّه».
محمد14 ـ «علي بينة من ربه».
يوسف 25 ـ 16 «لدا الباب».
الحاقه11 ـ 17 «طغا الما».
كهف 23 ـ 18 «و لا تقولن لشائ».
مؤمنون24 ـ 19 «فقال الملؤا».
الرحمان31 ـ 20 «ايه الثقلان».
غافر18 ـ «لدي الحناجر».
النازعات 17 ـ «انه طغي».
كهف 45 ـ «و كان اللّه علي كل شي».
مؤمنون33 ـ «و قال الملا».
يس 59 ـ «ايها المجرمون».

  • 1. طه20: 63 طبق قرائت تشديد «ان».
  • 2. محمد حسن مظفر، دلايل الصدق، ج3، ص 196.
  • 3. همان، ص 197.
  • 4. فصلت 41: 42.
  • 5. ذاريات 51: 47.