سیر تدریجی بیان احکام در قرآن کریم

چکیده

این مقاله پژوهشی است پیرامون آیات فقهی قرآن کریم که در آن به بـررسی احـکامی پـرداخته می شود که به صورت تــدریجی تشـریع شده اند؛ در ابتداء آیات مربوط به حکم تحریم خمر و سپس حرمت ربا و بالاخره مــراحل تشـریع حکم جهاد مطرح شده و در هر مورد نظرات مختلف نقل و بررسی می شود.

مقدمه 

قرآن کـریم که قـانون اساسی تغییر ناپذیر زندگی بشر است، شـامل مجـموعه ­ای از آموزشهای اعتقادی، اخـلاقی و فقهی می باشد که هر یک از این معـارف به شیوه­ های مختلفی بیان شده است از جمله روش پرسش و پاسخ، روش تشبیه وتمثیل و روش بیان تدریجی و آنچه که در این مقـاله بررسی می شود شیوه بیـان تدریجی فقه القرآن است که در آن متناسب با شرایط زمانی و مکانی و عادات زندگی مردم بعضی از احـکام به تـدریج از آسان به مشکل واز حکم جـزئی به حکم کلی ­تر تشریع شده است تا زمینه برای پذیرش حـکم نهـائی آمـاده باشد. درباره این موضـوع در کتب تفسیری به صورت پراکنده در ضمن بیان آیات الاحکام اشاره شده است و هـدف رساله این است که با بررسی تفاسیر گزارشی از این روش تبلیغی  قـرآن کریم ارائه شود تا گامی هر چند ناچیز در جهت شناخت این کتاب مقدس برداریم.

 

مفهوم شناسی

 

الف) آیه

آیه در لغت بمعنی علامت، نشانه، عبرت، معجزه است[1] و به عبـارت دیگر «علامت ظاهر و آشکار» را آیه گویند ودر اصطلاح به هر جمله ­ای از قرآن که دلالت بر حکمی داشته باشد آیه گویند؛ خواه فصـلی یا فصولی از سوره قـرآن باشد و یا هر کـلامی از قـرآن که فصلی را از فصلی دیگر لفظاَ جدا کند»[2].

 

ب)احکام

احکام جمع حکم است و «أحکم» در لغت به معنای مَنَعَ است[3] و حَکَمَ بِالاَمر یعنی درباره آن امر، قضاوت کرد و حـکم داد[4] و از مصادیق آن می­توان به علـم، فقه و قضاوت به عدل اشاره کرد.[5]  راغب در مفـردات آورده «حـکم اصلش منع و بازداشتن برای اصلاح است و اعم از حکمت است؛ پس هر حکمتی حکمی است و هر حکمی حکمت نیست زیرا حکم داوری به چیزی علیه چیز دیگر است که می گویند او آنچنان هست و یا آنطور نیست.[6]

 

ج) آیات الاحکام

آیات قرآنی که حـکم فقهی در آن آمـده را آیــات الاحـکام گویند[7] به عبـارت دیگر آیـه­ های مـربوط به فقه در قـرآن کریم را آیات الأحکام گوینـد و حـدود 500 آیه به بیـان احـکام عبــادات، معاملات و غیره تعلق دارد .[8]

 

د) شیوه تدریجی

منظـور از تـدریجی بودن، تشـریع مرحلـه ­ای و انـدک انـدک احـکام و تکـالیف در موضوعات گوناگون بلکه در یک موضوع است . موارد نسخ احـکام و تشریع حکم موقت را نیز میتوان در همین راستا دانست.[9] البته باید توجه داشت که آیات منسوخ و ناسخ و احـکام دارای حکم موقت و دائم اگر چه از نظر تشـریع دارای ترتیب زمانی بوده و یکی پس از دیگری نازل شده اند و لیکن تفاوت عمده ای که با تشریع تدریجی دارند این است که در آنها نزول حـکم بعدی، احکام قبلی را باطل کرده و از گـردونه‌ی عمـل خـارج می کند در حالیکه در تشـریع تدریجی، احـکام بعدی مؤید و مؤکِّد حکم قبـلی می باشند؛ واین مقـاله به دنبال بیان چنین احـکامی در آیات فقهی قرآن است .

 

برخی از احکام تدریجی

1- حرمت خمر

معروفترین حکم از آیات الاحـکام که تشریـع تدریجی آن از گـذشته های دور مورد توجه بوده ودر مورد آن روایاتی نیز وارد شده ، حکم خمر است ؛ چنانکه امام کاظم (علیه السلام) فـرمودند: اولین آیـه در تحـریم خمـر، یَسئَلونَکَ عَنِ الخَمرِ وَالمَیسرِ...[10] بود که با آن مـردم حـرمت را دانسته و فهمیدند که باید از آن اجتناب کرد و سپس آیه‌ی دیگر آمد "إنَّما الخَمـر وَالمَیسر... رجسٌ من عمل الشیطان"[11] و این آیـه شدیدتر بود از آیه‌ی اول در تحـریم ؛ سپـس آیـه‌ی دیگر آمد ، شدیدتر از آیـه‌ی اول و دوم ، "إِنَّما یُریدُالشَّیطان..."[12] پس امـر کرد به اجتناب از آن و بیان کرد علتهای آن را و سپس تحریم کرد حـرمت را در آیه‌ی چهارم ، "قل إِنَّما حَرَّمَ رَبّی الفَواحِشَ..."[13] و این به خاطـر آن بود که خـداوند هرگاه بخواهد فریضـه­ای را فرو فرستد آن را کـم کـم و به تدریج نازل می کند تا نفوس مـردم به آن عـادت کنند و نهی خدا را بپذیرند و این از تدبیر الهی است.[14]

در بین متقدمین ترتیب نـزول آیات این حـکم بیـان نشده است ولی بعضی در ذیـل آیات مربوط به حكم خمـر با آوردن احـادیثی در این مورد (از جمله حدیث فوق ) به این امر اشاره کرده اند.[15]     

در میان معاصرین بخـلاف گذشتگان علاوه بر تأکید بر تشریعی بودن حکم حرمت، به ترتیب نـزول آیات نیز اشـاره شده که البته در چینش آیـات، نظـرات، مختلف است و کاملترین نظریه که تشریع را چهار مرحله می داند به این شکل است:[16]

مرحله اول : آیه­ای مکی که در آن به حرمت اثم بدون اشاره به چیستی آن تصریح شده است ؛" قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» بگو: «پروردگار من فقـط زشتكاريها را- چـه آشكارش [باشد] و چه پنهان- و گنـاه و ستم ناحـق را حـرام گردانيده است و [نيز] اينكه چيزى را شريك خدا سازيد كه دليلى بر [حقّانيّت‏] آن نازل نكرده و اينكه چيزى را كه نمى‏دانيد به خدا نسبت دهيد.[17]
و نیز آیه‌ی دیگر مکی که بـه پلیـدی شـراب اشـاره کرده و سُکر (شراب) را در مقـابل رزق حسن قـرار داده تا اعـلام کند که آن از روزیهای خـوب نیست؛ "وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُون[18]. و از ميوه درختـان خـرما و انگور، باده مستى‏بخش و خوراكى نيـكو براى خود مى گيريد. قطعاً در اين­[ها] براى مردمى كه تعقل مى‏كنند نشانه‏اى است.

مرحله دوم : يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‏ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِري سَبيلٍ حَتَّى‏ تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى‏ أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْديكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُور.
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، در حـال مستى به نمـاز نـزديك نشويد تا زمانى كه بدانيد چـه مى‏گوييد و [نيز] در حال جنـابت [وارد نماز نشويد]- مگـر اينكه راهگـذر باشيد- تا غسـل كنيد و اگر بيمـاريد يا در سفريد يا يكى از شمـا از قضـاى حـاجت آمـد يا با زنان آميزش كرده‏ايد و آب نيافته ‏ايد، پس بر خـاكى پاك تيمّم كنيد، و صورت و دستهايتان را مسح نماييد، كه خدا بخشنده و آمرزنده است.[19] با این آیه تا انـدازه­ای از میگسـاری جلوگیری شد و مـردم را در بهترین حالات که نمـاز است و بهترین جاها که مسجد است از این عمل زشت بازداشت.

مرحله سوم : يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبـيرٌ وَ مَنـافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ يَسْئَلُـونَكَ ماذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَـذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُـمُ الْآياتِ لَعـَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُون.[20] «درباره شـراب و قمـار، از تو مى‏پرسند، بگـو: «در آن دو، گنـاهى بزرگ، و سودهايى براى مـردم است، و [لى‏] گناهشـان از سودشـان بزرگتر است.» و از تو مى‏پرسند: «چه چيزى انفاق كنند؟» بگو: «ما زاد [بر نيازمندى خود] را.» اين گونه، خداوند آيات [خود را] براى شما روشن مى‏گرداند، باشد كه در [كار] دنيا و آخرت بينديشيد.»

از آنجا که در سوره اعـراف تصریح به حرمت اثم شده بود این آیه خمـر را بطور کلی تحـریم کرد

مرحله چهارم : إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَـداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُون. [21]
همانا شيطان مى‏خواهد با شراب و قمار، ميانِ شما دشمنى و كينه ايجاد كند، و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد. پس آيا شما دست برمى ‏داريد .

برخی ضمن اشاره به اینکه حـرمت خمر بخاطر حکمت و مصلحتی که شـارع دیده، بصورت تـدریجی بیان شده ، اولین آیه را به عنوان اعلام تنفر از خمر (آیه‌ی 219 بقره) می­دانند و سپس تحریم جزئی را با آیه‌ی 43 نسـاء و بالاخره تحریم قطعی را با آیه‌ی 90 مائده و دو  آیه‌ی قبل را زمینه ساز پذیرش حکم تحریم قطعی می دانند.[22] بعضی نیز با ذکر همین ترتیب آیه‌ی67 سوره‌ی نحل را نیز بعد از آیه‌ی 219 بقره اضافه کرده اند.[23]

به نظر میرسد مراحل چهـارگانه‌ی عـلّامه با توجـه به اینکه ابتـداء آیات مـکی و سپس مـدنی را آورده و ضمنـاً کاملترین دستـه ­بندی مـی باشـد، صحیح­تـر است.به علاوه یَسئَلونَکَ در آیـه‌ی 219 بقـره نشـان می­دهد که قبـلاً حتماً اشاراتی در مورد خمر بوده و مـردم اجمالاً احتمال حـرمت می داده ­اند و سؤالشان بـرای دانستن حکم قطعی و کاملتر بوده و نوع چینش آیات، سیـر منطقی از تحریم جـزئی به تحریم قطعی و کلی را بخوبی نشـان مـی دهد؛ اگـر چـه با روایـت مـنقول از امـام کـاظم (علیه السلام) از نظر ترتیب آیات همخوانی ندارد، شاید حدیث مذکور( بدلیل مرسل بودن) کامل نباشد، چون یکی از آیات مربوط به خمر (آیه‌ی 43 نساء) در آن ذکر نشده است .    

 

2- تحریم ربا

حرمت ربا از جمله احکامی است که در تشریع دارای مراتب بوده و بعد از نزول حکم تحریم، نهی آن با آیاتی دیگر مورد تأکید و تصریح واقع شده است. اگـر چـه در کتب فقـهی گـذشته مستقیماً اشـاره ای به تـدریجی بودن آن نشـده ولی در نوع چینش آیـات ، ذیل حکم ربا نوعی ترتیب دیده می شود ؛ به این صورت که برخی ابتداء آیه‌ی130 آل عمران را و سپس آیآ 275 بقره را بعد از آن آورده و تصریح به نهی بعد از خبر به حرمت و یا تأکید بر نهی می دانند.[24]

 برخی دیگر به عکـس ابتداء آیه‌ی 275 بقره را آورده سپس آیه‌ی 278 بقره را مبالغه ای در تشـدید امر ربا دانسته و بعد آیه‌ی 279 بقـره که ربـا را جنـگ با خدا دانسته مبالغه ای شدید تر در امر ربا می دانند و بالاخره آیه‌ی 130 آل عمران را که تصریح به نهی از خوردن ربـا می نماید .[25] البته شایـد این ترتیب به خاطر آن باشـد که آیات را به تـرتیب سوره ها در قرآن کریم آورده است .

عـلّامه آیه‌ی 130 آل عمـران را دارای صـلاحیت برای قـانونگذاری در امـر ربـا دانسته وآیـات سوره بقـره را تشدید و تأکید بر حـرمت ربـا می دانند وبا اشاره به ذیل آیه‌ی 278 بقره (وذروا ما بقی من الربا) نتیجـه می گیرد که با وجود نهی قبـلی هنوز مسلمانان ترک ربـا نکــرده بودنـد به همین عـلت این آیـات برای امـر به خودداری کامـل از ربـا خواری نـازل شده است . بعـلاوه ایشان نـزول آیه‌ی 39 سوره‌ی روم در مکـه را که در آن ربا و زکات (صدقه ) در مقابل هم قرار گرفتـه و مقایسه شـده اند اشاره و زمینه ساز بـرای تحریم ربا می دانند .[26] بنا بر این مراحل تشریع حکم حرمت ربا عبارتند از :

مرحله‌ی 1- وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ رِباً لِيـَرْبُوَا في‏ أَمْـوالِ النَّاسِ فَلا يَـرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ وَ مـا آتَيْتُمْ مِـنْ زَكاةٍ تُريدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُون. [27]
و آنچــه [به قصد] ربــا مى‏دهيد تا در امــوال مردم سود و افزايش بــردارد، نزد خدا فزونى نمى‏گيرد و[لى‏] آنچه را از زكات- در حالى كه خشنودى خدا را خواستاريد- داديد، پس آنان همان فزونى‏يافتگانند [و مضاعف مى‏شود].

مرحله‌ی 2- يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون. [28]
اى كسانى كه ايمــان آورده‏ايد، ربـا را [با سود] چندين برابر مخوريد، و از خدا پروا كنيد، باشد كه رستگار شويد.

مرحله‌ی 3 – الَّذيـنَ يَأْكُلُونَ الرِّبـا لا يَقُومُونَ إِلاَّ كَمـا يَقُومُ الَّــذي يَتَخَبَّطُــهُ الشَّيْطــانُ مِــنَ الْمـَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قـالُوا إِنَّمَـا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبـا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَــرَّمَ الرِّبا فَــمَنْ جــاءَهُ مــَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى‏ فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْـرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ.
كسانى كه ربا مى‏خورند، [از گور] برنمى ‏خيزند مگر مانند برخاستنِ كسى كه شيطان بر اثر تمــاس، آشفته ‏سَرَش كرده است. اين بدان سبب است كه آنان گفتند: «داد و ستد صرفاً مانند رباست.» و حــال آنكه خــدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانيده است. پس، هر كـس، اندرزى از جانب پــروردگارش بدو رسيــد، و [از رباخوارى‏] باز ايستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست، و كــارش به خدا واگذار مى‏شود، و كسانى كه [به رباخوارى‏] باز گردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود .

یمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثيم .
خدا از [بركتِ‏] ربــا مى‏كــاهد، و بر صــدقات مى‏افزايد، و خــداوند هيــچ ناسپــاسِ گناهكارى را دوست نمى‏دارد .

انَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّــلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون .
كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و نماز بر پا داشته و زكات داده‏اند، پاداش آنان نزد پروردگارشــان براى آنان خواهد بود و نه بيمى بر آنــان است و نـه انــدوهگين مى‏شوند .

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِيَ مِنَ الرِّبا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين .
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا پروا كنيد و اگر مؤمنيد، آنچه از ربا باقى مانده است واگذاريد.

فَإِنْ لَـمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَـرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُون .و اگر [چنين‏] نكرديد، بدانيد به جنگ با خدا و فرستاده وى، برخاسته‏ايد و اگر توبه كنيد، سرمايه‏هاى شما از خودتان است. نه ستم مى‏كنيد و نه ستم مى‏بينيد .[29]

 

3- حکم جهاد 

متقـدمین اشـاره ای به مراحل تشریع در حکم جهاد نکرده اند بلکه بعضاً اولین آیه در مـورد قتال را معرفی نموده [30] وبعضی نیز ترتیب در جنگ با دشمن نزدیک و دور را با اشاره به آیه‌ی 123 و 36 سوره‌ی توبه مطرح کرده اند .[31] در بین معـاصرین نیز بعضی آیه 39 را بعنوان اولین آیه در مورد جهاد معرفی کرده[32] اند وبرخی دیگر مراحلی را در تشریع حکم جهاد بیان کرده اند که عبارت است از :[33]

1- إذن بعد از تحریم سابق "أُذِنَ لِلَّــذينَ يُقـاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمـُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلـى‏ نَصْرِهِمْ لقَدير" به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل شده، رخصت [جهاد] داده شده است، چرا كه مورد ظلم قرار گرفته‏اند، و البته خدا بر پيروزى آنان سخت تواناست.[34]

2- جنگ با متعرضان به مسلمین "سَتَجِدُونَ آخَرينَ يُريدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُـمْ وَ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّمــا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فيها فَإِنْ لَـمْ يَعْتَزِلُوكُــمْ وَ يُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَـمَ وَ يَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أُولئِكُمْ جَعَلْنا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطاناً مُبيناً .

به زودى، گروهى ديگر را خواهيد يافت كه مى‏خواهند از شما آسوده خاطر و از قوم خود [نيز] ايمن باشند. هر بار كه به فتنه بازگردانده شوند، سر در آن فرو مى‏برند. پس اگر از شمـا كنــاره‏گيرى نكردنـد و به شمــا پيشنهاد صلح نكردند و از شما دست برنداشتند، هر كجــا آنان را يافتيــد به اسارت بگيريـد و بكشيدشان. آنانند كه ما براى شما عليه ايشان تسلّطى آشكار قرار داده‏ايم .[35]

وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ .

و اگر به صلح گراييدنـد، تو [نيز] بدان گـراى و بر خـدا توكّل نمـا كه او شنواى داناست.[36]

3- جنگ با کفار نزدیک تر "يا أَيُّهَا الَّــذينَ آمَنُوا قـاتِلُوا الَّذينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقين .

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، با كـافرانى كه مجـاور شما هستند كــارزار كنيد، و آنان بايد در شما خشونت بيابند، و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است .[37]

4- جنگ تمام عیار با مشـرکین و عـدم قبول عهد و ذمه از آنها "إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَــرَ شَهْراً في‏ كِتـابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُـمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقين .
در حقيقت، شماره ماه‏ها نزد خــدا، از روزى كه آسمانها و زمين را آفريده، در كتاب [علمِ‏] خدا، دوازده مــاه است از اين [دوازده ماه‏]، چهــار مـاه، [ماهِ‏] حرام است. اين است آيين استوار، پـس در اين [چهار ماه‏] بـر خود ستــم مكنيد، و همگى با مشركان بجنگيد، چنان كه آنان همگى با شما مى‏جنگند، و بدانيد كه خدا با پرهيزگاران است.[38]

فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُــرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْــرِكينَ حَيْثُ وَجَــدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُــدُوا لَهُمْ كُلَّ مَــرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم.
پس چون مــاه‏هاىِ حرام سپرى شد، مشركان را هر كجا يافتيد بكشيد و آنان را دستگير كنيد و به محــاصره درآوريد و در هــر كمينگاهى به كمين آنـان بنشينيد پس اگر توبه كردند و نمــاز برپا داشتند و زكــات دادند، راه برايشان گشاده گردانيد، زيرا خدا آمرزنده مهربان است.[39]

البته در مـورد اهل کتـاب امـر به قتــال یا قبول جـزیه شده است:" قاتِلُوا الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِـاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِــرِ وَ لا يُحَــرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدينُونَ دينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُون .
با كسانى از اهل كتــاب كه به خـدا و روز بازپسين ايمان نمى‏آورند، و آنچه را خدا و فرستاده‏اش حـرام گردانيده‏اند حرام نمى‏دارند و متديّن به دين حق نمى‏گردند، كارزار كنيد، تا با [كمالِ‏] خوارى به دست خود جزيه دهند .[40]

لازم به ذکر است که صــاحب التمهید بعد از ذکــر این مراحل هر مرحله‌ی لاحق را ناسخ مرحله‌ی سابق دانسته و این آیات را در بخش ناسخ و منسوخ آورده است در حالیکه چنین به نظــر نمی رسـد، زیرا مراحل قبلی نیز هنوز حکمش به قوه‌ی خود باقی است و إذن به جهــاد در جائیکه ظلــم به انسان شده و دشمنی در کار باشد در هر زمان جاری است و یا جنگ با دشمن نزدیک همیشه در اولویت است نسبت به دشمن دورتر ، و عقل و منطق نیز آن را تأیید می کند و اصولاً این دسته آیات مراحل و شرایط مختلف جهاد را بیان کرده اند و هر یک در جای خود و شرایط خود حکمشان همچنان جاری است و حداکثر می توان گفت آیه‌ی 123 توبه أخص است و اولویت در حکم را بیان میکند .

نتیجه‌ بحث

در مجموع می توان گفت در بین آیات فقهی قرآن کریم برخی احکام که در آنها نیاز به مقــدمه چینی و زمینه سازی بوده، در چند مرحله تشریع شده­اند؛ مشهور ترین حکم تـدریجی که از دیر باز مورد توجه مفسرین و صاحبنظران بوده، حکم تحریم خمر است. حرمت ربا و حکم جهاد نیز به نظر بعضی بصورت تدریجی بیان شده است. لازم به توضیـح است که در هر یک از احــکام مذکور، بین دیـدگاههای مختلف در تعداد آیات و چینش آیات مربوطه اختلافات جزئی مشاهده می شود.

 

نويسنده: افسانه جمشيدي

پی نوشت:

[1] . دکتر انیس  ابراهیم و همکاران معجم الوسیط ج 1 ص 75

.[2] راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد بن فضل – المفردات فی غریب القرآن ج 1 ص 135 - 134

[3] .فراهیدی، خلیل بن احمد ، ترتیب کتاب العین ج 1 ص 411

[4] .انیس ابراهیم و همکاران، همان، ص 399

[5] .طریحی، شیخ فخرالدین، مجمع البحرین، ج 1، ص 555

[6] .راغب اصفهانی، همان، صص 549 و553

[7] .انصاری محمد علی ، الموسعة الفقهية الميسرة، ج 1، ص 131

[8] .حریری محمد یوسف ، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ص10

[9] .میبدی ، محمد فاکر ، بازپژوهی آیات فقهی قرآن، ص 44

[10] .بقره /219

[11] .مائِده / 90

[12] .مائده /91

[13] .اعراف / 33

[14] . کلینی ، ابوجعفر محمد بن یعقوب ، الکافی (فروع)، ج 12، ص 703

[15] .قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، فقه القرآن، ج 2، ص282

[16] .طباطبائی محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ترجمه محمد تقی مصباح یزدی، ج 2، ص 275

[17] .اعراف / 33

[18] - نحل 67

[19] .نساء / 43

[20] .بقره / 219

[21] .مائده / 90 و 91

[22] .آل راضی، محمد هادی، آیات الاحکام، ص 177

[23] .میبدی، همان ص 44 پاورقی

[24] .راوندی، همان، ج2،  ص 48

[25] . السیوری، جمال الدین مقداد بن عبدالله، کنزالعرفان فی فقه القرآنص 399 تا 430

[26] .طباطبائی، همان، ج 2 ص 569 و 570

[27] .روم / 39

[28] . آل عمران / 130

1.بقره / 275تا 279

[30] .طبرسی فضل بن حسن ، مجمع البیان

[31] .کاظمی، جواد ، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج 2، ص 329

[32] . طباطبائی، همان، ج 14 ص 569 و مکارم شیرازی، ناصر ، نمونه ج 14 ص 113

[33] .معرفت، محمد هادی ، التمهید ج 2، ص 315 و میبدی، همان، ص 343

[34] .حج / 39

[35] . نساء / 91

[36] . انفال / 61

[37] . توبه / 123

[38] .توبه / 36

[39] . توبه / 5

[40] .توبه / 29