بررسی فرق ميان بلا و ابتلاء از منظر قرآن

معيارهاي شناخت مصيبتهاي كيفري از آزموني

انسان در زندگي همواره با مصيبت ها، مشكلات، دردها و رنج هاي بسياري مواجه مي شود. براساس آموزه هاي قرآني، ريشه مصائب را مي بايست در دو امر بلاء و ابتلاء جست وجو كرد. به اين معنا كه برخي از اين مصيبت ها، بازتابي از بدي ها و گناهان ماست، و برخي ديگر ريشه در امتحان و آزمون الهي دارد تا انسان در اين مشكلات و مصيبت ها استعدادها و توانايي هاي خويش را آشكار كند و اسماي الهي را در خود فعليت بخشد.

پرسش اين نوشتار اين است كه ما چگونه مي توانيم دريابيم كه مصيبتي كه گرفتار آن هستيم بلاء و گرفتاري است. يا ابتلاء و آزمون و امتحان؟ نويسنده بر آن است تا با نگاهي به آموزه هاي قرآني به اين پرسش پاسخ دهد.

 

دنيا، محل آزمون بشر

بر نظام هستي، قوانين و سنت هايي حكومت مي كند كه در آموزه هاي قرآني به آن سنت هاي الهي اطلاق مي شود. (غافر، آيه 85؛ فتح، آيه 23؛ فاطر، آيه43) از جمله سنت هاي الهي سنت آزمون و امتحان است. از گزارش هاي مهم قرآن درباره سنت امتحان كه از آن به فتنه (عنكبوت، آيه 2)، ابتلاء (بقره، آيه 124) و بلاء حسن (انفال، آيه 17) ياد مي شود مي توان به آزمون حضرت ابراهيم(ع) و حضرت اسماعيل (ع) اشاره كرد كه در آياتي از جمله 102 تا 106سوره صافات به آن اشاره شده است. در اين آزمون، حضرت ابراهيم(ع) مامور مي شود تا فرزند خويش را در راه خدا قرباني كند. البته اين امتحان با سربلندي آن بزرگواران در مقام تسليم به پايان مي رسد و خداوند قوچي را به عنوان فديه قرار مي دهد.
براساس آموزه هاي قرآني همه انسان ها و امت ها تحت آزمون هاي سخت قرار مي گيرند. (مائده، آيه 48؛ اعراف، آيه 168؛ مومنون، آيه 30) اين امتحانات در اشكال گوناگون است (بقره، آيه 155) و همگي به شكلي و شيوه اي گرفتار اين آزمون هاي الهي خواهند بود. (مائده، آيه 71)
خداوند در آياتي بيان مي كند كه آزمون ها تنها در شكل بدي ها و زشتي ها بروز نمي كند، بلكه بسياري از مردم با خير، نعمت و زيبايي هاي دنيا آزموده مي شوند. (انبياء، آيه 35؛ كهف، آيه 7) از اين رو از بلاي حسن در كنار بلاي سيئ سخن به ميان آمده و خداوند مي فرمايد: و بلوناهم بالحسنات و السيئات لعلهم يرجعون؛ ما بني اسرائيل را با خوبي ها و بدي ها آزموديم تا شايد برگردند. (اعراف، آيه 168)
اصولا آزمون با خير و شر (انبياء، آيه 35) امري است كه بارها در قرآن از آن سخن به ميان آمده است تا آدمي توهم نكند كه تنها كساني گرفتار آزمون هستند كه در بلايي زشت و بد افتاده اند، بلكه بسياري از مردم با خير و خوبي و زيبايي ها و نعمت ها آزموده مي شوند تا معلوم شود كه چگونه با نعمت برخورد مي كنند و آيا واقعا شكرگزار نعمت با استفاده درست از آن هستند يا نه؟

 

هدف آزمون

هدف و فلسفه آزمون هاي الهي، افزايش ايمان (مدثر، آيه 31)، پيدايش يقين و باور راستين (همان)، تربيت و پرورش انسان و فعليت يابي استعدادها و توانمندي هاي سرشته در ذات انسان (بقره، آيه 49؛ اعراف، آيات 129 و 141؛ ابراهيم، آيه 6)، ايجاد رشد و نمو در مسير كمال (بقره، آيه 124)، تقويت صبر و شكيبايي در برابر مشكلات زندگي و حل آن (فرقان، آيه 20)، پالايش و تصفيه دل ها و قلوب مردم (آل عمران، آيه 154)، ايجاد خلوص در مومنان و مجاهدان (آل عمران، آيات 140 و 141)، دست يابي به تقواي الهي (حجرات، آيه 3)، توبه و بازگشت به مسير الهي و هدايت (توبه، آيه 126)، اصلاح امور و اشتباهات و فسادها (اعراف، آيه 168)، جداسازي صفوف اهل حق و باطل، مدعيان راستين و دروغين (توبه، آيه 16؛ بقره، آيه 149)، نيكوكار و بدكار (هود، آيه 7)، حق شناس و ناحق شناس، سپاسگزار و ناسپاس (نمل، آيه 40)، راست گو و دروغگو (عنكبوت، آيه 3)، صابر و غيرصابر (محمد، آيه 21)، خداترس از غيرخداترس (مائده، آيه 94)، مومن از شك كننده (سبا، آيات 15 و 21؛ عنكبوت، آيه 3)، پاك از ناپاك (آل عمران، آيه 179)، دوست از دشمن، همراه از غيرهمراه (حديد، آيه 25)، مومن حقيقي از غيرحقيقي و منافق و مانند آن مي باشد.

به هر حال، دنيا محل آزمون هاي الهي است و هيچ كس از اين قانون مستثنا نيست؛ حتي براساس فلسفه آزمون هاي الهي، هر كسي مقرب تر است جام بلا بيشترش مي دهند تا ضمن افزايش ايمان، استعدادهاي ذاتي و نهفته در خود را بشناسد و آن را ظهور و فعليت بخشد و اين گونه همه صفات الهي كه در ذات انسان سرشته شده، فعليت يابد.
بنابراين، بخش بزرگي از مصيبت ها و بلايا كه انسان بدان دچار مي شود، براساس اهداف و فلسفه آزمون و سنت ابتلاء و امتحان الهي است.

 

مصيبت به سبب گناه و خطا

اما همه بلاهايي كه انسان بدان دچار مي شود، از باب آزمون و ابتلاء نيست، بلكه بخش ديگري از مصيبت ها و بلايا به سبب خطاها و گناهان و اشتباهاتي است كه انسان دانسته و نادانسته مرتكب آن مي شود.
انسان در زندگي خطاها و اشتباهاتي را مرتكب مي شود كه به طور طبيعي آثاري بر آن مترتب است. به عنوان نمونه نوشيدن شراب دانسته و نادانسته آثار مستي را به دنبال دارد؛ برخي از رفتارهاي انساني اين گونه است كه خواسته و ناخواسته پيامدهاي بد و زشتي را به دنبال مي آورد و انسان را گرفتار مصيبت مي كند.
البته كساني كه از روي جهالت و ناداني و عدم فراهم بودن شرايط عمومي تكليف چون عقل، بلوغ، اختيار و علم، گناه و خطايي را مرتكب مي شوند، هر چند در دنيا گرفتار مصيبت و پيامد طبيعي آن مي شوند، ولي در آخرت به دليل فقدان يكي از شروط عمومي تكليف چون جنون و اضطرار و ناداني و جهالت مجازات نمي شوند، ولي در دنيا گرفتار پيامدهاي طبيعي آن خواهند بود.
اما كساني كه شرايط عمومي تكليف را دارا هستند، اگر مرتكب خطا و گناهي شوند در دنيا و آخرت مجازات خواهند شد و افزون بر پيامدهاي طبيعي گناه كه به شكل بلا و مصيبت بر آنان وارد مي شود، در آخرت نيز مجازات شده و كيفر گناهي كه مرتكب شده اند را مي بينند.
خداوند در تبيين دو دسته از مصيبت ها، به مصيبت هايي اشاره مي كند كه ريشه در عصيان و نافرماني خدا و پيامبر(ص) (آل عمران، آيه 165)، يا كفر (رعد، آيه 31)، يا گناه (آل عمران، آيه 165 و نساء، آيات 62 و 79؛ مائده ، آيه 49، قصص، آيه 47، شوري، آيه 30) دارد.
در حقيقت مصيبت به معناي بلا و سختي شديد و گرفتاري سخت (مصباح، ص 350) همچنان كه مي تواند مصداقي از آزمون باشد مي تواند مصداقي از مجازات و كيفر الهي هم باشد.

 

فرق ميان بلاء و ابتلاء

هر چند كه در فرهنگ قرآني بلاء به دو معناي آزمون و كيفر به كار رفته است، ولي مراد ما از واژه بلاء و كاربرد آن در مقاله، همان مصيبت هايي است كه به عنوان مجازات بر انسان وارد مي شود. همچنين مراد از ابتلاء همان آزمون هاي الهي خواهد بود.

اين تفاوت را از آن جهت قائل مي شويم تا بتوانيم تفاوت هاي واقعي مصيبت هايي كه بر انسان وارد مي شود را تحليل و تبيين كنيم و دريابيم كه كدام يك از مصيبت ها از مصاديق بلاء و مجازات و كيفر است و كدام يك، از مصاديق آزمون و امتحان الهي است كه همه انسان ها حتي پيامبران اولوالعزم را در برمي گيرد.
پس آزمون هاي الهي مي تواند در دو شكل خوب و بد، زشت و زيبا، نعمت و نقمت، خير و شر، انجام گيرد. بنابراين، هر مصيبت و شر و بدي لزوماً به معناي مجازات نيست؛ چنان كه هر خير و نيكي و نعمتي به معناي تكريم و اكرام الهي نسبت به بنده اي نيست؛ چرا كه بسياري از مردم با خير و نيكي و نعمت آزموده مي شوند. (فجر، آيات 15 و 16)
به سخن ديگر، بهره مندي از نعمت و خير به معناي اكرام و تكريم الهي نيست؛ چنان كه عدم برخورداري از نعمت و گرفتاري در شر و بدي به معناي اهانت الهي نسبت به بنده اي نيست. (همان) بلكه مي تواند نعمت و فقدان نعمت از باب آزمون باشد.
اما به اين نكته بايد توجه داشت كه كيفر و مجازات همواره با بدي و مصيبت همراه است و كسي با خير و نيكي مجازات نمي شود؛ هر چند كه با خير و نعمت و نيكي آزمون مي شود. پس مي توان اين فرق را ميان آزمون و كيفر به دست داد كه هر آزموني مي تواند دو وجهي (خير و شر) باشد، ولي مجازات و كيفر همواره تك وجهي و همراه مصيبت و رنج و بلا است.
اما براي اينكه بتوانيم مصاديق آزموني را از مصاديق مجازات و كيفر جدا كنيم و بدانيم كدام مصيبت و گرفتاري از مصاديق آزموني و كدام يك از مصاديق مجازات و كيفر است؛ نيازمند شاخصه و معيارهايي هستيم كه مي بايست آن را از آيات قرآني و آموزه هاي وحياني به دست آورد.

 

نشانه هاي مصيبت هاي آزموني و كيفري

به سخن ديگر، شاخصه ها و معيارهاي مصيبت هاي آزموني و كيفري چيست؟ از كجا مي توانيم مصاديق آن را از يكديگر جدا كنيم؟
در پاسخ به اين پرسش بايد گفت كه انسان بر نفس خويش بصيرت دارد و خودش به سادگي مي تواند دريابد كه وضعيت كنوني او براساس كدام يك از سنت هاي الهي است. آيا گرفتار سنت ابتلاء شده يا اين كه گرفتار سنت بلاء گشته و مجازات طبيعي رفتار خود را مي بيند؟
خداوند در آيات 14 و 15 سوره قيامت مي فرمايد: ان الانسان علي نفسه بصيره و لو القي معاذيره؛ به درستي كه آدمي به خودش (رفتار و نيت دروني خود) آگاه است هر چند كه عذر (و توجيه) فراهم آورد.
به اين معنا كه او درك درستي از خود و موقعيت و وضعيت خود دارد و مي تواند دريابد كه آنچه اكنون از مصيبت گرفتار آن است، نتيجه و بازتاب گناه و خطايي است كه مرتكب شده يا آنكه از باب آزمون و ابتلايي است كه خداوند بر او تحميل كرده تا يكي از فلسفه ها و اهداف آزمون را به دست آورد.
انسان ها هنگامي كه گرفتار مصيبت بلايي و كيفري مي شوند، از نوعي ضيق صدر رنج مي برند. جهان را بر خود تنگ مي يابند و همه راه هاي فرار از مصيبت را بر خود بسته مي بينند. احساس دروني به ايشان مي گويد كه اين نتيجه طبيعي گناه و خطايي است كه مرتكب شده اند. راه فرار و گريزي از مشكل نمي يابند و در تنگناي مشكل دست و پا مي زنند.
پس، از نشانه هاي مصيبت هاي كيفري و مجازاتي مي توان به ضيق صدر، فقدان صبر و شكيبايي و كاهش شديد آستانه تحمل در اين گونه افراد اشاره كرد.

خداوند در آياتي از قرآن هنگام تبيين وضعيت انسان هاي گرفتار مجازات و كيفر مي فرمايد كه آنان همانند كسي هستند كه در تاريكي گرفتار آمده اند و هر از گاهي نوري مي جهد ولي به جاي آنكه موقعيت آنان را روشن تر سازد آنها را در بهت و سرگرداني بيشتر فرو مي برد. خود را در حالت مرگ مي يابند و به هر چيزي مي آويزند. اينان مانند كسي هستند كه مرغي، آنها را از زمين ربوده و به آسمان برده و آنجا رهايشان ساخته است و بادي ايشان را بربايد و به مكاني دور انداخته و چاره اي براي رهايي خود نمي يابند. (بقره، آيات 71 تا 02؛ حج، آيه13)
اما كسي كه گرفتار مصيبت آزموني مي باشد، از نوعي سعه صدر و انشراح برخوردار مي شود و صبر و شكيبايي او بالا مي رود و آستانه تحملش افزايش مي يابد. اين گونه است كه بر داشتن و نداشتن چيزي، اندوهگين نمي شود و براي از دست رفتن چيزي در آينده بيمناك و هراسان نيست. بر داشته ها و ناداشته ها و يا از دست رفته هايش نه شاد است و نه اندوهناك (حديد، آيات 22 و 32)
لذا نه تنها بر مشكلات و مصيبت هاي وارده صبر مي كند، بلكه ديگران را كه گرفتار آزمون مصيبت هستند به صبر و شكيبايي دعوت مي كند و دل هاي ديگران را استواري مي بخشد. (آل عمران، آيه 200)
از اين رو مؤمنان در هنگام ورود مصيبت هاي آزموني، سست و ضعيف نمي شوند و استقامت و صبر و شكيبايي خود را از دست نمي دهند. (آل عمراني، آيه 146)
مهم ترين شاخصه در مصيبت هاي آزموني اين است كه خداوند به شخص مبتلا ظرفيت تحمل مصيبت را مي بخشد و نوعي انشراح و سعه صدر در وي ايجاد مي كند تا بتواند مصيبت را تحمل و آن را در خود هضم كرده و زمينه بهره مندي از مصيبت براي تعالي و تقرب فراهم آورد. از آن جايي كه مهمترين فلسفه و هدف آزمون هاي الهي، فراهم آوري زمينه متاله (خدايي) شدن است، مصيبت هاي سخت، فرصت ظهور اسماء و صفات الهي خاصي را به شخص مي بخشد تا بتواند خدايي شده و با بلا و مصيبت آزموني، خود را به كمال بايسته و شايسته اش برساند. سختي ها و بلايا انسان را آبديده مي كند و محكم تر مي سازد، همانگونه كه سنگهاي معدني تا گرماي جانسوز را تحمل نكنند از آنها طلا و نقره و فولاد حاصل نمي شود.
هركه در اين بزم مقرب تر است
جام بلا بيشترش مي دهند
خداي متعال به اين حقيقت اينگونه اشاره مي كند كه: احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا امنا و هم لايفتنون؛ آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مي شوند و مورد آزمايش قرار نمي گيرند؟ (عنكبوت، آيه2)

بنابراين، مصيبت هاي كيفري كه ريشه در دستاوردهاي انسان و رفتارهاي او دارد، (شوري، آيه 03؛ روم، آيه14) عامل افزايش توانمندي و رشد و كمال يابي نيست، بلكه زمينه بازگشت و توبه را فراهم مي آورد و هشداري است كه انسان راه خويش را تغيير داده و اصلاح كند و از فسادي كه گرفتار آن شده رهايي يابد.
اما مصيبت هاي آزموني، با منشأ الهي است و تقويت كننده روحيه و روان آدمي و عامل افزايش ايمان و تقويت صفات الهي در انسان مي شود. از اين رو خداوند اين مصيبت ها را به خود نسبت مي دهد، درحالي كه مصيبت هاي كيفري را به انسان و رفتارهاي او منتسب مي كند. (آل عمران، آيه 165)
مصيبت هاي آزموني تقدير الهي با منشأ الهي براي كمال يابي انسان و افزايش استعداد و ايمان و خدايي شدن است. (توبه، آيات05 و 15، حديد آيه22) همين مسئله موجب مي شود تا خداوند ظرفيت و تحمل مصيبت را نيز به شخص ببخشد.
آنچه بيان شد برخي از نشانه ها و شاخص هاي تفكيك و تمايز مصيبت هاي كيفري از مصيبت هاي آزموني است. مي توان با مراجعه به آيات ديگر قرآن، نشانه هاي ديگري براي تفاوت و تمايز يافت.

نویسنده: عليرضا شعاعي

درخواست راهنمایی

باسلام و آرزوی توفیق روز افزون.
مقاله شما بسیار زیبا کار شده است. علاقمندم در این زمینه بطور تکمیلی کار کنم. چطور می توانم از تفاسیر نور و نمونه موارد مربوط به بلاء را جمع آوری کنم. لطفا مرا راهنمایی فرمائید. متشکرم