ادبيات نفاق و سيماي منافقين

قرآن مجيد علاوه بر بيان مباني مهم دين و شعاير آن، وظايف و آيين هاي دينداري يا همان شريعت ديني، كتاب «خبر» نيز مي باشد. مسلمانان براي شناخت دقيق راه هاي زندگي در جامعه كه نيازمند آگاهي از هويت فكري افراد مختلف به ويژه مدعيان تصدي در امورات عمومي و موثر بر زندگي مردم اند، اگر به اخبار و راهنمايي هاي قرآن بيشتر توجه نمايند، معيارهاي شناخت دقيق و موشكافانه اي را استخراج خواهند كرد كه مي تواند آنان را در پيشبرد اهداف بلند زندگي اجتماعي موفق نمايد.
قرآن درخصوص همه مسايل، اعم از «تر و خشك»، «بزرگ و كوچك» اظهار رأي كرده و انسان را راهنمايي منحصر به فردي مي كند.
افراد دوچهره كه معمولا به حسب ويژگي هاي شخصيتي به دنبال منافع فردي، گروهي و باندي خود هستند نه منافع عموم و منافع ملي، از منظر قرآن داراي ويژگي هايي اند كه به راحتي قابل شناسايي مي باشند. اين نوشتار به صورت مختصر و با نگاهي اجمالي در پي نشان دادن بخشي از ادبيات و چهره دوچهرگان (منافقان) از منظر قرآن مجيد مي باشد. اينك مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:

 

1-دروغگويي

در سوره «منافقون» اولين خبري كه قرآن به پيامبر(ص) و مومنان به پيامبر مي دهد، دروغگويي منافقان است.
«اي رسول ما، چون منافقان نزد تو آمده و گفتند كه ما به يقين و حقيقت گواهي مي دهيم كه تو رسول خدايي، خدا مي داند كه تو رسول اويي و خدا هم گواهي مي دهد كه منافقان دروغ مي گويند. سخن هاي (دروغ) خود را سپر جان خويش (و مايه فريب خلق) قرار داده اند تا بدين وسيله راه خدا را ببندند كه آنچه مي كنند بسيار بد مي كنند.» (منافقون، 1 و 2)
اولين ويژگي ادبيات آنها دروغگويي است، دروغ را براي فريب مردم مي گويند، عملي بد و شكننده انسجام عمومي كه موجب از بين بردن فرصت ها براي تحقق اهداف جمعي مومنان مي شود.

 

2- ادعاي ايمان

ادعاي ايمان آنها جنبه دفاعي دارد، در مقابل اعراض و اعتراض شكننده مردم از آنها. چون اگر حقيقت قلبي اشان را ابراز نمايند مردم از آنان روي گردان مي شوند! پس امكان زندگي برايشان نيست تا چه رسد كه بتوانند به جايگاه هاي مختلف اجتماعي نيز دست پيدا كنند. لذا اقدام به اظهار ايمان به پيامبر(ص) يا ولي جامعه و قوانين موضوعه دين مي كنند.

 

3- عدم درك واقعي از جامعه

منافقين درك واقعي از شرايط زندگي مردم و جامعه ندارند (منافقون، 3) به همين دليل نوع گفته ها و اعمالشان مغاير با اهداف جامعه است.

 

4- آراستگي ظاهر

آنها اهل ظاهرند، ظاهرشان آراسته است، با ظاهري مدعيانه در صحنه هاي اجتماعي حاضر مي شوند، در مقابل حق و حقايق جامعه انعطاف ناپذيرند و همواره نسبت به ديگران بدگمان بوده و از هر كاري كه براي مردم صورت مي گيرد احساس ترس مي كنند (منافقون، 4)

 

5- تكبر و نخوت، فسق و گناه

چنين كساني اهل تكبر و نخوت اند، خودمحور و مستكبرند (منافقون، 5) اهل فسق و گناه هستند و تشويق به كارشكني مي كنند، خود را عزيز و ديگران را ذليل مي پندارند. (منافقون، 6 و 8)

 

6- خشن، تندخو، بخيل و حسود

زبانشان خشن، تند و بد است، تندخويي و خشونت در زبانشان جاري است. اهل بخل و حسادت اند و در عرصه جمع مال و منال حريص اند.(احزاب 19)

 

7- فرصت طلبي

در بهره گيري از موقعيت ها و شرايط مختلف «فرصت طلب اند» و به دنبال هر اتفاق و حادثه يا رويدادي، منافع خود را مي جويند (نساء، 73)

 

8- خدعه و نيرنگ

منافقان اهل نيرنگ و فريبكاري اند، براي رسيدن به منافع و اهدافشان با توسل به نيرنگ و فريب كاري اقدام مي كنند (بقره، 9)

 

9- مريضي قلب

قلب آنها مريض است (بقره، 10) و از قلب مريض آنها جز مريضي چيزي عايد جامعه نمي شود.

 

10- اصلاح طلبي كاذب

آنها با شعار اصلاح گري فسادانگيزي مي كنند. اصلاح طلبي پوششي براي فسادكاري هاي مختلف آنان است، وقتي به آنها مي گويي فساد نكنيد، دست از خرابكاري برداريد، اين كارها براي جامعه مفسده دارد، مي گويند:ما جز اصلاح جامعه و اصلاح طلبي كاري نمي كنيم. (بقره،11)

 

11- مسخره كردن

اهل نفاق اهل ايمان و ولايت را به سخره مي گيرند. ادبياتشان، دست انداختن مؤمنان و پيروان ولايت است (بقره، 14) البته آنها سفي و نادانند و خودشان نمي دانند. (بقره،13)
اگر در گفتار و رفتارشان كمي دقت صورت گيرد سفاهت و ناداني هويداست، به سخره گرفتن مؤمنان اهل عمل، حرص و طمع، خشك و خشن بودن و... نشانه هاي سفاهت و بلاهت است كه دامن دو چهرگان را گرفته است.

 

12- فتنه انگيزي

آنها در بين مسلمين فتنه انگيزي مي كنند (توبه، 47) آنان همواره در دودلي و شك و ترديدند، هيچگاه نمي توانند به استحكام اهل ايمان تصميم گيري نمايند. كارهايي كه قرار است انجام دهند، با ترديد و دودلي با آن مواجه مي شوند، مي آيند يا نمي آيند، اين كار را مي كنند يا نمي كنند، مدت ها در ترديد و شك و دودلي هستند تا بالاخره به يك سمتي بغلطند. (توبه، 45)

 

13- شادماني از ناراحتي رهبر

منافقان از غم و غصه و مصيبتي كه به پيامبر و ولي جامعه مي رسد، شادمانند و از شادماني و موفقيت ايشان ناراحت مي شوند.(توبه،50)

 

14- كراهت در انفاق و كسالت در نماز

اينها اگر انفاق كنند با كراهت است و نماز را با كسالت انجام مي دهند. (توبه، 54)

 

15- پناهندگي به هر مخفيگاه

منافقان هنگام ترس از اعمالي كه عليه جامعه مرتكب شده اند، هر پناهگاهي بيابند به آن پناه مي برند، چه كوه باشد و چه كشورهايي كه از دشمنان جامعه اسلامي اند.(توبه، 57)

 

16- عيب جويي

از ويژگي هاي ديگر دو چهرگان بي ايمان عيب جويي است، اصولاً به دنبال گفتن عيوب و جستن عيب براي افشاي آن هستند چه راست باشد چه دروغ. (توبه،79)

 

17- اذيت رهبر

آنها اهل اذيت نمودن پيامبر صلی الله و علیه و آله و ولي جامعه اند، يكرنگي رهبري اسلام و زلالي او را بستري براي اذيت و آزار قرار مي دهند. (توبه،61)

 

18- ترس از افشاي ماهيت قلبي

منافقان به شدت از رو شدن دستشان مي ترسند، به صورت وحشتناك از افشا شدن حقيقت قلبي اشان در هراسند (توبه،64) و البته در باطل فرو مي روند (توبه، 65) آنها به منكر امر مي كنند و از معروف نهي كننده اند. (توبه،67)

 

19- خوشحالي از عدم مشاركت در جهاد و دفاع

از اينكه در جهاد و دفاع از جامعه مشاركت نكرده اند خوشحال اند. (توبه،81)

 

20- ترس از شركت در جنگ و جهاد

البته به دليل پستي و رذالتي كه دارند از «شركت در جنگ و جهاد مي ترسند». (محمد،20)

 

21- رياكاري

منافقان اهل رياكاري اند، ريا و تظاهر از ويژگي هاي آنان است و اگر به نماز حاضر مي شوند براي رياكاري است. (نساء، 142)

 

22- بي هدفي

از ديگر ويژگي هاي مهم منافقان اين است كه هدف ندارند. (نساء، 143) كسي كه هدف ندارد نمي تواند برنامه هم داشته باشد، كسي كه برنامه ندارد در سخن گفتن جز عيب جويي، بدگويي و خراب كردن اهل ايمان داراي برنامه راهي ندارد.

 

23- پخش شايعه

پخش شايعه جزء كارهايشان است. (نساء، 83)

 

24- دوستي با كفار

اهل دوستي با كفار هستند، در داشتن رابطه دوستي با كفار اكراهي ندارند. (نساء، 139)

 

25- رفيق نيمه راه

رفيق نيمه راه اند، كار را به اتمام نمي رسانند و همراهي را كامل نمي كنند.(محمد، 26)

 

26- سودجو و منفعت طلب

سودجو و منفعت طلبند (توبه، 58) به جاي درنظر داشتن منافع عموم و منافع ملي و منافع همه مؤمنان، منافع فردي، گروهي و باندي خود را دنبال مي كنند.

نویسنده:عبدالله عميدي

 

 

 

منابع: 

روزنامه كيهان، شماره 19463 به تاريخ 24/6/88، صفحه 6 (معارف)