اعجاز اقتصادي قرآن کريم

چکيده

اعجاز اقتصادي قرآن، آموزه ها يا نظام هايي از آموزه هاي اقتصادي قرآن است كه بشر هيچ گاه نمي تواند بدون بهره گيري از دين به آن سطح برسد، از اينرو قابل تحدي نيز مي باشد.
معارف قرآني در هرکدام از قلمروهاي عمده اقتصادي اسلام، از قبيل جهان بيني اقتصاد قرآني، ايدئولوژي اقتصاد قرآني، فلسفه اقتصاد قرآني، مباني ارزشي اقتصاد قرآني، سازوكارهاي اقتصاد قرآني و... به تنهايي مي تواند موضوعي براي تحقيق اعجاز اقتصادي باشد. به نظر مي رسد بدون ملاحظه اين نگاه تفکيکي به قلمروهاي متنوع اقتصاد قرآني بحث از اعجاز اقتصادي قرآن ناتمام باشد.

مقدمه

قرآن كريم مشتمل بر معارف گوناگون در حوزه هاي مختلف اعتقادي، اخلاقي و عملي است که در ساحت هاي متعددي از جمله فرهنگ، سياست، اقتصاد، اجتماع، تربيت و... آموزه ها و معارفي را براي سعادت انسان ها به ارمغان آورده است. بدون ترديد بخش قابل توجهي از آيات قرآن به پديده هاي هستي و راهنمايي انسان ها در تدبير امور آن ها اختصاص يافته و سعادت دنيا و آخرت آنان را تضمين نموده است (رفيعي محمدي، ناصر، سير تدوين و تطور تفسير علمي قرآن/ 14). از گذشته تا به امروز مفسران و دانشمندان اسلامي در ابعاد متنوع تفسير علمي، اظهارنظر كرده و تلاش كرده اند تا به مدد كشفيات و يافته هاي علمي به تفسير آيات قرآن بپردازند.

تفسير علمي كه در ميان انديشمندان اسلامي با موافقت ها و مخالفت هايي مواجه شده است، امروزه دغدغه ذهني بسياري از متفكران را به خود جلب كرده و روز به روز به علاقه مندان آن افزوده مي شود. آنچه در سال هاي اخير به دامنه مباحث علم و دين افزوده گشته، موضوع اعجاز علمي قرآن است که به ويژه به عرصه اقتصاد نيز کشيده شده و مدعي است نه تنها قرآن حاوي مطالب علمي مي باشد بلکه اين معارف در عرصه اقتصاد نيز قابل تحدي و اعجاز مي باشد.
اين نوشتار در ضمن چند گفتار به مفهوم اعجاز اقتصادي و گونه هاي آن پرداخته و پس از آن چند كتاب مدعي اعجاز اقتصادي قرآن را مورد بررسي قرار داده است.

 

اعجاز اقتصادي قرآن

در مورد اعجاز اقتصادي قرآن در سال هاي اخير كتاب هاي متعددي نوشته شده است كه بيش تر به مصاديق اعجاز پرداخته اند که در بخش دوم مقاله به برخي از آنها پرداخته مي شود، اما نگاهي نظري و مفهومي به اين مقوله مي تواند در تبيين بيشتر موضوع راهگشا باشد.
دكتر اسامه السيد عبدالسميع،اعجاز اقتصادي را اينگونه تعريف مي كند: «ارائه روش جامع اقتصادي که هم زمان مصالح فرد و جامعه را به شکل متوازن در دنيا و آخرت تأمين نمايد به نحوي که بشر در طول تاريخ و در همه زمان ها از آوردن شبيه آن عاجز باشد.» (ر.ك: اعجاز الاقتصادي في القرآن الكريم/ مقدمه).
با توجه به مباحث گذشته پيرامون اعجاز علمي، چند تعريف از اعجاز اقتصادي قابل تصوير است:

1. مقصود از اعجاز اقتصادي قرآن وجود قوانين و مفاهيم اقتصادي در قرآن، قرن ها قبل از تدوين علم اقتصاد و نوعي رازگويي علمي آيات قرآن است به اين معني که مطلبي علمي را كه قبل از نزول آيه كسي از آن اطلاع نداشته قرآن بيان نمايد به طوري كه مدت ها بعد از نزول آيه، آن مطلب علمي كشف شود و اين مسأله علمي طوري باشد كه با وسايل عادي كه در اختيار بشر عصر نزول بوده قابل اكتساب نباشد؛
2. آموزه هايي اقتصادي كه بشر همواره نتواند بدون بهره گيري از دين به آن سطح برسد و تضمين کننده سعادت دنيوي و اخروي بشر باشد؛
3. قرآن حاوي نظام هايي از آموزه هاي اقتصادي، فرهنگي و سياسي است كه اين نظام ها قابل دسترسي براي بشر نبوده و بلكه قابل تحدي نيز مي باشد.

 

گونه هاي اعجاز اقتصادي قرآن

1. اعجاز درون قرآني و اعجاز برون قرآني اقتصادي

در اعجاز درون قرآني اقتصادي، آموزه ها و نظام هاي اقتصادي قرآن در محدوده آيات قرآن و سوره ها و تمامي قرآن بررسي مي شود، اما در اعجاز اقتصادي برون قرآني به بررسي اين نكته پرداخته مي شود كه آيا كليّت معارف اقتصادي قرآن از نگاهي بيروني حاوي اعجاز مي باشد يا خير؟

 

دو نمونه مصداق از اعجاز برون قرآني:

الف) تأثير قرآن بر تحولات اقتصادي و اجتماعي صدر اسلام و تغييراتي كه نسبت به اقتصاد دوران جاهليت به همراه داشته است مي تواند به عنوان يكي از مصاديق اعجاز قرآن مورد بررسي قرار بگيرد. در اين فرض ادعا مي شود که آنچه مفاهيم و آموزه هاي قرآني در تغييرات جهان بيني و ايدئولوژي مسلمانان صدر اسلام و به تبع آن تحولاتي كه در نظام توليد، توزيع، مصرف، نظام مالياتي، نقش و جايگاه حكومت در صدر اسلام، نظارت و كنترل اقتصادي، قانون گذاري و تعيين ضوابط، گسترش و توسعه اقتصاد بخش خصوصي و تعاوني، افزايش مشاركت، تجهيز بهينه منابع انساني، تجهيز منابع مالي و سرمايه گذاري و... به وقوع پيوست به شكلي اعجازگونه وضعيت اقتصادي مسلمانان را در خلال كمتر از 4 دهه به استانداردهاي بسيار قابل قبولي ارتقاء داد. اين مسأله اگرچه با تعبير اعجاز اقتصادي كمتر مورد توجه قرار گرفته است، اما از محتواي ادبيات بسياري از انديشمنداني كه پيرامون اقتصاد صدر اسلام قلم زده اند، اين معنا فهميده شده و از كارآمدي فوق العاده اقتصاد صدر اسلام پرده بر مي دارد.

ب) نظام اقتصادي قرآن مي تواند با آموزه ها و نظام اقتصادي ساير اديان آسماني مقايسه شود تا ضمن درک وحدت همه اديان در ارائه اين مفاهيم، از قدرت و جامعيت بيشتر آموزه هاي قرآني و كمال دين اسلام نسبت به ساير اديان در اين باره پرده برداشت و از اين رهگذر به جايگاه والاي آموزه هاي اقتصادي قرآن و احتمالاً به اعجاز آن پي برد. اين مقايسه بين دين اسلام و ساير اديان بزرگ از جمله بودا، كنفوسيوس، شينتوئيسم و... نيز قابل تصور است.

 

2. اعجاز اقتصادي قرآن در گزاره هاي انشايي و اخباري

بخشي از آموزه ها و نظام هاي اقتصادي قرآن از سنخ گزاره ها و آموزه هاي انشايي است كه حاوي بايدها و نبايدها و يا هنجارها و ارزش هاست. عمده معارف مرتبط با چهار حوزه ايدئولوژي اقتصاد داني، مباني و اهداف نظام اقتصادي قرآني، گزاره هاي اقتصاد دستوري و نظام فقهي ـ حقوقي اقتصاد قرآني در اين فضا قابل تصوير است. از سويي ديگر بخش ديگر معارف قرآني ناظر به گزاره هاي اخباري يا همان گزاره هاي ناظر به هست ها و نيست ها و تبيين واقعيت هاي اقتصادي است. اغلب معارف مرتبط با حوزه جهان بيني اقتصاد قرآني، فلسفه اقتصاد قرآني، گزاره هاي اقتصادي اثباتي قرآني و نيز تبيين ساختارهاي اقتصادي، در اين بخش جاي مي گيرد. تبيين حوزه هاي فوق و اثبات آنها مجال ديگري مي طلبد، اما آنچه در اين مجال قابل ذكر است، آن است كه اجمالاً، هم در بخش گزاره هاي اثباتي و هم گزاره هاي انشايي معارف فراوان قابل ذكري وجود دارد كه مي تواند محل بحث در اعجاز اقتصادي قرآن بوده که نگاه استقلالي به هر كدام مي تواند عرصه هاي نويني را براي محققان فراهم نمايد. (خورشيد احمد، مطالعاتي در اقتصاد اسلامي، مقاله دكتر انس زرقاء/27ـ20؛ حسيني کوهساري، سيد مفيد، روش شناسي مطالعات اقتصاد اسلامي، با تأكيد بر مطالعات قرآني، شماره 4).

 

3. اعجاز اقتصادي آموز ه ها و اعجاز نظام اقتصادي قرآن

در مطالعه معارف اقتصادي قرآن گاه مطالعه و بررسي آموزه هاي اقتصادي قرآن محل بحث و بررسي است همان گونه كه بسياري از تحقيقات انجام شده تاكنون از اين منظر به قرآن نگريسته اند و حتي عمده تلاش هاي صورت گرفته در خصوص اعجاز اقتصادي قرآن معطوف به تك آموزه هاي قرآن بوده است. در اين نگاه، بيشتر از آن كه به پيوندهاي بيروني آيات با يك ديگر توجه شود به محتواي درون آيه توجه شده و تلاش جدي براي يافتن انسجام هاي بين آيات صورت نمي گيرد، اما در رويكردي ديگر صرفاً به مضامين درون آيه اي بسنده نشده و آيات قرآن در مجموعه اي نظام مند و شبكه اي و به دنبال انسجام هاي هرچه بيشتر مي باشد. (شهيد صدر، اقتصادنا/ 308؛ ر.ک: دادگر، يدالله، نگرشي بر اقتصاد اسلامي/ 81 ـ87).
يافتن انسجام هاي درون قرآني از يك سو منوط به ملاحظه لايه هاي متعدد مفهومي پيرامون هر آيه است، که عبارتند از: ارتباطات صدر و ذيل آيه تا ارتباط بين آيات قبل و بعد (نگاه سياق محور)؛ ارتباط بين آيات يك سوره (نگاه سوره محور) تا ارتباط بين سوره اي متقارب و قرين يا گروه هاي سوره اي و در نهايت ارتباط بين همه سوره هاي قرآن.
از سوي ديگر يافتن انسجام هاي درون قرآني منوط به ملاحظه ارتباطات بين مفاهيم و مضامين در حوزه هاي مختلف معنايي است. اين ارتباطات مي تواند از ارتباط مفاهيم اقتصادي با يك ديگر و ارتباط بين حوزه اقتصاد و حوزه هاي ديگر از قبيل سياست، فرهنگ، اجتماع، تربيت و... معنا يابد. وجه كاملاً متعالي اين رويكرد، يافتن تعامل بين نظامات اجتماعي قرآن و شبكه اي ديدن همه نظام هاي قرآني است. با توضيح مختصر ياد شده معلوم مي گردد كه رويكرد انجام محور، رويكردي تعميق پذير است و در همه لايه ها و عمق ها خود مي تواند مفيد باشد.
مطالعات اعجاز اقتصادي در هر رويكرد قابل تصور است، اما به نظر مي رسد مجال وسيعي فراروي اين دست از مطالعات با رويكرد نظام محور و انسجام محور وجود دارد.

 

4. اعجاز اقتصادي قرآن به اعتبار قلمروهاي متعدد اقتصاد

همان گونه كه اقتصاد مي تواند قلمروهاي متعددي داشته باشد، قلمروهاي متعددي هم براي اقتصاد اسلامي و اقتصاد قرآني نيز قابل تصوير است. مطالعه و بررسي اعجاز اقتصادي قرآن با تعاريف قبلي از اعجاز اقتصادي در هريك از قلمروهاي مذكور مي تواند موضوعي براي تحقيق و بررسي باشد. قلمروهاي عمده اقتصاد اسلامي عبارتند از: جهان بيني اقتصاد قرآني، ايدئولوژي اقتصاد قرآني، فلسفه اقتصاد قرآني، مباني ارزشي اقتصاد قرآني و سازوكارهاي اقتصاد قرآني. اين قلمروها با اعمال دقت هايي مي تواند توسعه يا تضييق يابد، اما مهم آن است كه بدانيم نوع مطالعه و بررسي هركدام از اين عرصه ها روش هاي خاص خود را داشته و منسجم كردن هر كدام از اين قلمروها، نوآوري هاي بيشتري را مي تواند به همراه داشته باشد. به نظر مي رسد عدم تفكيك قلمروي بحث در اقتصاد اسلامي به ويژه اقتصاد قرآني و پراكندگي موضوعات و مباحث، روند توسعه مطالعات اقتصاد قرآني را كند كرده و امكان ارزيابي و مديريت مطالعات را ضعيف مي كند. (هادوي تهراني، مهدي، مكتب و نظام اقتصادي اسلام/ 44ـ45؛ احمد علي، يوسفي، ماهيت ساختار اقتصاد اسلامي/112ـ109؛ مطهري، مرتضي، مسأله شناخت/1؛ شهيد صدر، اقتصادنا/365؛ منذر تحف، مطالعاتي در اقتصاد اسلامي، مترجم، مهدوي/23؛ نمازي، حسين، نظام هاي اقتصادي؛ هادوي نيا، امكان و ضرورت و جايگاه اقتصاد اسلامي با نگرشي تطبيقي بر اقتصاد كلاسيك، اقتصاد اسلامي).

اهميت توجه به قلمروهاي مطالعات اقتصاد قرآني وقتي بيشتر مي شود كه كشف رابطه و نحوه تعامل هر كدام از اين قلمروها با يك ديگر، خود موضوع مستقلي براي تحقيق و مطالعه باشد. اين نوع مطالعه به كشف نظام و شبكه اقتصاد قرآني بسيار كمك مي كند.
يك مثال مي تواند نحوه تعامل و رابطه قلمروهاي اقتصاد قرآني و در عين حال كيفيت ارتبطا بايدها و هست ها در اقتصاد اسلامي را روشن سازد. در اين مثال در عين تفكيك قلمروهاي بحث، نحوه ارتباط اين قلمروها نشان داده شده كه مي تواند الگويي براي نگاه استقلالي به قلمروهاي اقتصاد قرآني در عين شبكه اي ديدن آن ها باشد:
توحيد افعالي يكي از عناصر «جهان بيني اسلامي» از ديدگاه قرآن كريم مي باشد. مهم ترين پيام اين عنصر موثريت خداوند است. از جلوه هاي مهم موثريت خداوند، تأثيرگذاري در هدايت و كمال بخشي به انسان ها در قالب دخالت تشريعي خداوند است. اين دخالت در قلمرو ايدئولوژي اسلامي قرار گرفته و با مجموعه اي از بايدها و نبايدها سامان مي يابد.

موثريت خداوند در كنار حكمت الهي، انساني را به منصه ظهور مي رساند كه خليفه الهي بوده (مباني فلسفي اقتصاد) و از اين رو، آزادي محدود يا آزادي همراه با مسئوليت (مباني ارزشي اقتصاد) و همراهي حق و تكليف را براي انسان به ارمغان مي آورد. مباني فلسفي و ارزشي مزبور زمينه مساعدي را براي طرح نظريه ضرورت تعاون در اقتصاد اسلامي در كنار فرد و دولت فراهم مي كند. اين تربيت و هدايت گاه به صورت فردي و گاه به صورت جمعي پيگيري مي شود. اعتقاد به آنچه در تعاليم قرآني كه به سامان دادن مباني فلسفي و ارزشي اقتصاد قرآني مي پردازد، مي تواند تأمين كننده بعد فردي اين تربيت و هدايت باشد، اما تأكيد بر اهميت نقش دولت به عنوان مهم ترين نهادي كه اراده جمعي افراد يك اجتماع در آن تبلور يافته است، بعد اجتماعي اين تربيت و هدايت را سامان مي دهد (اقتصاد دستوري؛ مردم دخالت دولت).

البته اين مهم مي تواند با تشكيل سازمان ها و انجام راه كارهاي مناسب جهت ايجاد انگيزش داوطلبانه به اجرا در آيد. علاوه بر اين، دولت طبق اصل «ضمان اعاله» وظيفه دارد در جهت تأمين معيشت مناسب و ايجاد امكانات براي فعاليت هاي اقتصادي آنان حركت نمايد كه تمامي اين امور خود، نمونه هايي از نقش دولت در تحقق سيستم تعاون مي باشد. (هادوي نيا، علي اصغر، امكان، ضرورت و جايگاه اقتصاد اسلامي، مجله اقتصاد اسلامي، پاييز 1385، جلد 23).

 

بررسي یک كتاب در اعجاز اقتصادي قرآن

در مورد اعجاز اقتصادي قرآن در دهه اخير كتاب هاي متعددي نوشته شده است كه هر يک داراي نقاط قوت و ضعف خاص خود مي باشند. در اين بخش از مقاله یک كتاب مورد بررسي قرار گرفته که به برخي از نقاط ضعف آن نيز اشاره مي گردد.

 كتاب الاعجاز الاقتصادي للقرآن الكريم/ دکتر رفيق يونس المصري، دارالقلم، دمشق، سوريه، 1426 هـ. 2005 م.
در اين کتاب مواردي به عنوان مصاديق اعجاز علمي ذکر گرديده است:
1. اصلي ترين مشكل اقتصادي از منظر عالمان اقتصاد، كميابي است، اما از نگاه قرآن اصلي ترين مشكل، ظلم انسان ها و كفران نعمت الهي است. (شهيد صدر، اقتصادنا/ 347و673) چرا كه (... إِنَّ الْإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ)؛ «... قطعاً، انسان بسى ستمگر و بسيار ناسپاس است»، (ابراهيم/34).
محمد قطب نيز مشكل اصلي را رفتار هاي انساني مخالف سنت هاي الهي مي داند. (حول التاصيل الاسلامي للعلوم الاجتماعيه/142) اگرچه اصل كمبود و كميابي در منابع اسلامي پذيرفته شده است و بدان تصريح شده است (إِنَّا كُلَّ شَيٍْ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ)؛ «در حقيقت، ما هر چيزى را به اندازه آفريديم»، (قمر/49) (... قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيٍْ قَدْرًا)؛ «به يقين، خدا براى هر چيزى اندازه اى قرار داده است»، (طلاق/3) و اين مسأله حتي نزد افراد ثروتمند نيز وجداني است چرا که خواسته هاي آنان بيشتر از منابع و امكاناتشان است، اما مشكل اساسي و مبنايي اقتصاد در اين نكته نبوده بلكه در نحوه تعاملات انساني با امكانات و منابع است(يونس المصري، رفيق، الاعجاز الاقتصادي للقرآن الكريم/24 - 33).
2. تعريف رشيد و سفيه و نهي از سفاهت، اسراف و تبذير و بذل جد و جهد براي مصالح عمومي و دستور به آماده سازي و تربيت فرزندان براي رسيدن به جايگاه انسان اقتصادي، رشيد و دعوت به اصلاح گري در اموال و حسن اداره آن، قبل از ظهور علم اقتصاد (يونس المصري، رفيق، الاعجاز الاقتصادي للقرآن الكريم/33ـ43).
3. اهتمام به سود و منفعت طلبي (وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ...)؛ «و به ثروت يتيم نزديك نشويد، جز به آن (روشى) كه آن نكوتر است...»، (اسراء/34).
احسن يعني اعظم ربحا، اعجل ربحاً، اعظم ايراداً (يونس المصري، رفيق، الاعجاز الاقتصادي للقرآن الكريم/ 47ـ49).
4. اشاره به سياست حداقل كردن ضرر و خسارت در قرآن
خداوند در اين آيه (... حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا...)؛ «تا وقتى سوار كشتى شدند، (معلّم) آن را شكافت»، (کهف/71) اشاره مي كند كه براي جلوگيري از ضرر بيشتر، ضرر كمتر را بايد پذيرا شد و در آيه 79 همين سوره با صراحت بيشتري به اين مسأله مي پردازد (أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا)؛ «امّا [آن ] كِشتى، پس از آنِ بينوايانى بود كه (با آن) در دريا كار مى كردند؛ و خواستم آن را معيوب كنم، در حالى كه آن طرفِ آنان سلطانى بود كه هر كشتى (سالمى) را به ستم مى گرفت».
اين اصل در فقه و قواعد فقهي با عناوين مختلفي هم چون «اصلاح المال بافساد بعضه لسلامة باقيه»، «اخف الضررين» و «اهون الثّرين» شناخته مي شود و در اقتصاد و مديريت و امور نظامي به سياست حداقل كردن ضررها معروف است. اين اصل به صورت مثابه قابل تطبيق بر اصل حداكثر كردن سود نيز مي تواند باشد (يونس المصري، رفيق، الاعجاز الاقتصادي للقرآن الكريم/50ـ45).
5. اهتمام ويژه به صبر در تحقق اهداف و آرمان ها بويژه در توسعه و پيشرفت هاي مادي
نظريات متعدد انديشمندان غربي پيرامون توسعه و پيشرفت با ابعاد روان شناختي و جامعه شناختي انساني، ارتباط كاملي برقرار نكرده لذا در موارد متعددي بدون توجه به ابعاد تربيتي و روحي انسان راهبردها و راه كارهايي را مطرح مي نمايند كه متأسفانه به علت همين بي توجهي گاه به يأس و نا اميدي و تنبلي و كسلي نيز دامن زده مي شود.
از منظر قرآن، پيشرفت و توسعه نيازمند صبر و تحمل مشقت و سختي ها در مسير پيشرفت و كمال است. البته لازم به ذكر است كه صبر از منظر قرآني، صبر ايجابي و واقع بينانه است و آفت و مشكلات صبرِ به معناي منفي را به دنبال ندارد. قرآن صبر را به عنوان يكي از عوامل موفقيت چه در اقتصاد متعارف و چه در اقتصاد علمي به شمار آورده و توجه به ابعاد انساني و اخلاقي اقتصاد را جزء لاينفك سياست هاي اقتصادي مي داند. قرآن كريم در كنار دستور به تواصي به حق به تواصي به صبر نيز اشاره مي كند و راه رسيدن به حق را بدون صبر ميسّر نمي داند، لذا از همگان مي خواهد تا يك ديگر را در مسير حق طلبي و صبرخواهي كمك و ياري رسانند. (يونس المصري، رفيق، الاعجازالاقتصادي للقرآن الكريم/ 55ـ60).
6. ناتواني اقتصاددانان از توجيه علمي و عملي ربا در طول تاريخ
با اين كه ربا در دين اسلام و نيز ساير اديان آسماني تحريم گرديده، اما علماي اقتصاد در قرن هاي اخير تلاش كردند تا به نظريه هاي متعدد همانند جبران ريسك، رجحان زماني، هزينه فرصت، رحجان نقد بر نسيه و... آن را توجيه نمايند در حالي كه همه اين نظريات ناكافي بوده و در برخي موارد كاملاً مردود است. اين امر از اعجازهاي اقتصادي قرآن كريم است كه حقايق آن قابل کتمان نبوده و پيش بيني هاي آن در خصوص ربا محقق شده است و شايد مشكلات و گرفتاري هايي كه جهان امروز از آن رنج مي برد و موج هاي متعددي كه از اضطراب و تزلزل و نابودي و هلاكت و جنگ ها و فتنه ها دنيا را فرا گرفته است ناشي از آزادسازي ربا و ديگر محرماتي باشد كه خداوند از آنان پرهيز داده است. (يونس المصري، رفيق، الاعجاز الاقتصادي للقرآن الكريم/ 61ـ65).
7. اشاره به اصل ترجيح زماني در قرآن كريم
خداوند در قرآن كريم در آيات متعددي به فطرت و طبيعت انساني توجه مي نمايد که از جمله ويژگي هاي آن، ترجيح زمان حال بر مستقبل و ترجيح نقد بر نسيه مي باشد و به همين منظور خداوند ثواب هاي روز قيامت را چند برابر مي نمايد تا انسان ها در اختيار خود به سمت آينده سوق يافته و زمان حال را صرفاً مدنظر قرار ندهند (إِنَّ هَؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا)؛ «در حقيقت، اينان (زندگى دنياى) شتابان را دوست دارند، و روز گرانبار (قيامت) را پشت سرشان رها مى كنند»، (انسان/27) (كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ...)؛ «هرگز چنين نيست (كه شما كافران مى پنداريد)؛ بلكه (دنياى) شتابان را دوست مى داريد و آخرت را رها مى كنيد»، (قيامت/20 و21) (وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى...)؛ «در حالى كه آخرت بهتر و پايدارتر است»، (اعلي/17).
اين مبنا يعني ترجيح زماني (Time Preference) يا ارزش زماني در علم اقتصاد امروز، مبدء مهم است و به همين منظور ارزش زماني پول (Time Value Money)از دغدغه هاي جدي اقتصاددانان است (يونس المصري، رفيق، الاعجاز الاقتصادي للقرآن الكريم/71ـ75).
8 . ملاحظه جديدي در مصارف زكات (عاملين عليها)
9. توجه به فرض ثابت بودن ساير شرايط در قرآن كريم
خداوند در آيه شريفه (... يُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ ...)؛ «... يك پايه اى و غير يك پايه اى [قرار داد،] كه با يك آب سيراب مى شوند و [با اين حال،] برخى از آنها را در ميوه ها، بر برخى [ديگر] برترى مى دهيم...»، (رعد/ 4) با ثابت گرفتن آب، تأثير عوامل ديگر را بر حسب تغيير در نوع محصولات و ميوه ها نشان داده است. امروزه در علم اقتصاد در تحليل هر متغيري لازم است روشن شود تا چه عوامل و عناصري در اين متغير مؤثرند و نسبت و ميزان تأثير هر عاملي هم بررسي شود. در تعيين شناخت ميزان تأثير هر عامل بايد ساير عوامل را ثابت فرض كرد و با اين فرض به تبيين ميزان تأثير خالص هر اثر پرداخت(يونس المصري، رفيق، الاعجاز الاقتصادي للقرآن الكريم/ 79ـ81).
10. اشاره به مزيت هاي نسبي
قرآن كريم هم به مزيت هاي نسبي بين سرزمين ها و بين انسان ها اشاره مي نمايد. خداوند هر سرزمين و منطقه اي را حاوي محصولات و قابليت هاي خاصي معرفي مي كند (... وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا...)؛ «... در حالى كه براى درخواست كنندگان يكسان است...»، (فصلت/10) و انسان ها را نيز در بهره مندي از معيشت ها و ارزاق، متنوع معرفي مي نمايد (... نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا ...) (زخرف/ 32) خداوند دامنه اين تنوع را به مردان و زنان هم كشانده و آنان را هم متفاوت مي داند (الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ...)؛ «مردان، [مايه ] پايدارى زنان اند؛ به خاطر آن كه خدا برخى از آنان را بر برخى [ديگر] برترى داد، و به خاطر آنچه از اموالشان (در مورد زنان) هزينه مى كنند...»، (نساء/34) و هر كدام را داراي نصيب و بهره اي دانسته و از حسادت ورزيدن و زياده خواهي نسبت به يك ديگر پرهيزشان مي دهد. (وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ)؛ «و آنچه را خدا به سبب آن، برخى از شما را بر برخى [ ديگر ] برترى داده، آرزو نكنيد. براى مردان از آنچه كسب كرده اند، بهره اى است و براى زنان [نيز ] از آنچه كسب كرده اند، بهره اى است؛ و خدا را از (ناحيه ى بخشش و) فضلش درخواست كنيد، كه خدا به هر چيزى داناست»، (نساء/32).
خداوند در اين قبيل آيات، به وجود تفاوت بين انسان ها، جنسيت ها و سرزمين ها اشاره كرده و همين امر را موجب برقراري ارتباط و تعامل مي داند و از مردم به ويژه مسلمانان مي خواهد كه از اين اختلاف ها براي پيشرفت هرچه بيش تر خود بهره گيرند، گو اينكه هر انساني به طريقه، شيوه و ذوق خود عمل كرده و شاكله هر انساني براي نوع خاصي از عمل در رفتار مناسب تر است. (قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ ...)؛ «بگو: همه طبق (روش و خُلق و خوى) خويش عمل مى كنند...»، (اسراء/84) (يونس المصري، رفيق، الاعجاز الاقتصادي للقرآن الكريم/ 85 ـ91).
11. اصل توزيع ريسك ها و نچيدن همه تخم مرغ ها در سبد واحد
خداوند در داستان حضرت يوسف(ع) به توصيه حضرت يعقوب به فرزندان خود اشاره مي كند كه همگي از يك در وارد نشوند. (وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ ...)؛ «و گفت: «اى پسران من! از يك در وارد نشويد و از درهاى مختلف وارد شويد؛ و هيچ چيزى را كه از طرف خدا (حتمى شده) است از شما دفع نمى كنم ...»، (يوسف/68ـ67)، (يونس المصري، رفيق، الاعجاز الاقتصادي للقرآن الكريم/92ـ93).
12. اصل توزيع مجدد سرمايه و درآمد
خداوند از سويي تفاوت بين غني و فقير را طبيعي و ذاتي دانسته و آن را از سنت هاي الهي مي داند: (وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ)؛ «و خدا برخى از شما را در روزى، بر برخى [ديگر] برترى داد»، (نحل/71) (انظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ)؛ «بنگر چگونه برخى آنان را بر برخى [ديگر] برترى داديم»، (اسراء/21) اما از سوي ديگر تفاوت فاحش بين غني و فقير را در طغيان و سركشي دانسته و انسان ها را از آن بر حذر مي دارد. (كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى)؛ «هرگز چنين نيست؛ قطعاً انسان طغيان مى كند؛ به خاطر اين كه خود را توانگر ديد»، (علق/ 6و7) (وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ)؛ «و اگر (برفرض) خدا روزى را بر بندگانش گسترده مى ساخت، حتماً، در زمين ستم مى كردند»، (شوري/ 27) لذا به توزيع مجدد ثروت به عنوان يكي از ابزارهاي مانع از چرخش سرمايه بين اغنياء مي پردازد تا از اين طريق ثروت در همه سطوح اقتصادي به چرخش درآمده و همه گروه هاي اقتصادي نقش خود را در اقتصاد ايفا نمايند و از ظلم و سركشي و طغيان ناشي از ثروت هاي بي حد از سوي ثروتمندان جلوگيري نمايد (يونس المصري، رفيق، الاعجاز الاقتصادي للقرآن الكريم/94ـ102).
13. ارتباط دنياي مادي با رفتار و كردار انسان ها
سيد قطب معتقد است که آيه (ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ)؛ «به خاطر دستاورد مردم، تباهى در خشكى و دريا آشكارشد؛ تا (سزاى) بعضى از آنچه انجام داده اند را به آنان بچشاند؛ باشد كه آنان بازگردند»، (روم/41) نشان مي دهد كه احوال زندگي و شرايط آن با اعمال انسان ها ارتباط دارد و فساد در عقيده و عمل به فساد در زمين منجر مي شود. (في ظلال القرآن، 21/2773). فساد در زندگي انسان ها به فساد اداري و اخلاقي منجر شده که آن نيز در پي خود، انواع آلودگي ها و مشكلات را در آب و هوا و غذا و فضا ايجاد مي كنند (ر.ک: يونس المصري، رفيق، الاعجاز الاقتصادي للقرآن الكريم/104ـ108).
14. لزوم تخلّق به اسماء الهي از جمله صفت حاسب
خداوند در قرآن به حسابگري خود نسبت به همه آنچه در عالم مي گذرد اشاره دارد از جمله: سرعت در محاسبه (... وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ)، (انعام/62) (... وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ)، (بقره/202) صدق در محاسبه (هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ)، (جاثيه/29) انعطاف در حسابگري متناسب با مخاطب (... فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِيدًا ...)، (طلاق/8) (فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا)، (انشقاق/8).
بديهي است كه خداوند نيز مي پسندد كه بندگانش اينگونه با ديگران محاسبه كرده و به صفت هاي الهي متخلق شوند (يونس المصري، رفيق، الاعجاز الاقتصادي للقرآن الكريم/109-112).

 

بررسي و نقد

همان گونه که از تفصيل نسبي مطالب پيداست نويسنده کتاب از پيام هاي اقتصادي قرآن و حکمت هاي نهفته در آيات اقتصادي قرآن تعبير به اعجاز اقتصادي نموده است گرچه به تعريف خود نسبت به اعجاز اقتصادي التزام کامل ندارد. به علاوه به ارايه نظام مند پيام هاي اقتصادي به گونه اي که بشر از آوردن آن ناتوان باشد نيز پايبند نبوده است و تلاشي در پيدا کردن نظام موجود بين پيام ها و حکمت هاي اقتصادي ننموده است.
نکته ديگر اينکه در هيچ موردي صحبت از رکن تحدي که از ارکان معجزه به شمار مي رود، در اين کتاب به ميان نيامده است. به نظر مي رسد اگر مواردي از اين دست بخواهد اعجاز دانسته شود بسياري از پيام ها و حکمت ها مي تواند از مصاديق اعجاز محسوب شود.

 

جمع بندي و نتيجه گيري

از ميان تعاريف موجود درباره اعجاز اقتصادي قرآن، بهترين تعريف عبارت است از «آموزه ها يا نظام هايي از معارف اقتصادي قرآني که بشر براي هميشه نتواند بدون بهره گيري از دين به آن دست يابد و بلکه قابليت تحدي نيز داشته باشد».
با اين تعريف مي توان ساحت هاي متنوعي از اعجاز اقتصادي قرآن را بر شمرد که مي تواند محل تأمل و تحقيق انديشمندان قرار گيرد؛ اعجاز درون قرآني و اعجاز برون قرآني اقتصادي، اعجاز در گزاره هاي انشايي و اخباري اقتصادي قرآن، اعجاز اقتصادي آموزه ها و اعجاز نظام اقتصادي قرآن و اعجاز قرآن به اعتبار قلمروهاي متعدد اقتصاد از قبيل فلسفه اقتصاد قرآني، مکتب اقتصاد قرآني، حقوق اقتصادي قرآني، نظام اقتصاد قرآني، علم اقتصاد قرآني.
بنابراين التزام به تعريف صحيح اعجاز اقتصادي از مهم ترين محورهاي قابل توجه است تا هر موضوع و معرفت و آموزه اي، تحت عنوان اعجاز اقتصادي شمرده نشده و اهميت و جايگاه بحث اعجاز محفوظ بماند.

از سوي ديگر تعيين دقيق حوزه و عرصه مطالعه و کشف اعجاز اقتصادي به روشن شدن مدعاي هر تحقيق و نيز کيفيت ارزيابي و نقد و تکميل آن کمک کرده و بلکه بدون آن نمي توان به نتيجه محصلي دست يافت.
بحث اعجاز اقتصادي قرآن از جمله سرفصل هاي نوبنياد و نوپاي مطالعات اقتصاد قرآني است که ورود بدون احتياط و مسامحي در آن و انتساب هر يافته بديع و شگفت قرآني بدان، مي تواند لطمات و خسارت هاي فراواني را به همراه داشته باشد و از سوي ديگر پرداخت درست و منطقي و مستدل به اين عرصه علمي، خدمت شاياني به مطالعات قرآني و رونق محسوسي را به مطالعات ميان رشته اي قرآن و اقتصاد در پي خواهد داشت.
تعيين مرز دقيق بين اين فرصت و آن تهديد، در گرو تحقيقات عالمانه و روش مند و آشنايي صاحب نظرانه به حوزه هاي قرآني و اقتصاد است که در فضاي آميخته با نقد دلسوزانه و آزاد انديشي منضبط و هم فکري و هم دلي انديشمندان اين مدار شکل يافته باشد.

نویسنده: سيد مفيد حسيني کوهساري
عضو هيئت علمي جامعة المصطفي العالمية

منابع: 

دو فصلنامه تخصصي قرآن و علم - سال پنجم، ش 8، بهار و تابستان 1390