اعجاز علمی(قسمت اول)

اعجاز علمی اشاراتی است گذرا كه به برخی از اسرار طبیعت نظر دارد و به گونه تراوشی از لابه لای تعابیر قرآنی ـ احیانا ـ مشهود می گردد، كه با مرور زمان وپیش رفت دانش و قطعیت یافتن برخی نظریه های علمی، پرده از این اشارت هابرداشته می شود و دانش مندان خصوصا با پی بردن به این حقایق، قرآن را از دیدگاه اعجاز مورد ستایش و پذیرش قرار می دهند.
و «اعجاز علمی قرآن» مربوط به اشاراتی است كه ازگوشه های سخن حق تعالی نمودار گشته و هدف اصلی نبوده است، زیرا قرآن كتاب هدایت است و هدف اصلی آن جهت بخشیدن به زندگی انسان و آموختن راه سعادت به او است ازاین رو اگر گاه در قرآن به برخی اشارات علمی بر می خوریم، ازآن جهت است كه این سخن از منبع سرشار علم و حكمت الهی نشات گرفته و ازسرچشمه علم بی پایان حكایت دارد «قل انزله الذی یعلم السر فی السماوات والا رض1، بگو: آن را كسی نازل ساخته است كه راز نهان ها را در آسمان ها وزمین می داند» و این یك امر طبیعی است كه هر دانشمندی هرچند در غیر رشته تخصصی خود سخن گوید، از لابه لای گفته هایش گاه تعابیری ادا می شود كه حاكی از دانش و رشته تخصص وی می باشد همانند آن كه فقیهی درباره یك موضوع معمولی سخن گوید، كسانی كه با فقاهت آشنایی دارند از تعابیر وی درمی یابند كه صاحب سخن، فقیه می باشد، گرچه آن فقیه نخواسته تا فقاهت خود را در سخنان خود بنمایاند هم چنین است اشارات علمی قرآن كه تراوش گونه است و هدف اصلی كلام را تشكیل نمی دهد.

 

چند تذكر

پیش از آن كه نمونه هایی از این اشارات علمی ارائه گردد، ضرورت است كه چند نكته تذكر داده شود:

1. برخی را گمان برآن است كه قرآن مشتمل بر تمامی اصول و مبانی علوم طبیعی و ریاضی و فلكی و حتی رشته های صنعتی و اكتشافات علمی و غیره می باشد و چیزی از علوم و دانستنی ها را فروگذار نكرده است خلاصه قرآن علاوه بریك كتاب تشریعی كتاب علمی نیز به شمار می رود برای اثبات این پندار افسانه وار، خواسته اند دلایلی از خود قرآن ارائه دهند، از جمله آیه «و نزلنا علیك الكتاب تبیانالكل شی2، قرآن را بر تو فرستادیم تا بیان گر همه چیز باشد» «ما فرطنا فی الكتاب من شی3، در كتاب ـ قرآن ـ چیزی فروگذار نكردیم» «و لا رطب و لایابس الا فی كتاب مبین4، هیچ خشك و تری نیست مگر آن كه در كتابی آشكار (ثبت) است» در حدیثی از عبداللّه بن مسعود آمده: «من اراد علم الاولین و الاخرین فلیتدبر القرآن5، هر كه علوم گذشتگان و آیندگان را خواهان باشد، همانا درقرآن تعمق نماید».
اگر این گمان از جانب برخی سرشناسان6 مطرح نگردیده یا به آنان نسبت داده نشده بود، متعرض آن نگردیده در صدد نقد آن بر نمی آمدیم، زیراسستی دلایل آن آشكار است.
اولین سؤال كه متوجه صاحبان این پندار می شود آن است كه از كجا و چگونه این همه علوم و صنایع و اكتشافات روزافزون از قرآن استنباط شده، چرا پیشینیان به آن پی نبرده و متاخرین نیز به آن توجهی ندارند؟!.
دیگر آن كه آیات مورد استناد با مطلب مورد ادعا بی گانه است زیرا آیه سوره نحل در رابطه با بیان فراگیر احكام شریعت است آیه در صدد اتمام حجت بر كافران است كه روز رستاخیز هر پیامبری با عنوان شاهد بر رفتار امت های خود برانگیخته می شود و پیامبر اسلام نیز شاهد بر این امت می باشد، زیرا كتاب و شریعتی كه بردست او فرستاده شده كامل بوده و همه چیز در آن بیان شده است «و جئنا بك شهیداعلی هؤلا و نزلنا علیك الكتاب تبیانا لكل شی و هدی و رحمه و بشری للمسلمین» 7 یعنی جای نقص و كاستی در بیان وظایف و تكالیف شرعی باقی نگذاردیم، تا هدایت و رحمت و بشارتی باشد برای مسلمانان لذا با ملاحظه شان نزول و مخاطبین مورد نظر آیه و نیز صدر و ذیل آیه، به خوبی روشن است كه مقصود از «تبیانا لكل شئ» همان فراگیری و جامعیت احكام شرع است.
اصولا شعاع دائره مفهوم هر كلام، با ملاحظه جای گاهی كه گوینده در آن قرارگرفته، مشخص می گردد مثلا محمد بن زكریا كه كتاب «من لا یحضره الطبیب» رانگاشت و یادآورد شد كه تمامی آن چه مورد نیاز است در این كتاب فراهم ساخته است، از جای گاه یك پزشك عالی مقام سخن گفته است، لذا مقصود وی از تمامی نیازها، در چارچوب نیازهای پزشكی است بر همین شیوه مرحوم صدوق كتاب «من لا یحضره الفقیه» را تالیف نمود، تا مجموع نیازهای در محدوده فقاهت راعرضه كند هم چنین است آن گاه كه خداوند بر كرسی تشریع نشسته، در رابطه باكتب و شرایع نازل شده بر پیامبران، چنین تعبیری ایفاد كند كه صرفا به جامعیت جنبه های تشریعی نظر دارد!.
همین گونه است آیه «ما فرطنا فی الكتاب من شی» 8 اگر مقصود از «كتاب» قرآن باشد در صورتی كه ظاهر آیه چیز دیگر است و مقصود از كتاب، كتاب تكوین ودر رابطه با علم ازلی الهی است آیه چنین است: «و ما من دابه فی الا رض و لا طائریطیر بجناحیه الا امم امثالكم ما فرطنا فی الكتاب من شی ثم الی ربهم یح شرون» 9 یعنی ما همه موجودات و آفریده ها را زیر نظر داریم و هیچ چیزبیرون از علم ازلی ما نیست و سرانجام همه موجودات به سوی خدا است.
آیه «و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الا رض و لا رطب و لا یابس الا فی كتاب مبین» 10، در این جهت روشن تر است، كه همه موجودات و رفتار و كردارشان در علم ازلی الهی ثبت و ضبط است و حضور بالفعل دارد.و اما حدیث ابن مسعود، صرفا در رابطه با علومی است كه وی با آن آشنایی داشته و آن، علوم و معارف دینی است و مقصود از اولین و آخرین، سابقین ولاحقین انبیا و شرایع آنان می باشد، كه تمام آن چه در آن ها آمده در قرآن فراهم است.

2. دومین نكته آن كه به كارگیری ابزار علمی برای فهم معانی قرآنی، كاری بس دشوار و ظریف است، زیرا علم حالت ثبات ندارد و با پیش رفت زمان گسترش ودگرگونی پیدا می كند و چه بسا یك نظریه علمی ـ چه رسد به فرضیه ـ كه روزگاری حالت قطعیت به خود گرفته باشد، روز دیگر هم چون سرابی نقش بر آب، محو ونابود گردد لذا اگر مفاهیم قرآنی را با ابزار ناپایدار علمی تفسیر و توجیه كنیم، به معانی قرآن كه حالت ثبات و واقعیتی استوار دارند، تزلزل بخشیده و آن را نااستوارمی سازیم خلاصه، گره زدن فرآورده های دانش با قرآن، كار صحیحی به نظرنمی رسد.
آری اگر دانش مندی با ابزار علمی كه در اختیار دارد و قطعیت آن برایش روشن است، توانست از برخی ابهامات قرآنی ـ كه در همین اشاره ها نمودار است ـ پرده بردارد، كاری پسندیده است مشروط بر آن كه باكلمه «شاید» نظر خود را آغاز كند وبگوید: شاید ـ یا به احتمال قوی ـ مقصود آیه چنین باشد، تا اگر در آن نظریه علمی تحولی ایجاد گردد، به قرآن صدمه ای وارد نشود، صرفا گفته شود كه تفسیر او اشتباه بوده است.ما در این بخش از اعجاز قرآنی، با استفاده از برخی نظریه های قطعی علم منقول از دانش مندان مورد اعتماد، سعی در تفسیر برخی اشارات علمی قرآن نموده ایم امابه این نكته باید توجه داشت كه هرگز نباید میان دیدگاه های استوار دین و فراورده های ناپایدار علم، پیوند ناگسستنی ایجاد نمود.

3. نكته سوم، آیا تحدی ـ كه نمایان گر اعجاز قرآن است ـ جنبه علمی قرآن را نیزشامل می شود؟
بدین معنا كه قرآن آن گاه كه تحدی نموده و هم آورد طلبیده، آیا به این گونه اشارات علمی نیز نظر داشته است ؟
یا آن كه بر اثر پیش رفت علم و پی بردن به برخی از اسرار علمی كه قرآن به آن ها اشارتی دارد، گوشه ای از اعجاز این كتاب آسمانی روشن شده است به عبارتی دیگر پس از آن كه دانش مندان با ابزار علمی كه در اختیار داشتند توانستند از این گونه اشارات علمی كه تا كنون حالت ابهام داشته، پرده بردارند و در نتیجه به گوشه ای از احاطه صاحب سخن (پروردگار) پی ببرند ودریابند كه چنین سخنی یا اشارتی در آن روزگار، جز از پروردگار جهان امكان صدورنداشته و بدین جهت مساله اعجاز علمی قرآن مطرح گردیده است !
برخی بر همین عقیده اند، كه این گونه اشارات علمی دلیل اعجاز می تواند باشد ولی تحدی به آن صورت نگرفته است، چون روی سخن در آیات تحدی باكسانی است كه هرگز با این گونه علوم آشنایی نداشته اند بر این مبنا قرآن در جهت علمی همانند دیگر كتب آسمانی است، كه صورت تحدی به خود نگرفته اند، گرچه اشارات علمی دلیل اعجاز می توانند باشند.11
ولی این طرز تفكر از آن جا نشات گرفته كه گمان برده اند روی سخن در آیات تحدی تنها با عرب معاصر نزول قرآن بوده است، در حالی كه قرآن مرحله به مرحله از محدوده زمانی عصر خویش فراتر رفته و دامنه تحدی را گسترش داده است، نه تنها عرب بلكه تمامی بشریت را برای ابدیت به هم آوردی فرا خوانده است.
یكی از آیات تحدی كه در سوره بقره است و پس از ظهور و گسترش اسلام درمدینه نازل گشته، تمامی مردم را مورد خطاب قرار داده است، پس از خطاب «یا ایهاالناس اعبدوا ربكم الذی خلقكم والذین من قبلكم لعلكم تتقون» ـ با فاصله یك آیه می فرماید: «و ان كنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسوره من مثله وادعواشهداكم من دون اللّه ان كنتم صادقین فان لم تفعلوا و لن تفعلوا» 12 همه مردم مخاطب قرار گرفته اند، تا چنان چه تردیدی در رابطه با صحت وحی قرآنی دردل های شان راه یافته، آزمایش كنند آیا می توانند حتی یك سوره همانند قرآن بیاورند؟هرگز نتوانسته و نخواهند توانست.

  • 1. فرقان25: 6.
  • 2. نحل 16: 89.
  • 3. انعام 6: 38.
  • 4. انعام 6: 59.
  • 5. غزالی، احیا العلوم باب 4، آداب تلاوه قرآن، ج 1، ص 296.
  • 6. مانند ابوالفضل مرسمی (متوفای 655) و ابوبكر معروف به ابن العربی معافری (متوفای 544) و شایدظاهر كلام ابو حامد غزالی و زركشی و سیوطی نیز همین باشد، البته قابل تاویل نیز می باشد كه در مقدمه ج 6التمهید آورده ایم.
  • 7. نحل16: 89.
  • 8. انعام6: 38.
  • 9. همان.
  • 10. انعام6: 59.
  • 11. ر ك: دكتر احمد ابوحجر، التفسیر العلمی للقرآن فی المیزان، ص 131.
  • 12. آیات شماره 21 و 23 و 25.