بیت المعمور

كعبه، خانه اى محاذى كعبه در آسمان

بيت المعمور كه از آن به ضُراح،[1] ضريح[2] و عروبا[3] نيز تعبير شده، تركيبى وصفى از «بيت» و «معمور» است. «بيت» در لغت معادل منزل و مسكن[4] و به معناى خانه و «معمور» اسم مفعول از مصدر «عمران» و به معناى آباد است[5]، بنابراين بيت المعمور يعنى خانه آباد. خانه آباد در لغت به خانه اى اطلاق مى شود كه متروك نباشد و اهلش در آن سكونت داشته باشند.[6]

تركيب «البيت المعمور» تنها يك بار در آيه 4 سوره طور/52، آمده است. در آغاز اين سوره خداوند در كنار چند قَسَم، به آن نيز سوگند ياد كرده است: «والطّور * و كِتـب مَسطور * فى رَقّ مَنشور * والبَيتِ المَعمور * والسَّقفِ المَرفوع».(طور/52، 1 ـ 5)
سوگند خداوند به «البيت المعمور»حاكى از قداست، حرمت و عظمت والاى اين خانه آباد در پيشگاه اوست. مفسران درباره اينكه اين خانه مقدس چيست اختلاف نظر دارند؛
برخى با توجه به اينكه در قرآن از كعبه با نام بيت ياد شده بيت المعمور را به كعبه تفسير كرده اند كه به وسيله زائران و حاجيان همواره معمور و آباد است و نخستين خانه اى است كه براى عبادت بر روى زمين ساخته و آباد شده است.[7]
برخى ديگر گفته اند: منظور از آن خانه دلهاى مؤمنان است كه با معرفت و اخلاص آباد است.[8]
برخى مى گويند: بيت المعمور اشاره است به دلهاى عارفان كه به معرفت و محبت خداوند آبادان و به نظر او زنده و به لطف او شادان است.[9]
برخى نيز بيت المعمور را به قلب عالم يعنى نفس ناطقه كليه كه همان لوح قدر است تفسير كرده اند كه با طواف ملكوت بر گرد آن همواره آباد است.[10]
بنابر آنچه در علوم عقلى و عرفانى ثابت است همه موجودات عالم ماده مسبوق به تحقق در عوالم قبل از عالم ماده اند كه از آن جمله كعبه است، از اين رو بايد قبل از تحقق مادى آن، در عوالم پيشين (عالم مثال، عقل و لاهوت) متحقق شده باشد. بيت المعمور اشاره به وجود كعبه در عالم مثال است كه در برخى از اقوالِ مشهورتر به بيتى در محاذات كعبه (در آسمان اول، چهارم يا هفتم) تفسير شده است[11]، از اين رو بر اساس روايتى: كعبه مربع ساخته شده، چون محاذى بيت المعمور است و بيت المعمور مربع است، چون در محاذات عرش قرار دارد و عرش نيز مربع است، زيرا كلماتى كه اسلام بر آن بنا شده 4 تاست: «سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله اكبر».[12] حرمت بيت المعمور در آسمانها همانند حرمت كعبه در زمين است.[13] اين خانه با عبادت فرشتگان معمور و آباد است[14] و براساس روايات هر روز 70000 فرشته به زيارت آن مى آيند و هرگز به آن باز نمى گردند.[15]

با توجه به اينكه بيت المعمور حقيقت مثالى كعبه در عوالم غيبى آسمان چهارم يا هفتم[16] است مقصود از محاذات آن با كعبه محاذات معنوى است نه مادى[17]، بنابراين، اين شبهه كه «اگر بيت المعمور در آسمان همواره محاذى كعبه باشد بايد هم زمين حركت كند هم آسمان يا هيچ يك حركت نكنند، چون اگر يكى حركت كند و ديگرى ساكن باشد از محاذات يكديگر بيرون مى روند»، ظاهرنگرى ناشى از پندار جسمانى بودن بيت المعمور است.[18]
براساس برخى از روايات و نيز نظر برخى از مفسران بيت المعمور همان مسجدالأقصى است[19] كه در آيه 1 اسراء/17: «سُبحـنَ الَّذى اَسرى بِعَبدِهِ لَيلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرامِ اِلَى المَسجِدِ الاَقصَی الَّذى بارَكنا حَولَهُ لِنُرِيَهُ مِن ءايـتِنا اِنَّهُ هُوَ السَّميعُ البَصير» ذكر شده و پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آنجا با ملائكه و پيامبران الهى نماز خوانده[20] و با حضرت ابراهيم(عليه السلام)به گفت وگو پرداخته است.[21]
البته بنابر اصل تطابق عالم كبير كيانى و عالم صغير انسانى آنچه در عالم كبير موجود است در عالم صغير انسانى نيز وجود دارد و بيت المعمور عالم صغير انسانى قلب انسان است، از اين رو برخى از اقوال كه بيت المعمور را به قلب انسان كامل تفسير كرده[22] مى تواند اشاره به اين مطلب باشد.
در روايات ويژگيهاى ديگرى براى بيت المعمور ذكر شده است كه برخى از آنها عبارت است از:
1. قرآن كريم نخست به صورت دفعى به بيت المعمور، سپس از بيت المعمور به صورت تدريجى و در ظرف 20 سال بر رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)نازل شد.[23]
2. بيت المعمور 50000 سال پيش از آفرينش آسمانها و زمين آفريده شده است.[24]
3. بر بيت المعمور نام خداى متعالى نوشته شده است:«و باسمك المكتوب في البيت المعمور».[25]
4. هرروز 70000 فرشته بر بيت المعمور نازل شده، پس از طواف آن خانه به زمين مى آيند و به طواف كعبه مى پردازند، آنگاه به زيارت قبر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) شتافته و سپس به زيارت قبر امير مؤمنان(عليه السلام) مى روند و از آنجا به كربلا رفته و پس از زيارت قبر امام حسين(عليه السلام) به آسمان عروج مى كنند.[26]
5. فرشتگان به هنگام طواف بيت المعمور با خواندن دعاى «يا من أظهر الجميل و ستر القبيح، يا من لم يؤاخذ بالجريرة...»به نيايش مى پردازند.[27]
6. نام محمد(صلى الله عليه وآله)، على، حسن، حسين و ائمه(عليهم السلام) و شيعيانشان بر پوستى از نور و آويخته بر بيت المعمور نگاشته است.[28]
7. نگهبان بيت المعمور فرشته اى است كه او را «زرين» مى گويند. در نسخه اى «رزين» و در نسخه اى ديگر «درزين» آمده است.[29]

 

نویسنده: ابوطالب طالبى دارابى

___________________________________

پی نوشت:

[1]. جامع البيان، مج 13، ج 27، ص 23؛ مجمع البيان، ج 9، ص247؛ تفسير ابن كثير، ج 4، ص 256.
[2]. جامع البيان، مج 13، ج 27، ص 23؛ روح البيان، مج 9، ج 27، ص 185.
[3]. روح البيان، مج 9، ج 27، ص 185.
[4]. المصباح، ص 68 «بيت».
[5]. مقاييس اللغه، ج 2، ص 175، «عَمَرَ».
[6]. المصباح، ص 429، «عَمَرَ».
[7]. كشف الاسرار، ج 9، ص 333؛ مجمع البيان، ج 9، ص 247؛ الميزان، ج 19، ص 6 .
[8]. روح البيان، مج 9، ج 27، ص 186؛ نمونه، ج 22، ص 412.
[9]. كشف الاسرار، ج 9، ص 345.
[10]. تفسير ابن عربى، ج 2، ص 547 ـ 548.
[11]. جامع البيان، مج 13، ج 27، ص 23 ـ 24؛ كشف الاسرار، ج 1، ص 366؛ الميزان، ج 19،ص 8.
[12]. مجمع البيان، ج 1، ص 382.
[13]. جامع البيان، مج 13، ج 27، ص 23؛ تفسير ابن كثير، ج 4، ص 256؛ كشف الاسرار، ج 9، ص 333.
[14]. روض الجنان، ج 18، ص 123 ـ 124؛ رحمة من الرحمن، ج 4، ص 200؛ كشف الاسرار، ج 1، ص 366.
[15]. جامع البيان، مج 9، ج 17، ص 19؛ ج 13، ص 22 ـ 24؛ مجمع البيان، ج 9، ص 247؛ الدرالمنثور، ج 7، ص 627 ـ 629.
[16]. نثر طوبى، ج 1، ص 101.
[17]. الميزان، ج 8 ، ص 171.
[18]. نثر طوبى، ج 1، ص 102.
[19]. بحارالانوار، ج 37، ص 317؛ اطيب البيان، ج 8 ، ص 219.
[20] . بحارالانوار، ج 37، ص 317؛ ج 26، ص 307.
[21]. جامع البيان، مج 9، ج 17، ص 19؛ بحارالانوار، ج 18، ص 326.
[22]. بيان السعاده، ج 4، ص 117.
[23]. تفسير قمى، ج 2، ص 264.
[24]. بحارالانوار، ج 26، ص 307.
[25]. بحارالانوار، ج 92، ص 372.
[26]. بحارالانوار، ج 97، ص 122.
[27]. بحارالانوار، ج 92، ص 353 ـ 354.
[28]. علل الشرايع، ج 1، ص 7.
[29]. روض الجنان، ج 18، ص 123.

 

منابع: 

بحارالانوار؛ بيان السعادة فى مقامات العباده؛ تفسير اطيب البيان؛ تفسير روح البيان؛ تفسير القرآن العظيم، ابن كثير؛ تفسير القرآن الكريم، ابن عربى؛ تفسير القمى؛ تفسير نمونه؛ جامع البيان عن تأويل آى القرآن؛ الدرالمنثور فى التفسير بالمأثور؛ رحمة من الرحمن فى تفسير و اشارات القرآن؛ روض الجنان و روح الجنان؛ علل الشرايع؛ كشف الاسرار و عدة الابرار؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن؛ المصباح المنير؛ معجم مقاييس اللغه؛ الميزان فى تفسير القرآن؛ نثر طوبى.