احسان و نیکی در قرآن؛ سوره فصلت، آیه 34

احسان در دشمنی [سوره فصلت، آیه 34]

وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ ﴿٣٤﴾

و نيكى با بدى يكسان نيست. [بدى را] با آنچه نيكوتر است دفع كن كه ناگاه [خواهى ديد] همان كسى كه ميان تو و او دشمنى بود، چون دوستى صميمى گشته است(بهرام پور)

جزئیات آیه 

1-اطیب البیان (ذیل آیه 34 سوره فصلت) 

وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ دو نقطه مقابل يكديگرند ايمان و كفر، توحيد و شرك اطاعة و معصية احسان و اسائه خير و شر حسن و قبح نفع و ضرر سعادت و شقاوت دوستى و دشمنى و هكذا امثال اينها.
ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ يعنى اين كفار و مشركين كه بشما اسائه ادب مي كنند و جسارت و اذية مي كنند شما در مقام تلافى برنيا و با ايشان بزبان ليّن و خوش و دوستى صحبت كن و با اخلاق خوب غضب‏ناك نشو بد نگو.

 

2-التبیان (ذیل آیه 34 سوره فصلت)

«وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ»
أي لا يتماثلان، و دخلت (لا) في «وَ لَا السَّيِّئَةُ» تأكيداً. و قيل: دخلت لتحقيق انه لا يساوي ذا ذاك، و لا ذاك ذا، فهو تبعيد المساواة.و قوله «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» أمر للنبي صَلى اللّه عليه و آله ان يدفع بالتي هي احسن ‏و قيل: معنى الحسنة- هاهنا- المداراة. و السيئة المراد بها الغلظة. فأدب اللَّه تعالى عباده بهذا الأدب‏

 

3-تفسیر المیزان (ذیل آیه 34 سوره فصلت)

قوله تعالى: «لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ» الآية لما ذكر أحسن القول و أنه الدعوة إلى الله و القائم به حقا هو النبي ص التفت إليه ببيان أحسن الطريق إلى الدعوة و أقربها من الغاية المطلوبة منها و هي التأثير في النفوس فخاطبه بقوله:
«لا تَسْتَوِي» إلخ.
فقوله: «لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ» أي الخصلة الحسنة و السيئة من حيث حسن التأثير في النفوس، و «لا» في «لَا السَّيِّئَةُ» زائدة لتأكيد النفي.
و قوله: «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» استئناف في معنى دفع الدخل كأن المخاطب لما سمع قوله: «لا تَسْتَوِي» إلخ قال: فما ذا أصنع؟ فقيل: «ادْفَعْ» إلخ و المعنى‏ادفع بالخصلة التي هي أحسن الخصلة السيئة التي تقابلها و تضادها فادفع بالحق الذي عندك باطلهم لا بباطل آخر و بحلمك جهلهم و بعفوك إساءتهم و هكذا.

 

4-ترجمه تفسیر المیزان (ذیل آیه 34 سوره فصلت)

" وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ...".
بعد از آنكه احسن القول را خاطرنشان كرد، فرمود كه احسن القول عبارت است از دعوت به سوى خدا، و چون قائم به چنين دعوت در درجه اول رسول خدا (ص) بود، لذا در آيه شريفه التفاتى بكار برده، روى سخن را متوجه آن جناب كرد تا بهترين طريق در دعوت به سوى خدا و نزديك‏ترين راه رسيدن به هدف را برايش بيان كند، و نزديك‏ترين راه دعوت به سوى خدا، و مؤثرترين آن عبارت از طرز دعوتى است كه بيشتر در دلها اثر بگذارد، و به اين منظور روى سخن به آن جناب نموده، فرمود:" لا تستوى ...".
پس جمله" لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ" معنايش اين است كه: دعوت به سوى خدا با داشتن خصلت نيك، و با نداشتن آن، و داشتن خصلت بد يكسان و تاثيرش در نفوذ برابر با هم نيست. و كلمه" لا" در جمله" وَ لَا السَّيِّئَةُ" زايده است كه تنها خاصيت تاكيد را دارد، و نفى را تاكيد مى ‏كند.
[معناى جمله:" ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ"]
" ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ" اين جمله استينافى و سخنى نو است كه توهمى را كه ممكن است كسى بكند دفع مى‏ نمايد. گويا وقتى شنونده جمله" لا تَسْتَوِي ..." را مى ‏شنود، مى ‏پرسد: چه بايد كرد؟ در جواب مى‏ فرمايد" بدى را به بهترين راهش دفع كن". و معناى آن اين است كه: بدى را با خصلتى كه مقابل آن است دفع نما، مثلا باطل آنان را با حقى كه نزد تو است دفع كن، نه به باطلى ديگر، و جهل آنان را با حلم و بديهايشان را با عفو، و همچنين هر بدى ديگرشان را با خوبى مناسب آن دفع كند.

 

5-ترجمه تفسیر المیزان (ذیل آیه 34 سوره فصلت)

" وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ...".
بعد از آنكه احسن القول را خاطرنشان كرد، فرمود كه احسن القول عبارت است از دعوت به سوى خدا، و چون قائم به چنين دعوت در درجه اول رسول خدا (ص) بود، لذا در آيه شريفه التفاتى بكار برده، روى سخن را متوجه آن جناب كرد تا بهترين طريق در دعوت به سوى خدا و نزديك‏ترين راه رسيدن به هدف را برايش بيان كند، و نزديك‏ترين راه دعوت به سوى خدا، و مؤثرترين آن عبارت از طرز دعوتى است كه بيشتر در دلها اثر بگذارد، و به اين منظور روى سخن به آن جناب نموده، فرمود:" لا تستوى ...".
پس جمله" لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ" معنايش اين است كه: دعوت به سوى خدا با داشتن خصلت نيك، و با نداشتن آن، و داشتن خصلت بد يكسان و تاثيرش در نفوذ برابر با هم نيست. و كلمه" لا" در جمله" وَ لَا السَّيِّئَةُ" زايده است كه تنها خاصيت تاكيد را دارد، و نفى را تاكيد مى‏كند.
[معناى جمله:" ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ"]
" ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ" اين جمله استينافى و سخنى نو است كه توهمى را كه ممكن است كسى بكند دفع مى ‏نمايد. گويا وقتى شنونده جمله" لا تَسْتَوِي ..." را مى ‏شنود، مى ‏پرسد: چه بايد كرد؟ در جواب مى‏ فرمايد" بدى را به بهترين راهش دفع كن". و معناى آن اين است كه: بدى را با خصلتى كه مقابل آن است دفع نما، مثلا باطل آنان را با حقى كه نزد تو است دفع كن، نه به باطلى ديگر، و جهل آنان را با حلم و بديهايشان را با عفو، و همچنين هر بدى ديگرشان را با خوبى مناسب آن دفع كند.

 

6-تفسیر الکاشف(ذیل آیه 34 سوره فصلت)

(وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ. الخطاب في ادفع و في بينك لمحمد (ص). و يدل السياق‏على ان المراد بالحسنة هنا حسنة الرسول الداعي الى اللّه، و هي جهاده و صبره على الأذى في سبيل هذه الدعوة، و المراد بالسيئة سيئة السفيه الجاهل من الدين دعاهم الرسول إلى اللّه، و المعنى: فرق بعيد بين عملك يا محمد و أنت تدعو الى اللّه و تتحمل الأذى في سبيله صابرا محتسبا و بين عمل الذين أجابوا دعوتك الى اللّه بالإعراض و الأذى و الافتراء .. ان عملك صلوات و حسنات، و عملهم سيئات و لعنات .. و على الرغم من ذلك فعليك أن ترفق بهم و تتسامح معهم و تصبر على سفاهتهم، فإن منهم من لو قابلته بهذه السماحة لعاد إلى ربه و عقله و انقلبت عداوته لك إلى محبة، و بغضه إلى مودة.
و الإنسان أي انسان، يستطيع أن يكسب أصدقاء يقاتلون معه بكلمة طيبة، و ان يخلق له أعداء يقاتلون ضده بكلمة خبيثة، و قد استطاعت كلمات الأبرار ان تهدي الكثير من الفجار، و تنهي العديد من المشاكل بين البشر، و لولاها لجرت الدماء أنهرا.

 

7-ترجمه تفسير كاشف(ذیل آیه 34 سوره فصلت)

وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ. خطاب در «ادفع» و در «بينك» به حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله است. سياق آيه نشان مى ‏دهد كه مراد از «حسنة» در اين‏جا كار نيكى است كه پيامبر فراخواننده به خدا انجام مى‏ داد و آن عبارتست از جهاد و شكيبايى او در راه اين فراخوانى. مراد از «سيّئه»، كار زشت نابخردان و ناآگاهان از دين است كه پيامبر آنان را به خدا فرا مى‏ خوانده است. معناى آيه چنين است: اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله! ميان كار تو كه ديگران را به خدا فرامى‏ خوانى و با كمال شكيبايى، آزارها را در اين راه تحمّل مى‏ كنى و كار كسانى كه به فراخوانى تو به خدا از طريق روى گردانيدن، دروغ بستن و آزار دادن پاسخ مى‏ دهند تفاوت فراوانى است. چه، كار تو درود و نيكى و كار آنان زشتى و نفرين است. با اين وجود، وظيفه تو آن است كه با مدارا و تسامح با آنان برخورد كنى و در برابر نادانى آنان شكيبا باشى؛ زيرا در ميان آنان كسانى هستند كه اگر با شيوه گذشت با آنها برخورد كنى، به پروردگار و انديشه ‏اش بازمى‏ گردند و دشمنى آنها به محبّت و كينه‏ شان به دوستى تبديل مى‏ شود.
انسان- هر انسانى كه باشد- مى‏تواند با يك سخن خوش دوستانى به دست آورد كه در كنارش بجنگند و نيز مى‏ تواند با يك سخن زشت، دشمنانى براى خود بيافريند كه بر ضدّ او بجنگند و سخنان نيكوكاران توانسته است گروه فراوانى از گناهكاران راهدايت كند و مشكلات فراوانى را از ميان بشر بردارد و اگر اين سخنان نمى‏ بود، هرآينه رودهايى از خون روان مى‏ گرديد.

 

8-مجمع البيان(ذیل آیه 34 سوره فصلت)

«وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ»
قيل معناه لا تستوي الملة الحسنة التي هي الإسلام و الملة السيئة التي هي الكفر و قيل معناه لا تستوي الأعمال الحسنة و لا الأعمال القبيحة و قيل: لا تستوي الخصلة الحسنة و السيئة فلا يستوي الصبر و الغضب و الحلم و الجهل و المداراة و الغلظة و العفو و الإساءة ثم بين سبحانه ما يلزم على الداعي من الرفق بالمدعو فقال «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» [خاطب النبي ص فقال للنبي ص ادفع بالتي هي‏ أحسن‏] خاطب النبي ص فقال ادفع بحقك باطلهم و بحلمك جهلهم و بعفوك إساءتهم «فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ» معناه فإنك إذا دفعت خصومك بلين و رفق و مداراة صار عدوك الذي يعاديك في الدين بصورة وليك القريب فكأنه وليك في الدين و حميمك في النسب وروي عن أبي عبد الله (ع) إن الحسنة التقية و السيئة الإذاعة

 

9-ترجمه تفسير مجمع البيان(ذیل آیه 34 سوره فصلت)

(وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ) بعضى گفته‏ اند يعنى: ملّت نيكوى اسلام با ملّت پست كفر مساوى نيستند.
و بعضى گفته ‏اند: يعنى اعمال نيكو با اعمال زشت برابر نيست.
و بعضى گفته‏ اند: خصلت‏هاى نيك با صفات زشت برابر نيستند، بنا بر اين صبر و غضب برابر نبوده، بردبارى و جهل، مدارا و خشونت، عفو و بدى صفاتى هستند كه با يكديگر برابر نمي باشند.
سپس خداوند بزرگ صفات و ملكات مدارا و سازش و نيكى را كه: براى دعوت كننده لازم است بيان كرده مي فرمايد:

(ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ) و پيامبر خدا (ص) را مورد خطاب قرار داده‏ مي فرمايد: با حقّت باطل آنان را، و با حلم و بردباريت نادانى، و با عفوت بديهاى آنان را پاسخ بده.

 

10-تفسير مخزن العرفان(ذیل آیه 34 سوره فصلت)

وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ محرز و مسلم است كه خوبى و بدى مساوى نخواهد بود نه ظالم با عادل و نه مؤمن با كافر و نه موحد با مشرك و نه عالم با جاهل و نه سخى با بخيل هرگز يكسان بشمار نمى‏ آيند چگونه ممكن است آدم راست گفتار و درست كردار كه عملش مصدق گفتارش مى‏ باشد با آدم دروغگو و كج رفتار مساوى باشد هرگز چنين نخواهد بود ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ خداى رحمان بآن رحمت عامى كه نسبت بمخلوقات و بنده‏گان خود دارد بنبى رحمت خود كه مظهر و نماينده رحمت رحمانى او است و او را متصف بصفت «رحمة للعالمين» گردانيده چنين امر مي فرمايد كه اى محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بدى و سيئه را برطرف گردان بچيزى كه نيكوتر باشد غضب را بحلم تسكين ده و گناه را بعفو بپوشان يا بسخن حقّ سخن باطل را ردّ كن.
خلاصه شايد مقصود چنين باشد كه هر قدر كفار در باره تو سخنان نارواگويند و بتو ظلم و جفاء روا دارند تو براى تأليف قلب آنان در مقابل سخنان ركيك آنها بردبارى كن و بطور ملاطفت و مهربانى با آنان صحبت نما كه وقتى اين طور با مردم سلوك نمودى آن كس كه دشمن تو و ضد تو باشد ممكن است از اين راه با تو دوست مشفق گردد و مايل شود باسلام در سوره (نحل) آيه 126 فرموده:
«وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ».
و رويّه پيمبر اسلام هم چنين بود كه با دشمنان خود دوستى مينمود و با آنها بطور ملاطفت و دوستى معارضه مي نمود اين است كه گفته ‏اند بيشتر كسانى كه ايمان آوردند در اثر خلق مباركش مايل باسلام گرديدند در قرآن در باره خلق حميده ‏اش فرموده «إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ»

 

11-تفسير نور(ذیل آیه 34 سوره فصلت)
1- يكى از راههاى دعوت الى اللّه آن است كه تنش زدايى نماييم و بدى ديگران را با نيكى دفع كنيم. وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ ... ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ‏
2- فكر نكنيد مرور زمان مسايل را كهنه مى ‏كند و همه چيز فراموش مى‏ شود.
(برخوردهاى مثبت و منفى هرگز يكسان نيست، و آثار آن در عمق روح افراد باقى مى‏ ماند. «لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ»
3- يك نمونه‏ ى عملى دعوت به سوى خدا (كه در آيه‏ ى قبل آمده بود) دفع بدى‏هاى مردم با برخوردهاى خوب است. «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»
4- در برخورد با مخالفان، اخلاق نيك كافى نيست، تهاجم اخلاقى لازم است «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (دفع بدى‏هاى دشمن با روش نيكو كافى نيست، بلكه به نيكوترين روش‏ها و برترين رفتارهاى اخلاقى نياز است).
         از محبت خارها گل مى ‏شود             از محبت سركه ‏ها مُل مى ‏شود

5- كيمياى واقعى، آن نيست كه مس را طلا كند، بلكه برخوردى است كه دشمنى را به محّبت تبديل نمايد. «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (روز فتح مكّه شعار بعضى از مسلمانان «انتقام، انتقام» بود ولى پيامبر اكرم فرمود: امروز روز انتقام نيست بلكه روز رحمت و مرحمت است).
6- سعه‏ ى صدر شرط توفيق در تبليغ است. ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ- ... كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ‏
7- توجّه به نتيجه‏ ى كار، انگيزه‏ى انسان را بالا مى‏ برد. (اگر بدانيم كه نتيجه‏ ى برخورد خوب، تبديل دشمن به دوست است، انگيزه‏ ى اين كار در ما زياد مى‏ شود. ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ- ... كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيم‏

 

12-منهج الصادقين(ذیل آیه 34 سوره فصلت)

وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ زيادتى لاء ثانيه از براى تأكيد نفى است يعنى البته برابر نيست ملت نيكو كه توحيد است و دين اسلام، و ملت بد كه شركست و كفر در مجازات‏و مكافات چه اول موجب رفع درجاتست و ثانى سبب هبوط در دركات يا آنكه مساوى نيستند اعمال حسنه و افعال سيئه يا خصلت حسنه مثل خصلت سيئه نيست پس مساوى نيست صبر و غضب و رفق و عنف و علم و جهل و مدارات و غلظت و عقوبت و اسائت و غير ذلك، و در تفسير ماوردى و تبيان و عين المعانى مذكور است كه حسنه دوستى آل رسول عليهم السّلام است و سيئه دشمنى ايشان و بعد از مدح حسنه و ذم سيئه طريق رفق و مدارا تعليم رسول مي نمايد و مى‏ گويد كه ادْفَعْ دفع كن اى محمّد سيئه را بِالَّتِي بآن حسنه كه در نفس الامر هِيَ أَحْسَنُ آن نيكوتر است يعنى غضب را بحلم تسكين ده و گناه را بعفو و لغو را بتغافل يا دفع نماى بكلام حق سخن باطل را، و مراد بأحسن زيادى مطلقه است و گويند كه اخراج آن در مخرج استيناف بجهت آنست كه آن در حكم جواب كسيست كه گويد كيف أصنع، و حينئذ وضع احسن در موضع حسنه جهت مبالغه است، و گويند كه لاء ثانيه زائده نيست بلكه بر حقيقت نفى خود باقى است و مراد از حسنه و سيئه افراد آنها است و معنى آنست كه مساوى نيستند افراد حسنه بلكه بعضى بر بعضى راجح‏اند و همچنين افراد سيئه مساوى يكديگر نيستند پس معنى ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ آنست كه دفع كن بدى را بحسنه كه نيكوتر باشد از حسنه ديگر يعنى هر گاه دو حسنه را يابى سيئه را با حسن آن دفع كن مثلا اگر شخصى با تو بدى كند حسنه آنست كه آن را عفو كنى و احسن آنكه بعوض آن باو احسان نمايى پس وضع احسن در موضع حسنه بجهت ابلغيت آن باشد در دفع سيئه بحسنه چه هر كه دفع سيئه نمايد باحسن پس بما دون احسن بر او اهون خواهد بود، و از امام جعفر صادق عليه السّلام مرويست كه حسنه تقيه است و سيئه اذاعه