قرآن کتابي است که هر گز دست تحريف به دامانش دراز نشده و نخواهد شد. قرآن بزرگترين کتاب آسماني است که از سوي خداوند متعال بر خاتم پيامبران حضرت محمّد مصطفي(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل گرديده است، آنچه که بين اکثريت قاطع عالمان ديني اعم از شيعه و سنّي مورد قبول ميباشد، اين است که: تمامي الفاظ قرآن، بدون کم و زياد، وحي الهي ميباشد و هيچ تحريف و تغييري در آن رخ نداده و بايد به همين صورتي که سينه به سينه به ما رسيده است تلاوت شود.
بديهي است قرآني که به وسيلة کاتبان وحي که جمع کثيري از اصحاب بودند نوشته ميشد و شب و روز در نمازها و غير نمازها تلاوت ميگشت و حافظان بسيار زيادي داشت چيزي نبود که دست تحريف بتواند به سوي آن دراز شود.
بهعلاوه قرآن با صراحت مي گويد:
«ما قرآن را نازل کرديم و ما حافظ قرآن هستيم». (حجر، آية 9)
چيزي که خدا حافظ آن است هرگز دست تحريفگران به سوي آن دراز نخواهد شد.
***
امّا در رابطه با نحوة کتابت قرآن، آيا نحوة نگارش نيز همانند خود قرآن وحي مُنزل است و کاتبين وحي به دستور پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به همين صورت امروزي (مانند خط عثمان طه) نوشتهاند؟ همانگونه که بعضي سادهانديشان تصور کردهاند و يا اينکه پيامبر اکرم(ص) تنها آيات و سُوَر نازله را بر کاتبين وحي املاء ميفرمودند و کاتبين بر اساس رسمالخطي که آن روز، عربها با آن آشنا بودند مينوشتند؟ سپس با گذشت زمان رسمالخطها تغيير يافت و به صورت قرآنهايي که امروز در دست ماست درآمد.
با بررسي سير تکاملي کتابت قرآن از صدر اسلام تا به امروز چنين به دست ميآيد که هرگز رسمالخط و ضبط کتابت قرآن کريم توقيفي و الزامي به شکل خاصي نبوده است و بهترين دليل بر اين مدّعا، اضافه شدن نقطه و علامات فراوان املائي است که قطعاً در عصر نزول وجود نداشته است و در کتابت آن روز عرب نوشته نميشد ولي بعدها براي اينکه غير عربها بتوانند قرآن را صحيح بخوانند در کتابت قرآن آورده شد و نمونههاي آن، قرآنهاي با رسم الخطهاي مختلف عربي، ترکي و اردو ميباشد که امروز در دسترس ماست.
اين رسمالخطهاي مختلف متأسفانه براي بسياري از خوانندگان قرآن حتّي بسياري از عربها مشکل آفرين شده است و بايد رسم الخط واحد شفاف و روشني که براي همه سهل و آسان باشد، انتخاب شود.
بررسي رسمالخط عثمان طه اکنون با اين مقدمه به سراغ مشهورترين نسخهاي که امروز در دست مسلمين است، ميرويم و اشکالات مهم آن را مورد بررسي قرار ميدهيم.
مشهورترين نسخة قرآني که امروزه در ميان مسلمانان رواج دارد و هر سال، ميليونها نسخه از آن، در سراسر جهان چاپ و منتشر ميگردد، نسخة قرآن معروف به خط «عثمان طه» ميباشد.
اين نسخه از قرآن، امتيازات متعددي دارد: خط خوب، قطع مناسب، علامتگذاري دقيق، آيات از آغاز صفحه شروع و با پايان صفحه، پايان مييابد و هر جزء از سي جزء قرآن در بيست صفحه تمام ميشود (جز در دو سه مورد).
به همين دليل و به دليل اينکه نشر و توزيع آن، توسط کشور عربستان به صورت رايگان و اهدايي همه ساله در مقياس گسترده صورت ميگيرد، مورد استقبال واقع شده است.
اين امر، سبب يک نواختي نسبي نُسَخ قرآن، در کشورهاي مختلف گرديده است و بيشتر حافظان در غالب کشورها از روي همين نسخه به حفظ قرآن ميپردازند و اکثر فراگيران و قاريان نيز، از روي همان، قرآن را فرا ميگيرند و ميخوانند (هر چند نسخههاي ديگري نيز در کشورهاي مختلف اسلامي وجود دارد).
ولي از آنجا که هر کار خوبي، ممکن است بينقص نباشد، اين نسخه از قرآن نيز از نظر املاء و نگارش (رسم الخط) کاستيهاي فراواني دارد که اصلاح آن، لازم و ضروري ميرسد زيرا اين اشتباهات گاه معني را تغيير ميدهد و گاه قرائت را بسيار مشکل ميسازد.
رسمالخط قرآن توقيفي نيست بار ديگر لازم ميدانم اين نکته را تکرار کنم که رسمالخط قرآن هرگز توقيفي نيست، و الزامي به رسم الخط معيني نداريم. زيرا:
اوّلاً:
آنچه که ميان تمامي فرق اسلامي، اجماعي است «نزول قرآن به صورت الفاظ معين» ميباشد و ملاک اساسي در قرائت قرآن، نقل سينه به سينه و شنيدن آن از زبان پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است، و کتابتها هميشه متفاوت بوده است.
ثانياً:
امروز رسمالخط واحدي در دست نداريم که به طور قطع و يقين بتوان آن را به صدر اسلام منتسب نمود.
بهترين شاهد، وجود قرآنهاي منسوب به قرون اوليه در موزهها و کتابخانههاي مهم جهان و کشورهاي اسلامي ميباشد که از نظر املايي با رسم الخط موجود متفاوت است.
ثالثاً:
کشور عربستان که ناشر قرآن به خط عثمان طه است براي مسلمانان هند و پاکستان، قرآنهايي را چاپ و توزيع نموده که با رسمالخط اين قرآن، تفاوت بسيار دارد.
به هر حال در نسخه موجود به خط عثمان طه، کاستيهاي فراوان رسمالخطي وجود دارد که گاه موجب تغيير در معنا و گاه سبب نامفهوم شدن کلمه و گاه باعث صعوبت در فراگيري و قرائت صحيح ميشود، از اين رو ما اين موارد را به شش گروه تقسيم کردهايم:
1. رسمالخطهايي که سبب تغيير معنا ميشود.
2. رسمالخطهايي که سبب ميشود، کلمه فاقد معنا گردد.
3. رسمالخطهايي که سبب صعوبت فوقالعاده فراگيري ميشود.
4. رسمالخطهايي که سبب اضافه حروف نابجا ميشود.
5. رسمالخطهايي که سبب حذف حروف لازم و اصلي کلمه شده است.
6. رسمالخطهايي که سبب نوشتن يک کلمه به دو صورت در دو آيه يا در چند آيه ميشود، بدون هيچگونه دليل که تنها يک صورت آن صحيح ميباشد.
در اين مقاله براي هر يک از موارد فوق، نمونههايي را آوردهايم؛ انتظار و تقاضاي ما از انديشمندان و علماي اسلامي به ويژه علماي مصر و حجاز، اين است که همگي با يک عزم راسخ براي اصلاح آن بکوشند، و نسخههاي موجود را از اين نظر کامل کنند.
البته همانگونه که گفته شد: اين کاستيها فقط مربوط به رسمالخط و نگارش است و گرنه قرائت الفاظ قرآن، بدون هيچگونه تحريف و کم و زيادي از آغاز تاکنون باقي مانده است.
بديهي است، صحيح نوشتن رسمالخط، نه تنها سبب تغييري در قرآن نميشود، بلکه صحت تلاوت و تفسير قرآن را تضمين مي کند، همانگونه که ميدانيم کتابت اوليه قرآن، فاقد نقطهگذاري و علامت اِعراب بود و نقطهگذاري حروف و ضبط اِعراب به وسيلة علامت، نه تنها باعث تحريف نشد بلکه موجب مصونيت قرآن از تحريف در قرائت نيز گرديد.
اضافه بر آن، هيچ دليلي در دست نيست که نسخة موجود به خطِ «عثمان طه» بر اساس رسمالخط نسخههاي صدر اسلام ميباشد، چرا که:
1. در پايان نسخة قرآن موجود به خط «عثمان طه» صريحاً آمده است: «هجاء و رسم الخط آن از دو نفر از علماي اين فن به نام «ابوعمرو داني» و «ابوداود سليمان بن نجاح» گرفته شده که آنها آن را مربوط به زمان خليفة سوم عثمان ميدانند و در مواردي که اين دو با هم اختلاف دارند نقل نفر دوم ترجيح داده شده است».
از اين بيان استفاده ميشود که رسمالخط مزبور از طريق خبر واحد به ما رسيده که گاه اين خبر واحد تعارض نيز دارد.
2. نسخة قرآنهايي که دهها سال قبل از اين نسخه، در کشورهاي اسلامي چاپ و توزيع شده و اکنون نيز چاپ و منتشر ميشود، مانند کشور ترکيه عثماني و ترکيه کنوني، هند و پاکستان و ايران و بعضي از کشورهاي عربي، مانند عراق، از نظر رسم الخط، با نسخة موجود ـ به خط عثمان طه ـ تفاوت بسيار دارد.
3. نسخههاي فراواني از قرآنهاي صدر اسلام در موزهها و کتابخانههاي مهم جهان و کشورهاي اسلامي موجود است که از نظر رسم الخط با نسخة موجود متفاوت ميباشد.
4. اخيراً کشور عربستان، قرآني را با رسمالخط ديگري براي مسلمانان هند و پاکستان چاپ و توزيع نموده که رسمالخط آنها، با رسمالخط عثمان طه، تفاوت بسيار دارد.
بنابراين لازم است علماي جهان اسلام، رسم الخط واحدي را بر اساس نگارش و کتابت صحيح امروز که براي همه قابل فهم و سهل و آسان باشد، تهيه و در اختيار مسلمانان سراسر جهان قرار دهند و همه از آن بهرهمند شوند.
***
از آنچه در بالا آمد روشن شد اين که بعضي ميگويند بهتر است براي اصالت قرآن دست به اين رسمالخط نزنيم و اشتباهات آن را تحمل کنيم، هر چند ميدانيم با ا صلاح رسمالخط هيچ تغييري در تلفظ قرآن رخ نخواهد داد، سخن نادرستي است.
زيرا اگر ما تنها يک رسمالخط قرآني در طول تاريخ داشتيم، ممکن بود اين عذر تا حدي پذيرفته شود در حالي که ـ همانگونه که در بالا آمد ـ از آن زمان که قرآن به خط کوفي نوشته ميشد و سپس به خط عربي موجود درآمد، دهها نوع رسمالخط رواج داشته است (البته با حفظ تلفظ واحد) که در موزههاي کشورهاي اسلامي نمونههاي فراواني از آن ديده ميشود، امروز نيز چنين است و حتي در عربستان سعودي نيز قرآن با رسمالخطهاي متفاوت نوشته شده است و هيچ دليلي بر مطابقت رسمالخط عثمانطه با رسمالخط خلفاي نخستين نيست بلکه دلائل متعدد بر ضد آن داريم.
به هر حال نبايد دچار وسوسه شد و لازم است علماي اسلام در اصلاح اين نسخة کثيرالانتشار (نسخة عثمانطه) بکوشند و به صحيح خواندن قرآن و تفسير صحيح آن کمک کنند.
البته نبايد فراموش کرد که در بعضي قرآنهاي چاپ ديگر نيز بخشي از اين نواقص رسمالخطي وجود دارد که بايد اصلاح گردد.
پس از پايان مقدمه، کاستي هاي نسخة قرآني عثمان طه که در شش بخش تنظيم يافته يکي پس از ديگري بررسي مي شود. اميدواريم علماي اسلام، به خصوص علماي حجاز در رفع اين کاستي ها بکوشند.
ادامه در منبع اصلی...
نویسنده: علي حبيبي