حدیث احرف سبعه(قسمت اول)

جنبه ای كه برای حجیت قرائات سبع ارائه داده اند، حدیث معروف «انزل القرآن علی سبعه احرف» است، یعنی قرآن به هفت حرف نازل شده است تا اشاره ای باشد به قرائات سبع.
احرف را جمع حرف، به معنای قرائت گرفته اند ولی روشن خواهیم ساخت كه حرف در این حدیث به معنای لهجه است قبایل مختلف عرب با لهجه های گوناگون نماز می خواندند و قرآن را بر خلاف لهجه قریش كه فصیح ترین لهجه های عرب است قرائت می كردند برخی از صحابه معترض شده از پیامبر(ص) پرسیدند چگونه است، آیا باید تمامی عرب و تمامی مردم جهان طبق لهجه قریش تلاوت كنند؟
فرمودند: «نه قرآن به هفت لهجه نازل شده و به لهجه قریش اختصاص ندارد» عدد هفت كنایه از كثرت است و عدد خاص منظور نیست اینك نظری به احادیث یاد شده از طرق فریقین می افكنیم، نخست در روایات منقول از اهل بیت (ع)، سپس روایات اهل سنت:

 

در روایات اهل بیت

1. ابوجعفر صدوق (ره) طی سندی كه محمد بن یحیی الصیرفی (شخصی مجهول و ناشناس) در این سلسله سند قرار دارد، از حماد بن عثمان و او از امام جعفربن محمد الصادق (ع) روایت كرده است كه:
«ان القرآن نزل علی سبعه احرف و ادنی ما للامام ان یفتی علی سبعه وجوه، 1 قرآن به هفت حرف نازل شده و دست كم هر امامی می تواند به هفت وجه فتوا دهد».
دانشمندان «احرف» را در این حدیث به معنا «بطون» تفسیر كرده اند، بدین گونه كه هر آیه می تواند دارای وجوه مختلفی از معنا باشد كه چه بسا آن وجوه بر عامه مردم پوشیده است، اما بر امام معصوم (ع) پوشیده نیست و می تواند برآن چه می داند فتوا دهد.
2. طی سند دیگری كه احمد بن هلال (شخصی اهل غلو بوده و در عقیده دینی خود مورد اتهام است) در این سلسله سند قرار دارد، از عیسی بن عبداللّه هاشمی واو از پدران خود روایت كرده كه پیامبر گفته است:
«اتانی آت من اللّه فقال: ان اللّه یامرك ان تقرا القرآن علی حرف واحد فقلت: یا رب وس ع علی امتی، فقال: ان اللّه یامرك ان تقرا القرآن علی سبعه احرف2، از جانب خد پیام آوردند كه خداوند می فرماید: قرآن را به حرف واحد قرائت كن درخواست كردم: پروردگارا! بر امت من گشایشی فرما! آن گاه گفت: خداوند تو را دستور می دهدتا قرآن را بر هفت حرف بخوانی».
«احرف» در این حدیث به معنای لهجه های مختلف عرب است، چنان كه دراحادیث اهل سنت نیز به همین مضمون آمده و همین معنا از آن اراده شده است وخداوند دامنه گسترده ای را در مورد قرآن، برای این امت فراهم كرده تا آنان بتوانند قرآن را به لهجه های مختلف بخوانند.
3. محمد بن حسن صفار، به سندی كه درآن تردید وجود دارد (بدین گونه از ابن ابی عمیر یا دیگری) از جمیل بن دراج از زراره از امام باقر(ع) روایت كرده كه وی گفته است:
«تفسیر القرآن علی سبعه احرف، منه ما كان و منه ما لم یكن بعد، ذلك تعرفه الا ئمه3، تفسیر قرآن به هفت وجه ممكن است كه برخی از آن انجام شده وبرخی هنوز صورت نگرفته است و امامان آن را می دانند».
در این حدیث نیز منظور از «احرف» وجوهی است كه هر آیه ای را می توان بروفق آن تفسیر و معنا كرد و همان است كه در احادیث دیگر از آن به «بطون» تعبیرشده است.
4. ابوعبداللّه محمد بن ابراهیم نعمانی، طی حدیثی مرسل (فاقد سند) ازامام امیرالمؤمنین (ع) نقل كرده كه وی گفته است:
«انزل القرآن علی سبعه اقسام، كل منها شاف كاف وهی: امر و زجر و ترغیب و ترهیب وجدل و مثل و قصص» 4 در این حدیث به انواع مطالب قرآنی اشاره شده است كه عبارتند از: امر و نهی و تشویق و تهدید و استدلال و مثال و داستان ها.
محدث كاشانی درباره جمع میان این روایات گوید: «ممكن است گفته شود آیات قرآن هفت گونه است و هر آیه ای دارای هفت بطن است و نیز به هفت لغت (لهجه) نازل شده است».5
این جمله احادیثی است كه در این زمینه از ائمه اهل بیت (ع) نقل شده ولی موثق بودن اسناد آن ها ثابت نشده است، چنان كه استاد بزرگ وار آقای خویی و پیش ازوی استادش علامه بلاغی و دیگران یادآور شده اند و روشن گردید كه هیچ گونه دلالتی بر جواز قرائات سبع ندارند.

 

در روایات اهل سنت

در بین اهل سنت، كسی كه بهتر از دیگران این احادیث را جمع آوری كرده شهاب الدین ابوشامه مقدسی است او این احادیث را در باب سوم كتابش به نام «المرشد الوجیز» به ترتیب زیر نقل كرده است:
1. در صحیحین از ابن شهاب نقل شده گوید: عبیداللّه بن عبداللّه ازعبداللّه بن عباس روایت كرده كه پیامبر(ص) گفته است: «جبرئیل قرآن را به حرف واحد بر من قرائت كرد و من هم واره از او می خواستم تا آن را بیش تر از یك حرف قرائت كند، تا بالاخره به هفت حرف منتهی گردید».6
2. در همین دو كتاب نیز از ابن شهاب نقل شده كه عمر متوجه شد هشام بن الحكم قرآن را در نماز به نحوی می خواند كه وی تا آن روز نشنیده بوده است او با هشام بن الحكم به نزد پیامبر(ص) رفتند، پیامبر(ص) گفت: «به همین گونه نازل شده است قرآن بر هفت حرف نازل شده هركدام كه آسان تر است همان را قرائت كنید».7
3. از ابی بن كعب نقل شده كه گفته است: ما در مسجد بودیم كه شخصی آمد وقرآن را به گونه ای خواند كه ما به او اعتراض كردیم همگی به نزد پیامبر(ص)رفتیم شخص ثالثی نیز به ما پیوست و هر یك از ما آیه و یا آیاتی را قرائت كردیم كه در قرائت مختلف بود پیامبر(ص) همه را تایید كرد شك و تردید به من دست داد ضربان قلب من بالا رفت و عرق از روی من جاری شد آن گاه پیامبر(ص) به من گفت: «پروردگار قرآن را به حرف واحد بر من نازل كرد تا به حرف واحد قرائت كنم و من از خدا خواستم تا بر امت من آسان گیرد آن گاه اجازه آمد كه به دو حرف بخوانم مجددا از وی خواستم آسان گیرد در مرتبه سوم دستور آمد: قرآن را به هفت حرف بخوان».8
4. از ابی بن كعب نقل شده كه پیامبر(ص) گفت: «ای ابی ! من قرآن را به یك و دو وسه حرف قرائت می كردم تا این كه به هفت حرف رسید و هر یك از آن ها وافی به مقصود است اگر به جای «سمیعا علیما» ، گفته شود «عزیزا حكیما» مادام كه آیه عذاب به عبارتی كه مفهوم آن رحمت است و آیه رحمت به عبارتی كه مضمون آن عذاب است ختم نشود، مانعی ندارد».9
5. هم از وی نقل شده كه پیامبر(ص)، جبرئیل را ملاقات كرد و به وی گفت: «من در میان مردمی بی سواد مبعوث شده ام برخی از آنان ناتوان و پیر و برخی از آنان بنده و كنیز و مردمی كه هرگز كتابی نخوانده اند هستند» جبرئیل در پاسخ گفت: «ای محمد! قرآن بر هفت حرف نازل شده است».10
6. از ابوجهیم انصاری نقل شده گوید: دو نفر كه در آیه ای از قرآن اختلاف داشتند به نزد پیامبر(ص) رفتند وی به آن دو گفت: «قرآن بر هفت حرف نازل شده، در آن جدال نكنید كه جدال در مورد قرآن كفر است».11
7. از ابوهریره نقل شده كه پیامبر(ص) گفته است: «قرآن بر هفت حرف نازل شده و فرقی نیست بین «علیما حكیما» و «غفورا رحیما» 12.
8. از عبداللّه بن مسعود نقل شده كه پیامبر(ص) گفته است: «قرآن بر هفت حرف نازل شده و برای هر حرفی از آن ها ظاهری است و باطنی و برای هر حرفی حدی وبرای هر حدی، پیشگاهی است».13
9. هم از او نقل شده كه پیامبر(ص) فرمود: «قرآن به هفت حرف نازل شده وجدال درباره آن كفر است (سه مرتبه این جمله را تكرار نموده آن گاه فرمود:) آن چه از آن را می دانید بدان عمل كنید و آن چه را نمی دانید از عالم و دانای آن بپرسید».14
10. به نقل از زید بن ارقم كه شخصی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: آیه ای راعبداللّه بن مسعود و زید و ابی بن كعب برای من قرائت كردند و قرائت هر سه بایك دیگر اختلاف داشت قرائت كدام یك را اختیار كنم پیامبر(ص) ساكت ماند علی (ع) كه در كنار پیامبر(ص) نشسته بود، گفت: «هر كس قرآن را بدان گونه كه می داند و آموخته است قرائت كند، همه آن ها خوب و پسندیده است».15
در حدیث عبداللّه آمده كه پیامبر(ص) به علی (ع) اشاره كرد و علی (ع) گفت: «پیامبر(ص) به شما دستور می دهد كه هر یك از شما به گونه ای كه می داند بخواند ازآن پس هر یك از ما به گونه ای قرائت می كرد كه دیگری آن را به آن گونه قرائت نمی كرد» حاكم نیشابوری گوید: «سند این حدیث صحیح است».16
11. از ابن مسعود و او از پیامبر(ص) روایت كرده كه فرمود: «كتاب نخست از باب واحد و بر حرف واحد نازل شد17، و قرآن، از هفت باب و بر هفت حرف: زجرو امر و حلال و حرام و محكم و متشابه و امثال نازل شده است».18
12. ازابوقلا به نقل شده كه پیامبر(ص) فرمود: «قرآن بر هفت حرف: امر و زجر وترغیب و ترهیب و جدل و قصص و مثل، نازل شده است».19
این بود معظم احادیث اهل سنت در این زمینه كه برخی مدعی تواتر آنها شده اند20 اما مدلول و مضمون این احادیث مختلف است و با اصطلاح تواتركه وحدت مضمون در تمامی آن ها شرط است، سازش ندارد از این رو این احادیث به چهار دسته تقسیم می شوند:
اول: احادیثی كه مفهوم آن ها اختلاف لهجه در تعبیر و ادای كلمات را می رساندو آن ها عبارتند از: احادیث شماره 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 10.
دوم: احادیثی كه جواز تبدیل كلمات مترادف به یك دیگر را می رساند، مانندحدیث شماره 4 و 7.
سوم: احادیثی كه به اختلاف معانی آیات مربوط است و مضمون آن ها مبین آن است كه هر آیه ای تاب تحمل معانی مختلفی دارد كه بعضی از آن ها معانی ظاهر وبرخی باطن است، مانند حدیث شماره 8 و 9.

  • 1. الخصال، ابواب السبعه، ج2، ص 358، شماره43.
  • 2. همان، شماره 44.
  • 3. بصائر الدرجات، ص 196.
  • 4. رساله النعمانی فی صنوف آی القرآن.
  • 5. تفسیر صافی ـ مقدمه هشتم ـ ج 1، ص 40.
  • 6. این حدیث را بخاری نیز در ج6، ص 277 و مسلم در ج2، ص 202 نقل كرده است.
  • 7. بخاری، ج6، ص 288 و مسلم، ج2، ص 202.
  • 8. مسلم، ج2، ص 203 و مسند احمد، ج5، ص 127.
  • 9. سنن ابوداود، ج2، ص 102.
  • 10. ترمذی، ج5، ص 194، شماره 2944.
  • 11. شعب الایمان، ج1، ص 372 از بیهقی مسند احمد، ج4، ص 169.
  • 12. المصنف، ج2، ص 61.
  • 13. تفسیر طبری، ج1، ص 9.
  • 14. همان، ص 9.
  • 15. همان، ص 10.
  • 16. المستدرك، ج2، ص 223، 224.
  • 17. مقصود از كتاب نخست كتاب های نازل شده بر انبیای گذشته است چنان چه در حدیث دیگر آمده: «ان الكتب كانت تنزل من السما من باب واحد» ر ك: كنز العمال، ج 1، ص 553.
  • 18. تفسیر طبری، ج1، ص 23 متقی هندی، كنز العمال، ج 1، ص 549.
  • 19. تفسیر طبری، ج1، ص 24.
  • 20. ر ك: ابن الجزری، النشر فی القراات العشر، ج1، ص 21.