تفسیر عیاشی و مؤلف آن

نام و کنیه او ابو نضر محمد بن مسعود بن‏ محمد بن عیاش، معروف به عیاشی است. ابن ندیم و شیخ طوسی او را از بنی تمیم، و نجاشی وی را سلمی، و هر سه او را سمرقندی یا اهل سمرقند معرفی  کرده اند.(1)

صاحب قاموس الرجال گفته:سمرقندی  بودن با عرب تمیمی و سلمی بودن سازگار نیست(2)ولی به نظر می رسد که مقصود ابن ندیم و شیخ طوسی و نجاشی این باشد که  او اصلا عرب،اما موطن یا زادگاهش‏ سمرقند بوده است.

علامه طهرانی و سید حسین صدر او را از طبقه ثقة الاسلام کلینی متوفای 328 دانسته اند(3) و گواه این مطلب این است که  کشّی که در نیمه دوم سده چهارم می زیسته  در کتاب معرفة الناقلین خویش از عیاشی  فراوان روایت کرده است(4)و نیز در رجال‏ کشّی آمده:«عیاشی گوید: به فضل بن‏ شاذان نوشتم...» و ما می دانیم که فضل در سال 260 وفات یافته است.بنابراین‏ می توان حدس رد که تولد عیاشی حدود سال 240 بوده باشد.
درباره او گفته اند:
ابن ندیم:او از فقیهان شیعه امامیه،و در دانش،وحید دهر و زمان خود بوده،و تألیفاتش در نواحی خراسان بسیار مهم و ارزنده تلقی می شده است.(5)
نجاشی: او ثقه، صدوق و از بزرگان شیعه  است...در آغاز سنی بوده و در همان زمان‏ روایات فراوانی از آنان شنیده، سپس در حالی که هنوز جوان بوده شیعه شده  است...مشایخ ما گفته اند:عیاشی ارث‏ پدری خود را که سیصد هزار مثقال طلا بود همه را در راه علم و حدیث خرج کرد.خانه اش‏ همیشه مانند مسجد پر از افرادی بود که به  نوشتن،یا به مقابله یا قرائت و تعلیق اشتغال داشتند.(6)
و نیز نجاشی در جای دیگر گفته است: خانه اش محل رفت‏وآمد و استفاده شیعه و اهل علم و دانش بوده است.(7)
شیخ طوسی: او جلیل القدر،دارای  اطلاعات گسترده و در فن حدیث خبیر و بصیر،در دانش،فضل،ادب و فهم سر آمد اهل عصر خود در نواحی خراسان بوده  است.بیش از دویست کتاب و رساله تألیف‏ کرده،که نام آنها در فهرست ابن ندیم یاد شده است.او در خانه اش مجلسی برای  عموم،و نیز مجلسی برای خواص داشته  است.(8)
ابن شهر آشوب:او سر آمد دانشمندان‏ اهل مشرق(خراسان)بوده،و تألیفاتش‏ بیش از دویست کتاب است.(9)
علامه حلی: او جلیل القدر،دارای  اطلاعات گسترده و در فن حدیث بصیر و آگاه بوده،تألیفات فراوانی دارد که از دویست بیشتر است.(10)
ابن داود:او ثقه و صدوق است ولی از افراد غیر ثقه هم روایت می کرده است.در آغاز سنی بود و سپس به راه حق و تشیع‏ هدایت یافت.گفته شده که سیصد هزار مثقال طلا که ارث پدری اش بود در راه علم‏ و دانش خرج کرد.خانه اش مانند مدرسه ای بود برای اهل دانش و دانشجویان.بیش از دویست کتاب تألیف‏ کرد.(11)
علم الهدی،فرزند فیض کاشانی نیز در نضد الایضاح،با عباراتی شبیه برخی عبارات‏ گذشته از او تمجید نموده،می افزاید: عیاشی با شین نقطه دار و ابو النضر با ضاد نقطه دار است.(12)
حاجی نوری:او جلیل القدر، عظیم الشأن،بزرگ و رئیس شیعه،و در حدیث و رجال حدیث اهل نظر و نقاد بوده  است.(13)
محدث قمی: مشایخ علم رجال گفته اند: او ثقه، صدوق،از بزرگان شیعه و خبره فن‏ حدیث بوده.بیش از دویست تألیف دارد که  یکی از آنها تفسیر معروف به تفسیر عیاشی  است.از شاگردان و غلامان-به اصطلاح‏ اهل رجال-او شیخ کشّی،صاحب رجال‏ کشی،مشهور است.(14)
حاج آقا بزرگ طهرانی:عیاشی بیش از دویست کتاب در فنون گوناگون مانند: حدیث،رجال،تفسیر،نجوم و غیره دارد وی از مشایخ شیخ کشی و در طبقه شیخ‏ کلینی بوده است.(15)

 

اساتید و مشایخ عیاشی

از سندهای روایاتی که از عیاشی در داست است بر می آید که او استادها و مشایخ‏ بسیار زیادی داشته است.ما با بررسی  روایات عیاشی در کتابهای رجال کشی، شواهد التنزیل حسکانی،رجال نجاشی و غیره به نام بیش از چهل نفر از آنان دست‏ یافتیم ولی در اینجا فقط از آن عده از مشایخ و اساتید او یاد می کنیم که شرح‏ حالشان گرچه مختصر در کتب رجال ذکر شده باشد.
1-ابراهیم بن محمد بن فارس.او از اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام است‏ و در رجال شیخ و رجال کشی یاد شده  است.(16)
2-ابو العباس احمد بن عبد الله بن سهل‏ بغدادی واضحی.او صاحب کتاب«ایمان ابی طالب»است و در رجال کشی و نجاشی  یاد شده است.نجاشی گوید وی تا اواخر عمر تقیه می کرد و تشیع خود را اظهار نمی نمود ولی در آخر عمر عقیده خود را ظاهر ساخت.(17)
3-ابو عبد الله محمد بن احمد بن نعیم‏ الشاذانی النیسابوری.او از اصحاب امام‏ عسکری علیه السلام،و از کسانی است که  امام زمان علیه السلام را زیارت کرده،و از وکیلان آن حضرت بوده است.(18)
4-ابو علی المحمودی محمد بن احمد بن‏ حماد مروزی.از اصحاب امام هادی  علیه السلام بوده است.(19)
5-احمد بن منصور خزاعی.روایات‏ عیاشی از او در رجال کشی یاد شده است. و شیخ طوسی او را از اصحاب امام رضا علیه السلام دانسته که صحت این کلام بعید به نظر می رسد.(20).
6-ابو یعقوب اسحق بن محمد البصری. او از اصحاب امام هادی علیه السلام و امام‏ عسگری علیه السلام بوده،و عیاشی  درباره اش گفته،از تمامی مشایخی که در بغداد دیدم بیشتر حدیث حفظ داشت.(21)
7-ابو محمد جبریل بن احمد فارابی. شیخ طوسی می گوید:او مقیم«کش»(یکی از شهرهای نزدیک سمرقند)بود و از دانشمندان عراق،قم و خراسان بسیار روایت‏ کرده است.قهپایی در مجمع الرجال گوید: او ضابط و کاتب احادیث بوده.و وحید بهبهانی گوید:مورد اعتماد شیخ کشی  بوده به حدی که هر چه به خط وی می یافته  بر آن اعتماد می نموده است...(22)
8-ابو سعید جعفر بن احمد بن ایوب‏ سمرقندی،معروف به ابن تاجر.شیخ‏ طوسی گوید:او متکلم بوده و کتابهایی  داشته است.نجاشی از احمد بن حسین نقل‏ می کند که او کتابی در رد قول کسانی که  می گویند رسول خدا پیش از نبوت به دین‏ قوم خود بوده است داشته و برخی روایات‏ عیاشی از او در تهذیب و استبصار نقل شده  است.(23)
9-ابو عبد الله حسین بن اشکیب.از متکلمین شیعه و از اصحاب امام عسگری  علیه السلام بوده و تألیفاتی داشته که یکی از آنها در رد زیدیه بوده است.(24)
10-ابو جعفر محمد بن احمد بن خاقان‏ معروف به حمدان،چند کتاب او،از جمله  کتاب«فضل الکوفه»در فهرست نجاشی یاد شده است.(25)
11-ابو الحسن حمدویه بن نصیر بن‏ شاهی.شیخ طوسی فرماید:او در زمان‏ خود بی نظیر بوده است.برخی از روایات‏ عیاشی از او در تهذیب طوسی آمده  است.(26)
12-محمد بن نصیر بن شاهی.شیخ‏ طوسی گوید:وی اهل کش،ثقه جلیل القدر و کثیر العلم بوده است.برخی از روایات‏ عیاشی از او در تهذیب.شیخ طوسی نقل‏ شده است.(27)
13-عبد الله بن حمدویه بیهقی.از اصحاب امام عسکری علیه السلام است و نامه ای از آن حضرت به وی در رجال کشی  یاد شده است.(28)
14-علی بن عبد الله بن مروان بغدادی. از اصحاب امام عسکری علیه السلام است و گویا برخی او را از غالیان دانسته اند که  عیاشی فرموده:غالیان در اوقات نمازها امتحان می شوند و من هیچگاه در وقت نمازها با علی بن عبد الله نبوده ام،و درباره  او جز خیر چیزی نشنیده ام.(29)
15-علی بن حسن بن فضال کوفی.از اصحاب امام هادی و امام عسکری علیهما السلام بوده و تألیفات فراوانی داشته که  برخی گفته اند سی کتاب بوده است. عیاشی علم و فضل او را ستوده و گفته در عراق و خراسان افضل و افقه از او ندیده ام‏ وی را فطحی مذهب ولی در عین حال ثقه و مورد اعتماد دانسته اند.(30)
16-ابو العباس یا ابو محمد عبد الله بن‏ ابی عبد الله محمد بن خالد بن عمر طیالسی  التمیمی.عیاشی در باره او گفته:ما علمته  الاثقة خیرا.(31)
17-ابو الحسن علی بن محمد بن‏ فیروزان قمی.بیش از پنجاه مورد روایت‏ عیاشی از او در رجال کشی دیده  می شود.(32)
18-علی بن جعفر بن عباس خزاعی  مروزی.او از واقفیه بوده و از امام عسگری  علیه السلام روایت دارد.و روایت عیاشی از او در شواهد التنزیل آمده است.(33)
19-فضل بن شاذان نیشابوری در گذشته سال 260.او از فقهاء و متکلمین‏ شیعه و صد و هشتاد کتاب و تألیف داشته  است.و از غیر از فضل بن شاذان رازی است‏ که از اهل تسنن است.شیخ طوسی وی را از اصحاب امام هادی علیه السلام و امام‏ عسگری علیه السلام شمرده است.(34)
20-محمد بن احمد بن ابی عوف بخاری. روایت عیاشی از او در رجال کشی دیده  می شود.(35)
21-ابو الحسن محمد بن سعید بن یزید الکشی.شیخ طوسی او را به صلاح‏ و استقامت مذهب ستوده،و روایت عیاشی از او در رجال کشی آمده است.(36)
22-قاسم بن هشام لؤلؤی.از اصحاب‏ امام عسکری علیه السلام بوده و در فهرست‏ طوسی«کتاب النهی»و در فهرست نجاشی  «کتاب النوادر»او یاد شده است.(37)
23-محمد بن یزداد رازی.از اصحاب‏ امام عسکری دانسته شده،و روایت عیاشی  از او در شواهد التنزیل و رجال کشی دیده  می شود.(38)
24-ابو یعقوب یوسف بن سخت بصری. او از اصحاب امام عسکری علیه السلام بوده، و علامه حلی او را از ضعفا شمرده است،ولی  مرحوم ممقانی و مرحوم وحید بهبهانی  تضعیف علامه حلی را فرع تضعیف ابن‏ غضائری دانسته،و گفته اند تضعیف‏های ابن‏ غضائری مورد اعتماد و وثوق نیست به ویژه  مواردی که او کسی را به خاطر نسبت دادن‏ به غلو تضعیف کرده باشد.(39)
البته حدود بیست نفر دیگر از مشایخ‏ عیاشی در اسناد شواهد التنزیل و رجال‏ کشی و غیره دیده می شود که چون نام آنان‏ را در کتب رجال و تراجم نیافتیم از ذکر آنها خودداری شد،زیرا احتمال می رفت که با اعتماد فقط به سندها احیانا اشتباهی رخ‏ دهد.

 

شاگردان و راویان عیاشی

گفتیم که خانه عیاشی،مانند مدرسه ای  بود که همواره گروهی در آن جمع و به  نوشتن و مقابله کردن مطالب و غیره مشغول‏ بودند.با توجه به این مطلب طبیعی است که  صاحب چنین خانه ای شاگردان فراوانی  داشته باشد.در این بخش چهل نفر از آنان را که همگی از اهل فضل و رجالی جلیل‏ القدر بوده اند،نام می بریم:
1-ابو محمد حیدر بن محمد بن نعیم‏ سمرقندی.او تمام کتابهای عیاشی را نزد وی خوانده و از او روایت کرده است.و درباره اش گفته اند،هزار کتاب از کتب شیعه  را به قرائت و اجازه روایت نموده،و از تألیفات خود او کتابی است به نام«تنبیه  عالم قتله علمه الذی معه»و نجاشی از او روایت می کند.(40)و در برخی کتابها کنیه او «ابو احمد»یاد شده است.
2-جعفر بن محمد بن مسعود عیاشی.او فرزند عیاشی و از مشایخ شیخ صدوق است‏ شیخ طوسی فرماید:او تمام تألیفات پدرش‏ را برای عده ای از جمله ابی المفضل شیبانی  روایت کرده است.(41)
3-ابو عمر و محمد بن عمر بن عبد العزیز کشی.او صاحب کتاب«معرفة الناقلین» است که تلخیص و مهذب آن به نام رجال‏ کشی معروف است.شیخ طوسی و نجاشی او را از شاگردان عیاشی معرفی کرده اند.و در رجال کشی روایات او،از عیاشی فراوان‏ است.(42)
4-ابو القاسم هاشمی.از مشایخ حاکم‏ حسکانی بوده،ممکن است همان باشد که  خطیب در تاریخ بغداد بعنوان ابو القاسم‏ الهاشمی یاد کرده و گفته است:او عالم به  فقه و علوم قرآن و نحو و شعر و وقایع ایام و تواریخ اصحاب حدیث بوده و در بیشتر این‏ دانشها تألیف داشته است و تاریخ وفات او را سال 350 دانسته است.(43)
5-ابو جعفر احمد بن عیسی بن‏ جعفر علوی عمری.او از اولاد عمر بن علی  بن ابی طالب است.و اولین کسی که برخی  از کتابهای عیاشی را به بغداد آورده از همین احمد بن عیسی علوی روایت کرده  است.(44)
6-علی بن اسماعیل دهقان.
7-ابو القاسم عبد الله بن طاهر نقار.
8-ابو نصر احمد بن یحیی.وی آنطور به  فقه مسلط بود که برای عامه طبق فقه عامه  و برای شیعه طبق فقه شیعه و برای حشویه  طبق نظر آنان فتوا می داده است.
9-محمد بن یوسف بن یعقوب جعفری.
10-ابو جعفر محمد بن احمد بن ابی  عوف بخاری.که از مشایخ کشی صاحب‏ رجال معروف است.(45)
11-ابو بکر قنانی.
12-ابو الحسن یا ابو الحسین بن ابی  طاهر طبری سمرقندی.کتابی به نام‏ «مداواة الجسد لحیاة الا بد»داشته است.(46)
13-محمد بن نعیم سمرقندی حناط یا خیاط.پدر حیدر بن محمد بن نعیم است که  پیشتر یاد شد.
14-لیث بن نصر.ممکن است همان‏ باشد که خطیب در تاریخ بغداد یاد کرده،و گفته است:در سال 341 به بغداد آمد.(47)
15-علی بن حسنویه کرمانی.
16-ابو نصر احمد بن یعقوب سنائی.وی  تألیفاتی داشته است.
از شماره شش تا شانزده در رجال طوسی  یاد شده اند و بیشتر آنان را شیخ طوسی  ستوده است.(48)
و نیز شیخ طوسی افراد زیر را در رجالش‏ از راواین عیاشی شمرده است.
17-حسین بن نعیم.
18-حسن کرامانی.
19-محمد بن یوسف کرمانی.
20-حسین غزالی کنتجی.
و همچنین افراد زیر را از غلامان عیاشی  شمرده است:
21-ابراهیم حبوبی.
22-احمد بن صفار.
23-احمد بن محمد بن حسین ازدی.
24-ابو القاسم جعفر بن محمد شاشی.
25-محمد بن طاهر بن جمهور.
26-محمد بن یحیی مؤدب(نابینا بوده  است).(49)
و همچنین شیخ طوسی در رجالش افراد زیرا را از اصحاب عیاشی بشمار آورده است:
27-جعفر بن ابی جعفر سمرقندی.
28-بکر کرمانی.
29-محمد بن فتح معلم.
30-محمد بن شعیب بوجاکنی.
31-محمد بن بلال معلم.
32-قاسم بن محمد آزادی.
33-عمرو حنّاط یا خیاط.
34-ابو عمر حنّاط یا خیاط(ممکن است‏ با قبلی یکی باشند)
35-عبد اللّه صیدلانی
36-سعد صفار
37-ابو علی وارثی
38-ابو عبد اللّه بقال یا قفال
39-ابو نصر خلقانی(50)
40-زید بن محمد حلقی یزدکی،گفته  شده:شاید یزدکی تصحیف شده یزدی  باشد.و نیز گفته شده:یزدکی در نسبت به  یزد که از شهرهای معروف ایران می باشد شنیده شده است.(51)

 

تألیفات عیاشی

ابن ندیم گوید:یکی از شاگردان عیاشی  فهرست تألیفات استادش را برای یکی از دانشمندان معاصر خود نوشته و عدد این‏ تألیفات را دویست و هشت کتاب دانسته  است،ولی گفته:بیست و هفت عدد از این‏ تألیفات را پیدا نکرده و یا گم کرده است و نام بقیه را که 181 کتاب است یاد نموده  که در فهرست ابن ندیم نیز یاد شده  است.(52)
شیخ طوسی در فهرست گوید:تألیفات‏ عیاشی بیش از دویست کتاب است،و سپس‏ نام کتابها را همانطور که در فهرست‏ ابن ندیم ذکر شده آورده و همان عبارت‏ ابن ندیم را نیز نقل نموده است.(53)
و نیز او در رجالش گوید:عیاشی بیش از دویست کتاب تصنیف کرده که در کتاب‏ فهرست یاد کرده ایم.(54)
شیخ نجاشی در فهرست خود حدود صد و شصت کتاب از کتابهای عیاشی را یاد کرده،که برخی از آنها در فهرست ابن ندیم‏ و فهرست طوسی نیامده است.(55)
مجموع کتابهایی که در این سه فهرست‏ از عیاشی نام برده شده 192 کتاب‏ می باشد که بیشتر آنها در فقه و تعدادی هم‏ در این موضوعات است: تفسیر، علوم قرآن، معارف، امامت، رجال، احتجاج، اخلاق، تاریخ و سیره، نجوم و طب.
البته به نظر می رسد که همه یا اکثر این‏ تألیفات،حدیث باشد، در اینجا نام کتابهای غیر فقهی او را یاد می کنیم:
الاجوبة المسکتة، شاید کلام باشد.
احتجاج المعجزة.
امامة علی بن الحسین علیهما السلام(شاید رد کیسانیه باشد).
الانبیاء و الائمة.
الاوصیاء.
البداء یا ابدء.
تفسیر قرآن، همان کتابی که مورد بحث‏ این مقاله است.
التنزیل
جوابات مسائل وردت علیه من عدة بلدان. (از این قبیل کتابها معلوم می شود که او مرجع حل مشکلات دینی مردم بوده است).
دلائل الائمة.
الرؤیا.
سیرة ابی بکر.
سیرة عثمان
سیرة عمر.
سیرة معاویه(این چهار کتاب از روایات اهل‏ تسنن تألیف شده است).
الصفة و التوحید
الصلاة علی الائمة علیهم السلام.
صنائع المعروف.
فضائل القرآن.
القرعة.
القول بین القولین، شاید در جبر و تفویض‏ باشد.
الکعبه.
المتعة.
محاسن الاخلاق.
یوم و لیلة.
و صد و چهل و هفت کتاب فقهی که به خاطر رعایت اختصار از یاد آنها خودداری  کردیم(56)و متأسفانه از این تألیفات جز نیمه اول از کتاب تفسیر او به دست ما نرسیده است.

 

تفسیر عیاشی

این تفسیر گرانقدر نزد حافظ کبیر عبید الله بن عبد الله بن احمد معروف به حاکم‏ حسکانی نیشابوری که تا سال 470 زنده  بودن او مسلم است بوده،و در کتاب شواهد التنزیل خود حدود سی روایت از آن نقل‏ کرده است(57)

و همچنین امین الاسلام طبرسی(متوفای  548)این تفسیر را داشته و از مصادر مجمع البیان خود قرار داده و حدود هفتاد حدیث از آن در مجمع البیان نقل کرده  است(58)و نیز ابن شهر آشوب مازندرانی  (متوفای 588)از این تفسیر در کتاب مناقب‏ آل ابی طالب چند روایت نقل کرده  است.(59)
و مرحوم شیخ تقی الدین کفعمی نیز این‏ تفسیر را از مصادر کتاب خود:«جنة الامان» معروف به مصباح کفعمی قرار داده است(60) تاریخ تألیف مصباح سال 895 می باشد.
علامه مجلسی(متوفی 1111) می فرماید: دو نسخه قدیمی از این تفسیر دیده ایم.(61)
و از عصر علامه مجلسی تا امروز،تفسیر عیاشی از مصادر کتب حدیث و تفسیر ما، مانند صافی،فیض،و تفسیر برهان‏ و غایة المرام هر دو از سید هاشم بحرانی  و بحار الانوار مجلسی و عوالم شیخ عبد الله  بحرانی و وسائل الشیعة و اثبات الهداة هر دو از شیخ حر عاملی و تفسیر کنز الدقائق‏ مشهدی و غیره بوده است.
دوره کامل این تفسیر نزد حاکم‏ حسکانی و امین الاسلام طبرسی،بوده و آنها حدیث‏هایی از نیمه اول و نیمه دوم آن نقل‏ کرده اند*ولی از زمان علامه مجلسی تا امروز فقط نیمه اول آن در اختیار بوده و از نیمه دوم آن اثری نیست و هفت نسخه از نسخه های خطی نیمه اول در ذریعه  و فهرست نسخه های خطی کتابخانه مرکزی  دانشگاه تهران و آغاز نسخه چاپ شده  تفسیر عیاشی یاد و یا معرفی شده است.(62)

 

حذف سند روایات تفسیر عیاشی

متأسفانه آن مقدار از تفسیر عیاشی که  در دست است(نیمه اول)سندهای آن‏ توسط یکی از دانشمندان که این تفسیر را استنساخ می کرده حذف شده،و در نسخه های موجود،همه روایات آن مرسله  است.
البته به نظر نویسنده باید از این ناسخ‏ قدردانی شود،زیرا اگر استنساخ او نبود ما از فیض این تفسیر برای همیشه محروم‏ می ماندیم و طبق توضیحی که خود او در آغاز نسخه داده،این حذف به خاطر شدت‏ احتیاط او بوده* نه اینکه از روی  سهل ا‏نگاری باشد،بنابراین هیچگونه اشکال‏ و گله ای نسبت به او روا نیست.
یادآوری نکته ای در اینجا مناسب است و آن اینکه: ما نباید زمانهای پیش را با زمان‏ خود مقایسه کرده و در مورد آن زمان‏ها مانند زمان خودمان قضاوت کنیم،در زمان‏ ما نیاز به سند احادیث بسیار محسوس‏ است،اما در آن زمانها کسانی که کتابهایی  مانند نهج البلاغه و تحف العقول و احتجاج و تلخیص امالی مفید،و امالی صدوق*را بدون سند تألیف و یا به عنوان تلخیص، سندهای آن را حذف کرده اند،به هیچ‏ وجه  به ذهنشان نمی آمده که در آینده سایر نسخه ها و کتابها از بین می رود و محققان و عالمان به سندهای روایاتی که در کتابهای  آنان نقل شده نیاز خواهند داشت تا به آنها انتقاد کنیم چرا سندها را حذف کرده اند.و یا مانند برخی از علما بگوییم آنان‏ جنایت کرده،و به معارف اسلام لطمه  زده اند.*

 

یک اشکال و پاسخ آن

برخی از دانشمندان گفته اند و یا ممکن‏ است بگویند:چون عیاشی در آغاز عمر شیعه نبوده،نمی دانیم این حدیثها و جرح و تعدیل‏های او که نسبت به رجال حدیث، نوشته و گفته پس از مستبصر شدن اوست و یا قبل از هدایت گفته و یا نوشته بوده است.از اینرو نمی توان به احادیث و همچنین‏ قضاوتهای رجالی او اعتماد کرد.(63)
پاسخ:می توان به یقین ادعا کرد که  کتابها و روایات و قضاوتهای رجالی او همه  مربوط به بعد از استبصار اوست،زیرا:
اولا:احادیث عامه و خاصه بگونه ای  نیست که با یکدیگر اشتباه شوند،و یکی از راههای تمیز،خود سندها می باشد.(64)
ثانیا:او در دوران جوانی مستبصر شده و حدود پنجاه سال پس از آن تاریخ زنده
ثالثا:در کتب رجالی هنگام ذکر فهرست‏ تألیفات او در مورد شش کتاب وی تصریح‏ شده که اینها از روایات عامه است(66)این‏ بوده،و کسی که پس از مستبصر شدن خود این مقدار عمر کند اگر قبلا کتابهایی نوشته  که شامل مطالبی از غیر شیعه باشد حتما یادآوری می نماید.(65) تصریح دلیل آن است که بقیه این‏ خصوصیت را نداشته اند.
در مورد نظریه های رجالی او نیز اگر از کتابها نقل شده باشد که پاسخش داده شد، و اگر منظور نظریه هایی باشد که شفاهی  بوده،پاسخ این است که این نظریه ها از کشی از او نقل شده،و روشن است که کشی  پس از استبصار او این مطالب را از او نقل‏ کرده است.
آری در رجال نجاشی آمده:«عیاشی  از مشایخی که ثقه نبوده اند فراوان رعایت‏ می کرده است»،این مطلب باعث می شود که  روایات تفسیر او مورد اطمینان نباشد،زیرا احتمال اینکه در سلسله سندهای حذف‏ شده،افراد ضعیف باشند قوی است و این‏ مطلب موجب سلب اطمینان می گردد.و نیز این عبارت نجاشی سبب می شود تا در مورد هر کدام از مشایخ عیاشی که در کتب رجال‏ توثیق نشده اند بگوییم به احتمال قوی  ضعیف و غیر موثق هستند.
اما آنچه باعث آسودگی خاطر است اینکه  متن بخشی از روایات تفسیر عیاشی به  قدری از احکام و اتقان برخوردار است که  می توان گفت این متن‏ها ما را از سند بی  نیاز می کند،مانند آنچه در مورد نهج البلاغه  و صحیفه سجادیه و غیره گفته شده است.
و برخی از اساتید فرموده اند:برای محقق‏ متتبع روشن است که بخشی از روایات این‏ تفسیر در کتب اربعه شیعه نیز با سند نقل‏ شده و این خود از مؤیدات اعتبار این تفسیر است.و همین استاد گفته است:گاهی  در مقایسه بین آنچه در کتب اربعه و این‏ تفسیر نقل شده،می بینیم متن نقل شده  در این تفسیر،از احکام و اتقان بیشتری  برخوردار است،با آنکه به یقین هر دو روایت‏ در اصل متحد بوده است.
برای ارزیابی کلام مذکور می توان به  روایاتی که در وسائل از این تفسیر و کتب‏ اربعه نقل شده و معلوم است که یک روایت‏ بوده مراجعه کرد.
و بد نیست همین جا اشاره شود که تفسیر عیاشی در میان تفاسیر روایی ما مانند تفسیر فرات کوفی،و تفسیر منسوب به امام‏ عسکری علیه السلام و تفسیر ابن ماهیار و حتی تفسیر علی بن ابراهیم قمی،از حیث‏ اتقان و احکام ممتاز است،اما در عین حال‏ احیانا روایاتی که نمی تواند جز با توجیه  و تأویل قابل قبول باشد در آن دیده می شود.

 

آخرین سخن

نیمه موجود تفسیر عیاشی با تحقیق‏ و تصحیح محقق عالیقدر حضرت‏ حجة الاسلام و المسلمین حاج سید هاشم‏ رسولی محلاتی در دو جلد در قم چاپ شده  و سپس از روی آن افست گردیده است. در آغاز این چاپ،مرحوم حضرت علامه  طباطبائی،مؤلف تفسیر گرانقدر المیزان، تقریظی مرقوم داشته اند که گویای عظمت‏ و اعتبار آن است.اکنون به چند جمله از آن‏ اشاره می کنیم:
بهترین تفسیر روایی که برای ما به یادگار مانده است تفسیر عیاشی است.این تفسیر از روزگار تألیف تاکنون همواره از طرف‏ مفسران تلقی به قبول شده،بدون اینکه  درباره آن قدح و اعتراضی وارد ساخته  باشند.
آنگاه علامه فرموده اند:نیمه دوم این‏ تفسیر مفقود شده ولی گفته می شود در برخی از کتابخانه های جنوب ایران‏ موجود است،و این گفتار هنوز برای  ما روشن شده،و به آن نسخه راه نیافته ایم*از خدای عز و جل می خواهیم که ما را به  دسترسی به آن نسخه موفق دارد تا نسخه  کامل آن چاپ شود.انه سمیع الدعاء قریب‏ مجیب.

 

نویسنده: رضا استادی

______________________________

پی نوشت:

(1)-فهرست ابن ندیم،ص 345،فهرست طوسی، ط نجف ص 163،فهرست نجاشی،ط قم‏ ص 350.
(2)-قاموس الرجال،ط اول ج 8،ص 377.
(3)-اعلام الشیعه،علامه طهرانی،قرن چهارم، ص 305،الذریعه،علامه طهرانی ج 4،ص 295، تأسیس الشیعه،سید حسن صدر،ص 332.
(4)-رک:رجال کشی،ط مشهد ص 4،5،7،10 و...
(5)-فهرست ابن ندیم،ص 245.
(6)-رجال نجاشی،ص 350.
(7)-رجال نجاشی،ص 372.
(8)-فهرست طوسی،ص 163،رجال طوسی، ص 497.
(9)-معالم العلماء،مازندرانی ط نجف ص 99.
(10)-خلاصة الاقوال،علامه حلی،ط نجف ص 145.
(11)-رجال ابن داود،ط تهران ص 335.
(12)-نضد الایضاح،علم الهدی کاشانی،ط مشهد ضمیمه فهرست شیخ طوسی،ص 317.
(13)-مستدرک الوسائل،حاجی نوری،ط 3 جلدی  ج 3،ص 665.
(14)-الکنی و الالقاب،محدث قمی،ط نجف ج 2، ص 456.
(15)-الذریعه،ج 4،ص 295.
(16)-رجال شیخ،ص 410،رجال کشی،ص 530. تنقیح المقال،ممقانی،ج 1،ص 23 و قاموس‏ الرجال،تستری،ط اول،ص 196.
(17)-رجال کشی،ص 590،رجال نجاشی،ص‏ 186،مجمع الرجال قهپائی،ط 7 جلدی ج 1، ص 121 و نیز پاورقی همین صفحه.
(18)-رجال طوسی،ص 436،مجمع الرجال،ج 7، ص 191-192.
(19)-رک:فهرست رجال کشی،ص 270 و رجال‏ شیخ،ص 424.
(20)-فهرست رجال کشی،ص 40،رجال طوسی،ص‏ 391.
(21)-رجال کشی،ص 45،شواهد التنزیل،حسکانی، ط بیروت،رجال طوسی،ص 428 و 411 و رجال کشی،ص 531.
(22)-فهرست رجال کشی،ص 270،رجال طوسی، ص 458،تنقیح المقال،ج 1،ص 207، مجمع الرجال،تعلیقه منهج المقال،ص 80.
(23)-رجال نجاشی،ص 121(در این کتاب به جای  ابن تاجر«ابن عاجز»آمده)،رجال طوسی،ص‏ 458،معجم رجال الحدیث،آیة الله خوئی،ج 7، ص 251 و 260.
(24)-فهرست رجال کشی،ص 271،رجال نجاشی، ص 44،رجال طوسی،ص 413،429،462، تنقیح المقال،ج 1،ص 320.
(25)-رجال کشی،ص 67،232،530 شواهد التنزیل،ج 1،ص 149،فهرست رجال کشی،ص‏ 103،رجال نجاشی،ص 341،قاموس الرجال: ج 8،ص 20 و ج 3،ص 412.
(26)-رجال کشی،ص 403،شواهد التنزیل،ص‏ 104،144،مجمع الرجال،ج 2،ص 233 رجال‏ طوسی،ص 463،معجم رجال الحدیث،ج 17، ص 251 و 260.
(27)-فهرست رجال کشی،ص 272 و 277،رجال‏ طوسی،ص 497،شواهد التنزیل،ج 1،ص‏ 138،203 و ج 2،ص 331،معجم رجال‏ الحدیث،ج 17،ص 251 و 260.
(28)-رجال طوسی،ص 432،رجال کشی،ص‏ 509،تنقیح المقال،ج 1،ص 179.
(29)-رجال طوسی،ص 433،رجال کشی،ص 530 (گویا امتحان غالیان به وقت نماز مغرب بوده زیرا آنها خواندن نماز مغرب را از مغرب شرعی تأخیر می انداخته اند).
(30)-فهرست طوسی،ص 118،رجال نجاشی،ص‏ 257،رجال کشی،ص 530،رجال طوسی،ص‏ 419 و 433 و اعلام الشیعه،قرن چهارم،ص‏ 306.
(31)-قاموس الرجال،ج 6،ص 125،رجال نجاشی، ص 219 و 350،رجال کشی،ص 530.
(32)-فهرست رجال کشی،ص 196-199،رجال‏ طوسی،ص 487.
(33)-شواهد التنزیل،ج 1،ص 432،رجال طوسی، ص 434،رجال کشی،ص 616.
(34)-رجال نجاشی،ص 306،فهرست طوسی،ص‏ 150،فهرست رجال کشی،ص 217-219، رجال طوسی،ص 420 و 434 قاموس الرجال، ج 7،ص 330.
(35)-رجال کشی،ص 247،رجال طوسی،ص‏ 497،قاموس الرجال:ج 8،ص 13.
(36)-رجال کشی،ص 274،رجال طوسی،ص‏ 497،قاموس الرجال،ج 8،ص 186.
(37)-رجال طوسی،ص 434،فهرست طوسی،ص‏ 154،رجال نجاشی،ص 316،رجال کشی،ص‏ 530.
(38)-شواهد التنزیل،ج 1،ص 272،رجال کشی ص‏ 17 و 72 و 530 و رجال طوسی ص 436 و 509.
(39)-رجال کشی،ص 316 رجال طوسی،ص 517 و 437،مجمع الرجال ج 6،ص 279، خلاصة الاقوال،ص 265،تنقیح المقال،ج 3،ص‏ 335.
(40)-رجال طوسی،ص 463،فهرست طوسی،ص‏ 90،رجال نجاشی،ص 353.
(41)-فهرست طوسی،ص 165،رجال طوسی،ص‏ 459.
(42)-رجال نجاشی،ص 372،فهرست رجال کشی، ص 272،رجال طوسی،ص 497.
(43)-شواهد التنزیل،ج 2،ص 327،تاریخ بغداد ج 14،ص 399 و ج 4،ص 357.
(44)-تاریخ بغداد،ج 4،ص 85،رجال نجاشی،ص‏ 267،رجال طوسی،ص 439.
(45)-قاموس الرجال،ج 8،ص 13.
(46)-فهرست طوسی،ص 215.
(47)-تاریخ بغداد،خطیب بغدادی،ج 13،ص 81.
(48)-رک:رجال طوسی،ص 487 و 479 و 498 و 520 و 439 و 518 و 491 و 439 و 497.
(49)-رک:رجال طوسی،ص 463 و 498 و 439 و 440 و 459.
(50)-رک:رجال طوسی،ص 459 و 456 و 498 و 489 و 476 و 520 و 479 و 474.
(51)-رجال طوسی،ص 473 و پاورقی همین صفحه، قاموس الرجال،ج 4،ص 433.
(52)-فهرست ابن ندیم،ص 288 و 266،فهرست‏ نجاشی،ص 263..
(53)-فهرست طوسی،ص 163.
(54)-رجال طوسی،ص 497.
(55)-فهرست نجاشی،ص 351.
(56)-نام این 192 کتاب به ترتیب حروف تهجی در عربی این مقاله ذکر شده است.
(57)-رک:شواهد التنزیل،تحقیق علامه حاج شیخ‏ محمد باقر محمودی،احادیث 27 و 144 و 145 و 185 و 190 و 196 و...
(58)-مجمع البیان،چاپ اسلامیه،ج 1،ص 17 و 18 و 31 و 82 و 128 و...
(59)-مناقب،ابن شهر آشوب ط 4 جلدی چاپ قم، ج 2،ص 342 و ج 3،ص 23 و 104 و 373 و ج‏ 4،ص 180.
(60)-مصباح کفعمی،ص 773.
(61)-بحار الانوار،علامه مجلسی،ج 1،ص 8 و 28.
(62)-الذریعه،ج 4،ص 295.
(63)-تنقیح المقال،ج 3،ص 183،رجال نجاشی،ص‏ 351.
(64)-قاموس الرجال،ج 8،ص 377.
(65)-تنقیح المقال،ج 3،ص 183.
(66)-رک:فهرست طوسی و فهرست نجاشی،فهرست‏ ابن ندیم.

(*)در رجال نجاشی اینطور آمده است:الموضع‏ (با عین)تذکر فیه الشرایع.
(*)ابن طاوس در کتاب فرج المهموم،ص 124 می نویسد:من العارفین بالنجوم من الشیعة و المصنفین فیها الشیخ المعظم...محمد بن مسعود محمد بن عیاش.از این عبارت معلوم می شود که  ابن طاووس کتاب نجوم او را فقط مجموعه احادیث‏ مربوط به نجوم ندانسته،بلکه کتابی در فن نجوم به  حساب آورده است.
(*)آدرس احادیث ذکر شده از نیمه دوم را می توانید در عربی این مقاله ببینید،یازده حدیث از شواهد التنزیل و حدود چهار روایت از مجمع البیان آدرس‏ داده شده است.رک:مجله رسالة القرآن،چاپ‏ قم،شماره 3.
(*)خود او گفته:چون روایات این کتاب را به طریق‏ سماع از مشایخ نشنیده بودم سندها را حذف کردم‏ تا اگر در آینده کسی را پیدا کردم که این تفسیر را با اسناد نزد مشایخ خوانده باشد نزد او بخوانم و اسناد را هم یاد کنم.این مطلب حاکی از شدت‏ احتیاط اوست که کسی توهم نکند او این تفسیر را از مشایخ روایت می نماید،بلکه معلوم باشد که او فقط نسخه خطی آن را یافته و از روی آن استنساخ‏ نموده است.
(*)این دو تلخیص از تألیفات یکی از شاگردان‏ فخر المحققین،و نسخه مورخ 755 آنها در کتابخانه  آیة اللّه مرعشی در قم موجود است(رک:فهرست‏ کتابخانه آیة اللّه مرعشی،ج 4،ص 401
(*)بنابراین،اشکال علامه مجلسی به ناسخ کتاب‏ تفسیر عیاشی بی مورد است.(رک:بحار،ج 1،ص 8 و 28 و نیز تحف العقول،ص 3 و احتجاج طبرسی، ص 3.
(*)قابل ذکر است که تاکنون این نسخه دیده نشده  است و لذا نمی توان آن گفتار را تصدیق کرد.