مشخصات كلی مصحف های عثمانی(قسمت اول)

النشر فی القراات العشر، ج1، ص 7.همان، ص 444.

مصحف های عثمانی از نظر ترتیب سوره ها، نزدیك به مصحف هایی است كه صحابه نوشته بودند و بر همان شیوه، سوره های بزرگ مقدم بر سوره های كوچك ترتیب یافت حروف مصحف های عثمانی خالی از نقطه و علایمی بوده است كه اعراب كلمات را نشان می دهد این مصحف ها به احزاب و اعشار و اخماس، تقسیم بندی نشده بود و مملو از غلط های املایی و تناقض هایی در رسم الخط بوده است كه علت آن، ابتدایی بودن خطی است كه صحابه در آن زمان می شناخته اند مشخصات كلی مصحف ها به شرح ذیل است:

1 ترتیب: قبلا گفته شد كه ترتیب مصحف عثمانی، همان ترتیبی است كه درمصحف كنونی وجود دارد و با ترتیبی كه در مصحف های صحابه در آن وقت به كاربرده شده بود و به خصوص با مصحف ابی بن كعب، تطبیق می كرد تنها در مواردی اندك با آن ها مطابقت نداشت، از جمله این كه در مصحف های صحابه، سوره یونس در زمره هفت سوره بزرگ به شمار می آمد و هفتمین1 یا هشتمین2 این سوره ها بود اما عثمان، سوره انفال و سوره برائت را به عنوان یك سوره، در مرتبه هفتم از سوره های بلند (طوال) قرار داد و سوره یونس را در شمار سوره های مئین درآورد و محل آن را تغییر داد ابن عباس به این عمل عثمان اعتراض كرد و گفت: «به چه علت سوره انفال را كه از سوره های مثانی است 3 و سوره برائت را كه ازسوره های مئین است، یك سوره به حساب آورده و «بسم اللّه الرحمان الرحیم» را از اول سوره برائت حذف كرده اید و در شمار سوره های بزرگ قرار داده اید؟» عثمان درپاسخ گفت: «سوره هایی بر پیامبر(ص) نازل می شد و پس از نزول آن ها، آیاتی نازل می گردید پیامبر كاتبان وحی را احضار می كرد و به آنان می فرمود: این آیه ها را درفلان محل از فلان سوره بنویسید سوره انفال از سوره هایی است كه در اوایل هجرت در مدینه نازل شد و سوره برائت از نظر نزول، از آخرین سوره هاست ولی مضمون این دو سوره با یك دیگر شبیه است و من گمان می كردم این دو سوره، یكی است پیامبر(ص) نیز در گذشت و بیان نكرد كه برائت دنباله سوره انفال است از این جهت من آن دو را به هم پیوستم و «بسم اللّه الرحمان الرحیم» را بین آن دو ننوشتم وآن را در شمار هفت سوره بزرگ قرار دادم».4
این امر بر اجتهاد صحابه در ترتیب مصحف دلالت دارد عثمان می دانست كه گاهی آیه هایی از یك سوره، بعدا نازل می شد و پیامبر(ص) امر می كرد كه آن ها را درمحل خودش ثبت كنند عثمان گمان كرد كه به مناسبت وجود تشابه بین سیاق كلی سوره برائت و سوره انفال، سوره برائت دنباله سوره انفال است5 این تشابه درسیاق، از این جهت است كه مضمون هر دو سوره تشدید در نكوهش دشمنان اسلام، كافران و منافقان، و تشویق مؤمنان بر پایداری و مبارزه در جهت تثبیت كلمه اللّه در زمین است در هر صورت با توجه به این كه مطلبی از این جهت در مورد این دو سوره نقل نشده است، عثمان آن دو را به هم پیوست و آن را یك سوره به شمارآورد و هفتمین سوره از سوره های بزرگ قرار داد شاید عثمان توجه نكرده است كه سوره برائت، به عنوان هشدار و وعده عذاب به كافران نازل شد ازاین رو با نام خداوند كه رحمت محض است نازل نگردیده است، زیرا متناسب نیست كه هشدارو وعده عذاب با رحمت آغاز گردد از این جهت است كه امیرمؤمنان (ع) فرموده: «بسم اللّه برای امان است، در حالی كه سوره برائت تكیه بر شمشیر دارد».6
با این كیفیت، مصحف عثمانی با دیگر مصحف ها اختلافاتی دارد، ولی این اختلافات جزئی است، و فقط از نظر تقدم و تاخر برخی سوره هاست.
2. نقطه و علامت: مصحف های عثمانی به مقتضای شیوه نگارش كه در آن دوره میان مردم عرب رایج بود از هر نشانه و علامتی كه حروف نقطه دار و بی نقطه رامشخص كند، خالی بود و لذا بین ب و ت و یا و ثا تفاوتی نبود و نیز ج و ح و خ ازیك دیگر تشخیص داده نمی شدند هم چنین حركت و اعراب كلمات، به وسیله فتحه، كسره، ضمه و تنوین نشان داده نمی شد خواننده خود باید به هنگام قرائت باتوجه به قرائن، آن ها را از یك دیگر تمیز می داد، و وزن كلمه و چگونگی اعراب آن را شخصا می شناخت.
از این رو در صدر اول، قرائت قرآن فقط به سماع و نقل موكول بود و جز از طریق شنیدن، قرائت قرآن تقریبا ممتنع بود مثلا بین كلمه های «تبلو»، «نبلو»، «نتلو»، «تتلو» و «یتلو» هیچ فرقی وجود نداشت هم چنین كلمه «یعلمه» از «تعلمه»، «نعلمه» و «بعلمه» تشخیص داده نمی شد ازاین رو چه بسا آیه «لتكون لمن خلفك آیه» 7 به صورت «لمن خلقك» خوانده می شد.
ذیلا نمونه هایی از قرائت های مختلف كه بر اثر خالی بودن مصحف ها از نقطه رخ داده است، آورده می شود:
سوره بقره، آیه 259: «ننشزها»، «ننشرها»، «تنشرها»8.
سوره آل عمران، آیه 48: «یعلمه»، «نعلمه».9
سوره یونس، آیه 30: «تبلو»، «تتلو».10
سوره یونس، آیه 92: «ننجیك»، «ننحیك».11
سوره عنكبوت، آیه 58: «لنبوئنهم»، «لنثوینهم»، «لنبوینهم».12
سوره سبا، آیه 17: «نجازی»، «یجازی».13
سوره حجرات، آیه 6: «فتبینوا»، «فتثبتوا».14
در هر صورت خالی بودن مصحف ها از علایم و نشانه ها علت عمده پیدایش اختلاف قرائت در زمان های بعد بود، زیرا مردم به شنیدن و حفظ كردن قرآن اتكا داشتند و در طول زمان اشتباهاتی در نقل و یا شنیدن آیه ای رخ می داد، زیرا این یك واقعیت است كه انسان هر اندازه كه در حفظ كردن مطلبی دقت كند، بالاخره درمعرض فراموشی و اشتباه قرار دارد مگر آن كه مطلب مورد نظر را به وسیله كتابت ضبط كند، ازاین رو گفته شده است: «ما حفظ فر و ما كتب قر» به علاوه نفوذ و رخنه اقوام غیر عرب در جزیره العرب و گسترش تعداد و جمعیت آنان با گسترش قلم رواسلام، خود موجب وجود اختلاف در قرائت می شد بنابراین ایجاب می كرد كه اعضای كمیته یكی كردن مصاحف، در وقت خود، نسبت به آینده امت اسلامی توجه كنند و راه حلی برای جلوگیری از ایجاد اختلاف و خلل در قرائت قرآن بیابندولی روحیه اهمال و سهل انگاری كه در آن وقت بر مسؤولان غالب بود، مانع از انجام چنین كاری شد.

ابن جزری تصور كرده است كه مسؤولان آن روز، به عمد و از روی حكمتی، ازبه كار بردن علایم و نشانه ها خودداری كرده اند می گوید: «از این جهت بوده است تانوشتار قرآن هرگونه قرائتی را كه از پیامبر(ص) رسیده است پذیرا باشد، زیرا در آن روزگار، بر حفظ و سماع اتكا می شد نه بر خ ط و نوشتار».15

زرقانی نیز با این توجیه غیر مقبول موافقت كرده گوید: «در آن دوره كلمات قرآن را بدون نقطه و علامت كتابت كردند تا قرائت های گوناگون را پذیرا باشد» 16 باآن كه روشن است كه در آن زمان خط عربی بدون نقطه و علامت بوده و عرب درآغاز آموختن و كتابت بوده و نقطه گذاری و علامت گذاری را نمی دانسته است، لذاتصور ابن جزری و زرقانی خالی از وجه و سخنی بی مورد است.

3 ناهنجاری نوشتاری: وضع خط برای رساندن معنایی است كه به وسیله الفاظ درموقع تكلم اراده می شود در واقع كتابت و نوشتن، نمایان گر لفظی است كه بیان كننده معنا و مفهوم مورد نظر است بنابراین لازم است كتابت به طور كامل با لفظی كه بدان تكلم می شود، مطابقت داشته باشد، و عین آن چه گفته می شود نوشته شود، تابدین ترتیب خط بدون هیچ كاستی و زیادت، مقیاس برای لفظ باشد.
از طرف دیگر، روش های انشا و شیوه نوشتن و كتابت، با این قاعده كاملا منطبق نیست ولی مادام كه این موارد اختلاف بین عموم مصطلح است و همگان بر وفق آن عمل می كنند، اشكالی به وجود نمی آورد و خللی در بیان مقصود ایجاد نمی كند، زیرا «قرآن» به قرائت آن بستگی دارد نه به كتابت.
اما رسم الخط مصحف عثمانی، در مقایسه با رسم الخط عمومی و متداول، دارای ناهنجاری های املایی فراوان و تناقض های بسیار در نحوه نوشتن كلمات می باشد به گونه ای كه اگر قرآن از طریق سماع و تواتر در قرائت ضبط نمی شد ومسلمانان این روش را از پیشینیان خود به ارث نمی گرفتند و با دقت و توجه تمام به حفظ آن نمی كوشیدند، امروزه قرائت صحیح بسیاری از كلمات محال می نمودعلت این امر، عدم آشنایی عرب به فنون خط و روش های كتابت، در آن زمان بوده است بلكه جز تعداد كمی از آنان نوشتن و كتابت را نمی دانستند و خطی را هم كه این عده اندك بدان می نوشته اند، خطی ابتدایی و در حد بسیار پایین واولیه بوده است آثار باقی مانده از صدر اول، این موضوع را نشان می دهد17 علاوه بر این كسانی را كه عثمان برای كتابت مصحف انتخاب كرده بود، افرادی بودند كه به غایت نسبت به شیوه كتابت بی اطلاع بودند و هرچند كه در آن وقت، خط در مرحله ابتدایی بود، ولی آنان بسیار بد خط بودند همان گونه كه ابن ابی داوود نقل می كند:
پس از تكمیل نسخه های مصاحف، مصحفی را نزد عثمان بردند، وی پس ازدیدن آن گفت: «چه نیكو و زیبا تهیه كرده اید ولی در آن ناهنجاری هایی رخ داده كه عرب خود می توانند آن را به نحو صحیح تلفظ كنند» سپس گفت: «اگر املا كننده از قبیله هذیل و نویسنده از قبیله ثقیف بود، چنین اشتباهاتی در آن پیدا نمی­شد».18
از این گفتار بر می آید كه عثمان می دانسته است كه قبیله هذیل در آن وقت به روش های انشا آشنایی كامل داشته و قبیله ثقیف به حسن كتابت و خوبی خط معروف بوده اند در حالی كه مصحف ارائه شده به او فاقد چنین مزایایی بوده است ازاین رو بر عثمان این ایراد وارد است كه چرا افرادی از دو قبیله هذیل وثقیف را برای این امر مهم انتخاب نكرد تا بدین گونه بی دقتی و بی توجهی صورت نگیرد؟!.

  • 1. در مصحف ابن مسعود.
  • 2. در مصحف ابی بن كعب.
  • 3. سوره انفال در مصحف ابن مسعود، از سوره های مثانی و در مصحف ابی بن كعب در زمره سوره های مئین است.
  • 4. المستدرك، ج2، ص 221 و 330.
  • 5. روایتی كه عیاشی در جلد دوم، صفحه73 تفسیر خود نقل كرده، حاكی است كه انفال و برائت یك سوره است در این مورد میان علما اختلاف است (ر ك: تفسیر طبرسی، ج5، ص 2) ولی عیاشی ترجیح می دهد كه یك سوره به حساب آید، زیرا پایان هر سوره با «بسم اللّه» كه آغاز سوره دیگری است، معلوم می شد(تفسیرعیاشی، ج1، ص 19).
  • 6. المستدرك، ج2، ص 330 الاتقان، ج1، ص 65 مجمع البیان ج5 ص 2.
  • 7. یونس 10: 92.
  • 8. ر ك: تفسیر طبرسی، ج2، ص 368.
  • 9. همان، ص 444.
  • 10. همان، ج5، ص 105.
  • 11. همان، ص 130.
  • 12. همان، ج8، ص 290.
  • 13. همان، ص 384.
  • 14. همان، ج3، ص 94 و ج9، ص 131.
  • 15. النشر فی القراات العشر، ج1، ص 7.
  • 16. مناهل العرفان، ج1، ص 251.
  • 17. ر ك: مقدمه ابن خلدون، ص 419 و 438.
  • 18. المصاحف ـ سجستانی ص 33 ـ 32.