آداب احسان و نیکی در قرآن؛ سوره احقاف، آیه 15

احسان به والدین [سوره احقاف، آیه 15]

وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْني‏ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي‏ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‏ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لي‏ في‏ ذُرِّيَّتي‏ إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمينَ (15)

و انسان را [نسبت‌] به پدر و مادرش به احسان سفارش كرديم. مادرش با تحمّل رنج به او باردار شد و با تحمّل رنج او را به دنيا آورد. و باربرداشتن و از شيرگرفتن او سى ماه است، تا آنگاه كه به رشد كامل خود برسد و به چهل سال برسد، مى‌گويد: «پروردگارا، بر دلم بيفكن تا نعمتى را كه به من و به پدر و مادرم ارزانى داشته‌اى سپاس گويم و كار شايسته‌اى انجام دهم كه آن را خوش دارى، و فرزندانم را برايم شايسته گردان؛ در حقيقت، من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمان‌پذيرانم.»(فولادوند)

 

اداب احسان و نیکی؛احسان به والدین: سوره احقاف،آیه 15
*****************************************************
1- أطيب البيان في تفسير القرآن
6- تفسير نمونه
 
2-  الميزان 
7- تفسير نور
 
3-ترجمه الميزان
8 مخزن العرفان
 
4-  تفسير الكاشف
 
 
5- ترجمه تفسير الكاشف
 
 

**********************************************************

1-اطيب البيان فى تفسير القرآن

وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً يكى از واجبات مهمه شرع مطهر برّبوالدين است، و از معاصى بسيار بزرگ عاق والدين است حتى اگر والدين كافر باشند قرآن ميفرمايد:
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‏ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ* وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى‏ أَنْ تُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً لقمان آيه 13 و 14.

 

2- الميزان 

قوله تعالى: «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً» إلى آخر الآية، الوصية على ما ذكره الراغب هو التقدم إلى الغير بما يعمل به مقترنا بوعظ و التوصية تفعيل من الوصية قال تعالى: «وَ وَصَّى بِها إِبْراهِيمُ بَنِيهِ»: البقرة: 132، فمفعوله الثاني الذي يتعدى إليه بالباء من قبيل الأفعال، فالمراد بالتوصية بالوالدين التوصية بعمل يتعلق بهما و هو الإحسان إليهما.
و على هذا فتقدير الكلام: و وصينا الإنسان بوالديه أن يحسن إليهما إحسانا.
و في إعراب: «إِحْساناً» أقوال أخر كقول بعضهم: إنه مفعول مطلق على تضمين «وصينا» معنى أحسنا، و التقدير: وصينا الإنسان محسنين إليهما إحسانا، و قول بعضهم: إنه صفة لمصدر محذوف بتقدير مضاف أي إيصاء ذا إحسان، و قول بعضهم:
هو مفعول له، و التقدير: وصيناه بهما لإحساننا إليهما، إلى غير ذلك مما قيل.
و كيف كان فبر الوالدين و الإحسان إليهما من الأحكام العامة المشرعة في جميع‏الشرائع كما تقدم في تفسير قوله تعالى: «قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً»: الأنعام: 151، و لذلك قال: «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ» فعممه لكل إنسان.
ثم عقبه سبحانه بالإشارة إلى ما قاسته أمه في حمله و وضعه و فصاله إشعارا بملاك الحكم و تهييجا لعواطفه و إثارة لغريزة رحمته و رأفته‏

 

3-ترجمه تفسير الميزان

[معناى آيه:" وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً ..."]
" وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً ..." كلمه" وصيت" به طورى كه راغب گفته به معناى آن است كه به ديگرى پيشنهاد كنى كه فلان كار را بكند، و اين پيشنهاد توأم با موعظه و خيرخواهى باشد «1». و كلمه" توصيه" بر وزن تفعيل و از ماده وصيت است، و در قرآن آمده:" وَ وَصَّى بِها إِبْراهِيمُ بَنِيهِ" «2» پس مى ‏توان گفت مفعول دوم اين كلمه كه با حرف" باء" مفعولش مى ‏شود، از قبيل اعمال است (چون هميشه انسان، ديگرى را توصيه مى‏ كند كه عملى را انجام دهد)، در نتيجه توصيه خدا به والدين، توصيه فرزندان است به عملى كه مربوط به والدين باشد كه عبارت است از احسان به آنان.
و بنا بر اين بيان، تقدير كلام" و وصينا الانسان بوالديه أن يحسن اليهما احسانا" مى ‏باشد، يعنى ما سفارش كرديم انسان را به پدر و مادرش كه به آن دو احسان كند به هر مقدار كه باشد و بتواند. مفسرين در اعراب كلمه" احسانا" اقوالى ديگر دارند. بعضى «3» گفته‏ اند: كلمه مذكور مفعول مطلق است اما بر اين اساس كه كلمه" وصينا" متضمن معناى" احسنا" باشد، و تقدير كلام" وصينا الانسان محسنين اليهما احسانا" است. و بعضى «4» ديگر گفته ‏اند: كلمه مذكور صفت است براى مصدرى كه حذف شده، البته با مضافى كه در تقدير است، و تقدير كلام‏
__________________________________________________
(1) مفردات راغب، ماده" وصى".
(2) سوره بقره، آيه 132.
(3 و 4) روح المعانى، ج 26، ص 17.
                      
" و وصينا ايصاء ذا احسان" است. بعضى «1» ديگر گفته ‏اند: كلمه مزبور مفعول له است، و تقدير كلام" و وصينا الانسان بوالديه لاحساننا اليهما" است. و نيز وجوهى ديگر از اين قبيل.
و به هر حال" بر به والدين و احسان به ايشان" از احكام عمومى خداست كه همانطور كه در تفسير آيه" قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً" گذشت، در همه شرايع تشريع شده، و به همين جهت فرمود:" وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ" و سفارش را عموميت داد به هر انسانى، نه تنها مسلمانان

 

4-تفسیر الکاشف

(وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً). أي انها قاست الكثير في حمله و وضعه و حضانته أيضا. و في بعض الروايات ان حق الأم أحق و أوجب من حق الأب لأنها حملت ولدها حيث لا يحمله أحد، و وقته بالسمع و البصر و جميع الجوارح مسرورة مستبشرة، و رضيت بأن تجوع و يشبع، و تظمأ و يروى، و تعرى و يكتسي. فليكن الشكر لها و البر بها على قدر ذلك ..
و كان الولد من قبل يرى ان من واجبه السمع و الطاعة لوالديه، أما الآن فيعتقد ان عليهما الخضوع لأمره دون قيد أو شرط. و تقدم الأمر بالبر بالوالدين في الآية 83 من سورة البقرة و الآية 35 من سورة النساء و الآية 151 من سورة الانعام و الآية 23 من سورة الإسراء.

 

5- ترجمه تفسیر الکاشف

وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً. مادر براى حمل، زاييدن و نيز نگهدارى كودك زحمت فراوان كشيده است. در برخى از روايات دارد كه حقّ مادر از حقّ پدر سزاوارتر و واجب‏تر است، چون مادر فرزندش را در جايى حمل مى‏ كند كه هيچ‏كس آن را حمل نمى‏ كند و با چشم و گوش و تمامى اعضايش با كمال شادمانى از وى نگهدارى مى‏ كند و راضى مى‏ شود كه خود گرسنه بماند و او را سير كند، تشنه بماند و او را سيراب سازد، برهنه بماند و او را بپوشاند. بنابراين، سپاسگزارى از او و احسان به او نيز بايد به اندازه همين رنج او باشد. در گذشته، فرزند به ‏عنوان وظيفه از پدر و مادرش فرمانبردارى مى‏ كرد درحالى‏كه اكنون بر اين باور است كه پدر و مادر بايد بدون قيد و شرط از او اطاعت كنند. موضوع نيكى به پدر و مادر، در آيه 83 از سورة بقره، آيه 35 از سورة نساء، آيه 151 از سورة انعام و آيه 23 از سورة اسراء بيان شد.

 

6-تفسیر نمونه

اى انسان! به مادر و پدر نيكى كن‏
اين آيات و آيات آينده در حقيقت توضيحى است در باره دو گروه" ظالم" و" محسن" كه در آيات قبل به سرنوشت آنها اجمالا اشاره شده است.
نخست به وضع" نيكوكاران" پرداخته، و از مساله نيكى به پدر و مادر و شكر زحمات آنها كه مقدمه‏ اى است براى شكر پروردگار شروع مى ‏كند، مى‏ فرمايد:" ما انسان را توصيه كرديم كه در باره پدر و مادرش نيكى كند" (وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً) »

 

7-تفسیر نور

...........

احسان به والدين، از جايگاه ويژه ‏اى نزد خداوند برخوردار است. در قرآن، پنج بار كلمه «وَصَّيْنَا» بكار رفته كه سه بار آن مربوط به والدين است‏

.............

پيام‏ها:

1- سفارش احسان به والدين، در طول تاريخ و تمام اديان بوده است. ( «وَصَّيْنَا» در قالب ماضى آمده است)
2- احسان به والدين، از حقوق انسانى است كه هر پدر و مادرى بر گردن فرزندشان دارند. «وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ» (نفرمود: «وصينا الذين آمنوا»)
3- در احسان به والدين، مسلمان بودن آنان شرط نيست. «وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ»
4- استحكام بنياد خانواده و حفظ جايگاه والدين، مورد توجّه خاص خداوند است. «وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً»
5- نه تنها انفاق و امداد و احترام، بلكه هر نوع نيكى نسبت به والدين لازم است.
( «إِحْساناً» به صورت نكره آمده كه شامل هر نوع احسانى شود.)
6- احسان به والدين بايد پيوسته و برجسته باشد، نه به مقدار ضرورت و مقطعى.
(تنوين در «إِحْساناً» نشانه‏ى عظمت و برجستگى است.)
7- توجّه به سفارش اكيد خداوند به زحمات گذشته والدين، احسان و خدمت كردن به آنان را عاشقانه و جدى‏تر مى‏كند. وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ ... حَمَلَتْهُ أُمُّهُ‏
8- كمال احسان به والدين، در آن است كه بى‏واسطه انجام گيرد. «بِوالِدَيْهِ إِحْساناً» (حرف «ب» در «بِوالِدَيْهِ» نشانه آن است كه احسان به والدين با دست خود باشد.)

 

8 مخزن العرفان
چون اساس زندگانى بشر و كاميابى و ترقيات انسان روى پايه اتفاق و محبّت و معاونت بهم نوع خود قرار گرفته و نزديك‏ترين اشخاص به آدمى پدر و مادر ويند كه از علل مادّى وجود او بشمار مى‏ روند اين است كه خداى متعال بانسان توصيه و سفارش مى ‏فرمايد كه به پدر و مادر خود نيكى بنمايد.
مخصوصا مادر كه محبت مادر نسبت بفرزند يكى از عجائب عالم و از اسرار خلقت بشمار مي رود زيرا كه با وجود آن همه دردها و مشقاتى كه مادر متحمل مي گردد اولاد هر قدر زشت صورت يا زشت سيرت باشد محبتش تبديل به نفرت نمى‏ گرددو نيز زحمت مادر از حمل و باركشى در مدّت نه ماه و آن درد مخاض كه در موقع وضع حمل بايستى تحمّل نمايد و شير دادن و در دامن پرورش اولاد نمودن كه اقل مدت حمل و از شير گرفتن بچه چنانچه آيه تعيين مينمايد سى ماه ميشود نظر باين جهات زحمت مادر زيادتر از پدر است اگر چه پدر هم از جهات ديگر زحمت او نسبت باولاد بسيار است.
خلاصه پدر و مادر در تربيت اولاد از تهيه خوراك و پوشاك و آموزگار چه مشقاتى متحمل مي گردند تا وقتى كه اولادشان بحد رشد برسد.
در اينجا سياق آيه بارشاد عقلى مي ماند نه امر مولوى زيرا كه هر منصفى بعقل خود احسان بپدر و مادر را لازم مي داند و آيه ارشاد بهمين حكم عقل است در سوره الرحمن آيه 60 فرموده (هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ) اشاره به اينكه آيا بحكم عقل پاداش نيكى غير از نيكى است.
لكن وقتى اين آيه را با آن آيه كه در سوره نساء آيه 40 فرموده:
(وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً) كه در چهار سوره براى تأكيد اين آيه تكرار شده و بضميمه احاديث و اخبار بسيار كه از معصومين (ع) رسيده كه اگر بخواهيم احاديثى كه راجع با طاعت پدر و مادر و احسان و نيكى كه در باره آنها بايستى مراعات نمود شرح دهيم سخن طولانى ميگردد و جاى آن كتب اخبار است.
خلاصه وقتى آيات و اخبار را با هم جمع كنيم علاوه بر ارشاد عقلى امر مولوى نيز مى‏توان از آن استفاده نمود زيرا كه احسان به پدر و مادر را مقترن گردانيده بعبادت و بندگى خود يعنى بحكم خدا واجب و لازم است بر اولاد كه علاوه بر احسان بپدر و مادر مطيع و فرمان‏بردار آنان نيز گردد مگر در آنچه مخالف حكم خدا و رسول باشد و در باره آنها از هيچ نوع احسان و محبت خوددارى ننمايد و حتى الامكان در همه وقت رضايت آنان را تحصيل نمايد زيرا كه اطاعت و رضايت آنها اطاعت و رضايت خدا است.