نوآوری های علمی و هدف از طرح آنها در قرآن(2)

هدف از طرح مسائل عملي درقرآن

پس از بيان نگرش ها به آيات علمي قرآن اين مطلب حاصل مي شود که قرآن کتاب هدايت است واستفاده از همه ابزار تبليغي درجهت هدايتگري قرآن است ، چنانکه ذکر امثال نيز درقرآن براي عبرت و پندگرفتن است.... «ويضرب الله الامثال للناس لعلهم يتذکرون».

وخدا مثلها را براي مردم مي زند، شادي که آنان پند گيرند.(ابراهيم،25 ومشابه آن درآيه 27 سوره زمر) وهدف از بيان قصه ، هدايت ورحمت است که به عنوان نمونه درآيه 111 سوره يوسف بعد از بيان داستان آن حضرت مي فرمايد:
«لقد کان في قصصهم عبره لاولي الالباب- ماکان حديثا" يفتري ولکن تصديق الذي بين يديه و تفصيل کل شيء وهدي و رحمه لقوم يومنون»؛ به راستي در سرگذشت آنان براي خردمندان عبرتي است .سخني نيست که به دروغ ساخته شده باشد ؛ بلکه تصديق آنچه (از کتاب هايي) است که پيش از آن بوده و روشنگر هر چيز است وبراي مردمي که ايمان مي آورند رهنمود و رحمتي است.
ذکر معجزات وشگفتي هاي علمي نيز براي ايجاد يقين ، تفکر وتعقل است که آن نيز در همان جهت هدايتگري آن است . درآيه 2 سوره رعد چنين مي خوانيم:
«الله الذي رفع السموات بغير عمد ترونها ثم استوي علي العرش و سخر الشمس والقمر کل يجري لاجل مسمي يدبر الامر يفصل الايت لعلکم بلقاء ربکم توقنون». و در زمين قطعاتي است کنار هم وباغ هايي از انگور وکشتزارها ودرختان خرما ، چه از يک ريشه و چه از غير يک ريشه، که بايک آب ، سيراب مي گردند، و (با اين همه)برخي از آنها را در ميوه ( از حيث مزه ونوع و کيفيت) بر برخي ديگر برتري مي دهيم . بي گمان دراين (امر نيز) براي مردمي که تعقل مي کنند؛ دلايل (روشني) است.
که ذکر شگفتي هاي علمي براي ايجاد يقين به لقاي پروردگار است ودرآيه 3 همان سوره برخي ديگر از شگفتي هاي علمي قرآن را متذکر شده که براي اهل تفکر در آنها نشانه هايي است ، آنگاه که مي فرمايد:
«وهو الذي مد الارض وجعل فيها روسي وانهرا ومن کل الثمرات جعل فيها زوجين اثنين يغشي اليل النهار ان في ذلک لايت لقوم يتفکرون» ؛ و اوست کسي که زمين را گسترانيد ودرآن ، کوه ها و رودها نهاد واز هرگونه ميوه اي درآن جفت جفت قرار داد. روز را به شب مي پوشاند. قطعا" در اين (امور) براي مردمي که تفکر مي کنند، نشانه هايي وجود دارد.
ودرآيه 4 در ذکر برخي ديگر از شگفتي هاي علمي براي کساني که تعقل مي ورزند، نشانه هايي دانسته مي فرمايد:
و في الارض قطع متجورت وجنت من اعنب وزرع و نخيل صوان وغير صنوان يسقي بماء وحد ونفضل بعضها علي بعض في الاکل ان في ذلک لايت لقوم يعقلون؛ و در زمين قطعاتي است کنار هم وباغ هايي از انگور وکشتزارها و درختان خرما، چه از يک ريشه وچه از غير يک ريشه که با يک آب سيراب مي گردند و (با اين همه) برخي از آنها را در ميوه (ازحيث مزه ونوع وکيفيت) بربرخي ديگر برتري مي دهيم. بي گمان دراين (امرنيز)براي مردمي که تعقل مي کنند دلايل (روشني ) است.
پس ، هدف از بيان مطالب علمي براي ايجاد تفکر وتعقل ويقين است که آن نيز غالبا" درپي سه هدف عمده عقيدتي است که عبارتنداز:
الف. شناخت آيات الهي وتوجه به مبدأ هستي همانگونه که درآيه 190 سوره آل عمران مي فرمايد:
ان في خلق السموات والارض و اختلف اليل والنهارلايت لاولي الالباب؛ مسلما" در آفرينش آسمان ها وزمين ، و درپي يکديگر آمدن شب وروز، براي خردمندان نشان هايي( قانع کننده) است.
ب.گاهي آيات علمي قرآن نشانه عظمت آن مطلب است يعني گوينده سخن به ظاهر قصد دارد که اهميت يک مطلب علمي را برساند، پس آنرا ذکر مي کند؛ مثل قسم قرآن به خورشيد وماه و... دراوايل سوره شمس.

ج. گاهي نيز آيات علمي قرآن براي اثبات معاد است که از آن جمله است آيات 5 تا 8 طارق که مي فرمايد:
فلينظر الانسان مم خلق.خلق من ماء دافق . يخرج من بين الصلب والترآئب. انه علي رجعه لقادر؛ پس انسان بايد بنگرد که از چه آفريده شده است؟ از آب جهنده اي خلق شده (که) از صلب مرد وميان استخوانهاي سينه زن بيرون مي آيد. در حقيقت ، او (خدا) بر بازگردانيدن وي به خوبي تواناست.
پس از ذکر و نقد و بررسي ديدگاه هاي درخصوص اهداف آيات علمي قرآن کريم، بايد گفت که اهداف آيات علمي قرآن داراي دو دسته هدف هاي اصلي وفرعي است که در دو بخش آنها را بررسي مي کنيم:

 

1.اهداف اصلي آيات علمي قرآن

آيات علمي قرآن با ساير آيات دراين بخش مشترک است ، قرآن طي صدها آيه در مناسبت هاي مختلف، بشر را به خداشناسي ،معاد شناسي وتوحيد دعوت مي کند که هدف اصلي اين آيات توجه دادن به ايمان به خداي متعال وتقويت مباني اعتقادي است که عبارتنداز:

 

1.1.خداشناسي و توحيد

خداوند آدمي را از نعمت عقل برخوردار ساخت وپيامبران را فرستاد تا بشر با به کارگيري خرد خويش به مبدأ هستي پي ببرد. اشارات علمي قرآن عقل انسان را به تأمل دراين نشانه ها فرا مي خواند تا بدين وسيله، به عظمت آفريننده اعتراف کند.آيات قرآن مخصوصا" آيات مکي به اشاره يا تصريح به عالم هستي وتأمل در نظم وخلقت آن مي پردازد تا چشم وگوش وحواس و عقل بشر را براي تفکر در خلقت الهي تحريک کندوآدمي از مخلوق به خالق واز طبيعت به ايجاد کننده پي ببرد.خداي متعال فک ربشر را به سوي دقيق ترين ، عظيم ترين ،کوچک ترين و بزرگترين امور هستي فراخواند که عرب صدراسلام با فطرت سليم به آن اعتراف کردند (شحاته، بي تا، ص 30)
استدلال بر خداشناسي در اين آيات از راه هاي مختلف وبا استفاده از براهين متعدد صورت پذيرفته است که از آن جمله آيات 190 و 191 سوره آل عمران است که به هدفمند بودن آفرينش اشاره کرده مي فرمايد:
ان في خلق السموات ولارض و اختلف اليل والنهار لايت لاولي الالباب.الذين يذکرون الله فيما وقعودا" وعلي جنوبهم ويتفکرون في خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا بطلا" سبحنک فقنا عذاب النار؛ مسلما" در آفرينش آسمان ها و زمين ، ودرپي يکديگر آمدن شب وروز، براي خردمندان نشانه هايي (قانع کننده) است؛ همانا که خدا را (درهمه احوال) ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مي کنند، ودر آفرينش آسمان ها و زمين مي انديشند (که) پروردگارا اينها را بيهوده نيافريده اي، منزهي تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ درامان بدار.

 

2.1.ردعقيده کافران مشرکين وماديون

از دله منکران درنفي ماوراء الطبيعه وخدا پديده هاي مادي است . آنان معتقدندکه آنچه در حس مي گنجد واقعيت دارد وغير آن مرهوم است. دهريه در گذشته وماترياليسم ها امروزه با استناد به اينکه آنچه با حواس طاهري درک مي شود واقعيت دارد به نفي خدا ،معاد و مسائل ماوراء الطبيعه مي پردازند و مي گويند که خالق هستي همان ماده است وجز اين دنيا جهان ديگري نداريم و قرآن در آيات متعددي از اين انديشه باطل خبر داد از جمله آيه 37 سوره مومنون است که مي فرمايد:
ان هي الا حياتنا الدنيا نموت ونحيا وما نحن بمبعوثين؛جز اين زندگاني دنياي ما چيزي نيست. مي ميريم وزندگي مي کنيم و ديگر برانگيخته نخواهيم شد.
و آيه 35 سوره دخان که مي گويد:

ان هي الا موتتنا الاولي وما نحن بمنشرين ؛ جز مرگ نخستين،ديگر( واقعه اي) نيست وما زنده شدني نيستيم.
قرآن مجيد در ده ها آيه باتوجه دادن به خلقت عالم هستي ونشانه هاي الهي درجهان اين ادعاي باطل را رد کرده است .گاه خداي متعال به برهان خلقت آغازين و ظهور حيات در ادعاي آنان اشاره کرده مي فرمايد:
ام خلقوا من غيرشي ء ام هم الخالقون ام خلقوا السموات والارض بل لايوقنون آيا از هيچ خلق شده اند؟ يا آنکه خودشان خالق (خود) هستند؟ آيا آسمان ها و زمين را (آنان) خلق کرده اند؟ (نه) بلکه يقين ندارند.
گاهي به تحقير آرمان مشرکان مي پردازد و قدرت آنان را ناتوان خوانده مي فرمايد:

... ان الذين تدعون من دون الله لن يخلقوا ذبابا" ولوا جتمعوا له... کساني را که جز خدا مي خوانيد، هرگز(حتي) مگسي نمي آفرينند، هرچند براي (آفريدن) آن اجتماع کنند...
ودرآيه لقمان ، پس از اشاره به خلقت بدون ستون قابل رويت آسمان ها و آفرينش کوه ها براي سکونت و آرامش انسان وپراکنده ساختن جنبندگان بر روي زمين وانزال آب از آسمان و رويش گياهان به واسطه آن مي فرمايد:
هذا خلق الله فاروني ماذا خلق الذين من دونه ... اين خلق خداست .(اينک) به من نشان دهيد کساني که غير از اويند چه آفريده اند؟...
و دربرخي آيات به برهان تمانع اشاره کرده مي فرمايد:

ما اتخذالله من ولد وما کان معه من اله اذا لذهب کل اله بما خلق و لعلا بعضهم عل بعض سبحان الله عما يصفون ؛ خدا فرزندي اختيار نکرده و با او معبودي (ديگر) نيست واگر جز اين بود قطعا" هر خدايي آنچه را آفريده (بود) با خود مي برد وحتما" بعضي از آنان بر بعضي ديگر تفوق مي جستند. منزه است خدا از آنچه وصف مي کنند.

 

3.1.اثبات معاد وهدفمند بودن خلقت

بخش زيادي از آيات علمي قرآن به هدفمند بودن خلقت اشاره دارد واينکه اين دنيا با مظاهر و نعمت هايش مقدمه زندگي اخروي است .آيات متعددي از قرآن به زوال دنيا وموقت بودن آن اشاره کرده تاکسي آنرا ابدي نپندارد. درآيه 46 سوره کهف مي خوانيم:
المال والبنون زينه الحيوه الدنيا والبقيت الصلحت خير عند ربک ثوابا" وخير املا"؛ مال وپسران ، زيور زندگي دنيايند و نيکي هاي ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگار بهتر و از نظر اميد ( نيز) بهتر است.
قرآن مجيد، خلقت و تحولات طبيعي و هستي را دليل امکان وقوع معاد مي داند وبشر را به تفکر وتأمل دراين پديده ها برمي انگيزد تا بداند که پس از اين دنيا، جهان ديگري نيز وجود دارد که عملکرد افراد درآن بررسي مي شود .در آيات 5 تا 8 سوره طارق چنين آمده است:
فلينظر الانسن مم خلق . خلق من ماء دافق. يخرج من بين الصلب والترائب. انه علي رجعه لقادر، پس انسان بايد بنگرد که از چه آفريده شده است؟ از آب جهنده اي خلق شده (که ) از صلب مرد و ميان استخوان هاي سينه زن بيرون مي آيد درحقيقت ، او (خدا) بر بازگردانيدن وي بخوبي تواناست.
ودرآيه 28 سوره بقره متذکر مي شود که چگونه خدا را منکريد؟ با آنکه مردگاني بوديد و شما را زنده کرد، باز شما را مي ميراند (و) باز زنده مي کند؛ (و) آنگاه به سوي او بازگردانده مي شويد.
و در آيه 81 سوره يس مي فرمايد:

اوليس الذي خلق السموات ولارض بقدر علي ان يخلق مثلهم بلي وهو الخلق العليم ؛آيا کسي که آسمان ها وزمين را آفريده توانا نيست که (باز) مانند آنها را بيافريند؟ آري ، اوست آفريننده دانا ...

 

2.اهداف فرعي و فوايد آيات علمي قرآن

علاوه برهدف اصلي آيات علمي که پي بردن به خالق اين آيات و شناخت انسان نسبت به اوست اهداف جنبي ديگري نيز مد نظر است که مقدمه آن هدف نهايي محسوب مي شود خداونداستعداد شناخت وابزار آنرا در اختيار بشر قرار داده تا آنرا به شکل مناسب شکوفا کنندوسپاسگزار خالق باشند وبه او معرفت يابند و از اين امکانات براي سعادت دنيا وآخرتشان بهره گيرند، همانگونه که آيه 78 نحل بدان اشاره کرده مي فرمايد: والله اخرجکم من بطون امهتکم لاتعلمون شيئا وجعل لکم السمع والا بصر والافئده لعلکم تشکرون.
يکي از ابعاد شکرگذاري نعمت هاي الهي اين است که آنها را درمسيري که حق تعالي معين فرموده است به کاربريم که اين امر تنها در پرتو شناخت نعمات و پي بردن به خواص وآثار آنها ميسر مي شود برخي هدف هاي متوسط وجنبي آيات علمي عبارتند از:

 

2.1.دعوت به يادگيري علوم طبيعي

آيات زيادي در قرآن بشر را به نظر تأمل و تفکر در آيات الهي وطبيعت دعوت کرده است که اين امر مبتني برشناخت است درآيه 101 سوره يونس مي خوانيم:
قل انظروا ماذا في اسموات والارض و ما تغني الايت والنذر عن قوم لا يومنون ؛ بگو : بنگريد که در آسمان ها وزمين چيست؟ ... و (لي) نشانه ها و هشدارها ، گروهي را که ايمان نمي آورند سود نمي بخشد.
دراثر آشنايي با پيشرفت هاي علمي فهم ما از گزاره هاي ديني تغيير مي کند ، البته در صورتي که آن گزاره ها علمي قطعي ومسلم باشد، مثلا" درقرآن از حرکت خورشيد سخن به ميان آمده والشمس تجري لمستقر لها (يس 38) که در گذشته زمين را ثابت و حرکت خورشيد را از مشرق به مغرب مسلم مي گرفتند و بر اين آيه تطبيق ميداند اما به پيشرفت علوم مشخص شده که زمين متحرک است و مقصود از حرکت خورشيد حرکت روزانه آن نيست بلکه مقصود از حرکت خورشيد حرکت آن به دور محور کهکشان راه شيري است .اين فهم وبرداشت از آيه درسايه پيشرفت علم حاصل شده است.
قرآن افراد ظاهربين را که از کنار اين آيات عبور مي کنند سرزنش ومذمت کرده مي فرمايد: چه بسا نشانه هادرآسمان ها وزمين است که برآنها مي گذرند درحالي که از آنها روي مي گردانند.(يوسف 105)
پس يکي از اهداف فرعي آيات علمي قرآن کسب آگاهي و پي بردن به نحوه شکل گيري وتکوين موجودات و آثار ونتايج آنهاست.

 

2.2.اشارات علمي قرآن نشانه اعجاز در عصر جديد

قرآن بزرگترين معجزه جاويدان پيامبراسلام صلي الله عليه واله است برخلاف معجزات پيامبران پيشين که معجزاتشان مادي و قابل درک با حواس مردم بودندولي جز خبر چيزي از آنها باقي نمانده است که آن هم با مطالعه قرآن به دست مي آيد. معجزه پيامبر اسلام صلي الله عليه واله متناسب با رسالت جاودانه وجهاني اش ، مقطعي و موردي انتخاب نشده بلکه براي همه زمان ها وهمه مردم است وتا قيامت باقي است. قرآن در چند مرحله هماورد طلب کرده واز همگان درهمه زمان ها و مکان ها خواسته که اگر مي توانند مانند آنرا بياورند:
الف-گاهي گفته که اگر راست مي گويند که قرآن سخن خود ساخته محمد صلي الله عليه واله است آنها نيز سخني مثل قرآن بياورند . «ام يقولون تقوله، بل لا يومنون"33" فلياتوا بحديث مثله ان کانوا صادقين» (طور، 34-33)
ب-گاهي به آوردن ده سوره ، تحدي کرده است:«ام يقولون افترئه قل فاتوا بعشر سورمثله مفتريت ...» (هود،14-13)
ج-بار ديگر مي فرمايد که اگر درآنچه بر بنده خودنازل کرده ايم شک داريد، پس - اگر راست ميگوييد -سوره اي مانند آن بياوريد... وان کنتم في ريب مما نزلنا علي عبدانا فاتوا بسوره مني مثله ... (بقره 23)
قرآن پس از سه مرحله تحدي اعلام مي دارد:
«قل لئن اجتمعت الانس ولاجن علي ان ياتوا بمثل هذا القرءان لاياتوان بمثله ولو کان بعضهم لبعض ظهيرا" »؛ بگو :اگر انس و جن گردآيند تا نظير اين قرآن را بياورند، مانند آنرا نخواهند آورد؛ هرچند برخي از آنها پشتيبان برخي (ديگر) باشند.(اسراء 88)

مبارزه طلبي قرآن شمول افرادي و زماني دارد. هرکس با هر تخصصي ودرهرزماني قادر به اين مبارزه نيست ، اگرچه افرادي مانند شاطبي ناتواني عرب صدراسلام را در اثبات اعجاز قرآن کافي مي دانند( معرفت ،التمهيد،1398 ق ،ج 4،ص24)
در مورد اعجاز علمي برخي براين باورند ک تحدي منحصربه جنبه بياني دارد ، زيرا بسياري از ابعاد اعجاز براي مردم زمان نزول آشکار نبوده است و بسياري از آيات و سور از اخبار و اسرار علمي خالي مي باشد؛ درصورتي که تحدي قرآن عام است به علاوه همگان توان فهم اين حقايق را ندارند اينان معتقدند شمول قرآن براخبار علمي نشانه نزول قرآن از جانب خداست اما وجهي از اعجاز محسوب نمي شود (ابوالحجر ،1991 ص 131)
در پاسخ و رد اين اشکال افرادي به عموميت قرآن درهمه زمان ها ومکان ها ونسبت به همه افراد استناد نموده اند (معرفت ، التمهيد ج 2 ص 29).

برخي درخصوص اعجاز علمي قرآن گفته اند:
از ادله اعجاز علمي قرآن اين است که براي مفسران درتفسير خود به واسطه نقصان وسايل علمي اشتباهي رخ داده که درنتيجه تکميل وسايل و پيشرفت علوم طبيعي آن اشتباهات مرتفع گشته وبه هر مقدار که پيشرفت فنون طبيعي واکتشافات علمي و وسايل فني بيشتر گردد، حقايق قرآن روشن تر مي شود.(رافعي 1973 م ،ص 105)

آيت الله خويي نيز يکي از وجوه اعجاز قرآن را مشتمل بودن قرآن براسرار آفرينش دانسته که اطلاع از آنها جز از طريق وحي امکان ندارد(سبحاني ، مرزهاي اعجاز، 1363 ش ،ص 115)
رشيد رضا نيزوجه هفتم از وجوه اعجاز قرآن را اشتمال آن بر بسياري از مسائل علمي و تاريخي دانسته که در زمان نزول قرآن شناخته نشده بوده است و بعد از آن با تلاش محققين از طبيعت شناسان و جامعه شناسان دانسته شده است .( رشيد رضا ،بي تا، ج 2 ،ص 120)
دانشمندان ديگري نيز مثل احمد حنفي محمد عبده ، کواکبي، طنطاوي، محمد ابوزهره، به اعجاز علمي قرآن، تصريح کرده ،معتقدند که قرآن علاوه بر جهان شمول بودن ، زمان شمول نيز هست واز نظر علمي معجزه است(رفيعي، 1383 ش ، ص 47)
پس طرح مطالب علمي قرآن ما را متوجه مي کند که قرآن اين مسائل را از محيط اجتماعي خودالهام نگرفته است ؛ چون قرآن درجزيره العرب فاقد تمدن نازل شده است وحتي تمدن هاي آن زمان که در ايران و روم برپا بوده است ، چنين پيشرفت هاي علمي نداشته اند تا بتوانند نظريه هاي علمي قرآن را به پيامبر صلي الله عليه واله القا کنند. جالب اينکه بعضي مسائل مطرح شده در قرآن مثل حرکت زمين ، يا زوجيت گياهان ،باديدگاه هاي علمي موجود درعصر نزول قرآن مطابقت نداشت، ولي قرآن باشجاعت ،مطالب علمي محکم وبه دور از خرافات را بيان ميکند(رضائي اصفهاني، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن ،1380ش،ج1،صص44-43)که نشانه ابهت و جايگاه رفيع قرآن و نزول آن ازجانب خداست وهرگز بشر عادي بدون ابزار علمي نمي تواند چنين اخباري را ارائه کند.
علاوه بر اهداف فرعي مذکور، فوايدي نيز بر ذکر مثال هاي علمي در قرآن مترتب است، از جمله:
1- مثال هاي علمي واقعي درقرآن ، موجب کنجکاوي بشر وتفکر او در عجايب آسمان ها ، خلقت انسان و ديگر موجودات مي شود و بشر را متوجه نيروهاي ناشناخته طبيعت مي کند؛ يعني کار مهم قرآن ايجاد سوال درذهن انسان است ؛ زيرا تا انسان سوال نداشته باشد به دنبال کشف علم نمي رود چون فکر مي کندهمه چيز را مي داند ودچار يک جهل مرکب مي گردد؛ ولي قرآن مسائل ناشناخته کهکشان ها وموجودات ناشناخته را بزرگ جلوه مي دهد و دعوت به تفکر در طبيعت مي کند واين موجب پيشرفت علوم وصنايع بشر مي گردد؛ چنانکه در چند قرن اوليه تمدن اسلامي همين امر، موجب پيشرفت بلکه جهش علمي مسلمانان شد.
2- همين توجه اسلام وقرآن به علم ومطالب علمي منشأ بسياري از علوم شد والهام بخش بسياري از معارف بشري گرديد ورشد علوم را تسريح کرد به عنوان مثال توجه اسلام به آسمان ها ،حرکت خورشيد، ستارگان و سيارات موجب شد تا علم نجوم در ميان مسلمانان به سرعت رشد کند؛ هرچند مسأله قبله در نماز و احتياج به جهت شناسي هم درآن تأثير زيادي داشت(رضايي اصفهاني ، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن ،1380 ش ،ج 1 ،ص 44)

 

گذري بر آيات علمي قرآن

پس از بحث هاي اساسي در خصوص اهداف آيات علمي قرآن نگاهي گذرا به برخي از آيات در جهت تکميل بحث مفيد است .اين آيات را مي توان به سه بخش تقسيم کرد:

 

الف- اشارات علمي اعجاز آميز قرآن

آياتي از قرآن مطالب علمي را بيان مي کند که پيش از نزول آيات ، کسي از آن آگاهي نداشته برخي از آنها را دانشمندان علوم تجربي قرنها بعد کشف کرده اند ودر صدر اسلام امکان شناخت آنها نبوده است واين نشانگر اعجاز قرآن وبه عنوان هدف مياني براي رساندن انسان به هدف اصلي اش که تکامل وهدايت است مي باشد.
از جمله مواردي که اعجاز شمرده شده عبارتنداز:

1- نيروي جاذبه که آيه الله الذي رفع السموات بغير عمد ترونها، خدا (همان) کسي است که آسمان ها را بدون ستون هايي که آنها را ببينند برافراشت(رعد ؛2؛ و مشابهش در لقمان ،10) برآن اشاره دارند.(مکارم شيرازي،نمونه ، 1373 ش،ج 17،ص 29 و ج 10،صص 111-110 ، مکارم ، پيام امام ،1373ش،ج 8،ص 146 ، نوري ، دانش عصرفضا،1370 ش ،صص 56-55)
برخي ،آيات 25 سوره مرسلات و 41 سوره فاطر را نيز اشاره اي به نيروي جاذب دانسته اند.(نيازمند 1335 ش ،صص 99-88، نجفي ،1377 ش،ص 43 ؛ نوري، 1370 ش ؛ص 55، مکارم ، نمونه ،1373 ش ،ج 18،ص 187) که ابوريحان بيروني (م 440 ق) (نجفي 1377ش،ص 41) و بعدها به روايت مشهور، نيوتن در قرن هفدهم ميلادي ، اين نيرو را کشف کردند(روسو، 1344 ش ،ص 264)
از اين رو اشاره قرآن به ستون هاي نامرئي بين کرات آسماني، نوعي رازگويي علمي قرآن است(بهجت پور1384 ش ،ص 152)

2-حرکت هاي خورشيد که آيه والشمس تجري لمستقرلها ... و خورشيد به (سوي) قرارگاه ويژه خود ،روان است (يس 38) و آيات 33 سوره انبياء ،2 رعد، 13 افطر ،5 زمر ، 29 لقمان و 133 ابراهيم به آن اشاره دارند که مقصود از اين حرکت ها مي تواند حرکت انتقالي مستقيم خورشيد درون کهکشان راه شيري يا حرکت طولي خورشيد به سمت معين يا ستاره اي دوردست باشد.(طباطبايي، الميزان، 1383 ش ،ج 17،ص 89؛ مکارم شيرازي ، نمونه 1373 ش ،ج 18 ص 382 نجفي 1377 ش ،صص 26-25 شهرستاني 1356 ش ص 181) ويا اشاره به حرکت وضعي خورشيد به دور خود باشد ويا بيانگر ادامه حيات خورشيد تا زمان معين باشدکه دراثر انفجارات هسته اي وسوخت مواد دروني آن تا چندميليارد سال ديگر به پايان مي رسد(اوبلاکر؛1370 ش ،صص 21-20)
برخي مفسران نيز آيه کل يجري لاجل مسمي (رعد2) را اشاره به همين مطلب علمي دانسته اند. (نوري 1370 ش ، ص 35) ويا اينکه اشاره به حرکت دروني خورشيد دارد که دائما" انفجارات هسته اي صورت مي گيرد تا انرژي ، نور وگرما توليد کندوهمين انفجار، باعث زير ورو شدن مواد مذاب داخل خورشيد مي شودکه گاه تا کيلومترها پرتاب مي شود( اوبلاکر،1370 ش،ص 2)

3- زوجيت که درآيه و من کل الثمرات جعل فيها زوجين اثنين ... واز هرگونه ميوه اي درآن جفت جفت قرارداد (رعد 3) وآيات متعددي به زوجيت ميوه ها گياهان و انسان ها (رعد 2 ؛شعرا،7؛يس ،36؛ حج ،5 ؛لقمان ،10 ،ق 7،طه ؛ 53؛ نبا،8؛ اعراف ،189) ودر آيه 36 يس به زوجيت چيزهايي که انسان از آنها اطلاعي ندارد و دربرخي آيات مثل آيه ومن کل شي ء خلقنا زوجين لعلکم تذکرون ؛ و از هرچيزي دو گونه (يعني نر وماده) آفريديم ،اميد که شما عبرت گيريد، (ذاريات ،49) به زوجيت همه موجودات اشاره شده است ؛ از اين رو برخي ،واژه زوج را در مورد ذرات درون اتم (الکترون و پروتون) ونيروهاي مثبت و منفي نيز به کار برده اند.(مکارم شيرازي، نمونه 1373 ش،ج 10، ص 115
البته ممکن است مقصود از زوجيت ، دو جنس متقابل باشد؛ مانند شب وروز، آسمان و زمين ، دريا وخشکي خورشيد و آسمان ، جن وانس ، نرمي وزبري، نور وخورشيد و... چنانکه در روايتي از امام رضا عليه السلام آمده است که :
خداوند اشياي جهان را متضاد آفريده تا روشن شود براي او ضدي نيست و آنها را با هم قرين ساخته تا معلوم شود قريني براي او نيست ؛ نور را ضد ظلمت و خشکي را ضد تري وخشونت را ضد نرمش وسرما را ضد گرما قرار داده ، درعين حال اشياي متضاد را جمع کرده وموجودات نزديک به هم را از هم جدا نموده تا اين جدايي دليل بر جدا کننده وآن پيوستگي، دليل بر پيونده دهنده باشد واين است معناي ومن کل شيء خلقنا زوجين لعلکم تذکرون )ذاريات ،49) (حويزي، 1383 ش ،ج 5،ص130)

4-لقاح (زايا کردن) گياهان وابرها توسط بادها که آيه 22 سوره حجر بدان پرداخته مي فرمايد:
وارسلنا ارينح لو قح فانزلنا من السماء وماء و بادها را باردار کننده فرستاديم واز آسمان آبي نازل کرديم.
اين آيه به اعتقاد برخي به بارور شدن گياهان اشاره دارد که ابرها گرده هاي گياهان نر را به گياهان ماده مي رسانند وآنان را زياد مي کنند(کاشاني ، 1346 ش ، سرفرازي ،1364ش،ص 36،سبحاني؛ 1363 ش،ص118)
برخي نيز، مضمون آيه را لقاح ابرها وبارورشدن آنها دانسته اند چرا که در ادامه آيه مسأله نزول باران را مطرح مي کند که نتيجه لقاح ابرهاست .اين آيه از معجزات قرآن است که بيش از هزارسال پيش موضوعي را بيان کرده که نتيجه تحقيقات جديد است ؛ چرا که منظور از اين آيه همان تأثير باد در اتحاد الکتريسيته مثبت والکتريسته منفي در دوقطعه ابر وآميزش ولقاح آنهاست(امين ،بي تا،ص 57)
البته ممکن است که آيه فوق به لقاح ابرها وگياهان مرده اشاره داشته باشد؛ (نجفي 1377 ش ،ص 62زماني 1350 ش ،صص 93-91) زيرا بخش اول آيه مطلبي کلي را مي گويد (زاياگري بادها)که اعم از لقاح ابرها وگياهان است ؛ اما در ادامه يکي از نتايج اين لقاح را که همان نزول باران از ابر است تذکر مي دهد چنان که لقاح گياهان نيز يکي از مصاديق آنهاست (سادات 1357 ش ،صص 36 -35)
اشاره قرآن کريم به لقاح ابرها (اعجاز علمي )قرآن است زيرا اين مطلب تا سال هاي اخير کشف نشده بود؛ اما اشاره قرآن به لقاح گياهان مطلب شگفت انگيز علمي قرآن است واعجاز علمي قرآن به شمار نمي آيد ؛ چرا که انسان هاي صدر اسلام به اجمال از تأثير گرده افشاني برخي گياهان همچون خرما، اطلاع داشتند(بهجت پور،1384ش ،ص 157)

5- چينش مراحل آفرينش انسان که آيات متعددي به آن اشاره دارند، نيز از آن جمله است ، آيات 12 تا 14 سوره مومنون که مي فرمايد:
ولقد خلقنا الانسن من سلاله من طين. طم جعلنه نطفه في قرار مکين. ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظما فکسونا العظم لحما ثم انشانه خلقا ءاخر فتبارک الله احسن الخلقين ؛ و به يقين اسنان را از عصاره اي از گل آفريديم سپس او را (به صورت) نطفه در جايگاهي استوار قرارداديم، آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم. پس آن علقه را (به صورت) مضغه گردانيديم وآنگاه مضغه را استخوانهايي ساختيم، بعد استخوانها را با گوشتي پوشانيديم، آنگاه (جنين را در) آفرينشي ديگر پديد آورديم. آفرين باد برخدا که بهترين آفرينندگان است.
درآيات متعددي از آفرينش انسان ومراحل آن ياد کرده (زمر،6 حج،5 و...) که از مجموع اين آيات مي توان دريافت که مراحل زندگي انسان ، پانزده مرحله است:
1-خاک (تراب وطين) (حج 5 ،مومنون ،12، غافر،7؛ رحمن ،14)
2-آب (ماء ،ماء دافق ، ماء مهين) (طارق 6 سجده ،9-6 ،مرسلات 20)
3-مني (قيامت 39-37)
4-مرحله نطفه مخلوط(نطفه امشاج) (انسان ،2؛يس،77)
5-علقه (مومنون14-12 ؛حج 5،غافر،67)
7-مرحله تنظيم وتصوير وشکل گيري(سجده ،9-6)
8-مرحله شکل گير ي استخوان ها (مومنون 14-12)
9-مرحله پوشاندن گوشت بر استخوان ها(مومنون 14-12)
10-مرحله آفرينش جنس جنين (قيامت 39-37)
11-آفرينش روح وپيدايش گوش و چشم( سجده،9-6 مومنون 14)
12-تولد( غافر 67)
13-بلوغ (مومنون 14-12؛حج ؛5 غافر67)
14-کهنسالي (حج 5 غافر67)
15-مرگ (آخر غالب آيات فوق) (بهجت پور،1384ش ،صص159-158)

با مطالعاتي که علم جنين شناسي ،پيرامون هريک از مراحل مذکور در آيات مومنون صورت گرفته ،روشن گرديد که آنگونه که قرآن کريم بيان دانسته است ، جنين بعد از آنکه مرحله علقه و مضغه را سپري کرد سلول هاي آن تبديل به سلول هاي استخواني مي شود وبعد تدريجا"عضلات وگوشت ها روي آنرا مي پوشاند که خداوند از آن تعبير به .. فکسونا العظام لحما؛ آن مضغه را به صورت استخوانهايي درآورديم... مينمايد.
درآخرين مرحله با تعبير انشا به خلقت نهاي انسان اشاره مي کند که آن مرحله دميده شدن روح به جنين است که گاه ازآن به نفع روح تعبير شده است (طباطبايي، الميزان ،1383ش ،ج 15 ،ص 25)
6-کروي بودن زمين که آياتي که اشاره به مشارق ومغارب مي کنند؛ گوياي همين مطلب هستند چرا که درصورت کروي بودن زمين است که براي هر روز مشرقي ومغربي و مجموعا" 365 مغرب و 365 مشرق وجود دارد که اين امر براي زمان صدور، امري ناشناخته بود وقرنها بعد دانشمندان به کروي بودن زمين پي بردند. آياتي به اين امر دلالت مي کنند که از جمله آنهاست آيه 5 صوره صافات که مي فرمايد:
رب السموات والارض و مابينهما و رب المشرق ؛ پروردگار آسمان ها وزمين و آنچه ميان آن دو است و پروردگار خاورها.
همچنين آيه 40 سوره معارج نيزمي فرمايد:
«فلا اقسم برت المشرق والمغرب ...» به پروردگار خاوران وباختران سوگند ياد مي کنم.

وگاهي نيز به دو مشرق ودو مغرب اشاره مي کند که اشاره به نهايت قوس صعودي ونزولي خورشيد در آغاز تابستان وزمستاناست .درآيه 17 سوره الرحمن مي خوانيم:
رب المشرقين ورب المغربين ؛ پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر.

حضرت علي عليه السلام در تفسير اين آيه فرمود:
مشرق زمستان جداگانه است ومشرق تابستان جداگانه ، آيا نمي بيني که خورشيد دراين دو فصل نزديک و دور مي شود (حويزي 1383 ش ،ج 5 ص 190)

که اشاره به بالا آمدن خورشيد درآسمان در فصل تابستان وپايين رفتن در فصل زمستان است توضيح اينکه از آنجا که محور زمين نسبت به سطح مدار آن ، ميال است وزاويه اي در حدود 23 درجه را تشکيل مي دهد که باهمين حال به گرد خورشيد مي گردد وبه همين جهت طلوع وغروب آفتاب دائما" متغير به نظر مي رسد و از 23 درجه ميل اعظم شمالي در آغاز تابستان تا 23 درجه ميل اعظم جنوبي در آغاز زمستان در تغيير است که مدار اول را مدار «رأس السرطان» و مدار دوم را مدار «رأس الجدي» گويند وبقيه مدارات در درون اين دو مدار قرار دارد واين همان مفهوم دو مشرق ودو مغرب آفتاب است (مکارم شيرازي ، نمونه ، 1373 ش،ج 23،ص 121)
گاهي نيز اشاره به مشرق ومغرب کرده مي فرمايد: رب المشرق و المغرب ...(مزمل ،9)

 

ب- اشارات علمي شگفت آور قرآن

برخي آيات به مطالب علمي جهان وقوانين آنها اشاره مي کنند که عرب صدر اسلام نمي توانستند از آنها اطلاع داشته باشند، چرا که از مراکز علم وتمدن آن عصر در جندي شاپور ايران ويونان دور بودند، اما قرآن درهمان محيط به برخي مباحث کيهان شناسي، زمين شناسي، علوم پزشکي و ... اشاره کرده که برخي از آنها تا صدها سال بعد مورد قبول مراکز علمي جهان نبود از آن جمله اشاره قرآن به:
1- آغاز جهان و چگونگي پيدايش آن که در آيه 11 سوره فصلت مي فرمايد:
«ثم استوي الي السماء وهي دخان ...»؛ سپس آهنگ (آفرينش) آسمان کرد وآن بخاري بود.

بسياري از دانشمندان، مطالب قرآن را در مورد آغاز جهان ، از اخبار غيبي و مطالب شگفت انگيز علمي قرآن مي دانند. (طنطاوي ، بي تا ، الجواهر ،ج 10 ص 99، نوفل 1404 ق ،صص 163-162، سليمان ، بي تا ، صص 54-53 ، نجدي، 1414 ق ، ص 34 چرا که با نظريه انفجار بزرگ ( هاولينگ ، 1372 ش ، صص 149 -145) و جدا شدن آسمان و زمين از يکديگر وتوده گازي شکل بودن (دخان) هماهنگ است (بهجت پور 1384ش ،ص 161)

2- حرکت زمين که آيه 88 سوره نمل بدان اشاره کرده مي فرمايد:
«و تري الجبال تحسبها جامده وهي تمر مر السحاب ...» و کوه ها را مي بيني(و) حال آنکه آنها ابرآسا در حرکتند. برخي مفسران آيه فوق را دال برحرکت زمين دانسته وآنرا از آيات علمي شگفت انگيز و بلکه اعجاز آميز قرآن دانسته اند (مکارم شيرازي،نمونه 1373 ش ،ج 15 صص 569-568)

برخي نيز از آيه «الم نجعل الارض مهدا"» (نبأ 6؛ زخرف،10؛طه ،53)
حرکت زمين (سبحاني 1363 ش ،ص 119 نجفي 1377 ش ،صص 36-35) وبرخي نيز از آيه والارض بعد ذلک دحئها؛ و پس از آن زمين را به غلتانيدن گسترد(نازعات ، 30ومشابهش در شمس ،6) حرکت وضعي و انتقالي زمين (طالقاني 1348 ش ،ج 2 ص 110) و پاره اي هم از آيه الم نجعل الارض کفاتا" ؛ مگر زمين را محل اجتماع نگردانيديم؟ (مرسلات 25) حرکت هاي متعدد زمين را برداشت کرده اند (نيازمند 1335 ش ،ص 80 به بعد)
صرف نظر از اشکالاتي که به برداشت هاي فوق شده ( رضايي 1380 ش ، پژوهشي در اعجاز قرآن ص 170 به بعد) قرآن برخلاف نظريه حاکم و مشهور عصر نزول از حرکت زمين خبر داده است ، آن هم در زماني که نظريه بطلميوسي مبني بر سکون و مرکزيت زمين در محافل علمي عصر نزول مشهور وحاکم بوده است (روسو 1344 ش ،ص 193به بعد، کوستلر، بي تا، ص 161به بعد)

3-گهواره بودن زمين که آيه 53 طه بدان اشاره داشته مي فرمايد:
«الذي جعل لکم الارض مهدا" وسلک لکم فيها سبلا" ...» ؛ همان کسي که زمين را برايتان گهواره اي ساخت وبراي شما درآن راه ها ترسيم کرد...

خداوند دراين آيه ، زمين را به گهواره اي تشبيه مي کند که برا ي نشستن و آرميدن مهيا شده و گويا انسان کودکي است که به مهد زمين سپرده شده ودر آنجا همه وسايل آسايش او فراهم است.
زمين ، مهد آرامش و آسايش قرار داده شده و حرکت هاي وضعي و انتقالي آن، بسيار آرام است وبه واسطه کروي بودن زمين وقانون جاذبه آن و همچنين قشر عظيمي که اطراف آنرا گرفته است (جو زمين) مي تواند محل آسايش وراحتي و مکان امني براي زندگي باشد؛ خداوند درآيه مذکور هم برحرکت زمين اشاره دارد و هم برمحل آسايش بودن آن تا بتواند موجب رشد وتعالي بشر باشد( مکارم، 1373 ش ، نمونه ،ج 13 ص 222)

4-گسترش زمين که آيه 30 سوره نازعات به آن اشاره کرده مي فرمايد:
«والارض بعد ذلک دحئها» ؛ وپس ازآن زمني را به غلتانيدن گسترد.

کلمه «دحو» به معناي گسترش دادن است واشاره به آن دارد که در آغاز خلقت زمين ، تمام سطح زمين را آب ها فراگرفته بودند .اين آبها به تدريج در سفره هاي زيرزميني جاي گرفتند وخشکي ها از زيرآب سر برآوردند وروز به روز گسترده ترشدند(مکارم شيرازي، 1373ش ،نمونه، ج 26،ص100 وج 22،ص 374)تا اين کره خاکي به وضع کنوني درآمد.
درباره گسترش زمين به اين نکته نيز اشاره شده که توسعه و گسترش زمين به همراه شکل کرويت آن است ؛ البته اين گسترش يافتن ، تنها به زمين اختصاص ندارد؛ بلکه آسمان ها را نيز شامل مي شود که خداوند متعال مي فرمايد:
والسماء بنيناها بايد وانا لموسعون؛ و آسمان را به قدرت خود برافراشتيم و بي گمان ما(آسمان را) گسترديم.
آيات مذکور به گسترش جهان هستي اشاره دارد زيرا کره زمين براثر جذب مواد آسماني تدريجا" بزرگ تر وآسمان ها نيز براثر سرعت کهکشان ها ودورشدن آنها ، درحال توسعه هستند؛ چنانچه يکي از دانشمندان مي گويد: فضاي جهان که از ميلياردها کهکشان تشکيل يافته دريک حالت انبساط سريع است . (مکارم 1373 ش ، نمونه ،ج 22،ص274؛ از آغاز وانجام جهان ، ص 74)

5-موزون بودن هر شيء
درآيه 19 سوره حجر مي خوانيم والارض مددنها والقينا فيها روسي وانبتنا فيها من کل شيء موزون؛ و زمين را گسترانيديم و درآن کوه هاي استوار افکنديم و از هرچيز سنجيده اي درآن رويانيديم.

اين آيه به کوه هاي ثابت وموزون بودن هر شيء در روي زمين اشاره دارد؛ يعني هر نوع از روييدني ترکيب يافته از اجزايي برخوردار از اندازه وتناسب خاصي است؛ به شکلي که اگر کمي برآن افزوده يا از آن کاسته شود، شيء ديگري خواهد شد.(مودب،1386 ش،ص 99)
آيه مذکور، دلالت برحساب دقيق ونظم شگرف واندازه هاي متناسب در همه اجزاي گياهان دارد که هريک از ديگري مجزا هستند وظاهر آيه گرچه در خصوص گياهان است ؛ اما مانعي ندارد که از مفهوم عام وگسترده اي برخوردار باشد تا همه موجودات حتي انسان ،حيوانات و ... را نيز دربرگيرد. (طباطبائي ،بي تا، الميزان، ج12،ص 203)

6-پيدايش حيات ازآب که آياتي از قرآن به آن اشاره دارند که ازآن جمله آيه 30 سوره انبياء که مي فرمايد:
اولم يرالذين کفروا ان السموات ولارض کانتا رتقا" ففتقنهما وجعلنا من الماء کل شيء حي افلا يومنون ... و هرچيز زنده اي را از آب پديد آورديم.
دراين آيه به صال عملي آفرينش حيات هر شيء از آب اشاره نموده که بيانگر آن است که حيات همه موجودات اعم از گياهان وحيوانات از آب بودهوآغاز حيات وزندگي از آن است (طبرسي ،بي تا، ج7،ص72) قسمت عمده بدن انسان و بسياري از حيوانات را آب تشکيل مي دهد. اگر قرآن در آفرينش انسان هم تعبير به خاک و گل مي کند اشاره به همان ترکيبي است که ازآب و خاک فراهم شده است ، درآيه 45 سوره نور مي خوانيم: والله خلق کل دابه من ماء... وخداست که هر جنبنده اي را (ابتدا) از آبي آفريدودرآيه 54 سوره فرقان مي فرمايد: و هو الذي خلق من الماء بشرا"... واوست کسي که از آب بشري آفريد... که بيانگر صورتگري خلقت انسان از آب است واشاره به آغاز حيات دارد که از آب ناشي شده است (مودب 1386 ش،ص 217)

برخي صاحب نظران با استناد به آيه 45 سوره نور که منشأ پيدايش موجودات را آب معرفي مي کند ، آنرا مطلب شگفت انگيز وبلکه اعجازآميز علمي قرآن مي دانند(معرفت ،1417ق ،التمهع ،ج6،ص34؛حقيقي،بي تا،ج1،ص 104)
برخي نيز به انطباق يافته هاي علوم تجربي با اين آيات اعتراف کرده اند.(پاک نؤاد 1361ش،ج 1صص 144-135 سيد قطب 1386 ق،ج 6 ص 111
مفسران در مورد اين آيات معاني متعددي بيان کرده اند از آن جمله اين که ممکن است مقصود از آب در اينجا مني و نطفه يا ماده اصلي بدن موجودات زند هيا مايع آب گونه اي باشد که خلقت جهان از آن پديد آمده يا اينکه منشأ پيدايش نخستين موجود از آب باشد.(مکارم شيرازي، 1373ش ،نمونه ج 13،ص396 و ج14صص 509-508)
از آنجا که پيش از اسلام برخي فلاسفه يونان مانند تالس يادآور شده بودند که اصل هستي از آب است آيات فوق گرچه شگفت انگيز بوده ، اعجاز علمي به حساب نمي آيد(بهجت پور،1384 ش ،ص 163)

7-حرکت فلک ها که آيه 33 سوره انبياء بدان اشاره مي فرمايد:
«و هوالذي خلق اليل والنهار والشمس و القمر کل في فلک يسبحون»؛ واوست آن کسي که شب وروز وخورشيد وماه راپديد آورده است هرکدام از اين دو در مداري (معين) شناورند.

هرچندبخري مترجمين لفظ «کل» را به خورشيد و ماه ارجاع داده اند(مثل فولادوند) اما آيه مذکور اشاره به حرکت کهکشان ها دارد که درآسمان ها شناورند ومنظورازحرکت خورشيد حرکت دوراني به دور خويش ويا حرکتي است که همراه منظومه شمسي دارد. گفته شده تمامي فلک ها درکهکشان ها درحرکتي شناورند که علم امروز به چگونگي برخي ازآنها پي برده است؛ ولي قرآن درهزار وچهارصد سال پيش برآن اشاره نموده است(مکارم شيرازي 1373 ش نمونه ،ج13 ص 400)
حرکت شهاب ها به سوي زمين وکنترل آنها توسط نيرويي در برابر نيروهاي جو زمين وگازهاي اطراف زمين وديگر کرات از شگفتي هايي هستند که امروز دانشمندان به برخي از آنها پي برده اند. برخي دانشمندان مي گويند که اگر هواي محيط زمين اندکي از آنچه هست رقيق تر مي بود؛ اجرام سماوي وشهاب هايي که هر روز به مقدار چندميليون عدد به آن اصابت مي کنند و در همان فضاي خارج منفجر مي شوند ، دائما" به سطح زمين مي رسيدند و هرگوشه آنرا مورد اصابت قرار مي داند(موريسين 1354 ش،ص 34)

8- منع شرابخواري و اعلام زيان آن که دربرخي آيات قرآن به صراحت ، نوشيدن شراب ممنوع اعلام شده است (مائده 91-90) و درپاره اي آيات به مضربودن آن اشاره کرده مي فرمايد:
يسئلونک عن الخمر والميسر قل فيهما ائم کبير و منفع للناس واثمهما اکبر من نفعهما...؛ درباره شراب وقمار، از تو مي پرسند بگو:درآن دو گناهي بزرگ وسودهايي براي مردم است ، (ولي) گناهشان از سودشان بزرگتر است (بقره 219)
و در برخي آيات نيز اجتناب از مستي به هنگام نماز سفارش شده است(نساء 43)
بسياري از پزشکان صاحب نظران ومفسران در مورد زيان هاي شراب وشرابخواري سخن گفته اند؛(رضايي اصفهاني،1380ش ،ص 347) چرا که پيش از اسلام شرابخواري، يک عادت بشري بوده؛ چنان ه درعصر حاضر نيز در بسياري از کشورهاي غيرمسلمان اينگونه است وحتي تورات و انجيل کنوني به نوعي شرابخواري را تشويق کرده است (کتاب مقدس؛1380 ش ،سفر تورات مثني،فصل 14:26 ص 359 ؛ انجيل متي ،فصل 26:28 ص 63)؛ اما اسلام با اين پديده زيان آور برخورد کرد واين يکي از خدمات اعجاز آميز قرآن به بشر مي باشد.

برخي ديگر از آيات قرآن نيز اشارات علمي شگفت آميزي دربردارند که از جمله آنهاست : تشبيه «شرح صدر» به صعود درآسمان و«تنگي نفس» دراثر کمبود هوا که آيه 125 سوره انعام بدان اشاره کرده مي فرمايد:
«فمن يرد الله ان يهديه يشرح صدره للاسلم ومن يرد ان يضله يجعل صدره ضيقا" حرجا" کانما يصعد في السماء ...»؛ پس کسي را که خدا بخواهد هدايت نمايد، دلش را به پذيرش اسلام مي گشايد ؛ وهرکه را بخواهد گمراه کند، دلش را سخت تنگ مي گرداند،چنانکه گويي به زحمت درآسمان ، بالا مي رود... (مکارم شيرازي، نمونه 1373 ش ،ج 5،ص 435)
واشاره قرآن به آسمان هاي هفتگانه (بقره 29؛آل عمران ،29 ؛ انعام ؛73 و ...)وهمچنين اينکه کوه ها همچون ميخ و زره محکم،زمين را از لرزش حفظ مي کنند.(نحل 15 وشرح آن در مکارم شيرازي نمونه 1373 ش ،ج11 ص 183) وآيات متعدد ديگر که طرح همه آنها نياز به تفصيل بيشتري دارد.

 

ج.اشارات علمي انديشه ساز قرآن

برخي آيات نيز به آسمان ،زمين ، انسان ،حيوانات وطبيعت اشاره دارد و انسان را به تفکر در آنها خوانده وگاه اين پديده ها را نيز نشانه خدا ومعاد مي شمارد؛ اما شگفتي واعجاز از ظاهر آيات استفاده نمي شود. اينگونه آيات ،توجه انسان را به نمودهاي آفرينش زيباي الهي جلب کرده زمينه رشد علمي بشر را به ويژه در علوم تجربي فراهم مي سازد که ازآن جمله است آيات:
افلم ينظروا الي السماء فوقهم کيف بنينها و زينها وما لها من فروج . والارض مددنها والقينا فيها روسي وانبتنا فيها من کل زوج بهيج ؛ مگر به آسمان بالاي سرشان نگاه نکرده اند که چگونه آنرا ساخت وزينتش داديم وبراي آن هيچگونه شکافتگي نيست وزمين را گسترديم و درآن لنگر(کوه) ها فرو افکنديم ودرآن ازهرگونه جفت دل انگيز رويانيديم.(ق 7-6)
«اولم ينظروا في ملکوت السموات والارض وما خلق الله من شيء» آيا در ملکوت آسمان ها وزمين هرچيزي که خدا آفريده است ننگريسته اند (اعراف 185)

«فلينظر الانسن مم خلق.خلق من ماء دافق. يخرج من بين الصلب والترائب»؛ پس انسان بايد بنگرد که از چه آفريده شده است ؟ از آب جهنده اي خلق شده (که) از صلب مرد وميان استخوان هاي سينه زن بيرون مي آيد (طارق 7-5)
«انظروا الي ثمره اذا اثمر وينعه ...»؛ به ميوه آن چون ثمره دهد وبه (طرز) رسيدنش بنگريد.
(انعام،99)
درآيات فوق ومشابه آنها به نگريستن به نعمات الهي وانديشيدن در آنها فرا خوانده شده است که هدف از بيان آنها، برقراري ارتباط انسان ها با خداوند به وسيله آشنايي با برخي اوصاف باري تعالي است.
همچنين در آيات 5تا7 و 10تا14 سوره نحل به منافع حيوانات ،نزول باران، روش گياهان رنگارنگ،درياهاوکشتي راني درآنها ،ونيز فوايد غذايي و زيورآلاتي که ازآنها به دست مي آيد، به عنوان نشانه هايي اشاره مي کند تا انديشه ورزان به آفرينشگر جهان پي برند و سپاسگزاري کنند( بهجت پور، 1384ش،165) دربرخي آيات نيز بعضي از شگفتي هاي علمي را يادآور شده ، آنها را مقدمه اي بر توحيد قرار داده است که از آن جمله آيه 61 سوره نمل است که مي فرمايد:
امن جعل الارض قرارا" وجعل انهرا" وجعل ها روسي وجعل بين البحرين جاجزا" اءله مع الله بل اکثرهم لايعلمون؛ (آيا شريکاني که مي پندارند،بهتراست) يا آن کسي که زمين را قرارگاهي ساخت ودرآن رودها پديد آورد و براي آن کوه ها را (مانند لنگر)قرار داد وميان دو دريا برزخي گذاشت؟ آيا معبودي با خداست؟ (نه) بلکه بيشترشان نمي دانند.
درآيه 63 همين سوره به هدايتگري خداوند در تاريک خشکي ودريا و فرستادن بادها پيشاپيش باران رحمتش اشاره مي کند و از آن براي اثبات توحيد استفاده کرده ، نفي شرک مي کند. درآيه 64 به آغاز آفرينش و بازآفريني آن و روز رساني از آسمان و زمين اشاره کرده ، آنرا مقدمه اي براي اثبات توحيد قرار مي دهد و به منازل خورشيد و ماه براي حساب کردن سال ها درآيه 5 سوره يونس اشاره کرده مي فرمايد:
«هو الذي جعل الشمس صياء والقمر نورا" وقدره منازل لتعلموا عدد السنين والحساب ماخلق الله ذلک الا بالحق يفصل الايت لقوم يعلمون»، اوست کسي که خورشيد را روشنايي بخشيدوماه را تابان کرد وبراي آن ، منزل هايي معين کرد تا شماره سال ها وحساب آنها را بدانيد. خدا اينها را جز به حق نيافريده است . نشانه ها(ي خود) را براي گروهي که مي دانند به روشني بيان مي کند.
همچنين به آمدوشد شب وروز درآيه 6 سوره يونس پرداخته مي فرمايد:

«ان في اختلف اليل والنهار و ما خلق الله في السموات والارض لايت لقوم يتقون» ؛ به راستي ، درآمد و رفت شب وروز و آنچه خدا در آسمان هاوزمين آفريده براي مردمي که پروا دارند ،دلايلي (آشکار) است.
که درهمه اين آيات وآيات مشابه مسائل علمي براي ترغيب مخاطبين به انديشه ودرنهايت هدايت شدن به مسيرالهي مطرح شده است.

 

نتيجه

قرآن کتاب هدايت انسان به راه مستقيم وبهره مندي صحيح از نعمات مادي ومعنوي براي رسيدن به کمال مطلوب انساني است واگر در لابه لاي آيات به برخي امور علمي اشاره مي کند به عنوان هدف اوليه واصلي نيست ، بلکه همانگونه که قرآن براي تفهيم و هدايت انسان ها گاهي از مثل، قصه وتشبيه و... استفاده مي کند، در اين جهت براي اثبات خدا، توحيد، معاد و ... گاهي به نمونه هاي علمي اشاره مي کند که برخي ازآنها را مي توان به عنوان معجزه علمي قرآن کريم تلقي کرد هرچند بعضي ديگر معجزه ينستند وتنها جزء شگفتي هاي قرآن تلقي مي شوند ،چرا که درمورد برخي اشارت علمي قرآن ،هيچ بشري در زمان صدور قرآن اطلاعاتي نداشت ودر مورد برخي ديگر هرچندبعضي از اهل تمدن آن زمان مطلع بودند؛ولي عرب جزيره العرب اطلاعي بدانها نداشتند که قسم اول را به عنوان معجزه علمي قرآن وقسم دوم را به عنوان شگفتي هاي علمي قرآن تلقي ميکنيم.
پس ذکر مطالب علمي قرآن به عنوان هدف فرعي است و آيات علمي قرآن يک سري اهداف اصلي مثل اثبات خدا وتوحيد رد عقيده کافران ومشرکين و ماديون، اثبات معاد وهدف دار بودن خلقت دارند وبرخي هدف هاي فرعي نيز براي اين آيات مد نظر بوده است که از آن قبيل است: دعوت به يادگيري علوم طبيعي واثبات اعجاز قرآن.
از جمله اشارات علمي اعجاز آميز قرآن مي توان اشاره قرآن به نيروي جاذبه ، حرکت هاي خورشيد زوجيت، لقاح،چينش مراحل آفرينش انسان و کروي بودن زمين ياد کرد و از اشارات علمي شگفت آور قرآن نيز مي توان به آغاز جهان و چگونگي آن حرکت زمين، مثل گهواره بودن زمين ، گسترش زمين ، موزون بودن هرشيء پيدايش حيات از آب ،حرکت فلک ها و منع شراب خواري توجه کرد.

نويسنده: دکتر صمد عبداللهي عابد