تجلی قرآن در شعر و ادب فارسی(ناصر خسرو)

ناصر خسرو، شاعر بزرگ سده پنجم، شاعری مسلمان و معتقد است، در کار دین داری سخت استوار و جدی. شعر او نیز ابزاری است در راه گسترش ایمان و اعتقاد دینی، نه وسیله ای برای سخنوری و هنرنمایی، از این روی، بسیار طبیعی است که او بیشتر از شاعران دیگر به قرآن و حدیث و آموزه های دینی رو کند و از آنها در شعر خویش یاری گیرد و دیوان خویش را از متون دینی سیراب سازد. اینک نمونه هایی از بهره گیریهای او از قرآن مجید:

ایزد زی خویش همی خواندت
ای شـده فتـنـه به زمیـن وزمان
دیوان، ص 14

مضمون مصرع نخست، یعنی این که خداوند آدمیان را به سوی خویش میخواند، برگرفته است از یاتی چون: «واللّهُ یدعُوا اِلی دارِالسلامِ...؛ و خداوند [مردمان را] به سرای سلامت دعوت میکند». (سوره یونس، ایه 25)؛ «...واللّهُ یدعُوا اِلی الجنة...؛ خداوند [آدمیان را] به بهشت فرامیخواند». (سوره بقره، ایه 221)؛ «...اَجیبوا داعی اللّهِ وَ آمِنوا بِهِ یغفِر لَکُم مِن ذُنُوبِکُم وَ یجرِکُم مِن عَذابٍ اَلیم. و مَن لا یجِب داعِی اللّهِ فَلَیس بِمُعجِزٍ فی الاَرضِ وَ لَیسَ لَهُ مِنُ دُونِهِ اَولیاءُ اُولئک فی ضَلالٍ مُبین؛ پیک [وپیام] خدا را بپذیرید و به او بگرایید تا گناهانتان را ببخشاید و از عذابی دردناک رهاتان نماید. آنان که پیک و پیام خدا را نپذیرند، نمیتوانند در زمین خدا را درمانده کنند [و خودرا رها سازند] وجز خدا پناه دهنده و سروری ندارند. اینان در گمراهی آشکار اند». (سوره احقاف، یات 31 و 32)
***
راه تو زی خیر و شر هردو گشاده است
خـواهی ایـدون گرای و خواهی ایدون
دیوان، ص 8

مصرع نخست که هر دو راه خیر و شر را به روی انسان گشاده میداند، برگرفته از یاتی است مانند: « اِنّا هَدَیناهُ السَبیلَ امّا شاکِراً وَ اِمّا کَفُوراً؛ راه را به او نموده ایم، یا سپاس میگذارد [و به راه حق میرود] و یا ناسپاسی میکند [ و به باطل میگراید] ». (سوره دهر، ایه 30)

و مصرع دوم که میگوید: خواه چنین باشی و خواه چنان، [ایدون، یعنی چنین] بیشتر با این ایه هم سمت و سو است: « وَ قل الحقُّ مِن رَبِّکُم فَمَن شاءَ فَلیؤمن وَ من شاء فلیکفُر...؛ بگو: حق از خدای شماست. پس هرکه خواهد ایمان آرد و هرکه خواهد کفر ورزد».(سوره کهف، ایه 29)
***
جان تو از بهر عبادت شده است
بسته در ایـن خانه پـر استخـوان
دیوان، ص 15
«خانه پراستخوان» کنایه از اندام استخوانی آدمی است و سخن بیت این است که جان آدمی در جسم استخوانی او خانه گرفته تا بندگی خدا کند. این نکته الهامی آشکار از این ایه قرآنی است: «وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الاِنسَ اِلاّ لِیعبُدون؛ ما جنّ و انس را نیافریدیم جز برای عبادت و بندگی».
(سوره ذاریات، ایه 56)
***
هرکس که نیلفنجد او بصیرت
فرداش به محشر بصـر نباشد
دیوان، ص 360
«نیلفنجد» یعنی نیندوزد، از مصدر «الفنجیدن» به معنی اندوختن که در گذشته به کار میرفته و کم کم از رواج افتاده است. پیام بیت این است که: هرکس امروز در دنیا بصیرت و بینایی نیندوزد و از کوردلی بیرون نیاید، فردا در قیامت نیز کور خواهد بود. الهامی آشکار از این ایه قرآنی است: «وَ مَن کانَ فی هذِهِ اَعمی فَهُوَ فی الاَخِرةِ اَعمی وَ اَضَلُّ سبیلا؛ هر کس در این دنیا کور باشد [و حق را نبیند] در آخرت نیز کور خواهد بودو راه گم کرده تر».
(سوره اسراء، ایه 72)
همین نکته در بیت دیگری از ناصر خسرو این گونه آمده است:
آنجا به پیش خود ندهدت بارت
گر چشم و گوش تو نبری ز ایدر
دیوان، ص 45
«ایدر» یعنی اینجا و مقصود دنیاست.
و دربیت هایی از شاعرانی دیگر اینگونه:
گر نخواهی برد چشمی زین جهان
کـور میـری کــورخیــزی جاودان
عطار، مصیبت نامه، ص 267

هـرکه امروز معایینـه رخ یار ندید
طفل راه است اگر منتظر فردا شد
عطار، دیوان، ص 192

هـرکـه امـروز نبینــد اثـر قـدرت او
غالب آن است که فرداش نبیند دیدار
سعدی، قصاید، ص 41
***
کارهای چـپ و بـلایه مـکـن
که به دست چپت دهند کتاب
دیوان، ص 29
این که هرکس کار چپ و بلایه یعنی کار ناروا ونادرست، انجام دهد در قیامت کتاب یعنی کارنامه اعمالش را به دست چپش میدهند. و این نشان بیچارگی و بد عاقبتی اوست برگرفته از این ایه قرآنی است:«وَ امّا مَن اُوتی کِتابَهُ بِشِمالِهِ فَیقُولُ یا لَیتَنی لَم اُوتَ کِتابیه وَ لَم اَدرِما حَسابیه؛ اما آن که کارنامه اش را به دست چپش دهند، گوید: ای کاش کارنامه ام را نمیدادند و حسابم را نمیرسیدند». (سوره حاقه، ایه 25) یعنی آن چنان کارنامه خود را سیاه و اینده خویش را تباه میبیند که آرزو میکند کاش آن را ندیده بود.
***
چون از آن روز بر نینـدیشی
که بریده شود در او انـساب
دیوان، ص 29
پیام بیت هشداری است به انسان های غفلت زده که چرا به یاد قیامت نیستند واز آن روز نمیترسند؟ روزی که در آن روز نسب ها بریده میشود یعنی پیوندها و خویشیها از میان برمیخیزد و چنان هول انگیز است که پدر پسر را نمیشناسد و مادر دختر را و برادر خواهر را. واین ویژگی قیامت برگرفته از این ایه قرآنی است:«فَاِذا نُفِخَ فی الصُورِ فَلا اَنسابَ بَینَهم؛ چون در صور دمیده شود[و قیامت برپا گردد] در آن روز پیوند و خویشی از میان آنان [مردم] برمیخیزد». (سوره مؤمنون، ایه 101)
***
که را نایـد گـران امروز رفتن بر ره طاعت
گران اید مرآنکس را به روز حشر میزان ه
دیوان، ص 444
مفهوم بیت این است که هرکس امروز در این دنیا بندگی خدا و اطاعت پروردگار بر او گران یعنی سخت وناگوار نباشد، فردا در قیامت میزان اعمالش گران و سنگین خواهد بود و سنگینی میزان اعمال در قیامت نشان سعادت و رستگاری آدمی است، نکته ای که در این ایه شریفه آمده است: «والوَزنُ یومئذٍ الحقُّ فَمَن ثَقُلَت مَوازینُهُ فاولئکَ هُمُ المُفلِحُون؛ آن روز [قیامت] سنجیدن و حساب رسی اعمال حق است. آنان که سنجیده هایشان سنگین اید، رستگاران اند». (سوره اعراف، ایه 8)
***
فردا زین خواب چو آگه شوی
سـود نداردت خـروش و زیان
دیوان، ص 14
پیام بیت هشداری است به کسانی که در دنیا عمر را به خواب غفلت میگذرانند و برای فردای خویش چیزی نمیاندوزند، چون قیامت شود و از خواب دنیا بیدار شوند، میبینند که فرصتشان پیان پذیرفته و عاقبتشان تباه شده و فریاد و خروششان نیز سودی ندارد، هشداری که در این ایه قرآنی آمده است: « فَیومَئذٍ لا ینفَعُ الذین ظَلَمُوا مَعذِرَتُهُم وَ هُم لا یستَعتبُونَ؛ در آن روز عذرخواهی ستمگران سودشان ندهد و پوزششان پذیرفته نشود». (سوره روم، ایه 57)
***
چون که نیندیشی از آن روز جمع
کانـجـا باشنـد کِهـان و مِـهـان
دیوان، ص 14
این بیت نیز هشداری است در باره روز قیامت واز یاد نبردن آن، روزی که کِهان و مِهان یعنی خرد و کلان، بزرگ و کوچک، همه در آن روز در پیشگاه خداوند گرد میایند، واز اینرو آن را «روز جمع» نامیده اند. «روز جمع» ترجمه عبارت قرآنی «یوم الجمع» است که در این ایه آمده است: «وَ کَذلک اَوحَین الَیکَ قرآناً عربیا لِتُنذِرَ اُمَّ القُری وَ مَن حَولَها وَ تُنذِرَ یومَ الجَمع لا رَیبَ فِیهِ فَریق فی الجَنّةِ و فَریق فی السَعیرِ؛ و بدینگونه قرآنی عربی بر تو وحی کردیم تا مردم مکّه و پیرامونیان آن را هشدار دهی، نیز [مرم را] از روز جمع که شکّی در آن نیست هشدار دهی، [روزی که آشکار میشود] گروهی ازمردم در بهشت اندو گروهی دیگر در دوزخ». (سوره شعرا، ایه 7)

 

نویسنده : سید محمّد راستگو

 

منابع: 

بشارت ، مرداد و شهریور 1378، شماره 12