روش استنباط گزاره های علمی از ساختار سوره‌ها(2)

ب) راهكارهای تقويت و گسترش همگرايی دينی در سوره آل‌عمران

از آنجا كه سوره آل‌عمران درشرايط خاص سياسي و اجتماعي پس ازجنگ احد نازل شده است و در آن شرايط بقاي جامعه اسلامي در گرو تقويت انسجام ديني بود، بخش مهمي از اين سوره، يعني آيات 129-1 به بيان ساز و كارهاي تقويت و گسترش انسجام و اتحاد ديني مسلمانان اختصاص يافته است. در اين‌بخش، به راهكارهاي زير اشاره شده است:

1. تقويت نگرش توحيدي جامعه

مهم‌ترين ركن فكري شهروندان جامعه ديني، نگرش توحيدي آنان به جهان هستي و پديده‌هاي اجتماعي و سياسي است. به ميزاني كه اين نگرش توحيدي تقويت شود،بنيان‌هاي جامعه ديني نيز استوارتر و محكم‌ترخواهد بود.
ازسويي،ذوب شدن آحاد يك جامعه در انگيزه‌ها و انگاره‌هاي توحيدي، موجب كنار رفتن خوديت‌ها و منيت‌ها و درنهايت اتحاد و همدلي بيشتر آنان خواهد شد. از اين‌رو، در آيات آغازين سوره آل‌عمران، يعني آيات 6-1 چند نكته مهم توحيدي،كه توجه به آنها در تقويت روحيه ايماني و ايستادگي مؤمنان در برابر دشمنان تأثير بسزا دارد، بيان مي‌گردد.
در طليعه سوره براي خداوند سبحان صفاتي مانند وحدانيت، زنده بودن، قيوميت، عزيز و شكست ناپذير بودن، كيفردهنده گناهكاران و علم و حكمت بي‌نهايت او را بر مي‌شمارد تا بدين‌وسيله،به مؤمنان يادآور شود خدايي كه به او ايمان آورده‌اند،خدايي است واحد كه همه جهان هستي قائم به ذات اوست و هيچ چيز بدون مشيت و اذن او واقع نمي‌شود وتنها او به تدبيرجهان انسان مي‌پردازد. (طباطبايي، 7/3) بنابراين، هرچند كافران با دستورات الهي به مخالفت برخاسته‌اند، اما از دايره قدرت و تدبيرخداوند خارج نشده‌اند و خداوند شكست‌ناپذيربه زودي انتقام خود را از آنان مي‌گيرد: «والله عزيزٌ ذو انْتِقامٍ» (آل‌عمران/4) (همان)
بي‌شك،اگر مردم جامعه‌اي به چنين خدايي ايمان بياورند و به او توكل كنند و همه باورداشته باشند كه با نصرت الهي پيروزي آنان بر دشمنان حتمي است،هيچ‌گاه در برابر دشمنان خود- هرقدرقوي باشد- از خود سستي نشان خواهند داد و همين امر،به پايداري و همدلي و تقويت انسجام دروني آنان، منجر خواهد شد.

2. دشمن‌شناسي و آگاهي عمومي

اگر جامعه‌اي دشمنان خود را نشناسد و به نقشه‌ها و حيله‌هاي آنان آگاه نباشد،نمي‌تواند آمادگي انسجام لازم را براي مقابله با آنان بدست آورد.
افزون براين،غفلت از دشمن مقتدر و هوشيار يا دوست پنداشتن دشمنان، خود زمينه‌ساز شكل‌گيري اختلافات دروني و ازبين رفتن همگرايي ديني است. زيرا معمولاً اختلافات داخلي زماني بروز و ظهور مي‌يابد كه نيروهاي خودي، نسبت به ضعف و ناتواني دشمن بيروني احساس امنيت نمايند و با غفلت از دشمن،به اختلافات جزئي و كوچك خود بپردازند.
باتوجه به اهميت دشمن‌شناسي در تقويت انسجام جامعه، بخش قابل‌توجهي از سوره آل‌عمران به معرفي دشمنان مسلمانان و روش مقابله باآنان اختصاص دارد.
در آيات100-6 اين سوره، سه گروه به عنوان دشمن مسلمانان معرفي مي‌شوند. اين گروه‌ها، به ترتيب عبارتند از منافقان،كافران و اهل‌كتاب. باتوجه به آنكه سوره آل‌عمران پس از ورود نمايندگان مسيحيان نجران نازل شده است، (طبرسي، 695/2) بيشترآيات اين بخش به افشاي انحرافات فكري مسيحيان و پاسخگويي به شبهات آنان اختصاص يافته است.
در اين آيات،هريك از دشمنان جامعه اسلامي از سه جنبه، بررسي و شناسانده مي‌شوند:
1.شناسايي و نقد بنيان‌هاي فكري و مباني معرفتي
2.تبيين روش‌ها و نقشه‌هاي هر گروه براي مقابله با مسلمانان
3.ارائه راهكارهايي براي خنثي‌سازي توطئه‌هاي مخالفان
ازآنجا كه محوراصلي اتحاد و انسجام مسلمانان مدينه بر نگرش توحيدي و پيروي از رسول‌خدا استوار بود، حجم اصلي تلاش‌ها و توطئه‌هاي مخالفان نيز به سست كردن بنيان‌هاي ايماني مسلمانان و تحريك آنان به مخالفت با دستورات حكومتي پيامبر معطوف بود.
براي راهيابي به ديدگاه قرآن در روش خنثي‌سازي تلاش‌هاي تفرقه‌افكنانه مخالفان، در اين مجال گزارش كوتاهي از آيات مربوطه ارائه مي‌گردد.
الف) منافقان:
آيات7 تا 9 اين سوره، به روشي كه منافقان براي متزلزل كردن ايمان مسلمانان به كار مي‌برند اشاره دارد. (طباطبايي، 89/3) اين آيات،درباره كساني است كه در قلب آنها زيغ و انحراف وجود دارد، به همين‌خاطر، به جاي آنكه به آيات محكم قرآن عمل كنند،به آيات متشابه تمسك مي‌كنند تا با تأويل نادرست و نابجاي آنها، به فتنه‌جويي و گمراه كردن انسان‌ها بپردازند.
براي مقابله با اين دسيسه منافقان،از مؤمنان خواسته شده است كه همچون راسخان در علم به همه آيات خداوند- چه محكم و چه متشابه- ايمان بياورند،اما در مقام عمل، تنها به محكمات قرآن عمل كنند. (همان، /23)
ب) كافران:
آيات10 تا18 به معرفي كافران و روش آنها در برخورد با مسلمانان مي‌پردازد. به گزارش اين آيات، كافران، كساني هستند كه به ثروت و قدرت دنيوي خود فريفته شده‌اند و با به رخ كشيدن قدرت ظاهري و مادي خود،آن را نشانه حقانيت خود دانسته و سعي در تحقير مؤمنان و سست نمودن ايمان آنها و ازبين بردن همدلي و انسجام ايشان را دارند.
در آيات مورد بحث براي نشان دادن نادرستي راه كافران و خنثي‌سازي تبليغات آنها، به دو نكته مهم اشاره شده است:
نخست آنكه،كافران بايد بدانند به زودي شكست خواهند خورد و نمي‌توانند برمؤمنان پيروزشوند و برتري آنها نشانه حق بودن ايشان نيست. همان‌گونه كه قدرت و سلطنت فرعون، هيچ كمكي به پيروزي او نكرد؛
«قل للَّذين كفروا ستغلبون و تحشرون إلي جهنَّم و بئس المهاد» (آل‌عمران/12) «به كافران بگو:به زودي شكست خورده، به سوي جهنم رانده خواهيد شد و چه بد جايگاهي است.»
درمقابل مؤمنان به ياري خدا با همين امكانات اندكشان پيروز خواهندشد،همان‌گونه كه پيش از اين نيز خداوند به ياري مؤمنان آمد و كافران را با همه قدرت و شوكتشان در جنگ بدر شكست داد. (آل‌عمران/13)
دوم‌آنكه علّت گمراهي كافران اين است كه مال و شهوت دنيا در نظرشان جلوه كرده و چنين خيال كرده‌اند كه مال و اولادي كه نصيبشان شده، جاودانه است و همين نشانه برتري آنها بر مؤمنان است،اما آنان سخت در اشتباهند، و اينها همه متاع زندگي روزگذر دنيوي است و به زودي ازبين مي‌روند و آنچه خدا براي اهل تقوا درنظر گرفته است، بسيار بهتر از مال و ثروت دنياست. (آل‌عمران/15)
آيات بعدي با توصيه مؤمنان به توبه،توجه به آخرت، صبر، انفاق،بندگي خدا و استغفار در سحرگاهان، راه فريفته نشدن به زر و زيوردنيا و مقابله با نقشه‌هاي كافران را به آنان مي‌آموزد. (آل‌عمران/18-16)
ج) اهل‌كتاب (مسيحيان و يهوديان):
آيات19 تا 100سوره آل‌عمران درباره افشاي توطئه‌هاي ديني و سياسي مسيحيان و يهوديان و آموزش روش مقابله با آنان است.
آن‌گونه كه از روايات شأن نزول برمي‌آيد،گروهي از مسيحيان نجران براي احتجاج با پيامبر به مدينه آمده بودند. هيأت نجراني،سه ادعاي مهم داشتند: يكي آنكه آيين آنها برحق است و اسلام واقعي،همان دين مسيحيت است. دوم: مسيح فرزند خداست،زيرا بدون پدر متولد شده است. سوم: مسيح خود ادعاي الوهيت كرده است و آنان به پيروي از مسيح بدان معتقد شده‌اند.
ازسويي،يهوديان كه مهمترين دشمنان مذهبي مسلمانان در مدينه بودند نيز تنها دين و آيين خود را حق مي‌دانستند و به هيچ‌وجه، حاضرنبودند به رسول‌خدا ايمان بياورند و با شبهه‌افكني سعي مي‌كردند درايمان مسلمانان خلل ايجاد نمايند. آيات93 تا99سوره به بيان دو شبهه يهوديان و پاسخ آن اختصاص دارد. در آيات مورد بحث،پاسخ اعتراض يهوديان به حليت برخي از غذاها دراسلام و تغيير قبله داده مي‌شود و از آنان مي‌خواهد به مخالفت‌هاي خود با دين خدا و بازداشتن مؤمنان از راه ايمان پايان دهند.
بررسي آيات مربوط به اهل كتاب نشان مي‌دهد كه مباحثات آنها با مسلمانان تنها يك بحث علمي و عقيدتي نبوده است، بلكه آنان درصدد بودند با طرح اين مباحث درايمان مسلمانان خللي ايجاد نمايند و آنها را به گمراهي بكشانند. آيات69 تا 71آل‌عمران،به خوبي اين نقشه آنها را افشاء مي‌كند:
«ودّت طّائفةٌ مِّن أهل الكتاب لو يضلُّونكم و ما يضلُّون إلّا أنفسهم و ما يشعرون،يأهل الكتاب لم تكفرون بآيات الله و أنتم تشهدون، يأهل الكتاب لم تلبسون الحقَّ بالباطل و تكتمون الحقَّ و أنتم تعلمون»
«گروهي ازاهل كتاب،آرزو مي‌كنند كه شما مسلمانان را گمراه سازند،درحالي ‌كه جزخودشان كسي را به گمراهي نمي‌افكنند و اين را درك نمي‌كنند. اي اهل‌كتاب! چرا آيات خدا را كه در تورات و انجيل به عنوان نشانه‌هايي بر رسالت محمد آمده است انكارمي‌كنيد، درحالي‌كه انطباق آنها را بر او به روشني درمي‌يابيد؟ اي اهل‌كتاب! چرا حق را در چهره باطل آشكار مي‌سازيد و حق را كتمان مي‌كنيد، درحالي‌كه حق و باطل را مي‌شناسيد؟»
اهل‌كتاب وقتي از اين راه به هدف شوم خود دست نيافتند، براي ايجاد تفرقه ديني و ازبين بردن همدلي ايماني مؤمنان، روش منافقانه‌اي در پيش گرفتند. قرآن، از اين نقشه آنان چنين خبر مي‌دهد:
«و قالت طائفةٌ من أهل الكتاب آمنوا بالَّذي أنزل علي الَّذين آمنوا وجه النَّهار و اكفروا آخره لعلَّهم يرجعون» (آل‌عمران/72)
«گروهي از اهل‌كتاب گفتند: (برويد و ظاهراً) به آنچه بر مؤمنان نازل شده درآغاز روز ايمان بياوريد و در پايان روز كافر شويد (و كفرخود را آشكار سازيد) شايد آنها- مؤمنان- نيز متزلزل شده، بازگردند.»
شايد منظور از آغاز و پايان روز اين باشد كه فاصله ميان ايمان و كفرشما كوتاه باشد، اين كوتاهي فاصله سبب خواهد شد كه بگويند آنها اسلام را چيز مهمي خيال مي‌كردند، ولي از نزديك چيزديگري يافتند،از اين‌رو به سرعت از آن بازگشتند.
اين توطئه در افراد ضعيف‌النفس، اثر قابل ملاحظه‌اي خواهد داشت،به‌خصوص اينكه عده مزبور از دانشمندان يهود بودند و همه مي‌دانستند كه آنها نسبت به كتاب آسماني و نشانه‌هاي آخرين پيامبر،آشنايي كامل دارند و اين امر، لااقل پايه‌هاي ايمان تازه مسلمانان را متزلزل مي‌سازد. جمله «لعلّهم يرجعون» نشان مي‌دهد كه آنها اميدوار به تأثير اين نقشه بودند.
به منظور خنثي‌سازي تلاش‌هاي اهل‌كتاب در برابر اسلام، دو اقدام هماهنگ در سوره آل‌عمران سازماندهي شده است:
نخست آنكه با نشان دادن كفر دروني مسيحيان و يهوديان، واقعيت ديني آنان را بيان كرده است تا مبادا برخي مسلمانان ساده‌دل فريب ظاهر ديني آنان را بخورند. در اين اقدام، به تفصيل مباني اعتقادي مسيحيان بررسي شده و به سه ادعاي آنها با تكيه به شواهد تاريخي و استدلال‌هاي عقلي پاسخ داده شده است.
ازجهت ديگر ازمؤمنان مي‌خواهد از دوستي با آنان بپرهيزند و از پيروي نمودن آنها اجتناب نمايند. اين فرمان با عباراتي نزديك به هم درابتدا و انتهاي آيات مربوط به اهل كتاب مطرح شده است. در آيه28 از مؤمنان مي‌خواهد با دشمنان طرح دوستي نريزيد؛«لا يتّخذ المؤمنون الكافرين أولياء من دون المؤمنين و من يفعل ذلك فليس من الله في شيء»
«افراد با ايمان،نبايد غيراز مؤمنان، (يعني) كافران را دوست و ولي و حامي خود انتخاب كنند و هركس چنين كند، رابطه خود را به كلّي از پروردگارش گسسته است.»
اين آيه، در زماني نازل شد كه روابطي درميان مسلمانان و مشركان با يهود و نصارا وجود داشت و چون ادامه اين ارتباط براي مسلمين زيانباربود، مسلمانان از اين كار نهي شدند. اين آيه درواقع يك درس مهم سياسي اجتماعي به مسلمانان مي‌دهد كه بيگانگان را به عنوان دوست و حامي و يار و ياور هرگز نپذيرند و فريب سخنان جذاب و اظهار محبت‌هاي به ظاهر صميمانه آنها را نخورند،زيرا ضربه‌هاي سنگيني كه در طول تاريخ برافراد با ايمان و باهدف واقع شده، در بسياري از موارد از اين رهگذر بوده است. (مكارم شيرازي، 499/2)
در آيات پاياني اين بخش، يعني آيه100 آل‌عمران نيز بار ديگر باتوجه به اثبات كفراهل‌كتاب ازمؤمنان مي‌خواهد از سخنان و عقايد آنان پيروي نكنند، زيرا اطاعت از آنان موجب كفر و خروج مؤمنان از دين مي‌شود؛ يا أيّها الّذين آمنوا إن تطيعوا فريقاً من الَّذين أوتوا الكتاب يردُّوكم بعد إيمانكم كافرين»
«اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! اگر از گروهي از كساني كه به آنان كتاب آسماني داده شده است پيروي كنيد، شما را پس از آنكه ايمان آورده‌ايد به كفر بازمي‌گردانند.»
دراين آيه،به مسلمانان هشدار مي‌دهد كه اگر تحت تأثير سخنان مسموم دشمن واقع شوند و به آنها اجازه دهند كه درميان افرادشان نفوذ كنند و به وسوسه‌هاي آنها ترتيب اثر دهند،چيزي نخواهد گذشت كه رشته ايمان را به كلّي خواهند گسست و به سوي كفربازمي‌گردند؛زيرا دشمن، نخست مي‌كوشد آتش عداوت را درميان آنها شعله‌ور سازد وآنها را به جان هم بيفكند و مسلماً به اين مقدار قناعت نخواهد كرد و به وسوسه‌هاي خود همچنان ادامه مي‌دهد تا به كلّي آنها را از اسلام بيگانه سازد.

3. تقوا و خدا محوري

دعوت به اتحاد بدون استمداد از يك ريشه اخلاقي و عقيده‌اي، بي‌اثر و يا بسياركم‌اثر است. رهبراني كه مي‌كوشند اتحاد و انسجام ديني جامعه خود را در پرتو منافع مشترك و يا اشتراكات زباني و نژادي تأمين كنند،درحقيقت با ترويج روحيه منفعت طلبي و خودمحوري، شهروندان خود را با يك تناقض مواجه مي‌سازند.
چنين رهبراني با آنكه مردم را براي ترجيح دادن منفعت عمومي برمنفعت شخصي تشويق مي‌كنند، اما از آنجا كه انگيزه جلب منفعت فردي بيش از ساير انگيزه‌هاست، به تدريج وبا تقويت روحيه منفعت محوري، اين عامل اتحاد را به عاملي براي تفرقه و كشمكش تبديل مي‌كنند.
درسوره آل‌عمران، كوشش شده است تا در پرتو ايمان و تقوا و خدا محوري،عوامل ايجادكننده اختلاف و پراكندگي، تضعيف گردند، از اين رو افراد با ايمان را مخاطب ساخته و مي‌فرمايد:
«يا أيّها الّذين آمنو اتَّقوا الله حقَّ تقاته» (آل‌عمران/102)
«اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! از خدا آن‌گونه كه حق پروا كردن از اوست،پروا كنيد و به فرمان او همواره گردن نهيد.»
دراينكه منظور از «حق تقوا» چيست، درميان مفسران سخن بسياراست،اما شك نيست كه حق تقوا، آخرين و عالي‌ترين درجه پرهيزكاري است كه پرهيز از هرگونه گناه و عصيان و تعدي و انحراف از حق را شامل مي‌گردد.
افزون برتقوا در مسائل فردي،در اين سوره، تقواي عمومي نيزمورد تأكيد قرار گرفته است و همه مؤمنان و شهروندان جامعه ايماني به چنگ زدن به ريسمان الهي دعوت شده‌اند و از آن به عنوان عامل مهمي براي مقابله با تفرقه و اختلاف ياد شده است؛«واعتصموا يحبل الله جميعًا ولا تفرَّقوا» (آل‌عمران/103)
«و همگي به ريسمان الهي (قرآن و پيامبر) كه شما را به خدا پيوند مي‌دهد،چنگ زنيد و از اختلاف و پراكندگي بپرهيزيد.»
اعتصام به حبل و ريسمان الهي به معناي آن است كه در همه امور،فرمان و خواسته خداوند كه در كتاب الهي و بيان رسولش تجلّي يافته است،سرلوحه عمل قرار گيرد. درواقع، اين آيه شريفه براين نكته پاي مي‌فشارد كه گرچه هدف و منافع مشترك و سرنوشت واحد گاه سبب وحدت است، ولي اين وحدت درصورتي پايدار مي‌ماند كه بر مبناي يك نگرش مشترك اعتقادي باشد.
كارايي و تأثيراعتصام به ريسمان خدا (يعني كتاب خدا و رهبري به وجود آمده از آن) براي تحقق وحدت و انسجام عمومي به حدّي است كه گاه از آن به معجزه اجتماعي اسلام ياد مي‌كنند،قرآن خود از اين معجزه چنين ياد مي‌كند:
«و اذكروا نعمت الله عليكم إذ كنتم أعداءً فألَّف بين قلوبكم فأصبحتم بنعمته إخواناً» (آل‌عمران/103)
«و نعمت خدا را برخود ياد كنيد،آن‌گاه كه دشمن يكديگر بوديد و او ميان دل‌هاي شما الفت انداخت و در پرتو نعمت او با يكديگر برادر شديد.»
اهميت وحدت و برادري درميان قبايل كينه‌توز عرب بر اثر ايمان به خدا و پيامبرش ازنظر دانشمندان غيرمسلمان نيز مخفي نمانده و همگي با اعجاب فراوان از آن ياد كرده‌اند، به عنوان نمونه «جان ديون پورت» دانشمند معروف انگليسي مي‌نويسد:
«محمد يك نفرعرب ساده بود،اما او مي‌توانست قبايل پراكنده كوچك و برهنه و گرسنه كشورخودش را مبدل به يك جامعه فشرده و با انضباط نمايد و درميان ملل روي زمين آنها را با صفات و اخلاق تازه‌اي معرفي كند،او با اين طرز و روش در كمتراز سي‌سال،امپراطور قسطنطنيه را مغلوب كرد، و سلاطين ايران را ازبين برد. سوريه و بين‌النهرين و مصر را تسخير كرد و دامنه فتوحاتش را از اقيانوس اطلس تا كرانه درياي خزر و تا رود سيحون بسط داد.» (جان ديوت پورت،/77)

4. نهادينه كردن پاسداري از ارزش‌هاي الهي در جامعه

براي حفظ و تقويت همگرايي ديني و وحدت عمومي، ناگزير بايد ازارزش‌هايي كه سبب يگانگي مردم شده و در كتاب خدا تجسّم پيدا كرده است،پاسداري كنيم. بدون حفظ ارزش‌هايي مانند خداباوري، عدالت اجتماعي، مساوات و پرهيز از گناهان فردي و اجتماعي،نمي‌توان به استمرار انسجامي كه در پرتو ايمان به وجود آمده است،اطمينان داشت.
به خاطرپاسداري از ارزش‌هايي كه ضامن بقاي وحدت است، خداوند از مؤمنان مي‌خواهد كه با احياي سنت امربه‌معرف‌ونهي‌ازمنكر، پاسداري از ارزش‌هاي الهي را در جامعه نهادينه كنند.
«و لتكن منكم أمّةٌ يدعون إلي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و أولئك هم المفلحون، ولا تكونوا كالَّذين تفرَّقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيِّنات و أولئك لهم عذابٌ عظيم» (آل‌عمران/105-104)
«و بايد ازميان شما گروهي باشند كه مردم را به نيكي فرا خوانند و آنان را به كار پسنديده وادارند و از كار زشت و نكوهيده نهي كنند. اينانند كه نيكبخت خواهند بود، و مانند كساني نباشيد كه وحدت خود را ازدست دادند و پراكنده شدند، و پس ازآنكه دلايل روشن براي آنها آمد،در باورهاي ديني خود اختلاف كردند. اينانند كه برايشان عذابي بزرگ خواهد بود.»
درآيه فوق،دستورداده شده كه همواره درميان مسلمانان بايد امتي باشند كه اين دو وظيفه بزرگ اجتماعي را انجام دهند: مردم را به نيكي‌ها دعوت كنند و از بدي‌ها بازدارند، و در پايان آيه تصريح مي‌كند كه فلاح و رستگاري تنها از اين راه ممكن است.
علاوه برآيات فراوان قرآن‌مجيد،احاديث زيادي در منابع معتبراسلامي نيز درباره اهميت اين دو وظيفه بزرگ اجتماعي وارد شده است كه در آنها به خطرات و عواقب شومي كه بر اثرترك اين دو وظيفه در جامعه به وجود مي‌آيد اشاره گرديده است. به عنوان نمونه، امام‌باقر«ع» مي‌فرمايد:
«إن الأمربالمعروف ولنهي عن‌المنكر فريضة عظيمة بها تقام الفرائض و تأمن المذاهب و تحل المكاسب و ترد المظالم و تعمر الأرض و ينتصف من الأعداء و يستقيم الأمر.»
«امربه معروف و نهي ازمنكر،دو فريضه بزرگ الهي است كه بقيه فرائض با آنها برپا مي‌شوند و به وسيله اين دو، راه‌ها امن مي‌گردد و كسب و كارمردم حلال مي‌شود، حقوق افراد تأمين مي‌گردد و در سايه آن، زمين‌ها آباد و از دشمنان انتقام گرفته مي‌شود، و در پرتو آن،همه كارها اصلاح مي‌گردد.» (حرعاملي، 395/11)
دربرخي از كشورهاي اسلامي در طول تاريخ با الهام از آيه فوق،تشكيلاتي مخصوص مبارزه با فساد و دعوت به انجام مسئوليت‌هاي اجتماعي به نام اداره حسبه و مدموران آن به نام «محتسب» و يا «آمرين به معروف» وجود داشته است كه مأموربودند با همكاري يكديگر با هرگونه فساد و زشت‌كاري درميان مردم،و يا هرگونه ظلم و فساد در دستگاه حكومت مبارزه كنند،و همچنين مردم را به كارهاي نيك و پسنديده تشويق نمايند. البته،وجود اين جمعيت با آن قدرت وسيع، هيچ‌گونه منافاتي با عمومي بودن وظيفه امربه معروف و نهي‌از منكر ندارد.

5. تأكيد برشايستگي و برتري‌هاي امت اسلامي

يكي از عوامل مهم حفظ انسجام دروني يك جامعه، خودباوري و پذيرش توانايي‌هاي ذاتي خود است. اگر ملّتي خود را باور نمود و پذيرفت كه از ساير ملّت‌ها چيزي كمتر ندارد، امكانات مادي و برتري‌هاي ظاهري دشمنان خود را ناچيز شمرد، مي‌تواند با تكيه برلطف الهي و اعتماد به نفس ملّي در برابر هر دشمني-هرچند قوي- مقاومت و ايستادگي كند.
آيه110 سوره آل‌عمران با تكيه بر اين اصل اجتماعي، به مسلمانان يادآوري مي‌كند كه اگر آنان از ارزش‌هاي ديني خود پاسداري نمايند؛ برترين ملّت‌هاي جهان هستند و ساير ملل نيز درصورت پيروي از آنان مي‌توانند به كمال و سعادت برسند. اين آيه مي‌فرمايد:
«كنتم خير أمَّةٍ أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤمنون بالله ولو ءامن أهل الكتاب لكان خيراً لَّهم»
«شما بهترين امتي هستيد از ميان مردم پديد آمده،كه امر به معروف و نهي از منكر مي‌كنيد و به خدا ايمان داريد. اگر اهل كتاب نيزايمان بيارند برايشان بهتر است.»
آيات بعدي،تأكيد مي‌فرمايد كه افزون بر برتري‌هاي اعتقادي، در صحنه مبارزه و درگيري‌هاي سياسي و نظامي نيز برتري از آن مؤمنان است و دشمنان جز ضربات مقطعي وآزار و اذيت‌هاي موردي نمي‌توانند لطمه‌اي به اهل ايمان بزنند و درصورت پايمردي مسلمانان،مخالفان ايشان با همه ساز و برگ نظامي‌شان سرانجام شكست مي‌خورند. بدين‌ترتيب، اعتماد به نفس و احساس خودباوري مسلمانان را به طرز فوق‌العاده‌اي افزايش مي‌دهد.
نمونه‌اي از دشمنان مؤمنان كه دراين آيات بدان‌ها اشاره شده است،يهوديان مدينه هستند. آنان از امكانات مادي و نظامي و برج و باروهاي خلل‌ناپذير برخوردار بودند، آنچنان‌كه به نظر مي‌رسيد مسلمانان هيچ‌گاه نمي‌توانند در رويارويي جنگي بر آنها برتري يابند.تصور شكست‌ناپذيري دشمنان، كافي است كه ملّتي را به تفرقه و چند دستگي بكشاند و قدرت مقاومت آنها را درهم ريزد. اما آيات111 و 112سوره آل‌عمران، به روشي جالب به مقابله با اين آسيب احتمالي برخاسته و برتري بي‌چون‌وچراي مؤمنان را بر دشمنانشان يادآور مي‌شود:
«لن يضرُّوكم إلّا أذًي و إن يقاتلوكم يؤلُّوكم الْأدبار ثمَّ ينصرون، ضربت عليهم الذلَّةُ أين ما ثقفوا إلّا بحبلٍ مِّنَ النَّاس و باءو بغضبٍ مِّنَ الله و ضربت عليهم المسكنةُ ذالك بأنَّهم كانوا يكفرون بِايَاتِ اللهِ...»
«هرگز (يهوديان) به شما آسيب سخت نتوانند رسانيد مگرآنكه شما را اندكي بيازارند،و اگر به كارزار شما آيند، از جنگ خواهند گريخت و از آن پس، هيچ‌وقت ياري نخواهند شد. آنها محكوم به ذلّت و خواري هستند به هركجا كه يافت شوند، مگر به دين خدا درآيند يا پيماني با مسلمانان ببندند. آنان پيوسته مورد خشم خدا قرارگرفتند و اسير بدبختي و ذلّت شدند از اين‌رو كه به آيات خدا كافر شدند و...»
تجربه پيروزي حزب‌الله لبنان در جنگ سي‌وسه‌روزه با اسرائيل،بزرگ‌ترين قدرت نظامي خاورميانه، نشانه روشني از برتري مسلمانان در پرتو ايمان و درصورت خودباوري و ناچيزانگاشتن دشمنانشان است. اين واقعه، نمونه عيني بشارتي است كه آيه120 آل‌عمران به مؤمنان مي‌دهد كه درصورت پايداري و تقوا،مي‌توانند همه نقشه‌هاي دشمنان را نقش برآب كنند؛«إن تصبروا و تتَّقوا لا يضرُّكم كيدهم شيئاً إنَّ الله بما يعملون محيط»
«اگربردباري كنيد و پرهيزگار باشيد، كيد ايشان زياني بر شما نخواهد داشت، و خدا به آنچه مي‌كنيد احاطه دارد.»

6. اعتماد نكردن به بيگانگان

وحدت استقرار يافته درميان مسلمانان، وحدتي اصولي و مبتني بر ايمان است،از اين‌رو جايز نيست مؤمنان با اعتماد كردن به بيگانگان و بيان اسرار خود به آنها، زمينه خدشه‌دار شدن اتحاد و انسجام خود را فراهم آيند. قرآن‌كريم، با تأكيد بر اين اصل حياتي،از مؤمنان مي‌خواهد هرگز از بيگانگان براي خود، دوست و همرازي انتخاب نكنند و بيگانگان را از اسرار و رازهاي دروني خود باخبر نسازند و به ايشان مي‌فرمايد:
«يا ايّها الَّذين آمنوا لا تتَّخذوا بطانةً من دونكم...» (آل‌عمران/118):«اي كساني‌كه ايمان آورده‌ايد! از غير خودتان همراز نگيريد.»
آن‌گاه براي هوشياري و بيداري مسلمانان، دلايل صدور اين دستور را چنين بيان مي‌كند: غير مسلمانان را براي خود محرم اسرار و همدل نگيريد؛زيرا كافران از هيچ‌گونه بدي و تباهي در حق شما كوتاهي نمي‌كنند و سعي آنها بر اين است كه به شما آسيب وارد كنند و اگر بتوانند، بر شما ضربه‌هاي سختي مي‌زنند. آنها مي‌خواهند كه شما در رنج و زحمت باشيد. اگر دقت كنيد،دشمني آنها از لابلاي سخنانشان پيداست. چون انسان هرقدرهم مواظب گفتارش باشد، باز ماهيت خود را به زبان مي‌آورد. تازه آنچه آنها در سينه‌ها و دل‌هاي خود پنهان كرده‌اند، بزرگ‌تر است و آن كينه و عداوتي است كه آنها در دل دارند،ولي براي فريب دادن مسلمانان بر زبان نمي‌آورند. (ترجمه تفسيري آيه118)
اصل اعتماد نكردن به بيگانگان تا آيه129،با افشاي واقعيتِ دوستي‌هاي ظاهري اهل كتاب با مؤمنان پيگيري شده است و در مجموع،دو دليل براي بيان ضرورت پايبندي به اين اصل بيان شده است:
اول: اگربه منظور جلب كمك و ياري اهل كتاب اسرار خود را به آنها مي‌گوييد،بدانيد كه هيچ‌گاه دوست واقعي شما نخواهند بود،همان‌گونه كه درجنگ احد شما را در برابر مشركان ياري نكردند. (آل‌عمران/122-119)
دوم: كسي‌كه در همه‌حال به كمك و ياري شما مي‌شتابد خداست،همان‌گونه كه در جنگ بدر با سه هزار فرشته به كمك مؤمنان شتافت. (آل‌عمران/129-123)

 

نويسنده: محمد خامه‌ گر

 

منابع: 

نشريه پژوهشهاي قرآني،شماره 57