معصومين از پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلم تا امام زمان (علیه السلام) آگاهترين افراد به قرآن بوده و مىباشند. ازاينروى براى دريافت اعجاز قرآن و معرفت به آن، مرورى بر كلام آن برگزيدگان الهى مىنمائيم و از درياى بىكران علم و دانش آنها، بهره مىبريم. تا آنجا كه دسترسى به سخنان آنان وجود داشته، به اختصار سخنان هريك را در بحث توصيف قرآن و بيان اعجاز و عجائب آن، ذكر مىنمائيم.
حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلم، مهبط وحى الهى بوده و تمامى آيات قرآن بر قلب مبارك ايشان نازل شده است. قرآن از نزول نخستين آياتش در غار حراء، تا آخرين آنها در حادثه غدير خم، همواره، براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم كتابى شگفت و معجزه بوده است. ايشان در توصيف اعجاز و عجائب قرآن مىفرمايد:
الف: عليكم بالقرآن فانه الشفاء النافع و الدواء المبارك و عصمة لمن تمسك به و نجاة لمن تبعه لا يعوّج فيقوّم و لا يزيغ فيستعتب لا ينقضى عجائبه و لا يخلق على كثرة الرد ... .
بر شما باد كه به قرآن روى آوريد، زيرا قرآن شفابخشى سودمند و دوائى نجاتبخش است. هركس به قرآن تمسك جويد، مصون مىماند و هركس از آن پيروى نمايد، نجات مىيابد. هرگز از مسير حق منحرف نمىشود تا نيازمند به اصلاح باشد و هرگز گمراه نمىكند تا درخور عتاب باشد. شگفتيهاى قرآن، پايانپذير نيست و با گفتگوى فراوان در مورد آن، فرسوده نمىشود.
ب: إنّ هذا القرآن هو النور المبين و الحبل المتين و العروة الوثقى و الدرجة العليا و الشفاء الاشفى و الفضيلة الكبرى و السعادة العظمى من استضاء به نوّره اللّه و من عقد به اموره عصمه اللّه و من تمسك به أنقذه اللّه و... .
قرآن چراغى آشكار و ريسمانى محكم و ملجأ مطمئنى است كه در رتبه و مقام بالا قرار دارد. قرآن برترين شفابخش و بالاترين فضيلت و سعادت است، هركس از نور او بهره برد، خدا او را هدايت نمايد و هركس امور خويش را به او پيوند دهد، خداوند او را مصون دارد و هركس به قرآن، تمسك جويد، خداوند او را نجات دهد ... .
ج: فضل القرآن على سائر الكلام كفضل اللّه على خلقه ، برترى قرآن بر ديگر سخنها، همانند برترى خداوند بر مخلوقاتش مىباشد.
د: ظاهره أنيق و باطنه عميق ... لا تحصى عجائبه و لا تبلى غرائبه، فيه مصابيح الهدى و منازل الحكمة .... ظاهر قرآن دلآرا، و باطن آن پرمعنى، ... شگفتيهاى قرآن، قابل شمارش نيست، بر عجائب آن نتوان چيره شد، قرآن سرچشمه هدايت و جايگاه حكمت است.
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلم مهمترين بخش اعجاز قرآن را مربوط به متن و محتوى آن مىداند كه مىفرمايد: قرآن كتاب هدايت است، كتاب شفاء، نور، فضيلت است. و حضرت اشاره مىفرمايد، شگفتيهاى قرآن پايانپذير نيست، قرآن در مقايسه به ديگر كتابها از محتوى و باطن عميقى برخوردار است كه در كتابهاى ديگر چنين امتيازى نيست. ضمن اينكه با گذشت زمان، قرآن فرسوده نمىشود، بلكه همواره براى هر نسلى، جاذب و نو مىباشد.
حضرت در بخش ديگرى از كلام خود، به نوعى، برترى قرآن چه در لفظ و چه در معنى، يعنى اعجاز لفظى و محتوى قرآن نيز اشاره دارد كه مىفرمايد: برترى قرآن بر سائر كلام، همانند برترى خدا بر مخلوقاتش است و در موردى ديگر مىگويند «ظاهره أنيق»، ظاهر كلام خدا يعنى الفاظ و عبارات قرآن كه شامل واژهها و قالبهاى آنها از استعارات و كنايات و ... باشد، همه برجسته و شگفتانگيز مىباشد و قابل دسترسى براى بشر نيست.
بانوى بزرگوار اسلام، حضرت فاطمه زهراء عليها السّلام دخت گرامى اسلام، مفسر قرآن، در مورد كتاب قرآن در خطبه معروف خود كه ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه و سيد مرتضى در كتاب شافى و شيخ صدوق در علل الشرائع و ...
ذكر كردهاند، در يك بيان حماسهاى، با اظهار شكايت از اوضاع زمان پس از ارتحال پيامبر اسلام، در توصيف قرآن و برجستگيها و عظمت آن مىفرمايند.
كتاب اللّه الناطق و القرآن الصادق و النور الساطع و الضياء اللامع بيّنه بصائره، منكشفة سرائره، متجلّية ظواهره، مغتبط به اشياعه، قائد إلى الرضوان اتباعه، مؤدّ إلى النجاة استماعه، به تنال حجج اللّه المنورة و عزائمه المفسرة و محارمه المحذّرة و بيّناته الجالية و براهينه الكافية ... .
كتاب خدا كه گويا مىباشد و قرآنى كه صادق و داراى نورى بلند و شعاعى روشنائىبخش و دلائلى واضح و لطائف و اسرار آشكار و ظواهرى روشن است.
پيروان قرآن، همواره، مورد غبطه ديگران هستند، پيروى از قرآن به بهشت رهنمون مىشود و گوش دادن به آن، موجب رستگارى؛ به وسيله قرآن، مىتوان به دلائل نورانى الهى و واجبات آن و محرماتى كه از آنها بايد اجتناب كرد و نشانه روشن الهى و براهين آشكار، رسيد.
حضرت زهراء عليها السّلام در اين عبارات، به عظمت ظاهر و باطن قرآن اشاره مىنمايد و آن را كتاب الهى مىداند و نه انسانى؛ كتابى كه انسان نمىتواند مثل آن را بياورد و مطالبى همچون آن را فراهم آورد. كتابى كه اعجازش در آن است كه از لطائف و اسرار بلندى برخوردار است، كتابى كه خود نور است و خود دليل؛ كتابى كه حتى ظاهر آن نيز، آشكار و گويا، بر حقانيت آن است. كتابى كه پيروى از آن، موجب رهنمون شدن به بهشت است، يعنى از محتوى آسمانى و الهى برخوردار است، كتابى كه استماع آن نيز موجب رستگارى يعنى، از عبارات و الفاظ خاص برخوردار كه استماع آن، موجب هدايت است، ويژگى كه در الفاظ كتابهاى ديگر نيست. يعنى همان اعجاز صوتى و لحنى قرآن كه شفابخش جانها و دلها است.
امام على عليه السّلام بزرگترين مفسّر قرآن و وصىّ پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلم، او كه در خطبهها و سخنرانىهاى خود عظمت قرآن را ترسيم نموده است، در مورد قرآن و اعجاز آن گفتارهائى مفصل و شيوا دارد كه گذرا به برخى از آنها اشاره مىشود:
1- فيه تبيان كلّ شىء ... و أنّه لا اختلاف فيه فقال سبحانه: «و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافا كثيرا» و انّ القرآن ظاهره أنيق و باطنه عميق، لا تنقضى عجائبه و لا تنقضى غرائبه و لا تكشف الظلمات إلّا به .
در قرآن، بيان هر چيزى است ... و اختلافى در آن نيست و خداوند مىفرمايد: اگر از سوى خداى يكتا نبود، در آن اختلاف فراوان مىيافتيد. ظاهر قرآن زيبا، باطن آن ژرف و ناپيدا است. عجائب آن سپرى نگردد، غرائب و شگفتيهاى آن به پايان نرسد و تاريكىها، جز بدان زدوده نشود.
2- تعلّموا القرآن فأنّه أحسن الحديث و تفقهوا فيه فانه ربيع القلوب و استشفوا بنوره فانّه شفاء الصدور ، قرآن را فراگيريد كه نيكوترين گفتار است. آن را نيك بفهميد كه دلها را بهترين بهار است و از روشنائى آن بهبودى طلبيد كه شفاى دلها است.
حضرت در جملات مذكور، اشاره مىنمايند كه قرآن هم ظاهرش شگفت و داراى اعجاز است و هم باطنش، زيرا اختلافى در ظاهر و باطن و محتوى آن نيست و باطن قرآن، از شگفتيهاى فراوان برخوردار بوده، و موجب شفاى قلبها است.
حضرت على عليه السّلام به ذكر ويژگيهايى از قرآن مىپردازد كه كتابهاى ديگر از آن برخوردار نبوده و از اختصاصات قرآن مىباشد و در عباراتى ديگر مىفرمايند:
الف: و لا تخلقه كثرة الردّ و ولوج السمع. من قال به صدق و من عمل به سبق . قرآن كتابى است كه با خواندن بسيار و شنيدن بسيار آن، كهنه نگردد. هركس به واسطه آن سخن گويد، راست گفته و هركس بدان رفتار نمايد، از ديگران پيشى گرفته.
ب: ذلك القرآن فاستنطقوه و لن أخبركم عنه. إلّا انّ فيه علم ما يأتى و الحديث عن الماضى و دواء دائكم و نظم ما بينكم . در مورد كتاب خدا، قرآن، از آن بخواهيد تا سخن گويد، و هرگز، خود سخن نگويد و لكن من شما را از آن خبر دهم. بدانيد كه قرآن، شامل علم آينده و حديث گذشته، درمان درد شما، و راه سامان دادن امور شما هست.
ج: و اعلموا أنّ هذا القرآن هو الناصح الذى لا يغشّ و الهادى الذى لا يضلّ ... و ما جالس هذا القرآن أحد إلّا قام عنه به زياده أو نقصان: زيادة فى هدى أو نقصان فى عمى ... فانّ فيه شفاء من أكبر الداء و هو الكفر و النفاق و الغىّ و الضلال ... .
بدانيد كه قرآن، پندگوئى است كه فريب ندهد و راهنمائى است كه گمراه نكند ... كسى با قرآن ننشست مگر آنكه چون برخاست، افزون شد يا از وى كاست:
افزونى در رستگارى و كاهش از كورى و نادانى ... در قرآن، شفاى بزرگترين بيماريها وجود دارد، يعنى شفاى از كفر و دوروئى و بيراهه شدن و گمراهى.
د: ثم أنزل عليه الكتاب نورا لا تطفأ مصابيحه و سراجا لا يخبو توقّده و بحرا لا يدرك قعره ... فهو معدن الايمان و بحبوحته و ينابيع العلم و بحوره و رياض العدل و غدرانه ... جعله اللّه ريّا لعطش العلماء و ربيعا لقلوب الفقهاء و محاجّ لطرق الصلحاء .
سپس خداوند بر پيامبرش، كتاب قرآن را فروفرستاد، كتابى كه نورى است كه چراغهاى آن خاموش نشود، چراغى كه افروختگىاش كاهش نپذيرد و دريايى كه ژرفاى آنكس نداند ... پس قرآن، معدن ايمان و مركز آن و چشمهسار دانش و درياهاى آن و باغستان داد و آبگيرهاى آن است ... خداوند قرآن را مايه سيرابى دانشمندان قرار داده است و آن را بهار دلهاى فقيهان و مقصد راههاى پارسايان قرار داده است.
حضرت على عليه السّلام در جملات مذكور و ديگر سخنانش، كه در توصيف قرآن و برجستگيهاى اعجاز آن است، بيان مىنمايد كه متن و محتوى قرآن، بىمانند و خارقالعاده است زيرا با گذر زمان كهنه نمىشود، همانطور كه هر كتاب ديگرى، با گذر زمان، كمارزش و يا بىارزش مىگردد.
محتوى قرآن از نظر حضرت على عليه السّلام داراى سازوكارى است كه هدايتگر، معدن ايمان، چشمهسار دانش و كتابى كه نور است، نورى كه هرگز خاموش نمىشود. اين ويژگيها، بدون ارتباط با خالق هستى در هيچ كتابى محقق نمىشود و حضرت بيان مىنمايد كه قرآن كتاب الهى است و لذا از اخبار غيبى گذشته و آينده خبر مىدهد، اخبارى كه انسان عادى را بدون ارتباط با خدا بر آن دسترسى نيست.
از امام حسن مجتبى عليه السّلام دومين پيشواى شيعيان، روايتى در مورد قرآن نقل شده كه حضرت در توصيف قرآن مىفرمايد:
إن هذا القرآن فيه مصابيح النور و شفاء الصدور، فليجل جال بصره و ليلحم الصفة فكره فان التفكر حياة قلب البصير كما يمشى المستنير فى الظلمات بالنور .
بدرستى كه قرآن داراى جايگاه نور و شفاء سينهها است. هر شخص تيزبين، بايد كه در آن دقت كند و نظر خويش را بر آن بيفكند، زيرا كه انديشه نمودن، موجب حيات و روشنائى قلب انسان بينا مىشود. چنانكه، آنكه خواستار روشنائى در تاريكىها است، به سبب نور، راه را مىپيمايد.
امام حسن مجتبى، نيز مانند پدر بزرگوارشان، قرآن را كتابى برجسته مىدانند كه موجب روشنائى و بصيرت است و اين بصيرت ناشى از متن و محتوى آيات مىباشد، خصوصيتى كه آن را ممتاز نموده است و اين امتياز همواره در قرآن بوده و هست.
سيد الشهداء، قرآن را كتابى گرانقدر مىداند كه داراى چهار خصوصيات مهم است و در روايتى كه از ايشان نقل شده است مىفرمايد:
كتاب اللّه عزّ و جل على أربعة أشياء، على العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقائق.
فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للأولياء و الحقائق للانبياء . كتاب خداوند متعال، داراى چهار بخش است: عبارات، اشارات، لطائف و حقائق. عبارات آن براى همه و عموم مىباشد. اشارات آن براى خواص، سودمند است و لطائف آن براى اولياء اللّه است و حقائق آن مختص به انبياء است.
از نظر امام حسين، كه خود از معصومين و در رديف انبياء است، قرآن، تنها كتابى است كه خارقالعاده و بىمانند است، هم ظاهر و الفاظ آن و هم متن و حقائق آن؛ ظاهر و عبارات آن براى همه جاذبه دارد و مورد توجه مىباشد و لكن از آن بالاتر، اشارات قرآنى است كه باز ناشى از الفاظ و متن آن است و آن براى علماء خواص و ژرفنگران هست و از آن برتر، لطائف قرآن است كه اولياء اللّه از آن سود مىجويند و مرحله بالاتر، حقائق آن مىباشد كه براى انبياء يعنى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم و ديگر معصومين قابل دريافت است.
در روايت مذكور، امام حسين عليه السّلام با جملات كوتاه، اعجاز و عظمت قرآن را چه در قالب الفاظ و چه در قالب باطن آن را بيان مىنمايند، كه هركس بهاندازه توان و ظرفيت خويش، مىتواند از قرآن بهره برد و قرآن كتاب الهى و برجسته و برگزيده و بىمثال است.
امام زين العابدين، آن پيشواى ثناگوى الهى، در قالب ادعيه و مناجاتهاى خويش به عظمت و خارقالعاده بودن قرآن اشاره مىنموده و در كلماتى دلنشين به هنگام ختم قرآن، فرموده است:
الف: اللّهم انك أعنتنى على ختم كتابك الذى أنزلته نورا و جعلته مهيمنا على كل كتاب، انزلته و فضّلته على كل حديث قصصته ؛ بار خدايا اين تو بودى كه مرا بر ختم قرآن ياريم نمودى، كتابى كه بر پيامبرت نازل كردى و آن كتاب نور است. كتابى كه بر هر كتاب ديگرى كه نازل كردى، برترى دارد و بر هر سخنى كه حكايت نمودى، رجحان دارد.
ب: جعلته نورا نهتدى من ظلم الضلالة و الجهالة باتّباعه ... و ميزان قسط لا يحيف عن الحقّ لسانه و نور هدى لا يطفأ عن الشاهدين برهانه . خدايا قرآن را مشعلى نورانى قرار دادى كه با پيروى از آن، ما، از تاريكى گمراهى و جهالت، نجات مىيابيم ... قرآن، ميزان و محور قسط و عدالت است كه از حق به دور نمىشود. قرآن نور هدايت است كه در محفل صاحبدلان، چراغ آن هرگز خاموش نمىشود.
ج: اللهم انّك انزلته على نبيك محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم مجملا و الهمته علم عجائبه مكملا .
خدايا تو اين قرآن را بىهيچ شرح و تفسيرى بر پيامبرت حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم فروفرستادى و علم به عجائب و شگفتيهايش را در منتهاى كمال و تفصيل به آن حضرت الهام نمودى.
د: و اجعل القرآن لنا فى ظلم الليالى مونسا و من نزعات الشيطان و خطرات الوساوس حارثا و لاقدامنا عن نقلها الى المعاصى حابسا و لألسنتنا عن الخوض فى الباطل من غير ما آفة مخرسا و لجوارحنا عن اقتراف الآثام زاجرا و لما طوت الغفلة عنّا من تصفح الاعتبار ناشرا حتى توصل الى قلوبنا فهم عجائبه و زواجر امثاله التى ضعفت الجبال الرواسى على صلابتها عن احتماله .
بار خدايا، قرآن را در تاريكى شب، مونس و همدم ما قرار بده و در برابر كششها، گرايشها و وسوسههاى شيطانى، امين قرار بده و چنان كن كه قرآن قدمهاى ما را از سير در راه معاصى بازدارد و زبان را از گفتن سخن باطل، بىهيچ آفتى كه به زبان برسد، لال گرداند و اعضاء و جوارح ما را از ارتكاب گناهان بازدارد و طومار عبرتها را كه به دست غفلت پيچيده شده، پيش روى ما بگشايد تا عجائب و شگفتيهاى قرآن و همچنان مثلهاى هشداردهنده آن، كه كوههاى سخت از تحمل آن ناتوانند، بر قلبهاى ما راه يابد.
امام سجّاد عليه السلام و آن پيشواى زاهدان، علىّ بن حسين، در جملات بسيار پرمعنى و پرشكوه خود در مورد قرآن، بيان داشت كه قرآن كتابى است، ممتاز، كه بر هر كتابى برترى دارد و مانند آن نيامده است. چه الفاظ آن و چه محتوى آن معجزه است و بىمانند. آن حضرت قرآن را كتاب هدايت، ميزان قسط مىداند و در عبارتى ديگر فرمود: خدا عجائب و شگفتيها و اعجاز آن را بر پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم بيان نموده است.
لذا قرآن كتابى است كه محتوى آن لبريز است از عجائب و در زبان دعا، از خداوند مىخواهد كه شگفتيهاى آن را بر ما هموار نمايد و فهم و معرفت آنها را بر قلبهاى ما آسان نمايد. ايشان كتاب قرآن را همچون سدّى در برابر وسوسههاى شيطان مىداند كه هركس بر آن تمسك جويد، او را مصون مىدارد، و اين خصوصيت در چه كتابى ديگر ممكن است يافت شود؟ قرآن از نظر حضرت سجّاد عليه السّلام، از آن جهت كه آسمانى است، برگزيده و ممتاز و معجزه است.
امام محمد باقر عليه السّلام آن شكافنده علوم، در مورد فراگيرى قرآن همه علوم و مطالب لازم را و اينكه خداوند هر امرى را كه در هدايت انسان مورد نياز بوده است، براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم در قرآن نازل نموده است و اينكه از جمله اعجاز قرآن، آن است كه دربرگيرنده همه مطالب گرانسنگ و بىبديل هست، مىفرمايد:
1- ان اللّه لم يدع شيئا تحتاج اليه الامّة الى يوم القيامة الّا انزله فى كتابه و بيّنه لرسوله و جعل لكل شىء حدّا و جعل عليه دليلا يدل عليه . خداوند از هيچ امرى كه مورد نياز امت تا روز قيامت بوده است، فروگذار ننموده است، مگر آنكه، آن را در كتابش بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم فروفرستاده و براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم بيان داشته است. خداوند براى هر چيزى، حدّى قرار داده و براى آن راهنمائى، كه بر او دلالت نمايد.
در مورد ديگرى نيز از حضرت باقر عليه السّلام روايت شده كه حضرت در مورد قرآن و عجائب آن مىفرمايند كه قرآن با گذر زمان فرسوده و كهنه نمىشود و همواره مطالب قرآن در هر عصر و زمان نو و شاداب است و مىفرمايد:
2- و لو انّ الآية اذا نزلت فى قوم ثم مات اولئك القوم ماتت الآية، لما بقى من القرآن شىء و لكنّ القرآن يجرى اوّله على آخره، ما دامت السماوات و الارض . اگر هر آيهاى از قرآن هنگامى كه در مورد قومى، نازل مىشد و آن قوم سپس مىمردند، آن آيه هم بىاثر و مهمل مىشد، از قرآن چيزى باقى نمىماند. بلكه قرآن اينچنين نيست و آيات نخستينش با آيات آخر، مرتبط است و تا زمانى كه آسمان و زمين برپا است قرآن، پويا، زنده و قابل عمل است.
امام جعفر صادق عليه السّلام آن درياى بيكران علم و دانش، قرآن را بزرگترين معجزه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم مىداند و در گفتگوى كه بين ايشان و جمعى از يهوديان در مورد قرآن بوده است، آمده است:
1- روى ان قوما من اليهود قالوا للصادق عليه السّلام اىّ معجز يدل على نبوة محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم؟ قال كتابه المهيمن الباهر لعقول الناظرين . روايت شده كه گروهى از يهوديان براى امام صادق عليه السّلام گفتند، بر نبوت محمد، چه معجزهاى وجود دارد؟
حضرت فرمود: قرآن او، كه برترين كتاب و خيرهكننده عقل كسانى است كه در قرآن تأمل نمايند.
2- امام صادق عليه السّلام، قرآن را كتاب خدشهناپذيرى مىداند كه هيچ انسانى
نمىتواند به مانند آن را بياورد، يعنى اعجاز قرآن از نظر ظاهر و محتوى و لذا در سؤالى كه از حضرت در مورد قرآن مىشود، چنين آمده است كه:
سألت الصادق عليه السّلام فقلت له: يا ابن رسول اللّه ما تقول فى القرآن؟ فقال هو كلام اللّه و قول اللّه و كتاب اللّه و وحى اللّه و تنزيله و هو الكتاب العزيز الذى لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد . (پدر علىّ بن سالم) مىگويد از حضرت در مورد قرآن سؤال كردم و گفتم، يا ابن رسول اللّه، نظر شما در مورد قرآن چيست؟ حضرت فرمود: قرآن كلام خدا و سخن خدا و كتاب خدا و وحى و نازلشده از نزد اوست، قرآن كتاب ضربهناپذيرى است كه هيچگونه باطلى، نه از پيشرو و نه از پشتسر، نه از قبل و نه از بعد، به سراغ آن نمىآيد چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته نازل شده است.
3- امام صادق عليه السّلام از ديگر وجوه اعجاز قرآن را، كامل بودن آن از نظر متن و محتوى مىداند و بيان مىدارد كه خداوند در قرآن تمام علوم و مطالب لازم مورد نياز بشر را، بيان نموده است و مىفرمايد:
ان اللّه أنزل فى القرآن تبيان كل شىء حتى و اللّه ما ترك شيئا يحتاج العباد اليه الّا بيّنه للناس حتى لا يستطيع عبد يقول: لو كان هذا نزل فى القرآن، الّا و قد انزل اللّه فيه . خداوند در قرآن هر امرى را بيان نموده است و قسم به خدا كه او از هيچ امرى كه مورد نياز بندگان بوده است، فروگذار نكرده است مگر آنكه آن را بيان داشته، به شكلى كه بنده نمىتواند بگويد: كاش در اين موضوع هم خدا سخن مىگفت، زيرا خداوند در هر موضوعى سخن گفته است .
4- امام صادق عليه السّلام قرآن را كتابى مىداند كه اخبار گذشتگان و حتى آيندگان را داراست و از اعجاز اخبار غيبى برخوردار است و مىفرمايد:
ان العزيز الجبّار أنزل عليكم كتابه و هو الصادق البارّ، فيه خبركم و خبر من قبلكم و خبر من بعدكم و خبر السماء و الارض و لو أتاكم من يخبركم عن ذلكم لتعجّبتم . خداوند عزيز و جبار بر شما قرآن را فروفرستاد، خداوندى كه صادق و خير محض است. در قرآن از وضعيت شما خبر داده و همچنين خبرهاى از آينده و از آسمان و زمين در قرآن وجود دارد و اگر كسى (از طرف غير از خدا) چنين اخبارى را براى شما مىآورد، هرآينه شما تعجب مىكرديد.
5- امام صادق عليه السّلام از ديگر شگفتيهاى قرآن را، هدايتگرى كتاب قرآن مىداند و بيان مىكند، چه كتابى مىتواند، مثل قرآن، آن قدر گسترده هدايتگرى داشته باشد و به نقل از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم مىفرمايد:
القرآن هدى من الضلالة و تبيان من العمى ... و نور من الظلمة. قرآن هدايتگر از گمراهى و روشنگر جهلها ... و نورى براى تاريكىها است .
6- امام صادق عليه السّلام همواره براى مخالفين قرآن، اعجاز قرآن را گوشزد مىنمودند و آنها را به سوى حق دعوت مىكردند و لذا روايت شده كه روزى جمعى از معارضين قرآن در نزديك خانه خدا، در كنار مقام ابراهيم، گردهم جمع شده بودند و حكايت تلاش خود را در جهت معارضه با قرآن، بيان مىداشتند و هريك به عجز خود در برابر قرآن معترف بود و امام آن لحظه از كنار آنها مىگذشت، به بيان خواندن آيه شريفه مربوط به اعجاز قرآن، مبادرت نمود كه خداوند مىفرمايد:
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ . آنها مبهوت شدند و گزارش فوق را مرحوم مجلسى چنين نقل مىكند:
روى انّ ابن ابى العوجاء و ثلاثه نفر من الدهرية اتّفقوا على ان يعارض كل واحد منهم ربع القرآن ... و كانوا يسرّون بذلك اذ مرّ عليهم الصادق عليه السّلام فالتفت عليهم
و قرأ عليهم: قل لئن اجتمعت ... فبهتوا . روايت شده كه ابن ابى عوجاء و سه نفر ديگر از علماء آنوقت، توافق كردند كه به معارضه قرآن بپردازند و هريك از آنها به اندازه يكچهارم قرآن را بياورند ... و در اين مورد گفتگو مىكردند كه در آن حال امام صادق بر آنها عبور مىكرد و آيه شريفه را خواند كه قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ ... و آنها مبهوت شدند.
و امام كاظم عليه السّلام در مورد عظمت قرآن و اينكه با گذشت روز و شب و زمان، تغييرى در محتوى و بيان قرآن ايجاد نمىشود و اعجاز قرآن آن است كه عصرى نيست، بلكه فراتر از يك عصر و زمان است، مىفرمايد:
انّ رجلا سأل ابا عبد اللّه عليه السّلام، ما بال القرآن لا يزداد على النشر و الدرس الّا غضاضة، فقال: لان اللّه تبارك و تعالى لم يجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فى كل زمان جديد و عند كل قوم غضّ الى يوم القيامة . امام كاظم عليه السّلام فرمودند:
مردى از امام صادق عليه السّلام سؤال نمود، چگونه است كه قرآن با بحث و گفتگو در مورد آن، فرسوده نمىشود، بلكه همواره شاداب و تازه است؟ حضرت فرمودند: بدان جهت كه خداوند قرآن را مخصوص عصر و دورانى خاص قرار نداده است، همچنين كه قرآن اختصاص به مردم خاصى ندارد، بلكه قرآن براى همه اعصار و همه مردم گويا است و لذا قرآن تا روز قيامت، در هر عصر و نزد هر مردمى شاداب خواهد بود.
امام رضا عليه السّلام، در گفتگوئى، در مورد عظمت قرآن و نشانههاى اعجاز الهى آن سخن فرمودند و بيان داشتند كه قرآن كتاب الهى و ما فوق طاقت بشرى است، كتابى
است كه موجب هدايت بشر است و با استماع و قرائت آن، از جذابيّت آن كاسته نمىشود و هرچه بيشتر قرائت شود، از آن لذت و بهره بيشتر برده خواهد شد كه اشاره به اعجاز قرائى قرآن است. ايشان مىفرمايند:
هو جبل اللّه المتين و عروته الوثقى و طريقته المثلى، المؤدّى الى الجنّة و المنجى من النار، لا يخلق من الازمنة و لا يغثّ على الالسنة لانه لم يجعل لزمان دون زمان . قرآن ريسمان محكم الهى و وسيلهاى مطمئن به سوى خدا و راه بىمانند الهى مىباشد، كه موجب هدايت انسان به سوى بهشت و نجاتدهنده از آتش است. با گذشت ايّام و زمان، فرسوده نمىشود و با تكرار آن، كمبها نمىشود، زيرا براى زمان خاصى در نظر گرفته نشده است.
در مورد ديگرى وقتى از حضرت رضا عليه السّلام در مورد قرآن سؤال مىشود، حضرت كلام خدا را برترين كلام مىداند و لذا در پاسخ به سؤال ابن صلت آمده است:
عن الريان بن صلت قال قلت للرضا عليه السّلام ما تقول فى القرآن؟ فقال عليه السّلام: كلام اللّه لا تتجاوزوه، لا تطلبوا الهدى فى غيره فتضلّوا . ريان بن صلت مىگويد: خدمت امام رضا عليه السّلام عرض كردم نظر شما در مورد قرآن چيست حضرت فرمود: قرآن كلام خدا است، بر آن سبقت مجوئيد و راه هدايت را از غير از آن طلب مكنيد، زيرا گمراه مىشويد.
در مجموعه روايت امام جواد، از آنچه كه در دسترس بود، عباراتى به صراحت در مورد اعجاز قرآن يافت نشد. لكن از برخى از احتجاجات حضرت كه موجود است، مىتوان دريافت كه از نظر ايشان هم همانند ديگر ائمه، قرآن معجزه جاويدانى است كه همواره محور رجوع مردم بوده و هر امرى را بايد با قرآن
دريافت و اعجاز قرآن در آن است كه محور حق و باطل است؛ لذا در يكى از احتجاجات ايشان با يحيى بن اكثم، كه از قضات و عالمان آن وقت بوده است، حضرت جواد عليه السّلام، كتاب خدا را به استناد روايت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم محور عرضه روايات بر آن مىداند و مىفرمايد:
و ما خالف كتاب اللّه و سنتى فلا تأخذوا به و ليس يوافق هذا الخبر كتاب اللّه .
هرآنچه كه با كتاب خدا و سنت من مخالفت دارد، بر آن اعتناء نكنيد و بدين جهت اين خبر موافق كتاب خدا نيست.
دهمين امام شيعه حضرت علىّ بن محمد عليه السّلام نيز در احتجاجات خود با مخالفين، آنها را به قرآن ارجاع مىدهد و قرآن را كتاب شكستناپذيرى مىداند كه با گذشت زمان، تغييرى در آن ايجاد نشده و استدلالهاى قرآن اعجابانگيز و متقن است به عنوان مثال، امام هادى عليه السّلام در احتجاج خود در مسئله جبر، بيان مىدارد كه عقيده شيعه، همان اختيار و منزلة بين المنزلتين است، نه جبر و نه تفويض و بيان مىداند كه قرآن با آيات محكم خود بر آن شهادت مىدهد و مىفرمايد:
و يشهد به القرآن بمحكم آياته و يحقق تصديقه عند ذوى الالباب . قرآن به آن (عقيده منزلة بين المنزلتين)، به وسيله آيات محكم و متقن خود شهادت مىدهد و تصديق آن نزد صاحب خرد، محقق مىشود.
امام هادى عليه السّلام در عبارتى ديگر، تكذيبكننده قرآن را كافر دانسته و مىفرمايد:
و من كذّب كتابه لزمه الكفر باجماع الامه . هركس كتاب خدا را تكذيب نمايد، به اتفاق امت اسلامى، دچار كفر شده است.
امام حسن بن على عسكرى عليه السّلام در روايتى كه از ايشان نقل شده است، قرآن را كلام خدا و برترين كلام و سخن مىداند به شكلى كه هيچ كلامى همپا و در رديف آن نيست. در واقع اعجاز قرآن در آن است كه از جنس سخن است ولى سخنى كه بهمانند آن نتوان آورد، اگرچه كلمات آن، همان كلمات مورد استفاده است، اما انتخاب كلمات و قالبهاى آن، در حد اعجاز است. لذا حضرت مىفرمايد:
ان لكلام اللّه فضلا على الكلام، كفضل اللّه على خلقه و لكلامنا فضل على كلام الناس كفضلنا عليهم . همانا كلام خدا بر هر كلام ديگرى برترى دارد، همانطور كه خداوند متعال بر مخلوقاتش برترى دارد و براى كلام ما (ائمه) برترى بر كلام مردم هست، همانطور كه خود ما بر آنها برترى داريم.
دوازدهمين پيشواى تشيع حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) خود، قرآن ناطق است و براساس احكام قرآن حكومت عدل محض الهى را بنيان خواهند نهاد. در رواياتى كه از حضرت رسيده است، قرآن را متقنترين كتاب الهى دانسته و در پاسخ سؤالاتى كه از ايشان شده، در مواردى، آنها را به قرآن ارجاع داده است، كه حكايت از اعجاز در استوارى معنى و مفهوم قرآن و عدم زوالپذيرى قرآن دارد، بهعنوان مثال در مورد علّت غيبت خودشان در پاسخ به سؤالات اسحاق بن يعقوب او را به
قرآن ارجاع داده و مىفرمايد:
و اما علة ما وقع من الغيبة فان اللّه عزّ و جلّ يقول: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ . امّا در علت غيبت، به آيه شريفه، نظر نمائيد كه مىفرمايد: اى اهل ايمان، از چيزهائى نپرسيد كه اگر براى شما آشكار شود، شما را ناراحت مىكند .
حضرت در مورد ديگرى در مورد معنى حروف مقطعه كهيعص، آن را از اختصاصات قرآن دانسته و آن را از اخبار غيبى قرآن مىشمارد. سعد بن عبد اللّه در اين مورد مىگويد:
فاخبرنى يا بن رسول اللّه عن تأويل كهيعص قال عليه السّلام هذه الحروف من انباء الغيب . (سعد بن عبد اللّه قمى) مىگويد: يا بن رسول اللّه مرا از تأويل كهيعص خبر بده: حضرت فرمود: اين حروف از خبرهاى غيبى است.
نويسنده: سید رضا مؤدب