تفسير عقلي- كلامي قرآن

تعريف ها و توصيف ها

يكي از گرايش هاي تفسيري، كه مفسر در آن به جاي اتكا به روايات، به اجتهاد و رأي خود اتكا مي كند و با بهره گيري از كلام و فلسفه به تفسير آيات و احياناً به اثبات ديدگاه هاي كلامي خود يا رد آراءكلامي مخالفان خود مي پردازد، "تفسير عقلي- كلامي" است. در پژوهش هاي تفسيري از اين گرايش با عناوين "تفسير اجتهادي" و "تفسير به رأي" نيز ياد شده است.

پيدايش و شكل گيري تفاسير عقلي- كلامي، بيش از هرچيز به وجود آيات نسبتاً زيادي در قرآن باز مي گردد كه متضمن داده هاي عقلي و نظري است؛ مثل آياتي كه دعوت به تعقل و تدبر مي كند (براي نمونه: بقره/  انبياء/ ،  مؤمنون/،   نور/) يا آياتي كه خود صبغه استدلالي دارند؛ مانند آياتِ نفي شرك (براي نمونه: انبياء/،   نمل/  ).

علاوه بر اين در قرآن آياتي هست كه تفسير و تبيين آنها بدون توضيح و تأويل عقلي و صرفاً با اتكا به ظاهر لفظ ناممكن است يا با آموزه هاي صريح قرآن هم خواني ندارد. از اين قبيل است آياتي كه در آنها به خدا "يد" (دست)و "وجه" (صورت) نسبت داده شده (فتح/،   بقره/  الرحمن/ ) و از استواي خدا بر عرش (طه) و رؤيت خدا سخن به ميان آمده است (قيامت/ ).

اين آيات، كه با مفاهيم كلامي نظير تشبيه و تنزيه پيوند دارد، سبب طرح مباحث كلامي در تفسير اين آيات مي شده است.

علاوه بر اين در قرآن آياتي هست كه در ظاهر غيرقابل جمع مي نمايد؛ مثلاً در آياتي آمده كه خداوند هركس را كه بخواهد هدايت مي كند و هركس را كه بخواهد گمراه مي سازد (براي نمونه: ابراهيم/،  نحل/،   مدثر/ ) و از سوي ديگر در آياتي گفته شده است كه كفر نورزيد و ايمان بياوريد (براي نمونه: آل عمران/،اعراف/   نساء/). در تفسير اين آيات نيز مباحث مختلفي، كه بيشتر جنبه كلامي- فلسفي دارد، مطرح گرديده است؛ مثل مباحثي درباره جبر و اختيار، كسب، افعال بندگان و حسن و قبح افعال.

اين قبيل آيات و برخي عوامل ديگر، موجب شكل گيري مباحث و مناقشاتي ميان مسلمانان در قرون اوليه اسلام شد و به تأسيس علم كلام انجاميد و بر تفسير قرآن، كه در آغاز متكي بر منقولاتي از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و آراي صحابيان بود، تأثير مستقيم گذاشت. تفسير عقلي- كلامي، حداقل در حوزه آثار مكتوب، نسبت به تفسير مأثور، متأخر است، هرچند كه ريشه آن را به عصر تابعين رسانده اند و از مكتب عراقي سخن گتفه اند كه در مقابل مكتب مكي و مدني، رويكردي مبتني رأي و اجتهاد بوده است.

در قرن سوم و چهرم با بسط و اشاعه علم كلام، تفسير كلامي نيز رواج يافت و در اين ميان، تفاسير معتزلي را مي توان نقطه عطفي به حساب آورد. معتزله براساس مشرب كلامي خود، كه مبتني بر عقل گرايي بود، به تفسير عقلي آيات پرداختند و آياتي را كه معناي ظاهري آن موافق آرا و نظرياتشان بود، "محكم" و آياتي را كه با اصول فكري آنان ناسازگار بود "متشابه" مي ناميدند و در تفسير آياتي كه با مباني عقلي ايشان ناسازگار بود به تأويل روي مي آوردند.

معتزله از نخستين كساني بودند كه به اهميت عقل و رأي در تفسير آيات تأكيد كرده آن را در تفاسير خود به كار بردند. بدين جهت مخالفان فكري آنان، اين گونه عمل تفسيري را "تفسير به رأي" خوانده اند كه بنابر چندين حديث نبوي از آن نهي شده است. بعدها بسياري از مفسران و متكلمان غير معتزلي، مثل ابوالحسن اشعري و ماتريدي و فخررازي، از مفسران اشعري، نيز براي رد آراي كلامي معتزله در تفاسير خود از عقل و رأي بهره بردند كه خود منشأ تقسيم بندي جديدي شد.

تفسير پژوهان و عالمان اشعري در دوره هاي بعد در ارزيابي تفاسير، اين تفسيرها را "تفسير به رأي ممدوح" يا "جايز" و تفاسير اهل اعتزال و ديگر مذاهب و فرق را "تفسير به رأي مذموم" خواندند. در عين حال، به اين نكته بايد توجه داشت كه دامنه تفسير به رأي عقلي و كلامي، وسيع تر است و شامل تفاسير عرفاني هم مي شود.

بنا به تعريفي كه از تفسير عقلي- كلامي داده شد، تفاسير بسياري در اين گروه جاي مي گيرند. از شماري از اين تفاسير فقط نامي در كتاب ها باقي مانده است، از برخي ديگر فقراتي در ديگر كتب نقل شده يا فقط بخش هايي باقي مانده است. برخي از آنها هم به صورت كامل در دست است و بعضاً به چاپ رسيده است.

مهم ترين تفاسير كلامي- عقلي

برخي از مهم ترين تفاسير كلامي، به ترتيب تاريخي، عبارت اند از: تفسير ابوبكر عبدالرحمان بن كيسان الاصم ، عالم و مفسر معتزلي، كه به جهت تمايل به شيعه، معتزله او را طرد كردند. قاضي عبدالجبار همداني نيز تفسير او را تفسيري عجيب دانسته است كتاب هاي "تفسير القرآن" و "تأويل القرآن" ، هر دو اثر ضراربن عمرو معتزلي، معاصر احمدبن حنبل، كه ميان آن دو كينه و عداوتي وجود داشت، از تفاسير عقلي- كلامي است.

تفسير ابوعلي جبّائي (متكلم معتزلي) نيز از اين نوع تفاسير است. شيخ طوسي در مقدمه "التبيان" ، آن را تفسيري كلامي دانسته و از آن بسيار نقل كرده است. ابن طاووس نيز بخش هايي از آن را آورده است. دانيل ژيماره (Daniel Gimaret) اين تفسير را بازسازي كرده است.

همچنين ابوعلي فارسي ، نحوي و لغوي ايراني، بر اين تفسير شرحي نوشته با نام "التتبع لكلام ابي علي الجبائي في التفسير" كه حدود صد برگ بوده است. فرزند او ابوهاشم جبّايي نيز ظاهراً تفسيري داشته كه سيوطي جزئي از آن را ديده اما در ديگر منابع نامي از آن نيامده است.

تفسير ابوالقاسم عبدالله بن احمد كعبي بلخي، متكلم معتزلي، با نام "التفسيرالكبير للقرآن" نيز از تفاسير كلامي است. به گفته ابن طاووس نام اين تفسير، "جامع علم القرآن" بوده است. ابن طاووس و طوسي بخش هايي از اين تفسير را نقل كرده و به نقد ديدگاه هاي او پرداخته اند.از اين منقولات مي توان به روش عقلي او در تفسير همچون ديگر معتزله پي برد.

از ديگر تفاسير كلامي تفسير ابومسلم محمدبن بحر اصفهاني ، اديب و متكلم و مفسر معتزلي، با عنوان "جامع التأويل لمحكم التنزيل" است كه آن را براساس عقايد معتزله نوشته و به گفته ياقوت حموي در چهارده جلد بوده است. طوسي ضمن ستودن اين تفسير به طولاني بودن آن خرده گرفته است. همچنين يكي از عالمان هندي به نام سعيد الانصاري منقولات تفسير ابومسلم اصفهاني را از كتاب هاي مختلف گردآوري كرده و به نام "ملتقط جامع التأويل لمحكم التنزيل" در كلكته هند به چاپ رسانده است.

ابوالحسن علي بن اسماعيل اشعري، متكلم و بنيانگذار مكتب كلامي اشاعره و شاگرد ابوعلي جبّائي، نيز تفسيري بزرگ بر قرآن نوشته است با نام "كتاب في تفسيرالقرآن و الرّد علي من خالف البيان من اهل الافك و البهتان" كه بعدها با نام "المختزن" شهرت يافت. وي در اين تفسير به رد تفاسير معتزله مانند تفسير جبّاني و ابوالقاسم بلخي پرداخته است. ابن عساكر مقدمه اين تفسير را نقل كرده است.

ابومنصور محمدبن محمد ماتريدي سمرقندي ، متكلم و مفسر و پيشواي مكتب كلامي ماتريديه، نيز تفسيري نوشته است با نام "تأويلات اهل السنه" كه در آن به تفسير آيات قرآن بر طبق عقايد و ديدگاه هاي كلامي خويش پرداخته و در تفسير برخي آيات به رد ديدگاه هاي مخالفان خود پرداخته است. براي نمونه در تفسير آيه هشتم سوره بقره به رد ديدگاه كراميه درباره ايمان و در تفسير آيه بيست وچهارم سوره بقره به رد ديدگاه معتزله درباره جاودان بودن صاحب گناه كبيره در آتش جهنم مي پردازد.

از ديگر تفاسير كلامي مي توان به تفسير علي بن عيسي رمّاني ، نحوي و مفسر معتزلي، اشاره كرد كه شيح طوسي در مقدمه تفسيرش آن را ستوده و به طولاني بودن آن خرده گرفته و ابن طاووس بخش هايي از آن را آورده و در مواردي به رد عقايد رماني پرداخته است. نسخه هايي از اين تفسير در كتاب خانه هاي دنيا موجود است. 

قاضي عبدالجبار همداني ، متكلم و مفسر معتزلي، علاوه بر آراي تفسيري در كتاب هايش، از جمله "المغني" ، كتابي در تفسير دارد با عنوان "تنزيه القرآن عن المطاعن" كه در آن به تفسير عقلي- كلامي بعضي آيات كه از او درباره آنها سؤال كرده اند، پرداخته و در ذيل آيات، شبهه هايي را كه ممكن است مخالفان معتزله بر آنها وارد كنند، پاسخ داده يا آنها را تأويل كرده است؛ مثلاً در تفسير آيه بيست وششم سوره بقره به توجيه ديدگاه معتزله درباره گمراهي و ضلالت پرداخته يا در تفسير آيه سي ام سوره قصص، حادث بودن كلام خدا را توضيح داده است.

از ديگر كتاب هايي كه مي توان آن را در شمار تفاسير عقلي- كلامي ذكر كرد، "امالي" شريف مرتضي علم الهدي ، متكلم و فقيه امامي، با نام "غررالفوائد و دررالقلائد" است. اين كتاب شامل هشتاد مجلس بحث و مذاكره علمي درباره تفسير و حديث و ادب است كه در مواضع گوناگون آن به تفسير كلامي برخي آيات پرداخته است.

يكي از شاگردان قاضي عبدالجبار همداني، ابويوسف عبدالسلام بن محمدبن يوسف بن بندار قزويني  است. وي تفسير مفصلي بر قرآن نوشته با نام "حدائق ذات بهجه في تفسيرالقرآن الكريم" كه، به اختلاف، آن را بين سيصد تا هفتصد جزء دانسته اند به گونه اي كه تفسير وي بر سوره فاتحه الكتاب در هفت مجلد و تفسير آيه صدودوم بقره در يك جلد بوده است. وي در اين تفسير به شيوه معتزليان پيش از خود قرآن را تفسير كرده است. سليمان بن حسن صهرشتي، فقيه و متكلم امامي معاصر وي، در كتابي تا نام "النضير في نقض كلام صاحب التفسير" مواردي از آن را رد كرده است .

ابوسعيد محسن بن محمد، مشهور به حاكم جشمي، عالم و متكلم زيدي، نيز تفسيري بر قرآن نوشته به نام "التهذيب في تفسيرالقرآن" . اهميت كلامي اين تفسير در نقل قول هايي از معتزله است.

از قرن پنجم به بعد تفاسير بيشتري برجاي مانده و بنابراين بهتر مي توان درباره گرايش مفسران و روش تفسيري آنان داوري كرد. يكي از تفاسير مهم اين قرن، "التبيان في تفسيرالقرآن" اثر شيخ طوسي ، فقيه و مفسر و متكلم امامي، است كه اولين تفسير كامل شيعي از قرآن كريم است و اگرچه در آن مباحث ادبي و فقهي و اصولي نيز به وفور وجود دارد، چون صبغه اصلي آن كلامي است، مي توان آن را تفسير كلامي دانست. طوسي در "التبيان" مباحث كلامي بسياري در تفسير آيات آورده و در تفسير برخي آيات به دفاع از عقايد اماميه پرداخته است.

براي نمونه در تفسير آيه پنجاه وپنجم سوره مائده، علي(علیه السلام) را جانشين بلافصل پيامبر اكرم دانسته و در تفسير آيه بيست وهشتم سوره آل عمران، به وجوب تقيه، در صورت خوف جاني، نزد اماميه اشاره كرده است. از ديگر ويژگي هاي كلامي اين تفسير، نقل آراي كلامي مخالفان مثل معتزله و اشاعره است كه در هرمورد به طور مستدل وبا رويكردي عقلي به آنها پاسخ داده است.

يكي ديگر از تفاسير مهم كلامي، تفسير "الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الاتأويل في وجوه التأويل" اثر جارالله محمودبن عمر زمخشري ، اديب و مفسر و متكلم معتزلي، است. به گفته ابن خلدون، زمخشري در تفسير آيات قرآن به عقايد معتزله اشاره كرده و به همين دليل محققان اهل سنت (اشاعره) از آن تفسير دوري مي كنند، ولي اگر كسي كه آن را مي خواند كاملاً به مذهب اهل سنت آگاه باشد و راه استدلال خوب را بداند، از عقايد معتزلي آن در امان خواهد ماند. از اين قبيل طعن و انتقادها بر كشّاف بسيار است، با اين حال حتي مخالفان آن هم از محاسن بسيار اين تفسير سخن گفته اند.

از ويژگي هاي تفسير كشاف ارائه ديدگاه هاي كلامي معتزلي است كه زمخشري به مناسبت هاي گوناگون به آنها اشاره كرده است. براي نمونه زمخشري در تفسير آيه دهم سوره فتح، كه در آن از دست خدا (يدالله) سخن گفته شد، به نفي تشبيه پرداخته و در تفسير آيه بيست ودوم سوره ابراهيم به نفي جبر و در تفسير آيات سوم سوره بقره، صدوهفتادوسوم سوره آل عمران و سي وسه سوره نجم به عقيده معتزلي "منزلت بين منزلتين" اشاره كرده است. بر تفسير "الكشاف" شروح و حواشي بسياري نوشته اند كه از جمله حواشي آن "الانصاف فيماتضمّنه الكشاف من الاعتزال" اثر ابوالعباس احمدبن منصور جذامي جَرمي معروف به ابن منير، مفسر و فقيه مالكي مصري، است كه بارها در حاشيه الكشاف به چاپ رسيده است.

يكي از مهم ترين تفاسير كلامي، "مفاتيح الغيب" ، معروف به "تفسيركبير" ، اثر فخرالدين محمدبن عمر رازي ، متكلم و مفسر اشعري، است كه به سبب طرح مباحث كلامي فراوان در آن، برخي آن را دايره المعارفي در علم كلام دانسته اند. فخرالدين رازي در اين تفسير با رويكردي عقلي به تفسير آيات پرداخته و در تفسير آيات، بسياري از معارف و علوم عصر خويش را به مناسبت ذكر كرده است. بنابراين، تفسير او مشحون از اقوال حكيمان وفيلسوفان و نزاع هاي عقلي است. فخررازي در تفسير آيات، مباحث مربوط به آيه را به طور منظم دست بندي كرده و براي رد كردن آراي مخالفان خود (مثل معتزله و كراميه) مطالب آنان را به تفصيل ذكر نموده است. چنان كه گفته شد يكي از ويژگي هاي تفسير كبير فخررازي نقل نگرش ها و استدلال هاي عقلي فلاسفه است؛ مثلاً در تفسير آيه چهل وهشتم سوره بقره، تأويل فلاسفه درباره شفاعت را ذكر كرده و به تبيين آن پرداخته است.

تفاسير عقلي-كلامي در دوران معاصر

در دوران معاصر نيز تفاسير عقلي- كلامي بسيار نوشته شده كه برخي از مهم ترين آنها عبارت است از: تفسير "روح المعاني" ، تأليف شهاب الدين محمود آلوسي بغدادي ، "تفسير القرآن الحكيم" معروف به "تفسير الخفاجي" ، تأليف محمدعبدالمنعم خفاجي ؛ "تحرير المعني السديد و تنويرالعقل الحديد" معروف به "التحرير و التنوير" تأليف محمدطاهربن عاشور  عالم مالكي تونسي؛ "الميزان في تفسيرالقرآن" ، تأليف محمدحسين طباطبايي ، مفسر و فيلسوف امامي، كه در تفسير خود ضمن دفاع كلامي از معتقدات شيعه اماميه به بحث هاي فلسفي و اجتماعي نيز پرداخته است؛ "آلاءالرحمن في تفسيرالقرآن" ، اثر شيخ محمدجواد بلاغي مفسر، متكلم و اديب امامي و "اطيب البيان في تفسير القرآن" ، تأليف سيدعبدالحسين طيب اصفهاني ، عالم و متكلم امامي.

تفاسير كلامي فِرَق

نوع ديگري از تفاسير كلامي، تفاسيري است كه پيروان فرق و مذاهب مختلف نوشته و ديدگاه هاي كلامي خود را مطرح كرده اند؛ مثلاً اباضيه (يكي از فرق خوارج) تفاسيري بر قرآن نوشته اند كه مهم ترين آنها تفسير "كتاب الله العزيز" ، اثر هودبن محكّم هُواري، مفسر اباضي قرن سوم، است كه گرچه در اصل تفسيري ماثور است، اما مفسر برخي از مسائل مثل كفر و ايمان، ارتكاب كبيره و شفاعت و ديگر ديدگاه هاي كلامي خويش را در تفسير آيات وارد كرده است. به تفسير "هَميان الزاد الي دارالمعاد" و "تيسيرالتفسير" ، هر دو اثر محمدبن يوسف اطفيش  نيز مي توان اشاره كرد.

در نزد زيديه نيز علاوه بر تفسير "غريب القرآن" منسوب به زيدبن علي و تفسير مقاتل بن سليمان، كه آن را در شمار تفاسر زيديه آورده اند، به تفسير "فتح القدير الجامع بين فَنَّيِ الروايه والدرايه من علم التفسير" ، اثر محمدبن علي بن عبدالله شوكاني ، مي توان اشاره كرد. از اسماعيليه هم اگرچه تفسير كامل و جامعي از قرآن گزارش نشده است، قاضي نعمان  در آثارش از جمله در كتاب "المجالس و المسايرات" و مؤيد في الدين هبه الله شيرازي در "المجالس المؤيديه" به تفسير برخي آيات به مناسبت مباحث مختلف كتاب هايشان پرداخته اند. همچنين اگر نظر كساني كه محمدبن عبدالكريم شهرستاني، صاحب "الملل و النحل" ، را اسماعيلي مي دانند، پذيرفته شود مي توان تفسير او به نام "مفاتيح الاسرار و مصابيح الابرار" را در شمار تفاسير اسماعيلي آورد.

تفاسير فيلسوفان

برخي از فيلسوفان مسلمان نيز با به كارگيري عنصر عقل و معلومات فلسفي، تفاسيري فلسفي نوشته اند؛ مانند تفاسير سوره هاي توحيد، فلق، ناس و اعلي از ابوعلي سينا ، تفسير برخي آيات در آثار شهاب الدين سهروردي به ويژه در "التلويحات اللوحيّه و العرشيه" و "مفاتيح الغيب" هر دو اثر محمدبن ابراهيم شيرازي مشهور به ملاصدرا ، كه هر يك با گرايش خاص خود در فلسفه به تفسير آيات و سوره هاي قرآن پرداخته اند.

نويسنده: مصطفي معيني

منابع: 

خردنامه همشهري شماره 34 آبانماه 1383