رسالت عیسی (ع) و معجزات

حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ در سی سالگی رسماً رسالت خود را به مردم اعلام نمود، و هر رسولی برای اثبات پیامبری و رسالت خود معجزه دارد. عیسی ـ علیه السلام ـ به بنی اسرائیل گفت:
«اِنِّی قَدْ جِئْتُكُمْ بِآیهٍ مِنْ رَبِّكُمْ؛ من از طرف پروردگار شما نشانه‎ای برایتان آورده‎ام.»(1)
آن گاه پنج معجزه خود را به این ترتیب بر شمرد:
1. من از گِل چیزی به شكل پرنده می‎سازم، سپس در آن می‎دمم، به فرمان خدا پرنده‎ای می‎گردد.
2. كور مادر زاد را بینا می‎كنم.
3. مبتلایان به بیماری برص (پیسی) را بهبود می‎بخشم.
4. مردگان را زنده می‎كنم.
5. و از آن چه می‎خورید و در خانه خود ذخیره می‎نمایید، خبر می‎دهم.
قطعاً در اینها نشانه‎ای برای شما به سوی حق است، اگر ایمان داشته باشید.(2)
ای مردم! خداوند پروردگار من و شما است، او را بپرستید، نه من و نه چیز دیگر را. این است راه راست.(3)
گروهی عیسی ـ علیه السلام ـ را تصدیق كرده، ایمان آوردند، ولی گروهی دیگر او را انكار كرده و معجزات او را سحر و جادو خواندند. عیسی ـ علیه السلام ـ هم چنان مردم را به سوی توحید دعوت می‎كرد، و با پند و اندرز، آنها را به راه راست هدایت می‎نمود.روزی با حواریون (یاران خاص خود) از سرزمین اردن به بیت المقدّس، حركت كردند. در بین راه هر كور و شَل را می‎دید به اذن خدا شفا می‎بخشید. به این ترتیب مردم را با آیات و نشانه‎های الهی، از بت پرستی و انحراف بر حذر داشته و به سوی خدای بزرگ راهنمایی می‎نمود.(4)
شخصی از او پرسید: «سخت‎ترین چیز چیست؟» فرمود: «خشم خدا.» او پرسید: «چه چیز موجب دور ماندن از خشم خدا است؟» فرمود: «ترك خشم خود.» به گفته مولانا:
گفت عیسی را یكی هشیار سر چیست در هستی ز جمله صعب‎تر
گفتش ای جان! صعب تو خشم خدا كه از آن دوزخ همی لرزد چو ما
گفت از این خشم خدا چبود امان گفت: ترك خشم خویش اندرزمان
كظم غیظ است ای پسر خطّ امان خشم حق یاد آور و در كش عنان(5)

 

مائده آسمانی، یكی از معجزات عیسی ـ علیه السلام ـ

حواریون دوازده نفر از یاران مخصوص حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ بودند كه بعضی از آنها لغزش پیدا كردند. نامهایشان چنین بود: پطرس، اندریاس، یعقوب، یوحنّا، فیلوپس، برترلولما، توما، متّی، یعقوب بن حلفا، شمعون ملقّب به «غیور»، یهودا برادر یعقوب، و یهودای اسخریوطی كه به حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ خیانت كرد. آنها با این كه ایمان آورده بودند می‎خواستند با دیدن معجزه دیگری از عیسی ـ علیه السلام ـ كه آن هم مربوط به آسمان باشد قلبشان سرشار از یقین گردد، به عیسی ـ علیه السلام ـ عرض كردند: «آیا پروردگار تو می‎تواند مائده‎ای از آسمان (یعنی غذایی از آسمان) برای ما بفرستد؟»
این تقاضا كه بوی شك می‎داد، حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ را نگران كرد، به آنها هشدار داد و فرمود: «اگر ایمان آورده‎اید از خدا بترسید.»
حواریون گفتند: «ما می‎خواهیم از آن غذا بخوریم تا قلبمان سرشار از اطمینان و یقین گردد و به روشنی بدانیم كه آن چه به ما گفته‎ای راست است و بر آن گواهی دهیم.»
هنگامی كه عیسی ـ علیه السلام ـ از حسن نیت آنها آگاه شد، به خدا عرض كرد: «خدایا! مائده‎ای (سفره‎ای از غذا) از آسمان برای ما بفرست تا عیدی برای اوّل و آخر ما باشد، و نشانه‎ای از جانب تو محسوب شود، و به ما روزی ده كه تو بهترین روزی دهندگان هستی.»
خداوند به عیسی ـ علیه السلام ـ وحی كرد: «من چنین مائده‎ای را بر شما نازل می‎كنم، ولی باید متوجّه باشید كه مسؤولیت شما بعد از نزول این مائده، بسیار سنگینتر خواهد بود. اگر پس از مشاهده چنین معجزه آشكاری هر كس از شما به راه كفر رود، او را آن چنان عذاب كنم كه هیچ كس را آن گونه عذاب نكرده باشم.»(6)
مائده نازل شد، و در میان آن چند قرص نان و چند ماهی بود و چون مائده در روز یكشنبه نازل شد، مسیحیان آن روز را روز عید نامیدند، و در دعای حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ نیز آمده بود: «مائده موجب عید برای ما شود.» یعنی ما را به خویشتن و به وجدان و سرنوشت نخستینمان بازگرداند كه براساس توحید و ایمان است.
روایت شده: پس از چند بار نزول مائده، خداوند به عیسی ـ علیه السلام ـ وحی كرد: «مائده را برای تهیدستان قرار بده نه ثروتمندان.» عیسی ـ علیه السلام ـ چنین كرد، ثروتمندان به شك و تردید افتادند، و مردم را در مورد معجزه بودن مائده به شك انداختند. خداوند 333 نفر از مردان آنها را به صورت خوك،‌ مسخ نمود كه حركت می‎كردند و كثافات را می‎خورند. بستگان آنها گریه كردند و دست به دامن حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ شدند، ولی آنها بعد از سه روز به هلاكت رسیدند(7)

 

نمونه‎ای تواضع حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ

روزی عیسی ـ علیه السلام ـ به حواریون (اصحاب نزدیك و خاص) خود فرمود: من كاری با شما دارم، آن را انجام دهید.» (از آن جلوگیری نكنید.)
حواریون: كارت را انجام بده، ما آماده هستیم.
حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ برخاست و پاهای آنها را شست، آنها عرض كردند: «ای روح خدا! ما سزاوارتر به این كار هستیم.»
حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ فرمود: سزاوارترین انسان به تواضع و فروتنی، «عالِم» است، من این گونه به شما تواضع نمودم، تا بعد از من، شما نسبت به مردم، این گونه تواضع كنید.» آن گاه عیسی ـ علیه السلام ـ افزود:
«بِالتَّواضُعِ تَعْمُرُ الْحِكْمَهُ لا بِالتَّكَبُّرِ؛ وَ كَذلِكَ فِی السَّهْلِ ینْبُتُ الزَّرْعُ لا فِی الْجَبَلِ؛ بنای حكمت با تواضع ساخته می‎شود، نه با تكبر، و هم چنین زراعت در زمین نرم می‎روید، نه در زمین سخت.»(8)

 

مجازات همسفر عیسی، بر اثر خودبینی

یكی از مهم‎ترین كارهای حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ برای تبلیغ دین برنامه سیاحت و بیابانگردی بود. در یكی از این سیاحت‎ها، یكی از دوستانش كه قد كوتاه بود و همواره در كنار حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ دیده می‎شد، به همراه عیسی ـ علیه السلام ـ به راه افتاد، تا با هم به دریا رسیدند. عیسی با یقین خالص و راستین گفت: بسم الله، سپس بر روی آب حركت كرد، بی‎آنكه غرق شود.
آن شخص قد كوتاه هم وقتی كه عیسی ـ علیه السلام ـ را دید كه بر روی آب راه می‎رود، با یقین خالصانه گفت: بسم الله، و سپس بر روی آب به راه افتاد، بی‎آنكه غرق بشود، تا به عیسی ـ علیه السلام ـ رسید. ولی در همین حال، «خودبینی» او را گرفت و با خود گفت: «این عیسی روح الله است كه بر روی آب، گام بر می‎دارد، من نیز روی آب حركت می‎كنم، فَما فَضْلُهُ عَلَی؟ بنابراین، عیسی ـ علیه السلام ـ چه برتری بر من دارد؟» همان دم زیر پایش بی‎قرار شد و در آب فرو رفت و فریاد زد: «ای روح الله! دستم به دامنت، مرا بگیر و از غرق شدن نجات بده.»
عیسی ـ علیه السلام ـ دست او را گرفت و از آب بیرون كشید و به او فرمود: «ای كوتاه قد! مگر چه گفتی؟» (كه در آب فرو رفتی)
كوتاه قد: گفتم، این روح الله است كه بر روی آب می‎رود، من نیز بر روی آب می‎روم. (بنابراین چه فرقی بین ما هست)، خودبینی مرا فرا گرفت (و در نتیجه به مكافاتش رسیدم).
عیسی ـ علیه السلام ـ فرمود: «تو خود را (بر اثر خودبینی) در مقامی كه خدا آن را برای تو قرار نداده، نهادی. خداوند بر تو غضب كرد، اكنون از آن چه گفتی، توبه كن.»
او توبه كرد، آن گاه به مرتبه‎ای كه خدا برایش قرار داده بود، بازگشت.(9)

 

گفتگوی عیسی با مرده زنده شده در روستای بلا زده

روزی حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ و حواریون در سیر و سیاحت خود به روستایی رسیدند، دیدند اهل آن روستا و پرندگان و حیوانات آن، همه به طور عمومی مرده‎اند. عیسی ـ علیه السلام ـ به همراهان فرمود: «معلوم است كه اینها به عذاب عمومی الهی كشته شده‎اند. اگر آنها به تدریج مرده بودند، همدیگر را به خاك می‎سپردند.»
حواریون: ای روح خدا، از خداوند درخواست كن تا اینها را زنده كند تا علت عذابی را كه به سراغ آنها آمده، برای ما بیان كنند، تا ما از كرداری كه موجب عذاب الهی می‎شود، دوری كنیم.
حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ از درگاه خدا خواست تا آنها را زنده كند، از جانب آسمان به عیسی ـ علیه السلام ـ ندا شد كه: «آنان را صدا بزن.»
عیسی ـ علیه السلام ـ شبانه بالای تپّه‎ای از زمین رفت و فرمود: «ای مردم روستا!»
یك نفر از آنها زنده شد و گفت: «بلی، ای روح و كلمه خدا!»
عیسی: «وای به حال شما، كردار شما چه بوده؟» (كه این گونه شما را دستخوش بلای عمومی نموده است)
مرد زنده شده: چهار چیز ما را مشمول عذاب الهی كرد:
1. پرستش طاغوت
2. دلبستگی به دنیا با ترس اندك از خدا
3. آرزوی دور و دراز
4. غفلت و سرگرمی به بازیهای دنیا
عیسی: دلبستگی شما به دنیا چه اندازه بود؟
مرد زنده شده: همانند علاقه كودك به مادرش. هنگامی كه دنیا به ما رو می‎آورد شاد و خوشحال می‎شدیم، و هنگامی كه دنیا به ما پشت می‎كرد، گریه می‎كردیم و محزون می‎شدیم.
عیسی: طاغوت را چگونه می‎پرستیدید؟
مرد زنده شده: ما از گنهكاران پیروی می‎كردیم.
عیسی: عاقبت كارتان چگونه پایان یافت؟
مرد زنده شده: شبی با خوشی به سر بردیم، صبح آن در «هاوِیه» افتادیم.
عیسی: هاویه چیست؟
مرد زنده شده: هاویه، سجّین است.

  • (1). آل عمران، 48.
  • (2). با توجه به این كه در عصر عیسی ـ علیه السلام ـ علوم طب و درمان پیشرفت فوق العاده كرده بود، معجزات عیسی ـ علیه السلام ـ در این راستا بود كه بر درمان همه اطبّا، برتری داشت.
  • (3). آل عمران، آیه 48 و 51.
  • (4). تاریخ انبیاء، ص 731.
  • (5). دیوان مثنوی به خط میرخانی، ص 327.
  • (6). مضمون آیات 112 تا 115، سوره مائده.
  • (7). بحار، ج 14، ص 292 و صفحه 260 تا 265.
  • (8). اصول كافی، ج 1، ص37.
  • (9). اصول كافی، ج 2، ص 306.