سوگند یاد كردن خداى تعالى در قرآن‏

وَ الْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا * فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا * وَ النَّاشِرَاتِ نَشْرًا * فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا * فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا * عُذْرًا أَوْ نُذْرًا(1-6 مرسلات)

يكى از لطائف فن بيان در اين آيات شش‏گانه اين است كه علاوه بر اينكه سوگند در آن خبرى را كه در جواب است تاكيد می كند، متضمن حجت بر مضمون جواب نيز هست، و می فهماند به چه دليل جزاى موعود واقع شدنى است؛

به اين دليل كه تدبير ربوبى كه سوگندها بدان اشاره دارد، يعنى ارسال مرسلات و عاصفات، نشر صحف، فرق و جداسازى حق از باطل، و القاء مرسلات ذكر را بر پيامبر، تدبيرى است كه جز با وجود تكليف الهى تصور صحيح ندارد. و تكليف هم جز با حتمى بودن روز جزا. روزى كه مكلفين عاصى و مطيع به جزاى خود برسند تمام نمی شود.
پس سوگندى كه خداى تعالى ياد كرده سوگند تدبير او است، تا هم وقوع جزاى موعود را تاكيد كند، و هم حجتى باشد بر وقوع آن جزا، گويا فرموده: من به اين حجت سوگند می خورم كه مدلولش واقع خواهد شد.
و خواننده عزيز اگر در آياتى كه خداى تعالى در آنها سوگند ياد كرده دقت بفرمايد، خواهد ديد كه خود آن سوگندها حجت و برهانى است كه بر حقانيت جواب قسم دلالت می كند، نظير سوگندى كه در مورد رزق خورده و فرموده:" فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ" 1، كه در عين اينكه سوگند خورده بر حقيت رزق، دليل آن را هم بيان كرده، و آن اين است كه خداى تعالى رب و مدبر آسمان و زمين است، و مبدأ رزق مرزوقين هم همان تدبير الهى است.
و سوگندى كه در مورد مستى كفار ياد كرده می فرمايد:
" لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ" 2، در عين سوگند بر گمراهى و كورى آنان دليل آن را هم بيان كرده، و آن جان پيامبر است، كه جانى طاهر و به عصمت خدايى مصون از هر نقص است، و معلوم است كه مخالف چنين پيامبرى معصوم، در مستى و سرگردانى بسر می برد، و سوگندى كه در رستگارى نفوس الهى و خسران نفوس آلوده ياد كرده، می فرمايد:" وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها ..." وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها" 3 كه در عين اينكه سوگند ياد كرده دليلش را هم آورده، می فرمايد: نظامى كه در خورشيد و ماه و شب و روز جريان دارد، و منتهى شده به پيدايش نفسى كه فجور و تقوايش به او الهام شده، خود دليل است بر رستگارى كسى كه نفس را تزكيه كند و خسران كسى كه آن را آلوده سازد.
اين چند آيه را به عنوان نمونه آورديم، ساير سوگندها هم كه در كلام خداى تعالى آمده همين حال را دارد، هر چند كه همه آنها به روشنى اين چند سوگند نيست، و نيازمند دقت نظر بيشترى است نظير اين سوگند كه می فرمايد:" وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ وَ طُورِ سِينِينَ" 4، كه خواننده بايد در آن تدبر كند.

 

نویسنده: محمد حسین طباطبایی

پی نوشت:

1.  سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين مطلب حق است. سوره ذاريات، آيه 23.
2.  به جانت سوگند اينها در مستى خود سرگردانند. سوره حجر، آيه 72.
3.  به خورشيد و گسترش نور آن سوگند ... و سوگند به نفس آدمى و آن كس كه آن را منظم ساخته. سپس فجور و تقوا را به او الهام كرده است. كه هر كس نفس خود را تزكيه كرده رستگار شده و آن كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته نوميد و محروم گشته است. سوره شمس، آيات 1- 10.
4.  قسم به انجير و زيتون و قسم به طور سينا. سوره تين، آيات 1- 2.

 

منابع: 

ترجمه تفسير الميزان ؛ سوره مرسلات – ذیل آیات آیه 1-6