قرآن و ادب فارسی

يكي از قوانين مهمّ جهان كه قرآن كريم آن را بيان كرده، قانون پژواك عمل انسانهاست. اكثر مردم چنين مي پندارند كه وقتي كاري انجام مي دهند، ديگر هيچ گونه رابطه اي با كرده خود ندارند و همه چيز تمام مي شود و حداكثر در قيامت به پاداش و كيفر كرده خويش مي رسند. حال آنكه اينگونه نيست، بازتاب عمل، به ما بر مي گردد و بر اساس قوانيني كه خداوند متعال بر جهان هستي حكم فرما كرده، كار بد و نيك ما در همين جهان بر ما تأثير مي گذارد.

در آيه 96 سوره اعراف مي خوانيم: «ولو أن أهل القُري آمَنُوا و اتّقَوا لَفَتَحنا عليهم بركاتٍ مِنَ السّمآء و الأرض و لكن كذّبوا فأخذناهم بِمَا كانُوا يكسبُون؛ و چنانچه مردم شهر و ديار همه ايمان آورده و پرهيزكار مي شدند همانا ما درهاي بركات آسمان و زمين را به روي آنها مي گشوديم، ولي چون [پيامبران خدا و آيات او را] تكذيب كردند ما هم آنان را به كيفر كردار زشتشان رسانديم».
در اين آيه ايمان و تقوا را باعث خير و بركت در دنيا، و بي ايماني و تكذيب آيات الهي را باعث بدبختي و كيفر برشمرده است.
نيز در آيه30 سوره شوري مي خوانيم: «و ما أصابَكُم مِن مصيبةٍ فَبِما كسبت أيديكم ويعفو عن كثير؛ مصيبت هايي كه به شما مي رسد همه به دست خود شما پديد آمده و البته خدا از بسياري از گناهان شما نيز در مي گذرد».
در اين آيه، رنج و مصيبت هاي انسانها را به كارها و رفتارهاي خود آنان نسبت مي دهد. روايات فراواني هم از اهل بيت رسيده كه اين حقيقت قرآني را مورد تأكيد قرار مي دهد.

شاعران و اديبان ايراني و مردم خوش ذوق فارسي زبان نيز اين قانون را مورد توجّه قرار داده و با زيباترين عبارات و دقيق ترين تشبيهات و شيرين ترين تمثيلات به بيان آن پرداخته اند. آنان هم اصل كلّي بازتاب عمل و هم بازتاب كار بد و خوب را در اشعار و عبارات و تمثيلات خود ذكر كرده اند كه ما از ميان دهها شعر و مَثَل و حكمت، تنها برخي را تقديم مي داريم:

1. آنچه بر ما مي رسد آن هم زماست. (مولوي)
2. آنچه دي كاشته اي مي كني امروز درو      طمع خـوشـه گنـدم مكن از دانـه جـو (ظهير فاريابي)
3. آن كس كه نكو كرد و بدي ديد كدام است.
4. آن كـه كــردار بــد روا بـيـنـد         خـود زكـردار خـود جـزا بينـد (امير خسرو دهلوي)
5 . از مكافـات عمل غافـل مشو          گندم از گندم برويد جو زِ جو
6. از هر دست بدهي از همان دست پس مي گيري.
7. اگـر بد كني چـشم نيكي مدار      كه گر خار كاري سمن ندروي (ابن يمين)
8 . اگـر نـرم گـويـد زبـان كسـي      به گـوشش درشتي نيـايد بسي (فردوسي)
9. اي كه اندازي كلوخي سنگ را آماده باش!
10. اين جـهـان كـوه است و فـعل مـا نـدا       بــاز گــردد ايــن نـداهـا را صــدا (مولوي)
11. بـد خـواه كسان هيچ به مقصـد نرسـد        يك بد نكند تا به خودش صد نرسد
12. من نيك تو خواهم و تو خواهي بد من       تـو نـيك نـبـيـني و بـه من بد نرسد (خيام)
13. بد مكن و بد مينديش تا تو را بد نيايد پيش.
14. با آنكـه خـداوند رحيم است و كريم       گندم ندهد بـار چـو جـو مي كـاري (مولوي)
15. به گيتي دون هر كـه تخمي بكاشت       از آن بار دادش فلك شام و چاشت(اديب نيشابوري)
16. تو نيكي مي كن و در دجله انداز        كه ايـزد در بيـابـانـت دهـد بـاز (سعدي)
17 . چـو بد كـردي مشو ايمن ز آفات      كه لازم شد طبيعت را مكـافات (ناصر خسرو)
18. چون كه بد كردي بترس ايمن مباش     ز آنكه تخم است و بروياند خداش (مولوي)
19.چه كردي به مردم همان چشم دار. (اديب نيشابوري)
20. دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر      كاي نور چـشم من بجز از كشته ندروي (سعدي)
21. ديـدي كه خـون نـا حـق پروانه شمع را      چـندان امان نداد كه شب را سحر كند (حكيم شفائي)
22. زخير خير تراوش نمايد ز شر شر. (قا آني)
23. مشو شادمان گر بدي كرده اي           كـه آزرده گـردي گـر آزرده اي (فردوسي)
24. نيكي كردي اميدوار باش، بدي كردي خبر دار باش!

هريك از ما ممكن است امثال اين مثل ها را بداينم و يا جايي خوانده باشيم و يا خود در زندگي شخصي خويش تجربه كرده باشيم، ولي آنچه مهم است درس آموزي از تجربيات ديگران است و به كار بستن آموخته ها و نيازمودن آزموده ها.

 

 نویسنده: غلامرضا حيدري ابهري