آل عمران

آل عمران

اين واژه فقط يك باردرآيه 33 سومين سوره قرآن آمده؛ از اين رو، اين سوره به «آل عمران» موسوم شده است: «إِنَّ اللّهَ اصطَفی ءَادمَ و نُوحاً و ءَالَ إبرهيمَ وَ ءَالَ عمرانَ عَلَى العلَمين؛ همانا خداوند، آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برگزيد.»(آل عمران/ 3، 33)

لغويان و مفسّران، براى كلمه «آل» معانى گوناگونى چون خانواده، فرزندان، پيروان و شخص برشمرده اند.
مفسّران در اين كه عمران در اين آيه نام چه كسى است، بر يك رأى نيستند. برخى او را عمران بن يصهربن قاهث ‏بن لاوى بن يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم، پدر موسى عليه السلام و هارون، و بعضى، عمران بن ماثان پدر مريم می دانند كه وى از نسل سليمان بن داوود بن إيشا و همه از نسل يهودا ابن يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم اند. البتّه عهد عتيق موسى و هارون را پسران عمرام بن قهات می داند. «1»
گفته شده كه بين اين دو عمران، 1800 سال فاصله بوده است؛ «2» البتّه بيش ‏تر مفسّران بر اين باورند كه وى به ادلّه ذيل پدر مريم است:
1. در ادامه سوره آل عمران سخن از پدر، مادر و فرزند مريم و نيز زكريا، متكفّل وى است؛ پس مقصود از عمران در اين آيه نيز بايد پدر مريم باشد و اگر منظور، پدر موسى باشد، با آيات اين سوره تناسبى ندارد. «3»
2. آياتِ پس از آيه 33 به چگونگى برگزيدن آل عمران پرداخته و تكرار نام عمران در آيات بعد، مانند تكرار اسم در دو جمله است كه يكى بودن هر دو اسم را متبادر می سازد و اگر مقصود از شخص دوم، غير از شخص اوّل باشد، موجب به اشتباه افكندن شنونده می شود كه از كلام حكيم به دور است. «4»
3. در مواردى، از پدر مريم با نام عمران ياد شده؛ ولى در هيچ جاى از قرآن، از پدر موسى به عمران تعبير نشده است. «5»
4. اين آيه با آيه ديگرى كه درباره مريم و عيسى است، مطابقت شديد دارد: «وَ جَعَلنها وَ ابنَها ءَايَةً لِلعلَمين».«6(انبياء/ 21، 91)
گفته شده مقصود از عمران در اين آيه و آيات بعد، پدر موسى عليه السلام است، زيرا ممكن است عمران، پدر موسى نيز دخترى به نام مريم داشته باشد، هم چنان كه در عهد عتيق نيز مريم خواهر موسى و هارون و هر سه از فرزندان عمران به شمار آمده است. «7» اين گفته پذيرفته نيست؛ زيرا آيات، از مريمى سخن می گويد كه كفالت او را زكريا، پدر يحيى بر عهده داشته است و زكريا و يحيى هر دو در زمان عيسى می زيسته اند «8» و به شهادت قرآن، پيش از آن، كسى به نام يحيى ناميده نشده بود.(مريم/ 19، 7) در ضمن، مقصود از آل عمران، نمی تواند هر دو عمران باشد؛ زيرا نام عمران پدر مريم، دو بار در قرآن آمده و از عمران پدر موسى نامى برده نشده است. از سوى ديگر، فاصله آن ها حدود 1800 سال بوده كه با اين فاصله زمانى، بعيد به نظر می رسد منظور هر دوى آن ها باشد.

 

آل عمران چه كسانی اند؟

چون مفسّران، در معناى آل و مقصود از عمران، وحدت نظر ندارند، در معناى آل عمران نيز بر يك نظر نيستند و احتمال داده اند كه منظور، يكى از اين ها باشد:
1. عيسى و مريم كه اين قول مشهور است؛ «9»
2. موسى و هارون؛
3. مؤمنان به عيسى، زيرا آل به معناى پيرو نيز آمده است؛ «10»
4. امام على عليه السلام زيرا نام پدر حضرت در تورات، عمران است؛ «11»
5. پيامبران و امامان معصومى كه ازنسل عمران هستند؛ «12» زيرا آنان را در آيه، برگزيدگان خداوند دانسته و اين وصف در همه خويشان ونزديكان صادق نيست؛ «13»
6. شخص عمران، چنان كه در آيه 248 بقره/ 2 از شخص موسى و هارون، به آل تعبير شده است. «14»

 

نسبت آل عمران و آل ابراهيم

براساس مباحث گذشته، خواه عمران پدر مريم باشد يا پدر موسى و هارون، در هر صورت، جزو آل ابراهيم است؛ «15» زيرا آل ابراهيم، چه از طريق اسماعيل يا از طريق اسحاق، شامل هر دو عمران و همه پيامبران و معصومان پس از ابراهيم نيز می شود؛ «16» چنان كه گروهى از مفسّران در تفسير «ذُرّيَّةً بَعضُها مِن بَعض» (آل عمران/ 3، 34) گفته اند:
همه پيامبران، از ذرّيّه آدم و بعد ذرّيّه نوح، سپس ذرّيّه ابراهيم هستند. «17» برخى نيز گفته اند:
«ذُرّيَّةً بَعضُها مِن بَعض» حال يا بدل از آل ابراهيم و آل عمران است؛ يعنى آن دو، يك ذرّيّه هستند كه بعضى (آل عمران) از بعضى ديگر (آل ابراهيم) هستند. «18»
درباره اين كه چرا از آل عمران جداگانه نام برده شده با اين كه آل ابراهيم آن را دربردارد، سه احتمال وجود دارد:
1. براى آگاه كردن مخاطب به اين كه عيسى هم بشرى با كرامات بزرگ از ناحيه خداوند است و براى نبوّت برگزيده شده تا ادّعاى مدّعيانِ الوهيّت او را باطل كند. «19»
2. براى آگاه كردن مخاطب به شرف و منزلت آل عمران. البتّه ذكر خاص پس از عام، لزوماً به معناى برترى بر ديگران نيست؛ زيرا خاتم انبيا، برترين پيامبران بوده و داخل در آل ابراهيم است. «20»
3. چون قرآن، پس از اين آيه، به تفصيل درباره دو فرد منسوب به عمران يعنى مريم و عيسى سخن گفته، نام آل عمران را جداگانه آورده است. «21»

 

چرا آل عمران برگزيده شدند؟

برخى مفسّران، از جمله «وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيم» در آيه 34 آل عمران چنين استفاده كرده اند: خداوند كسانى را برمی گزيند كه در قول و عمل ثبات داشته باشند و چون آل عمران داراى اين ويژگى بودند، برگزيده شدند «22». بعضى نيز گفته اند: مقصود اين است كه خداوند از گفتار و نيّت‏هاى قلبى آنان آگاه است و ملاكِ گزينش آل عمران از اين جهت است كه در گفتار، صادق و در نيّت، پاك و خالص‏ اند؛ «23» به هر حال، گزينش آن ها براساس ارزش‏ها و شايستگی هاى موجود در خود آنان بوده است؛ در غير اين صورت، انتخاب فردى در جای گاه نبى، ترجيح بدون دليل است كه از خداوند حكيم محال است. «24»

 

چرا قرآن به فضايل آل عمران پرداخته است؟

برخى گفته اند: عقايد انحرافى يهود كه می گفتند: ما فرزندان و دوستان خداييم و مسيحيان كه می گفتند: مسيح پسر خدا است، موجب شد تا خداوند در ابتداى آيه، فضايل پيامبران را نقل، و در پايان با جمله «وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيم» دروغ‏ گويان در حقّ انبيا را تهديد كند. «25» بعضى نيز گفته اند: يادآورى امتيازهاى پيامبران گذشته، از جمله آل عمران، زمينه ساز ايمان اهل كتاب به پيامبر خاتم است؛ «26» به ويژه كه يادآور می شود: پيغمبر خاتم، از خاندان همان پيامبران پيشين است و امّت‏ هاى آنان همگى مأمورند به پيامبرى كه آيين آن ها را تصديق می كند، ايمان آورند.«27»

 

نویسنده: محمد صادق يوسفی

_________________________________

پی نوشت:

1. كتاب مقدس، خروج، 6: 18- 22
2. التفسير الكبير، ج 8، ص 24
3. الميزان، ج 3، ص 167
4. روح ‏المعانى، مج 3، ج 3، ص 211
5. الميزان، ج 3، ص 167
6. الميزان، ج 3، ص 167
7. كتاب مقدس، اول تواريخ، 5: 29
8. تفسير بيضاوى، ج 2، ص 30
9. مجمع‏ البيان، ج 2، ص 735
10. التفسير الكبير، ج 8، ص 24
11. روض ‏الجنان، ج 4، ص 284
12. مجمع البيان، ج 2، ص 735
13. مجمع البيان، ج 2، ص 735
14. همان، ص 734
15. الكشاف، ج 1، ص 354
16. الفرقان، ج 3- 4، ص 103
17. الدرالمنثور، ج 2، ص 180
18. تفسير بيضاوى، ج 2، ص 29؛ التفسيرالكبير، ج 8، ص 24
19. روح ‏المعانى، مج 3، ج 3، ص 211
20. تفسير بيضاوى، ج 2، ص 29
21. الفرقان، ج 3- 4، ص 103
22. تفسير بيضاوى، ج 2، ص 29
23. الميزان، ج 3، ص 168
24. راهنما، ج 2، ص 400
25. التفسير الكبير، ج 8، ص 25
26. راهنما، ج 2، ص 401
27. روح ‏المعانى، مج 3، ج 3، ص 211

 

منابع: 

برگرفته از «اعلام قرآن»، ج‏1، ص: 128