آیات بخل؛ سوره اسراء، آیه 100

[اسراء، آیه 100]

قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً (100)

بگو: اگر شما مالك گنج‌هاى رحمت پروردگار من بوديد، در آن صورت از بيم هزينه كردن قطعا امساك مى‌كرديد، و آدمى همواره بخيل است (بهرام پور)

جزئیات آِیه 

1-تفسیر الصافی

وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً
بخيلًا لأنّ بناء أمره على الحاجة و الضّنّة بما يحتاج إليه و ملاحظة العوض فيما يبذل.القمّيّ في هذه الآية قال: لو كانت الأمور بيد النّاس لما أعطوا الناس شيئاً مخافة الفناءِوَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً أي بخيلًا.

 

2-تفسیر الطیب البیان 

قُلْ لَوْ أَنْتُمْ شما كفار و مشركين اگر تَمْلِكُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي آنهم رحمت واسعه كه انتهاء ندارد و تمام نمي شود بالاخص تمام جواهرات روى كره زمين و معادن و اشجار و اراضى و انهار و غير اينها إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ آنهم امساكى كه خردلى از آن انفاق نكنيد خشية الانفاق وعده شيطاني ست كه مي فرمايد:
الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ الاية بقره 271 با اينكه انفاق في سبيل اللَّه موجب زيادتى و بركت مال مي شود (زكاة مال بدر كن كه فضله رز را، چه باغبان ببرد بيشتر دهد انگور) وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً قتور بمعنى فتور و تضييق است اشاره ببخل كه سستى مي كند در انفاق و تنگ مي گيرد در بذل و بخل مى‏ كند در اعطاءو تعبير بقتور براى مبالغه است (اشكال) بعضى گفتند كه بسيارى از افراد انسان داراى سخاوت وجود هستند و اين جمله بطور كلى مي فرمايد.
(جواب) چون طبيعت انسان اقتضاى جلوگيرى دارد چون سر تا پا احتياج دارد كه گفتند:
          (سيه رويى ز ممكن در دو عالم             نشد هرگز جدا و اللَّه اعلم)

أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ فاطر آيه 16 وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ محمّد صلّى اللَّه عليه و اله و سلم آيه 40 و سخاوت وجود بر خلاف طبيعة است بايد بزحمت تحصيل كرد چنانچه نوع اخلاق رذيله از اين باب است و ازاله آنها احتياج بمعالجه علمى و عملى دارد علمى برخورد بفوائد سخا و مضار بخل دنيوى و اخروى كه گفتندالجنة دار الاسخياءشاب سخيّ مراهق في الذنوب اقرب الى اللَّه من عابد بخيل‏السخاء شجرة في الجنة اغصانها متدلية فمن تمسك بغصن منها يجرّه الى الجنة و البخل شجرة في النار و من تمسك بغصن منها يجرّه الى النارو غير اينها و معالجه عملى بذل است تا بدرجه ملكه برسد.

 

3-تفسیر نمونه

" و انسان طبعا موجود بخيلى است" (وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً).
" قتور" از ماده" قتر" بر وزن" قتل" به معنى امساك در خرج كردن است. و از آنجا كه" قتور" صيغه مبالغه است معنى شدت امساك و تنگ ‏نظرى را مى‏ رساند.
......................
 آيا همه انسانها بخيل هستند-
بارها گفته‏ ايم كه در بسيارى از آيات قرآن" انسان" بطور مطلق و بى قيد و شرط مورد انواع ملامتها قرار گرفته است، و با صفاتى همچون بخل و جهل و ظالم بودن عجول بودن و مانند اينها توصيف شده است.
اين تعبيرات هرگز منافات با اين ندارد كه مؤمنان و افراد تربيت شده‏ درست در جهت مخالف اين صفات قرار داشته باشند بلكه اشاره به آن است كه طبيعت آدمى چنين مى‏ باشد كه اگر تحت تربيت رهبران الهى قرار نگيرد، و او را به حال خودش، همچون گياهى خودرو، واگذارند، آمادگى پذيرش همه اين صفات زشت را دارد.نه اينكه ذاتا چنين آفريده شده و يا سرانجام همه چنين خواهند بود 

 

4-تفسیر نور
1- كثرت مال اثرى در سخاوتِ افراد حريص وبخيل ندارد. بعضى انسان‏ها سيرى‏ ناپذيرند و هرچه بيندوزند، باز نگران كم شدن آنند. لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزائِنَ ... لَأَمْسَكْتُمْ ...
2- ترس از تهى‏دستى يكى از ريشه ‏هاى بخل است. «لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ»
3- سرچشمه رفتار بشر، روحيّه وخصلت‏هاى اوست. لَأَمْسَكْتُمْ ... كانَ الْإِنْسانُ قَتُورا

 

5-مخزن العرفان 

قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً در پاسخ قول مشركين برسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خطاب مي رسد كه بآنها بگو اگر بفرض آنچه خواسته‏ ايد از بوستانها و نهرها و ميوه ‏جات و باقى خواسته‏ هاى شما حتى اگر مالك خزينه ‏هاى رحمة پروردگار من بشويد شما از ترس فقر نگاه مي داريد و انفاق نخواهيد نمود.
شايد اشاره باين باشد كه شما از آن خبث باطنيكه جبلّى شما گرديده و آن كبر و عنادى كه در حقيقت شما ريشه دوانيده هر قدر هم اظهار معجزه براى شما بشود و هر قدر نعمت شما زياد گردد آن بخل ذاتى شما نمي گذارد تصديق نمائيد و بحق بگرويد و بر همين انكارتان باقى خواهيد ماند.

 

6-تفسیر مجمع البیان 

«وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً»
العموم و قد علمنا أن في الناس الجواد و الوجه فيه أحد أمرين و هو أن يكون الأغلب عليهم من ليس بجواد فجاز الإطلاق تغليبا للأكثر و أيضا فإن ما يعطيه الإنسان و إن عد جوادا بخل في جنب ما يعطيه الله سبحانه لأن الإنسان إنما يعطي ما يفضل عن حاجته و يمسك ما يحتاج إليه و الله سبحانه لا تجوز عليه الحاجة فيفيض من النعم على المطيع و العاصي إفاضة من لا يخاف الحاجة.

 

7-ترجمه تفسیر مجمع البیان 

وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً: ابن عباس و قتاده گويند: يعنى انسان بخيل است.
اين آيه پاسخ اين است كه: مى ‏گفتند: هرگز ايمان نمى ‏آوريم، جز اينكه از زمين چشمه ‏اى ظاهر سازى.
ظاهر اين است كه اين جمله، عموم است. يعنى همه انسانها بخيلند، حال آنكه می بينيم برخى از انسانها بخيل نيستند. لكن از آنجا كه اكثر انسانها بخيل هستند، جايز است كه جانب اكثر را غلبه دهيم و بگوييم: همه انسانها بخيلند.
علاوه بر آن، انسان هر اندازه هم بخشنده و سخى باشد، بخشش او در برابر بخشش خداوند ناچيز و سخاوت او بخل است، زيرا انسان، چيزى را مى‏ بخشد كه مورد احتياجش نباشد. اما آنچه كه مورد احتياجش هست، براى خود نگه مى‏ دارد و از بخشش آن خوددارى مى‏ كند ولى خداوند احتياجى ندارد، بنا بر اين نعمتهاى خود را به مطيع و عاصى مى‏ بخشد و ترسى از احتياج و فقر ندارد.