قرآن از ديدگاه مشاهير جهان

1ـ «ارنست رنان» فرانسوى

مى‌گويد: «در کتابخانه شخصى من هزاران جلد کتاب سياسى، اجتماعى، ادبى و غيره وجود دارد که همه آنها را بيشتر از يک بار مطالعه نکرده‌ام و چه بسا کتابهايى که فقط زينت کتابخانه من مى باشند ولى يک جلد کتاب است که هميشه مونس من است و هر وقت خسته مى‌شوم و مى خواهم درهايى از معانى و کمال بر روى من باز شود آن را مطالعه مى کنم و از مطالعه زياد آن خسته وملول نمى‌شوم. اين کتاب، قرآن کتاب آسمانى است.»

 

2ـ «فيليپ.ک.حتى»

وی دانشمند معاصر و استاد دانشگاه پرينستون آمريکا است و درباره تاريخ عرب تحقيقات ارزنده‌اى کرده و چندين کتاب در اين زمينه نگاشته است. او در يکى از کتب خود به نام«تاريخ عرب» مى‌نويسد:
«قرآن از تمام معجزات بزرگتر است و اگر سراسر اهل عالم جمع بشوند، بى‌ترديد از آوردن مثل آن عاجز خواهند ماند.»

 

3ـ دکتر«گرينيه» فرانسوى

مى گويد:«من آيات قرآن را که به علوم پزشکى و بهداشتى و طبيعى ارتباط داشت دنبال کردم و از کودکى آنها را فراگرفتم و کاملا به آن آگاه بودم. بنابراين دريافتم که اين آيات از هر نظر با معارف و علوم جهانى منطبق است…هر کس دست اندر کار هنر يا علم باشد و آيات قرآن را با هنر و علمى که آموخته است مقايسه کند به همان صورت که من مقايسه کردم بدون ترديد به اسلام خواهد گرويد،البته اگر صاحب عقلى سليم و بى‌غرض باشد.»

 

4ـ «هربرت جرج ونو» نويسنده انگليسى

وقتى کسى از مجله‌هاى اروپا عقيده و راى او را درباره بزرگترين کتابى که از آغاز تاريخ بشر تاکنون بيتشر از ساير کتب در دنيا تأثير گذارد و مهمتر از همه به شمار آمده است، پرسيد او در جواب نام چند کتا را برد و در پايان آن چنين نگاشت:«اما کتاب چهارم که مهمترين دنياست قرآن است، زيرا تاثيرى که اين کتاب آسمانى در دنيا بر جاى نهاده نظير آن را هيچ کتابى نداشته است»

 

5ـ «گوته» شاعر و نويسنده بزرگ آلمانى

مى‌گويد:«ما در اول، از قران رويگردان بوديم، ولى طولى نکشيد که اين کتاب توجه ما را به خود جلب نمود و به حيرت درآورد و بالاخره مجبور شديم اصول و قواعد آنرا بزرگ بشماريم و در مطابقت الفاظ با معانى بکوشيم. مرام و مقصد اين کتاب بى‌اندازه قوى و محکم و مبانى آن بلند و از اين نظر ما را به اهميت و علو مقام خود بيشتر جذب مى نمايد. با اين وصف به زودى بزرگترين تاثير خود را در تمام جهان نموده، نتيجه مهمى از خود به جا خواهد گذاشت. و باز مى‌گويد:
بزودى اين کتاب توصيف ناپذير(قرآن)، عالم را به خود جلب نموده تاثير عميقى در دانش جهان، نهد و در نتيجه جهانمدار گردد.»

 

6ـ «ه.چ.ولز» دانشمند و مورخ انگليسى(1866-1946)

مى‌گويد: «در قرآن بهترين عبارات و عالى ترين جملات نازل گرديده و اسلوب فصاحت و بلاغت آن تا به حدى زيباست که عقول را حيران ساخته است. قرآن کتابى است ابدى و جهانى.»

 

7ـ «ژول لابوم» خاورشناسان و متفکر فرانسوى

در مقدمه فهرست قرآن مى‌نويسد:«قرآن براى هميشه زنده است و هر کس از مردم جهان به قدر استعداد خود از آن بهره‌برى دارد.»

 

8. تنورد آلمانی

خاورشناس و محقق و انديشمند آلمانى که در زمينة مسائل قرآنى و اسلامى تحقيقات زيادى داشته است، مى‌گويد: قرآن با نيروى برهان خود شنونده را مجذوب و شيفتة خود مى‌سازد و قلوب را تسخير مى‌کند. همين قرآن بود که ملت وحشى عرب را معلم جهانيان کرد.[5]

 

9. راکستون

خاورشناس و محقق اسکاتلندى که در زمينة مسائل قرآنى مطالعاتى داشته است، مى‌نويسد: ساليان درازى در جستجوى حقيقت بودم تا اينکه حقيقت را در اسلام يافتم. پس قرآن مقدس را ديدم و شروع به خواندن آن کردم. او بود که تمام سؤالات مرا جواب گفت. قرآن ابهت و ترس در انسان ايجاد مى‌کند و با اين روش ثابت مى‌کند که هر چه مى‌فرمايد راست است.[7]

 

10. بانو واگليرى

خاورشناس، دانشمند ايتاليايى و پرفسور ادبيات عرب و استاد تاريخ تمدن اسلام در دانشگاه ناپل ايتاليا که فعاليت‌ها و تحقيقات فراوانى در زمينه دين مبين اسلام و مفاهيم و مضامين قرآن کريم داشته است، مى‌گويد: با اينکه قرآن در سراسر جهان اسلام بارها خوانده مى‌شود، خواندن آن با اين همه تکرار در پيروانش ايجاد خستگى نمى‌کند بلکه به عکس در ضمن خواندن مکرر هر روز عزيزتر مى‌شود. در خواندن يا شنيدن قرآن در ذهن خواننده يا شنونده حس تعظيم و تکريم برمى‌انگيزد. متن قرآن در طول اعصار و قرون تاريخ نزول آن تا امروز به همان صورت باقى مانده و تا وقتى که خدا بخواهد و تا جهان ادامه داشته باشد باقى خواهد ماند.[8]

 

11. دکتر گوستاولوبون

عالم فرانسوى و استاد متتبع علوم و آثار شرقى در تاريخ اسلامى مى‌گويد: قرآن که کتاب آسمانى مسلمين است تنها منحصر به تعاليم و دستورهاى مذهبى نيست بلکه دستورهاى سياسى و اجتماعى مسلمانان نيز در آن درج شده است. تعليمات اخلاقى قرآن به مراتب بالاتر از تعليمات اخلاقى انجيل است.[9]

 

12. آلوارو ماچوردوم کومينز

شاعر، نويسنده، روزنامه نگار و محقق اسپانيايى مى‌گويد: عده‌اى از من خواستند بعضى از سوره‌هاى قرآن را برايشان ترجمه کنم، من هم سوره کوتاهى را انتخاب نمودم سوره توحيد را که از يگانگى خداوند مى‌گويد. اين سوره و موسيقى آن آنچنان زيبا بود که براى من شاعر بسيار مهم بود. همچنين سوره فاتحة‌الکتاب را که درباره جهانى بودن خداوند است ترجمه کردم. به اين ترتيب بود که جهانى بودن و يگانگى خداوند مرا به اين نتيجه رساند که اين دين مردمى‌ترين و منطقى‌ترين دين براى از بين بردن ناآرامى‌ها و مشکلات امروزى است.[10]