داستان حضرت هود(علیه السلام) در قرآن

عاد، قوم هود(علیه السلام)

 قوم عاد مردمى عرب از انسانهاى ما قبل تاريخ بوده و در جزيره‏ زندگى مى ‏كرده اند، و آن چنان منقرض شده اند كه نه خبرى از آنها باقى مانده و نه اثرى، و تاريخ از زندگى آنان جز قصه هايى كه اطمينانى به آنها نيست ضبط نكرده و در تورات موجود نيز نامى از آن قوم برده نشده است.

و آنچه قرآن كريم از سرگذشت اين قوم آورده چند كلمه است: يكى اينكه قوم عاد، (كه چه بسا از آنان به تعبير عاد اولى نيز تعبير شده، 1 و از آن به دست مى‏آيد كه عاد دومى نيز بوده) مردمى بوده اند كه در" احقاف" زندگى مى‏كردند و احقاف كه جمع" حقف" (شنزار و ناهموار) است و در كتاب عزيز خدا نامش آمده، بيابانى بوده بين عمان و سرزمين مهره (واقع در يمن" 2.
و بعضى گفته اند: بيابان شنزار ساحلى بوده بين عمان و حضرموت و مجاور سرزمين ساحلى شجر 3. و ضحاك گفته: احقاف نام كوهى است در شام‏ 4. و اين نام در سوره احقاف، آيه 21 آمده و از آيه شريفه 69 از سوره اعراف و آيه 46 سوره ذاريات برمى‏آيد كه اين قوم بعد از قوم نوح بوده اند.

و از آيه 20 سوره قمر، آيه 7 سوره الحاقه استفاده مى‏شود كه: آنها مردمى بوده اند بلند قامت چون درخت خرما، و از آيه 69 سوره اعراف برمى‏آيد كه: مردمى بوده اند بسيار فربه و درشت هيكل، و از آيه 15 سوره سجده و آيه 130 سوره شعراء برمى‏آيد: مردمى بوده اند سخت نيرومند و قهرمان، و از آيات سوره شعراء و سوره هايى غير آن بر مى‏آيد كه: اين قوم براى خود تمدنى داشته و مردمى مترقى بوده اند داراى شهرهايى آباد و سرزمينى حاصلخيز و پوشيده از باغ‏ها و نخلستانها و زراعت‏ها بوده اند و در آن عصر مقامى برجسته داشته اند و در پيشرفتگى و عظمت تمدن آنان همين بس كه در سوره فجر در باره آنان فرموده:" أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ" 5.

و اين قوم بطور دوام، غرق در نعمت خدا و متنعم به نعم او بودند تا اينكه وضع خود را تغيير دادند و مسلك بت‏پرستى در بينشان ريشه دوانيده و در هر مرحله اى براى خود بتى به عنوان سرگرمى ساختند و در زير زمين مخزن‏هاى آب درست كردند به اميد اينكه جاودانه خواهند بود، و طاغيان مستكبر خود را اطاعت مى‏كردند، خداى تعالى به خاطر همين انحرافهايشان برادرشان هود (ع) را مبعوث كرد تا به سوى حق دعوتشان نموده، و ارشادشان كند به اينكه: خداى تعالى را بپرستند و بت‏ها را ترك گويند و از استكبار و طغيان دست برداشته به عدل و رحمت در بين خود رفتار كنند 6.

هود (علیه السلام) در پند و اندرز آنان نهايت سعى را كرد و خيرخواهى خود را به همه نشان داد، راه را برايشان روشن و از بيراهه مشخص كرد و هيچ عذرى براى آنان باقى نگذاشت، با اين حال مردم خيرخواهى آن جناب را با اباء و امتناع مقابله كردند و با انكار و لجبازى با او روبرو شدند، و بجز عده كمى ايمان نياوردند و اكثريت جمعيت بر دشمنى و لجبازيهاى خود اصرار ورزيدند و نسبت سفاهت و ديوانگى به آن حضرت دادند، و اصرار و پافشارى كردند كه آن عذابى كه ما را از آن مى‏ترسانى و به آن تهديد مى‏كنى بياور، آن جناب در پاسخ اين اصرار و شتابزدگى آنان مى‏فرمود:" إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ" 7.
چيزى نگذشت كه خداى تعالى عذاب را بر آنان نازل كرد به اين صورت كه بادى عقيم از باران (باد بدون باران) به سوى آنها گسيل داشت، بادى كه در سر راه خود هيچ چيزى بر جاى نگذاشت، همه را مانند استخوان پوسيده كرد 8، بادى صرصر (داراى صدايى مهيب) 9 و در ايامى نحس به مدت هفت شب و هشت روز پشت سر هم وزيد كه اگر آنجا بودى، مى‏ديدى كه مردم به حال غش افتاده اند، گويى تنه هاى خرماى سرنگون شده اند 10، بادى كه مردم بلند بالاى آن قوم را مانند نخل منقعر (كنده شده) از جاى مى‏كند. 11
قوم عاد در آغاز آنچه از اين باد ديدند خيال كردند ابرى است كه براى باريدن به سويشان مى‏آيد لذا به يكديگر بشارت و مژده داده و مى‏گفتند:" عارض ممطرنا- ابرى است كه ما را سيراب خواهد كرد" ولى اشتباه كرده بودند بلكه اين همان عذابى بود كه در آمدنش شتاب مى‏كردند، بادى بود كه عذابى اليم با خود مى‏آورد عذابى كه به امر پروردگارش‏ هر چيزى را نابود مى‏ساخت و آن چنان نابود مى‏ساخت كه كمترين اثرى از خانه هاى آنان باقى نگذاشت‏ 12، در نتيجه خداى تعالى تا آخرين نفر آن قوم را هلاك كرد و به رحمت خود هود و مؤمنين به وى را نجات داد 13.

 

شخصيت معنوى هود(علیه السلام)

هود (ع) خودش از قوم عاد دومين پيغمبرى بود كه براى دفاع از حق و سركوبى و ابطال كيش وثنيت قيام كرده، البته دومين نفرى كه قرآن كريم سرگذشتش را نقل كرده و محنت‏ها و آزارى كه در راه خداى سبحان ديده حكايت نموده است، آرى قرآن كريم آن جناب را به همان ستايش كه انبياء گرام خود را ستوده، ستايش كرده و در همه ذكر خيرهاى خود از آن حضرات، وى را شركت داده است، سلام خدا بر او باد.

 

نویسنده: محمد حسین طباطبایی

 

پی نوشت:

1. سوره نجم، آيه 50.

2. معجم البلدان، ج 1، ص 153 و 154.

3. معجم البلدان، ج 1، ص 154.

4. مراصد الاطلاع، ج 1، ص 38.

5. ( اى رسول ما) آيا نديدى( خبردار نشدى) كه پروردگارت با قوم عاد ارم چه كرد؟ قومى كه صاحب ستونها بودند، قومى كه در هيچ سرزمينى مثل آنان آفريده نشده بودند." سوره فجر، آيه 8"

6. سوره شعراء، آيه 130.

7. علم به اينكه عذاب چه وقت مى‏رسد تنها نزد خدا است، ماموريت من فقط ابلاغ رسالت او است كه رساندم، اما شما را مردمى يافتم كه سخت گرفتار جهليد." سوره احقاف، آيه 23"

8. سوره ذاريات، آيه 42.

9. سوره ذاريات، آيه 42.

10. سوره الحاقة، آيه 7.

11. سوره قمر، آيه 20.

12. سوره احقاف، آيه 25.

13. سوره هود، آيه 58.

 

منابع: 

ترجمه تفسير الميزان ؛ سوره هود – ذیل آيات 50-60