عاقبت قوم ثمود عذاب الهی در كمین قوم ثمود

آنها نه تنها از این جنایت بزرگ، نهراسیدند، ‌بلكه با كمال بی‎شرمی نزد صالح آمدند و گفتند: «آن عذاب را كه وعده می‎دهی بر ما فرو فرست.» خداوند به صالح ـ علیه السلام ـ وحی كرد: به آنها بگو: عذاب من تا سه روز دیگر به سراغ شما خواهد آمد، اگر شما در این سه روز توبه كردید، عذابم را از شما باز می‎دارم و گرنه، قطعاً مشمول عذاب خواهید شد.صالح ـ علیه السلام ـ پیام خداوند را به آنها ابلاغ كرد،‌ آنها گفتند: اگر راست می‎گویی آن عذاب را برای ما بیاور.
صالح به آنها فرمود: ای قوم! نشانه عذاب این است كه چهره شما در روز اول از این سه روز، زرد می‎شود، و در روز دوم سرخ می‎گردد، و در روز سوم سیاه می‎شود.همین نشانه‎ها،‌ در روز اول و دوم و سوم، ظاهر شد، در این میان بعضی مضطرب شدند و به بعضی دیگر می‎گفتند: مثل این كه عذاب نزدیك شده، ولی آخرین جواب قوم سركش و مغرور این بود كه: «ما هرگز سخن صالح را نمی‎پذیریم و از خدایان خود (بتها) دست نمی‎كشیم».
سرانجام نیمه‎های شب، جبرئیل امین ـ علیه السلام ـ بر آنها فرود آمد و صیحه زد، این صیحه به قدری بلند بود كه بر اثر آن پرده‎های گوششان دریده شد، و قلبهایشان شكافته گردید، و جگرهایشان، متلاشی شد و همه آنها در یك لحظه به خاك سیاه مرگ افتادند وقتی كه آن شب به صبح رسید، خداوند صاعقه آتشین و فراگیری از آسمان به سوی آنها فرستاد، آن صاعقه تار و پود آنها را سوزانید، و آنها را به طور كلّی از صفحه روزگار برافكند.(1)

 

نجات صالح و مؤمنان

عذاب سخت الهی همه معاندان و كافران را در هم كوبید و به خاكستر مبدّل ساخت، چرا كه همراه صاعقه و زلزله و طاغیه (عذاب بسیار) بود، و هیچ كس از آنها را باقی نگذاشت. ولی حضرت صالح و افرادی كه به او ایمان آورده بودند، ‌نجات یافتند.(2) ایمان آورندگان به حضرت صالح ـ علیه السلام ـ اندك بودند، كه مطابق بعضی از تواریخ، ‌آنها چهار هزار نفر بودند، كه پس از هلاكت قوم ثمود، از دیار بلا زده وادی القری به سوی حضر موت یمَن كوچ كردند، و در آن جا به زندگی خود ادامه دادند.
در بعضی از روایات آمده پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در سال نهم هجرت، هنگامی كه سپاه اسلام را به سوی سرزمین تبوك، برای دفع دشمن حركت می‎داد، در مسیر راه به سرزمین قوم ثمود رسیدند، سپاهیان خواستند در همان جا برای استراحت، توقفی كنند، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ مانع آنها شد، فرمود: «این جا سرزمین قوم ثمود است كه عذاب الهی بر آنها فرود آمده است».(3)عذاب فراگیر و همگانی چرا؟
با این كه یك نفر ناقه صالح را پی كرد، ‌و چند نفر با او هم دست بودند تا شتر كشته شود، و عدّه‎ای نیز پس از سقوط شتر، بر آن شتر ضربه زدند، ولی چرا همه آنها از كوچك و بزرگ، زن و مرد ـ جز صالح و مؤمنان ـ به هلاكت رسیدند؟ و چرا خداوند در آیه 14 سوره شمس با تعبیر «فَعُقَرُوها؛ جمعی ناقه را پی كردند.» كشتن ناقه را به جمع نسبت داده نه به یك فرد؟!
زیرا همه آنها به این جنایت رضایت داشتند، و كسی كه به جنایتی راضی باشد، در آن شركت نموده است.چنان كه امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ در فرازی از یكی از خطبه‎هایش می‎فرماید: «ناقه صالح را تنها یك نفر به هلاكت رسانید، ولی خداوند همه را مشمول عذاب ساخت، چرا كه همه آنها به این امر رضایت دادند.»(4)

 

شقی‎ترین پیشینیان و آیندگان

روزی پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به حضرت علی ـ علیه السلام ـ رو كرد و فرمود:
«یاعَلِی اَشْقَی الْاَوَّلِینَ عاقِرُ النّاقَهِ، وَ اَشْقَی الْآخِرِینَ مَنْ یخْضِبُ هذِهِ مِنْ هذا؛ ای علی! شقی‎ترین و تیره بخت‎ترین فرد پیشینیان همان كسی بود كه ناقه صالح را كشت، و شقی‎ترین فرد از آیندگان كسی است كه محاسنت را به خون سرت رنگین می‎كند».(5) یعنی همان ابن ملجم مرادی، ‌بدبخت‎ترین آیندگان است.(6)
مطلب دیگر این كه: گاهی حضرت زهرا ـ علیه السلام ـ یا امامان اهلبیت ـ علیهم السلام ـ وقتی كه سخت مظلوم واقع می‎شدند، به یاد مظلومیت حضرت صالح ـ علیه السلام ـ می‎افتادند، و تقاضای عذاب برای دشمنان می‎كردند، همان گونه كه عذاب سخت الهی قوم ثمود را نابود كرد.
به عنوان نمونه وقتی كه پس از رحلت رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ حضرت علی ـ علیه السلام ـ را به اجبار از خانه بیرون كشیده و به سوی مسجد برای بیعت می‎بردند، حضرت زهرا ـ علیها السلام ـ از خانه خارج شد و فریاد زد: «پسر عمویم را رها سازید، ‌و گرنه سوگند به خداوندی كه محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ را به حق مبعوث كرد، موهایم را پریشان می‎كنم، و پیراهن رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ را بر سر می‎نهم، و ناله را به سوی خدا می‎برم (و شما را نفرین می‎كنم) «فَما ناقَهُ صالِحٍ بِاَكْرَمِ عَلَی اللهِ مِنْ وُلْدِی؛ ناقه صالح در پیشگاه خدا گرامی‎تر از فرزندانم نیست».(7)
یعنی همان گونه كه با كشتن ناقه صالح ـ علیه السلام ـ عذاب عمومی آمد، شما نیز اگر از حد بگذرانید، نفرین می‎كنم كه عذاب عمومی بیاید، فرزندانم كمتر از ناقه صالح نیستند.

  • (1). اقتباس از روضه الكافی، ص 188 و 189.
  • (2). «فَلَمَّا جاءَ اَمْرُنا نَجَّیْنا صالِحاً وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَهٍ مِنَّا» (هود، 66).
  • (3). اعلام القرآن خزائلی، ص 292.
  • (4). نهج البلاغه، خطبه 201.
  • (5). نور الثقلین، ج 5، ص 587؛ بحار، ج 11، ص 393؛ شواهد التنزیل، ج 2، ص 335 تا 343.
  • (6). بحار، ج 43، ص 47.
  • (7). بحار، ج 43،‌ص 47.