قرآن و دانش خلقت

«جنین شناسی» امروزه به یکی از رشته های تخصصی علم پزشکی تبدیل گشته است. تاریخ پیدایش این علم به قرن هفدهم میلادی باز می گردد؛ آن هنگام که دانشمندانی با استفاده از میکروسکوپهای قوی به کشف کروموزوم و نطفه نایل آمدند. هر چه از عمر این علم و تحقیقات گسترده پیرامون جنین می گذرد، بشر به حقایق جدید و عجیبی درباره جنین دست می یابد. کشف حقیقت جدیدی در این علم، اعجاز محکم قرآن درباره «جنین شناسی» را بیش از پیش نمایان می سازد و عاقبت برای انسان، چاره ای جز تسلیم و خضوع در برابر خالقِ انسان باقی نمی گذارد.

در قرآن، این اعجاز همیشه جاویدان، بیش از چهل آیه مربوط به جنین و مراحل شکل گیری آن وارد شده است، در ذیل این آیات، دهها روایت از ناحیه معصومان علیهم السلام وارد شده که از 14 قرن پیش اصول و خطوط اساسی آفرینش جنین را ترسیم نموده است و این در حالیست که شناسایی کامل مراحل دگرگونی و تکاملی جنین (سلاله ـ نطفه ـ علقه ـ مضغه ـ عظام ـ لحم ـ تسویه) و تفصیل و تشریح دقیق آن تا اواخر قرن حاضر (قرن بیستم میلادی) به طول انجامید.

آنچه در ذیل می آید، ترجمه ایست آزاد از بخشی از کتاب «مِن علمِ الطّبِّ القرآنی» تالیف دکتر عدنان الشریف که در آن سعی شده است گوشه ای از اعجاز قرآن در زمینه «جنین شناسی» نمایانده شود؛ تلاشی که در نوع خود نادر و بی نظیر است.

مراحل آفرینش انسان

1 سلاله

قرآن کریم مادّه اولیه آفرینش انسان را خاک و آن گاه «سلاله» معرفی می کند:
«...و بَدَأ خَلقَ الانسان مِن طین. ثُمّ جَعَلَ نَسلَهُ مِن سُلالَة مِن ماءٍ مهینٍ؛ و خلقت انسان را از خاک آغاز کرد. آن گاه آفرینش نوع بشر را از سلاله واحدی از آب بی قدر گردانید».(سوره سجده، آیات 7 و 8)
«و لَقَد خَلَقنَا الإنسانَ مِن سُلالةٍ مِن طینٍ؛ و به یقین، انسان را از عصاره ای از گل آفریدیم». (سوره مؤمنون، آیه 12)

«سلاله» در لغت به معنای «آنچه که از چیزی بیرون کشیده می شود و به آسانی از آن جدا می گردد» می باشد. با توجه به این معنای لغوی، منظور از سلاله در دو آیه فوق، می تواند ذرات زنده موجود در منی (کروموزوم ها choromosomes) باشد. وجه تسمیه این ذرات بسیار ریز به سلاله آن است که تنها یک سلاله از میان صدها میلیون سلاله موجود در منی جدا می گردد تا خود را به لوله ورودی رحم رسانده و در آنجا با تخمک که از تخمدان، خارج گشته است لقاح صورت دهد و پس از انجام این لقاح است که دوران حمل و بارداری شروع می شود.

(تصویر شماره1 سلاله های موجود در منی را نشانگر است، در حالیکه 460 مرتبه بزرگنمایی شده اند. طول هر سلاله با دمش از 20/1 میلیمتر تجاوز نمی کند). این خبر دهی قرآن در بیش از 14 قرن پیش، در حالیست که بشر تا قرن 17 میلادی از وجود این ذرات بسیار ریز زنده (سلاله) هیچ آگاهی نداشت.

2 نطفه

«ثُمَّ جَعَلناهُ نطفة فی قَرارٍ مکینٍ؛ سپس او را (به صورت) نطفه ای در جایگاهی استوار (رحم مادر) قرار دادیم». (سوره مؤمنون، آیه 14)

این مرحله، در حقیقت اولین مرحله آفرینش جنین است که از ابتدای روز اول تا روز ششم طول می کشد. در طول این مرحله، تک سلول پدید آمده از لقاح سلاله پدر با تخمک مادر، شروع به تقسیم می شود. مجموعه سلولهایی که تا روز ششم از عملیات تکثیر سلولی پدید می آیند، نطفه نامیده می شوند. سلول اولیه، ابتدا به دو سلول، آنگاه به چهار سلول (تصویر شماره 2 که 50 ساعت بعد از لقاح سلاله گرفته شده است) آنگاه به 6 و 8 و 10 و… سلول تقسیم می شود و این در حالیست که تعداد سلولهای جنین تا آخر دوران بارداری به حدود 1000 میلیارد سلول خواهد رسید. طول جنین تا پایان این دوره از 1.5 میلیمتر تجاوز نمی کند و این همان موجودی است که راه طغیان و دشمنی آشکار با خالق خویش را در پیش خواهد گرفت. اینجاست که این آیات شریف قرآن در گوش جان مترنم می گردد که:

«اَوَلَم یرَ الإنسانُ اَنّا خَلَقنَاهُ مِن نُطفَةٍ فإذا هُوَ خَصیم مبین؛ آیا انسان نمی بیند که ما او را از نطفه ای بی ارزش آفریدیم آنگاه (به جای شکر گزاری) دشمن آشکار ما گردد».(سوره یس، آیه 77)

3 علقه

«ثُمَّ خَلَقنَا النُّطفَة علقةً؛ آنگاه نطفه را به علقه در آوردیم». (سوره مؤمنون، آیه 14)
مرحله دوم از آفرینش جنین که از روز هفتم تا هفته سوم به طول می انجامد، مرحله علقه است. در خلال این مرحله، جنین به واسطه پدید آمدن ریسمانی با رحم مادر مرتبط می گردد تا بتواند از خون رحم مادر، تغذیه کند.

از ابتدای این مرحله، تمایز یافتن سلولها از یکدیگر آغاز می شود و تا نهایت این مرحله، در جنین سه طبقه سلولی تشکیل می شود:

طبقه خارجی: سلولهای پوست، جهازات عصبی و…. طبقه میانی: سلولهای عضلات، اسکلت، جهازات تناسلی، خون و …. طبقه داخلی: سلّولهای کبد، دستگاههای تنفسی، هاضمه و ….

اولین سوره نازل شده بر پیامبر(ص) «عَلَق» نام دارد که در آن، خالق انسان به اجمال به حقیقت فوق (خلقت اعضای انسانی از عَلَق) اشاره دارد.
«خَلَقَ الإنسانَ مِن عَلَق؛ انسان را از خون بسته شده (علق) آفرید». (سوره علق، آیه 3)

و شاید یک دلیل از دلایل نامیده شدن اولین سوره نازل شده به «علق» همین مسأله باشد که آفرینش اولیه اعضای انسان از «علق» و در طول مرحله «علقه» انجام می پذیرد.

4 مُضغه

«...فَخَلَقنا العَلَقَةَ مُضغَةً». (سوره مؤمنون، آیه 14) مرحله مضغه از هفته سوم حیات جنین آغاز و تا هفته هفتم، طول می کشد. در خلال این مرحله، اعضای جنین حالتی مثل غضروف (بسیار نرم مضغه) می یابند. در طول این دوره بیشتر سلولهای عصبی و قلبی و خونی از یکدیگر تمایز کامل می یابند در حالیکه تا پایان این مرحله حداکثر از چهار سانتیمتر تجاوز نمی کند. (تصویر شماره 3)

5 عظام

«...فَخَلَقنَا المُضغَةَ عظاماً». (سوره مؤمنون، آیه 14) دوره ای کوتاه که در خلال هفته هفتم انجام می پذیرد و در آن، اعضای غضروفی شکل بدن (مضغه) استحکام می یابند، استخوانها و ستون فقرات شکل می گیرند و اینها همه قبل از روییده شدن گوشت است. آری، شکل گیری استخوانها بر پدید آمدن گوشت مقدم است و این حقیقتی است که دانشمندان جنین شناسی در نیمه دوم قرن بیستم و با استفاده از دستگاههای فوق مدرن عکسبرداری موفق به کشف آن شده اند و تا قبل از این تاریخ پندار بشر بر آن بود که پیدایش گوشت در جنین مقدم بر شکل گیری استخوانهاست. (تصویر شماره 4 که در هفته هفتم از حمل قبل از رویش گوشت و در حالیکه طول جنین 33 میلیمتر بوده است، گرفته شده است. این تصویر، نه با اشعه X که به دستگاههای عکسبرداری بسیار دقیق تهیه شده است. این تصویر، خود بهترین دلیل آنست که شکل گیری استخوانها، قبل از رویش گوشت بلافاصله بعد از مرحله هفتم است، چرا که اگر روی استخوانها را گوشت پوشانیده بود، جز با اشعه X نمی شد تصویری از استخوانها بدست آورد)

6 لحم

«...فَکَسَونا العظامَ لَحماً» این مرحله، از هفته هشتم شروع می شود و تا پوشانیده شدن استخوانها، ستون فقرات، اعصاب با گوشت و پوست به طول می انجامد. (تصویر شماره 5 که در ماه سوم بارداری گرفته شده است) .

7 تسویه

«...ثُمّ أنشأناهُ خَلقاً آخر فتبارک اللّه احسنُ الخالقین؛ آنگاه آنرا به صورت آفرینشی دیگر پدید آوردیم آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است». (سوره مؤمنون، آیه 14)

«ثُمَّ سَواهُ وَ نَفَخَ فیه مِن روحه؛ پس او را استواری و اعتدال بخشید و از روح خویش در او دمید». (سوره سجده، آیه 9)

مرحله تسویه، مرحله پیدایش شکل انسانی در جنین و اعتدال یافتن کامل اعضای جنین می باشد. طول این مرحله از ابتدای ماه سوم تا لحظه ولادت می باشد. جالب این جاست که تا قبل از مرحله تسویه، بین تصویر جنین انسان و جنین های سایر حیوانات فرق چندانی نمی توان قایل شد و نمی توان آنان را از یکدیگر تشخیص داد، اما بعد از مرحله تسویه است که جنین انسانی شکل کامل خود را می یابد و از بقیه جنین ها به طور کامل، قابل تشخیص می گردد و این خود اعجاز علمی کلام خداوند را می رساند که می فرماید: «ثُمَّ أنشأناهُ خَلقاً آخَر؛ سپس آن را آفرینشی دیگر بخشیدیم». (سوره مؤمنون، آیه 14)(تصویر شماره(6)

تجلی قرآن در شعر و ادب فارسی: ناصر خسرو(2)
سید محمد راستگو
ناصر خسرو را می توان شاعری خوش اقبال وبد اقبال خواند، زیرا از یک طرف پیوسته به سبب مغایرت افکار و خط مشی مذهبی اش با بزرگان و مردمان زمان، مطرود و آواره بود و از طرفی این طردها، تبعیدها و آوارگی ها او را صاحب اندیشه های تازه کرد.

اما نه نیش جگر خراش محنت دوران او را از پای در آورد و نه از راه رفته بازگشت. نه دست گدایی و التماس پیش اشراف برد و نه در باقی عمر چون شاعران کم جنبه از این ستمی که بر او رفته بود اشک ریخت و نالید.

او آموخت که شعر شاعران جیره خوار زیبنده گردن اشراف و دنیادوستان است و لذا راضی نشد گوهر گران بهای زبان فارسی را به پای زالو صفتان بریزد. محقرانه در دره ی «یمگان» زیست و به دیگران نیز آموخت که به مدح خودکامان نپردازند، قبل از او کسی چنین نکرده بود. آیا بعد از او کسی یافت می شود که از سفره رنگین متمولان چشم پوشد؟ این چشم برگرفتن محتاج دانش اجتماعی و شناخت روابط ظالم و مظلوم است، که خیلی از درک آن عاجز یا خود را به نادانی می زنند.

در شماره قبل قسمت اوّل تجلی آیات قرآن در اشعار وی را که توسط محقق گرانمایه آقای سید محمد راستگو تهیه شده بود خواندیم، در این شماره دوّمین و آخرین بخش آن را تقدیم خوانندگان می شود.

******
آن دان به یقین که هرچه کرده ستی امروز به محشر آن فراخوانی
دیوان، ص 59
بیت هشداری می دهد که ای انسان! بدان که آنچه امروز در دنیا انجام می دهی، همه را در قیامت در نامه اعمال خویش می بینی و می خوانی که الهامی است از این آیه شریفه: «وَ کُلّ اِنسان اَلزَمناهُ طائِرَهُ فی عُنُقِهِ وَ نُخرِجُ لَهُ یومَ القیامةِ کِتاباً یلقاهُ مَنشورا. اِقرَأ کَتابَکَ کَفی بِنَفسِکَ الیومَ عَلَیکَ حَسیباً؛ و سرنوشت هرکس را به گردن او آویخته ایم، و در روز قیامت برای هرکس کارنامه ای بیرون آوریم که آن را گشوده یابد [و گوییم] کارنامه ات را بخوان، امروز حساب رسی خودت برای تو بس است». (سوره اسراء، آیات 13 و 14)
***
زان روز بتـرس کانـدر او پیـد آیــد همـه کـارهای پـنـهانـی
پوشیـده نمانـد آن زمـان کاری کان را تو هـمی کنون بپوشانی
زان روز که جز خدای سبحان ر بر کـس نرود زخلـق سلطانـی
زان روز کـه هـول او بـریـزانـد نـور از مـه و زآفتاب رخشـانی
وزچـرخ ستـارگـان فـرو ریزند چـون بـرگ رزان بـه بـاد آبانی
چون پشـم زده شده کُه و مردم همچون ملخان زبس پریشانی
دیوان، ص 59

این ابیات هشداری هستند به آدمی تا قیامت را از یاد نبرد، به آن بیندیشد و برای آن توشه ها فراهم سازد. بیت های اول و دوم بیانگر این ویژگی روز قیامت اند که در آن روز همه چیز آشکارمی شود و هیچ چیز پنهان نمی ماند، نکته ای که برگرفته از این آیه قرآنی است: « یومَ تُبلی السرائرُ؛ روزی که پنهانی ها پیدا شود». (سوره طارق، آیه 9)

«یومَ هم بارِزونَ لا یخفی عَلی اللّهِ مِنهُم شیء؛ روزی که آنان آشکار شوند [و نزد خدا آیند] چیزی از آنان بر خدا پوشیده نباشد». (سوره غافر، آیه 16)

و بیت سوم نشانگر این ویژگی قیامت است که در آن روز هیچ کس توان و قدرتی ندارد و سلطنت و فرمانروایی تنها از آن خداوند است. نکته ای که در این آیه شریفه بدان اشاره ای آشکار شده است: «...لمن المُلک الیوم لِلّهِ الواحِدِ القَهّار؛ [در قیامت ندا آید] فرمانروایی امروز از آن کیست؟ [پاسخ آید] از آن خدای یگانه قهّار». (سوره غافر، آیه 16)

بیت های چهارم و پنجم نیز از این نشانه های قیامت سخن می گویند که در آن روز، آفتاب و ماه تیره می شوند و ستارگان پراکنده می گردند، با الهام از این آیات قرآنی: «اِذا الشَمسُ کُوِّرَت و َاِذا النجومُ اِنکَََدَرَت؛ روزی که خورشید تیره شود و ستارگان فرو میرند». (سوره تکویر، آیه 1و2) و این آیه که درباره ماه می فرماید: «و خَسَفَ القَمَرُ؛ روزی که ماه تاریک شود». (سوره قیامت، آیه8) و این آیه که ستارگان را اینگونه توصیف می کند: «و َاِذا الکَواکِبُُ اِنتَثَرَت؛ روزی که ستارگان پراکنده گردند». (سوره انفطار، آیه 2)

بیت ششم نیز از این ویژگی قیامت یاد کرده که در آن روز، کوه ها با همه صلابت و استواری چون پشم و پنبه زده شده گردند و مردم از بسیاری هول و هراس و ترس و اضطراب چونان ملخ ها و پروانه، پراکنده و سرگردان گردند. چنان که در این آیه آمده است:

«یوَم یکُونُ الناسُ کالفَراشِ المَبثُوثِ. و تَکُونُ الجِبالُ کَالعِهنِ المَنفُوشِ؛ روزی که مردم چون پروانگان پراکنده باشند و کوه ها چون پشم زده باشند».
(سوره قارعه، آیات 4 و 5)
***
بـر آنـچه در دست داری شادمانـه مبـاش
وز آنچه از کف تو رفت از آن دریغ مخور
دیوان، ص 185
ترجمه واریست از این آیه شریفه:« لِکَیلا تَأسَوا عَلی مافاتَکُم وَ لا تَفرحُوا بِما آتاکُم؛ زنهار که برآنچه از دست دادید، دریغ مخورید و بر آنچه به شما داده اند شادی مکنید». (سوره حدید، آیه 23)
***
خدایت یکی را به ده وعده کرد بده گر نداری به دل در خلل
دیوان، ص 462
این که خداوند وعده کرده که یک خوبی را ده پاداش دهد، الهام گرفته از این آیه است:
«مَن جاءَ بالحَسَنَةِ فَلَه عَشرُ اَمثالِها؛ هر کس یک نیک بیاورد، برای اوست ده پاداش».
(سوره انعام، آیه 161)
***
بدِ من نیکی گردد چوکنم توبه که چنین کرد ایزد وعده به فرقانم
دیوان، ص 197
تبدیل شدن بدی های توبه کاران به نیکی، مژده ای است که در این آیه آمده است: «مَن تابَ وَ آمَنَ وَ عَمَلَ صالِحاً فاولئک یبَدِّلُ اللّهُ سَیئاتِهم حَسَناتٍ؛ هرکس توبه کند و ایمان آورد و کارنیکو کند، اینان اند که خداوند بدی هایشان را به نیکی بدل می کند».
(سوره فرقان، آیه 70)
***
بـدان کـه بـر تـو گواهی دهند هر دو به حق
دوچشم هرچه بدید و دو گوش هرچه بشنود
دیوان، ص 32

گواهی دادن اندام های آدمی برآنچه در دنیا کرده اند، نکته ای است که در این آیه بدان پرداخته شده: «یومَ تَشهَدُ عَلیهم اَلسِنَتُهُم و اَیدیهم وَ اَرجُلُهم بِما کانوا یعمَلون؛ روزی که گواهی دهند برایشان زبانهاشان و دستهاشان و پاهاشان بدانچه کرده اند». (سوره نور، آیه 24)

نویسنده : دکتر عدنان الشریف

منابع: 

بشارت ، مهر و آبان 1378، شماره 13