آداب دوست و دوست یابی در قرآن؛ سوره توبه، آیه 71

[سوره توبه:آیه 71]
«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ».
و مردان و زنان با ايمان يار و دوستدار يكديگرند كه امر به معروف و نهى از منكر مى‌كنند و نماز به پا مى‌دارند و زكات مى‌دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مى‌برند. آنان را خدا به زودى مشمول رحمت قرار مى‌دهد [و] خداوند شكست‌ناپذير، حكيم است(بهرام پور)

1- أطيب البيان في تفسير القرآن

وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ مراد اهل ولايت و معتقد بامامت ائمه اثنى عشر هستند چنانچه از استشهادات ائمه عليهم السلام باين آيه در نصرت شيعه بيك ديگر استفاده ميشود بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ بيك ديگر كمك و اعانت و نصرت و دوستى و محبت و همراهى ميكنند كه فرمودند: (بنى الاسلام على خمس).
يكى يأمرون بالمعروف :امر بمعروف واجبات شرعيه الهيه، ديگر و ينهون عن المنكر از محرمات شرعيه الهيه سوم و يقيمون الصلاة هم نماز ميگذارند و هم حفظ حدود نماز را ميكنند و نميگذارند از بين برود چهارم و يؤتون الزكاة حقوق فقراء را ادا ميكنند و ردّ زكاة ميكنند كه در حديث دارد اگر اغنياء اداء زكاة ميكردند يك فقير باقى نميماند و اگر زكاة وافى نبود خداوند بيشتر معين ميفرمود اين چهار ركن ركن پنجم ولايت ائمة اطهار (علیهم السلام) است كه فرمودند (ما نودى بشي‏ء اعظم من الولاية)
و اين ركن پنجم استفاده ميشود از جمله وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ كه خدا و رسول تعيين خليفه كردند در غدير خم و مواقع ديگر و مؤمنين اطاعت كردند و قبول نمودند و مخالفين مخالفت كردند و زير بار نرفتند و از زمره مؤمنين خارج شدند.
اولئك اين مؤمنين و مؤمنات را سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ وعده شمول رحمت است در دنيا و آخرت إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غالب و قادر است بر اضافه رحمت و نزول عذاب حكيم تماما از روى حكمت و عين صلاح است.

 

2- مجمع البيان في تفسير القرآن

وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.

المعنى
لما ذكر الله تعالى المنافقين و وصفهم بقبيح خصالهم اقتضت الحكمة أن يذكر المؤمنين و يصفهم بضد أوصافهم ليتصل الكلام بما قبله اتصال النقيض بالنقيض فقال «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ» أي بعضهم أنصار بعض يلزم كل واحد منهم نصرة صاحبه و موالاته حتى أن المرأة تهيئ أسباب السفر لزوجها إذا خرج و تحفظ غيبة زوجها و هم يد واحدة على من سواهم «يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ» و هو ما أوجب الله فعله أو رغب فيه عقلا أو شرعا «وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» و هو ما نهى الله عن فعله و زهد فيه عقلا أو شرعا «وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» أي يداومون على فعل الصلاة و إخراج الزكاة من أموالهم و وضعها حيث أمر الله تعالى بوضعها فيه و يمتثلون طاعة الله و رسوله و يتبعون إرادتهما و رضاهما «أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ» أي الذين هذه صفتهم يرحمهم الله في الآخرة «إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» أي قادر على الرحمة و العذاب واضع كل واحد منهما موضعه و في الآية دلالة على أن الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر من فروض الأعيان لأنه جعلهما من صفات جميع المؤمنين و لم يخص قوما منهم دون قوم.

 

3- ترجمه مجمع البیان

«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ….»
يعنى يار و كمك كار همديگرند، و هر يك از آنها خود را ملزم بيارى و دوستى رفيق خود ميداند تا آنجا كه زن وسائل سفر شوهر خود را فراهم كند، و در غياب او وظيفه وفادارى را انجام دهد، و آنها در برابر دشمنان يك‏صدا و يك دست هستند.
«يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ» و منظور از معروف چيزهايى است كه خداوند فعل آن را واجب كرده يا از نظر عقلى يا شرعى مردم را بدان واداشته.
«وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» و «منكر» آن چيزهايى است كه خداوند انجام آن را قدغن كرده و از نظر عقل و يا شرع بكناره گيرى آن دستور فرموده.
«وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» يعنى مداومت بر خواندن نماز و پرداخت زكات دارند و در جايى كه خداى تعالى دستور فرموده صرف ميكنند، و از خدا و رسولش فرمانبردارى كرده و روى خواسته و خوشنودى آن دو گام بر ميدارند.
«أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ» يعنى آنان كه داراى چنين اوصافى هستند خداوند آنان را در آخرت مورد رحمت خود قرار دهد.
«إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» يعنى برحمت و عذاب، هر دو توانا است و هر كدام را در جاى خود می نهد، و اين آيه دليل است بر اينكه أمر بمعروف و نهى از منكر واجب عينى است، زيرا آن دو را از صفات همه مؤمنان بشمار آورده و مخصوص بدسته خاصى نكرده است.

 

4- تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين

پس فرمود كه وَ الْمُؤْمِنُونَ و مردان مؤمن وَ الْمُؤْمِناتُ و زنان مؤمنه بَعْضُهُمْ برخى از ايشان أَوْلِياءُ بَعْضٍ دوستان و محبان برخى ديگرند در تعاون و تناصر يكديگر در طريق قديم و دين مستقيم و تعاون ايشان بر اين وجه است كه يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ ميفرمايند بنيكويى كه ايمان و فرمانبرداريست در جميع اوامر وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ و بازميدارند از بدى و ناشايست كه كفر است و انواع ملاهى و مناهى وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ و بپا ميدارند نماز را با شرايط و اركان وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ و ميدهند زكاة را بآداب متعلقه بدان وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ و فرمان ميبرند خدا را وَ رَسُولَهُ و پيغمبر او را در همه امور أُولئِكَ آن گروه پاكيزه سيرت سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ زود باشد كه رحمت كند خدا بر ايشان يعنى لا محاله آنها را مستغرق رحمت خود گرداند در دنيا و آخرت چه سين مؤكد وقوعست إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ بدرستى كه خدا غالبست بر هر چه كند و هيچ چيز مانع اراده او نشود حَكِيمٌ دانا است بوضع هر شي‏ء در موضع آن در آية دلالتست بر آنكه امر بمعروف و نهى از منكر از فروض اعيان است زيرا كه آن را از صفات جميع مؤمنان شمرده و تخصيص آن نكرده بقومى دون قوم.

 

5- تفسير نمونه

تفسير: نشانه هاى مؤمنان راستين
در آيات گذشته علائم و جهات مشترك مردان و زنان منافق مطرح گرديد كه در پنج قسمت خلاصه می شد:" امر به منكر"" نهى از معروف"" امساك و بخل"" فراموش كردن خدا" و" مخالفت فرمان پروردگار".
در آيات مورد بحث علائم و نشانه هاى مردان و زنان با ايمان بيان شده است، كه آنهم در پنج قسمت خلاصه می شود و درست نقطه مقابل يكا يك صفات منافقان است.
آيه از اينجا شروع می شود كه می فرمايد:" مردان و زنان با ايمان دوست و ولى و يار و ياور يكديگرند" (وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ).
جالب اينكه در باره منافقان كلمه" اولياء" ذكر نشده بود، بلكه جمله بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ كه دليل بر وحدت هدف و هماهنگى صفات و كردار است، به چشم می خورد، اشاره به اينكه" منافقان" هر چند در صف واحدى قرار دارند و گروه هاى مختلفشان در مشخصات و برنامه ها شريكند، روح مودت و ولايت در ميان آنها وجود ندارد! و هر گاه منافع شخصى آنان به خطر بيفتد حتى به دوستان خود خيانت خواهند كرد، به همين دليل در آيه 14 سوره" حشر" ميخوانيم: تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى:" آنها را متحد فكر ميكنى در حالى كه دلهايشان پراكنده است".
پس از بيان اين اصل كلى به شرح جزئيات صفات مؤمنان می پردازد:
1- نخست می گويد:" آنها مردم را به نيكيها دعوت می كنند" (يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ).
2-" مردم را از زشتيها و بديها و منكرات باز می دارند" (وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ).                        3- آنها به عكس منافقان كه خدا را فراموش كرده بودند" نماز را بر پا می دارند" و به ياد خدا هستند و با ياد و ذكر او، دل را روشن، و عقل را بيدار و آگاه می دارند (وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ).
4- آنها بر خلاف منافقان كه افرادى ممسك و بخيل هستند بخشى از اموال خويش را در راه خدا، و حمايت خلق خدا، و به بازسازى جامعه، انفاق می نمايند" و زكاة اموال خويش را می پردازند" (وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ).
5- منافقان فاسقند و سركش، و خارج از تحت فرمان حق، اما مؤمنان" اطاعت فرمان خدا و پيامبر او می كنند" (وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ).
در پايان اين آيه اشاره به نخستين امتياز مؤمنان از نظر نتيجه و پاداش كرده، می گويد:" خداوند آنها را به زودى مشمول رحمت خويش می گرداند" (أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ).
كلمه" رحمت" كه در اينجا ذكر شده مفهومى بسيار وسيع دارد كه هر گونه خير و بركت و سعادتى را در اين جهان و جهان ديگر، در برمی گيرد، و اين جمله در حقيقت نقطه مقابل حال منافقان است كه خداوند آنها را لعنت كرده، و از رحمت خود دور ساخته است.
شك نيست كه وعده رحمت به مؤمنان از طرف خداوند، از هر نظر قطعى و اطمينان بخش است،" زيرا او هم قدرت دارد، و هم حكيم است"، نه بدون علت وعده می دهد، و نه هنگامى كه وعده داد، از انجام آن عاجز می ماند. (إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ).

 

6- تفسير نور

وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (71)
مردان و زنان با ايمان، يار و ياور و اولياى يكديگرند، به معروف (خوبی ها) فرمان می دهند و از منكرات و بدی ها (منكرات) نهى می كنند، نماز بر پاى داشته، زكات می پردازند و از خداوند و پيامبرش پيروى می كنند. بزودى خداوند آنان را مشمول رحمت خويش قرار خواهد داد. همانا خداوند، تواناى غالب و حكيم است.

نكته ها:
آيه ى 67، درباره ى منافقان تعبيرِ «بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ» را آورده بود، امّا اين آيه درباره ى مؤمنان می فرمايد: «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ»، شايد اختلاف تعبير به خاطر آن است كه بر خلاف مؤمنان، وحدت عميق و پيوند ولايت در ميان منافقان نيست و هنگام بروز منافع شخصى، وفادار نيستند و وحدتشان ظاهرى و صورى است، به قول قرآن: «تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى» «1» آنان را متّحد می پندارى در حالى كه دلهايشان پراكنده است.
چون امر به معروف و نهى از منكر، عامل برپايى واجبات ديگر است، از اين رو در آيه، قبل از نماز و زكات آمده است. «2»

پيام ها:
1 زن و مرد هر دو، در اصلاح جامعه تأثير گذارند. «الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ»
2 مؤمنان در جامعه ى اسلامى، نسبت به يكديگر از طرف خداوند، حقّ ولايت و نظارت همراه با محبّت دارند و بی تفاوت نيستند. «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ»
3 امر به معروف و نهى از منكر كه بر همه ى مردان و زنان با ايمان واجب است، برخاسته از حقّ ولايت بر يكديگر است. «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ» ... «وَ يَنْهَوْنَ»
4 امر به معروف و نهى از منكر بايد از موضع قدرت باشد نه ضعف. «يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»
5 امر و نهى، در سايه ى محبّت و ولايت قابل اجراست. «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ»، «يَأْمُرُونَ ...»
6 توجّه به زندگى محرومان و تأمين اجتماعى فقرا، در كنار مسائل عبادى ديگر است. «يُقِيمُونَ»، «يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ ...»
7 ايمان در اصلاح فرد و جامعه، نقش به سزايى دارد. «الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ» ... «يَأْمُرُونَ»، «يَنْهَوْنَ»، «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ»
___________________________
(1). حشر، 14.
(2). تحف العقول، ص 237.

8 امر به معروف و نهى از منكر، اقامه ى نماز، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول، وظيفه و عملكرد دائمى مؤمنان است. «يَأْمُرُونَ»، «يَنْهَوْنَ»، «يُقِيمُونَ»، «يُؤْتُونَ»، «يُطِيعُونَ» (فعل مضارع رمز استمرار است)
9 كسانى كه ديگران را به كارهاى خوب دعوت می كنند، بايد خود نيز اهل عمل باشند. «يَأْمُرُونَ»، «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطِيعُونَ»
10 اطاعت از خدا و رسول بايد با ميل و رغبت باشد. «يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» (اطاعت در لغت به معناى پيروى با ميل است)
11 هم اطاعت از خدا در برنامه هاى عبادى لازم است و هم اطاعت از رسول در برنامه هاى حكومتى. «يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»
12 اعمال انسان، زمينه ساز رحمت الهى است. «يَأْمُرُونَ»، «يَنْهَوْنَ»، «يُقِيمُونَ»، «يُؤْتُونَ»، «يُطِيعُونَ»، «سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ»
13 زن و مرد در دريافت رحمت الهى يكسان می باشند. «الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ» ... «سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ

 

7- مخزن العرفان در تفسير قرآن

(توضيح آيات)
وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ پس از بيان سجيه منافقين و تنقيد و مذمّت از اعمال شوم آنان و بدى عاقبتشان در مقابل آن چنانچه عادت قرآن بر اين است كه هر جا ذكرى از كفار و اشقياء و خسران و مآل كارشان بجهنّم و دار عذاب ذكرى شود از مؤمنين و مآل امر آنها و آنچه از بهشت و دار كرامت بآنها وعده داده شده تذكر ميدهد تا اينكه انسان هميشه بين خوف و رجاء باشد.
در اين آيه شش فضيلت نيكو كه از اعمال حسنه مؤمنين بشمار ميرود تذكر ميدهد:
 بعضى از مؤمنين دوست داران بعض ديگرند، البته ايمانيكه در قلب آنها نفوذ نموده دوستى واقعى بين افراد مؤمنين ايجاب مينمايد زيرا كه ايمان بخدا جاذبه ئى است در قلب مؤمنين كه هر يك را بسوى ديگرى از آنها ميكشاند و ارتباط كامل بين آنها استوار ميگردد. اين است كه همه مؤمنين با هم دوست صميمى ميباشند و همين دوستى آنها است كه هر يك ديگرى را امر بمعروف و نهى از منكر مينمايد و اين دو صفت ديگرى است از سجيه خوب آنها چهارم و پنجم از اعمال نيك مؤمنين اين است كه نماز را بپاى ميدارند و زكوة مال خود را ميدهند، صلاة و زكوة پس از ايمان دور كنند و بمنزله دو ستونند كه ايمان بدون اين دو ركن پايدار نخواهد گرديد.
ششم- مؤمنين كسانى ميباشند كه خدا و رسولش را مطيع و فرمانبردارند در مقابل حكم رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه حكم او همان حكم خدا است از خود هيچ اراده ئى ندارند چون و چرا در فرمان بردارى آنها نيست.
أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ اين جماعت مؤمنين را كه باين صفات برجسته موصوفند بزودى خدا آنها را رحم مينمايد يعنى در معرض رحمت الهى واقعند و فيوضات پى در پى شامل حال آنها خواهد گرديد در مقابل منافقين كه در وصف آنها فرموده (نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ) زيرا كه حق تعالى (عزيز است) غالب و ارجمند (حكيم است) درستكار كه مبراء از ظلم و تعدى است هر چيزى را از روى حكمت بجاى خود ميگذارد... .

 

منابع: 

1- أطيب البيان في تفسير القرآن
2- مجمع البیان
3- ترجمه مجمع البیان
4- تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين
5- تفسير نمونه
6- تفسير نور
7- مخزن العرفان در تفسير قرآن