اصحاب حجر چه كسانى بودند؟

«حجر» اسم مكانى است كه مردم و از جمله قوم ثمود، در آن جا زندگى مى كردند. از اين رو اصحاب حجر ناميده شدند.[1] آن ها خانه هاى خود را در دل كوه مى كندند تا از خراب شدن دور ماند.[2]

اصحاب حجر يا ثمود نام قوم حضرت صالح(علیه السلام) است.[3] ثمود قومى از عرب بودند كه در «وادى القرى» ـ بين مدينه و شام ـ زندگى مى كردند. قرآن درباره آن ها مى فرمايد: «پس از قوم عاد به وجود آمدند، داراى تمدن بودند، قصرهايى مى ساختند و در درون كوه ها خانه هاى محكمى بنا مى كردند.»[4]

شغل آن ها كشاورزى بود و با حفر چاه و چشمه ها، باغ ها و نخلستان هاى سرسبز به وجود مى آوردند.[5] ثمود به شيوه ى قبيله اى زندگى مى كردند و رئيس قبيله و شيوخ بر آن ها حكومت مى كردند. در شهر آن ها نُه گروه بودند كه فساد مى كردند[6] و در نهايت طغيان كرده، و بت پرست شدند; خداوند صالح نبى را به سوى آن ها فرستاد. حضرت صالح از خانواده اى شريف بود كه به عقل و كفايت شهرت [7]داشت. او آن ها را به خداپرستى دعوت كرد و خواست كه بت پرستى را كنار بگذارند، در مقابل مردم به او آزار رسانيدند و تنها گروه اندكى ايمان آوردند.[8]

كفّار ثمود، مؤمنان را آزار مى رساندند و بر كفر خويش، اصرار مىورزيدند و صالح را فردى سفيه و ساحر مى ناميدند،[9] و از او معجزه اى خواستند كه بر پيامبرى او گواه باشد و در نهايت، گفتند: از كوه براى ما شترى بيرون بياور! حضرت صالح به امر خداوند، شترى با همان اوصاف كه گفته بودند، بيرون آورد و به آن ها فرمود: خداوند به شما امر فرموده است، يك روز شما از آب چشمه بنوشيد و يك روز آب آن را براى شتر نگه داريد و شتر را رها سازيد تا در روى زمين بچرد و آزاد باشد; اگر او را آزار برسانيد، عذاب نازل مى شود.[10]
مدتى اين گونه گذشت، دوباره طغيان كردند و نقشه كشيدند و يك نفر از اشرار را فرستاند تا شتر را ذبح كند; آن گاه به صالح گفتند: اگر راست مى گويى، بر ما عذاب نازل كن! حضرت صالح فرمود: تا سه روز در خانه هاى خود بمانيد و هرچه مى خواهيد بكنيد. ]يعنى پس از سه روز عذاب نازل مى شود[[11] پس از گذشت سه روز، صاعقه اى نازل شد در حالى كه آن ها مى ديدند همه را در برگرفت.[12] و خداوند بندگان مؤمن و باتقوى را نجات داد.[13] صالح به آن ها فرمود: اى مردم! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ كردم، اما شما نصيحت كنندگان را دوست نداريد.[14]

 

نكته هاى آموزنده

1. هر امتى كه خداوند به آن ها نعمت فراوان داد و آنان شكر نعمت ها را به جاى نياوردند، به گناه و معصيت گرفتار آمده، به عذاب الهى مبتلا گرديدند; پس پذيرش نصيحت بندگان صالح خداوند، لازم و شرط عقل است;
2. گاهى با گناه يك گروه، يك امت عذاب مى شود; چنان كه شتر را يك نفر ـ با تحريك عده اى ـ كشت، ولى عذاب بر آن قوم نازل شد; در نتيجه رضايت و سكوت در برابر گناه ديگران چون ترك امر به معروف و نهى از منكر است، خود گناه بوده، عذاب الهى را در پى خواهد داشت.

 

پی نوشت :

[1]. مجمع البيان، ج6، ص127.
[2]. التبيان، ج6، ص351.
[3]. تفسير الميزان، ج12، ص179.
[4]. اعراف، 74.
[5]. شعراء، 148.
[6]. نمل، 48.
[7]. هود، 62; نمل، 49.
[8]. اعراف، 75.
[9]. اعراف، 66، شعراء، 153، نمل، 47.
[10]. اعراف، 72، هود، 64، شعراء، 156.
[11]. هود، 65.
[12]. ذاريات، 44.
[13]. فصلت، 17 و 18.
[14]. اعراف، 79; هود، 67.