آداب احسان و نیکی در قرآن؛ سوره آل عمران ، آیه 148

پاداش نیکوکاران[سوره آل عمران، آیه 148]

فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ

پس خداوند، پاداش اين دنيا، و پاداش نيك آخرت را به آنان عطا كرد، و خداوند نيكوكاران را دوست دارد(فولادوند)

جزئیات آیه 

1-تفسیر الصافی

فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ فأتاهم اللَّه بسبب الاستغفار و اللجأ إلى اللَّه النصر و الغنيمة و حسن الذكر في الدنيا و الجنة و النعيم في الآخرة و خص ثواب الآخرة بالحسن اشعاراً بفضله و أنّه لمعتد به عند اللَّه وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ في أقوالهم و أفعالهم.

 

2-تفسیر التبیان 

قوله: «فَآتاهُمُ اللَّهُ» يعني من تقدم ذكره من الربيين الذين وصفهم. و قال الجبائي: يعني به المسلمين الذين صفتهم ما تقدم ذكره أي أعطاهم اللّه ثواب الدنيا قال قتادة، و الربيع: هو نصرهم على عدوهم حتى ظفروا بهم، و قهروهم. و «ثَوابِ الْآخِرَةِ»: الجنة. و زاد ابن جريج الغنيمة. و يجوز أن يكون ما آتاهم اللّه في الدنيا من الظفر و النصر و أخذ الغنيمة ثواباً مستحقاً لهم على طاعاتهم، لأن في ذلك تعظيما لهم و تبجيلا، و لذلك تقول: إن المدح على أفعال الطاعة و التسمية بالأسماء الشريفة بعض الثواب، و يجوز أن يكون اللّه تعالى أعطاهم ذلك تفضلا منه تعالى، أو لما لهم فيه من اللطف، فتكون تسميته بأنه ثواب مجازاً. و حد الثواب هو النفع الخالص المستحق الذي يقارنه تعظيم و تبجيل، و العوض هو النفع المستحق الخالي من التعظيم و التبجيل، و التفضل هو النفع الذي ليس بمستحق و لا معه تعظيم و تبجيل.
و انما جاز تأخير الثواب المستحق مع ثبوت الاستحقاق له عقيب الطاعة لامرين:
أحدهما- قال أبو علي: لأنه يوفر عليه ما يفوته في زمان التكليف إلى خير الثواب. و قال الرماني: لأنه إذا أخر عظم ما يستحقه بالتأخر على ما كان‏لو قدم، لأنه إذا استحق مثلا مائة جزء عاجلا، فإذا أخر استحق مائة و عشرة أو مائة و جزء. و قيل في وجه حسن تأخيره أنه لو كان عقيب الطاعة لأدي إلى أن يكون المكلف ملجأ إلى فعل الطاعة، لأن المنافع الكثيرة تلجئ إلى الفعل كما أن دفع المضار العظيمة تلجئ إلى مثله، و ذلك ينافي التكليف. و قوله: «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» أي يريد ثوابهم و تعظيمهم و تبجيلهم و الفرق بين الإحسان و الانعام أن الإحسان قد يكون إنعاماً بأن يكون نفعاً للمنتفعين به، و قد يكون احساناً بأن يكون فعلا حساً، و من القسم الأخير يقال هو تعالى محسن بفعل العقاب، و لا يقال محسن من القسم الأول. و يقال و هو محسن بفعل الثواب على الوجهين معا 

 

3-تفسیر اطیب البیان 

فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (148)
پس خداوند بآنها عنايت فرمود ثواب دنيا و نيكو ثواب در آخرت و خداوند دوست دارد احسان كننده‏ گان را.     در موضوع ثواب بسيارى گفتند جزاى عمل خير است بنحو استحقاق و اين كلام صحيح نيست زيرا احدى حقى بر خداوند پيدا نمي كند و لو تمام اعمال بشر بدرجه اعلا از او صادر شود از ايمان و اخلاق و عبادات زيرا تمام اينها بتوفيق حق است و خداوند منّت بر آنها گذارده كه موفق شدند قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ حجرات آيه 17.
بلى اعمال برّ قابليت مي آورد كه تفضل الهى نسبت بآنها حسن پيدا كند و بى‏مورد نباشد و البته خداوند تفضل مي فرمايد و وعده، هم داده و تخلف نخواهد كرد چون خلف وعده قبيح است و از او سر نمي زند.
و بعضى ديگر اضافه كردند قيد بنحو تعظيم و تجليل را و لذا منحصر دانستند بثواب آخرت و مثوبات دنيوى را گفتند اطلاق ثواب بر آنها مجاز و بعنايت است اين هم تمام نيست زيرا اصل استحقاق كه ممنوع شد فرع و قيد آن بطريق اولى كلّ نعمك ابتداء.
پس معناى ثواب همان تفضلات و نعمى است كه خداوند در دنيا و آخرت ببندگانش عنايت مي فرمايد، بلى در مفهوم ثواب اخذ شده كه بازاء عمل خيرى باشد لذا بفاء تفريع آورد و فرمود:
فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا نعمتهاى الهى در دنيا بسيار است وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها نحل آيه 18، و اكثر آنها در اثر اعمال صالحه است مثل طول عمر، سعه رزق، صحت بدن، توفيق هدايت و امثال اينها و دفع بليات و ساير نكبات و از جمله آنها عزّت و شرافت و عظمت و برترى كفار و معاندين است.
وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ مثوبات آخرت تماما حسن است و لكن ذى مراتب است، و مراد از حسن ثواب درجه اعلاى آنها است.
وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ احسان يا بنفس است كه عبارت از ايمان و تكميل ‏اخلاق و اطاعت و بنده ‏گى باتيان اعمال صالحه است، يا بغير است مثل دست‏گيرى از فقراء و مستمندان و ايتام و ارامل و صله ارحام و ساير انفاقات مالى يا هدايت و ارشاد و قضاء حوائج مؤمنين بدست و زبان و قدم و امثال اينها يا ملاحظه احترامات و شئونات مؤمنين بالاخص علماء اعلام و غير اينها، يا خدمت بدين از اعلاى كلمه اسلام و ترويج شعائر مذهبى و تشييد اركان دينى كه تمام اينها حسن است و فاعل آن محسن است و خداوند دوست مي دارد چنين بنده‏ گانى را يعنى معامله مي كند با آنها معامله دوست با دوست و الّا محبت و عداوت در خداوند راه ندارد زيرا محل حوادث نيست و تغيير از لوازم امكان است در ساحت واجب راه ندارد.

 

4-تفسیر نمونه

(فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ).
و در پايان آيه آنها را جزء نيكوكاران شمرده و مى ‏فرمايد: (وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ)" خدا نيكوكاران را دوست دارد".
و به اين ترتيب يك درس زنده از برنامه مجاهدان امتهاى پيشين و سرانجام كار آنها و چگونگى برخورد آنها با مشكلات و پيروزى بر آنها براى تازه مسلمانان بيان مى ‏كند، و آنها را براى ميدانهاى آينده پرورش مى ‏دهد:
در آيات فوق علاوه بر آنچه گفته شد نكات ديگرى جلب توجه مى‏ كند:
1-" صبر" همانطور كه سابقا هم اشاره كرده‏ ايم به معنى استقامت است و لذا در برابر" ضعف" و" تسليم" در اين آيه قرار گرفته و ضمنا صابران و نيكوكاران در يك رديف قرار گرفته ‏اند زيرا در آخر يك آيه مى‏ فرمايد" وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ" و در آيه ديگر مى‏ فرمايد" وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ" اشاره به اينكه نيكوكارى بدون استقامت ممكن نيست، زيرا در برابر هر شخص نيكوكار، هزاران مشكل وجود دارد كه اگر فاقد استقامت باشد به زودى كار خود را رها خواهد ساخت.
2- مجاهدان حقيقى به جاى اينكه شكست خود را به ديگران نسبت دهند و يا به عوامل موهوم و مرموز مربوط بدانند، سرچشمه آن را در خودشان جستجو مى‏ كنند و به فكر جبران اشتباهات خويش هستند، حتى آنها كلمه شكست را بر زبان نمى ‏آورند و به جاى آن اسراف و تند روى بيجا ذكر مى‏ كنند، بعكس ما كه امروز سعى مى‏ كنيم نقاط ضعفى كه سرچشمه ناكاميها و شكستها است ناديده بگيريم و همه آنها را به عوامل خارجى و بيگانه مربوط بدانيم و در نتيجه به هيچوجه به فكر جبران اشتباهات و بر طرف ساختن نقاط ضعف خود نباشيم.
3- در آيات فوق از پاداش دنيا تعبير به" ثَوابَ الدُّنْيا" شده اما از پاداش آخرت تعبير به" حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ" شده، اشاره به اينكه: پاداش آخرت با پاداش دنيا فرق بسيار دارد، زيرا پاداش دنيا هر چه باشد بالآخره آميخته با فنا و پاره ‏اى ‏ناملايمات كه طبع زندگى اين دنيا است مى ‏باشد در حالى كه پاداش آخرت سراسر حسن است و از هر نظر خالص و دور از ناراحتيها.

 

5-تفسیر نور

پيام‏ها:
1- ميان پاداش‏هاى دنيوى و اخروى تفاوت فراوان است. «وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ» در بهره‏ هاى دنيوى، تلخى‏ هايى نيز وجود دارد، ولى ثواب آخرت، به تمامى نيكى وخير است.
2- دعا، جهاد، صبر، استغفار، ايمان و توكّل به خداوند كه در آيات قبل آمده بود، از عوامل محبوبيّت نزد خداوند است. «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»

 

6-تفسیر مجمع البیان 

«فَآتاهُمُ اللَّهُ»
يعني الذين وصفهم أعطاهم الله «ثَوابَ الدُّنْيا» و هو نصرهم على عدوهم حتى ظفروا بهم و قهروهم و غلبوهم و نالوا منهم الغنيمة و حسن ثواب الآخرة و هو الجنة و المغفرة و يجوز أن يكون ما آتاهم في الدنيا من الظفر و الفتح و النصر و أخذ الغنيمة ثوابا مستحقا لهم على طاعاتهم لأن في ذلك التعظيم لهم و الإجلال و لذلك تقول إن المدح على فعل الطاعة و التسمية بالأسماء الشريفة بعض الثواب و يجوز أن يكون أعطاهم الله ذلك تفضلا منه تعالى أو لما لهم فيه من اللطف فيكون تسميته بأنه ثواب مجازا و توسعا و الثواب هو النفع الخالص المستحق المقارن للتعظيم و التبجيل «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» في أقوالهم و أفعالهم و المحسن فاعل الحسن و قيل المحسن الذي يحسن إلى نفسه بطاعة ربه و قيل الذي يحسن إلى غيره.

 

7-ترجمه تفسیر مجمع البیان

فَآتاهُمُ اللَّهُ- خداوند بآنها كه وصفشان گذشت عطا فرمود.
ثَوابَ الدُّنْيا- كه نصرت ايشان بود تا بر دشمن غالب شدند و از ايشان غنيمت گرفتند.
وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ- يعنى مغفرت و بهشت.
ممكن است آنچه در دنيا از نصرت و پيروزى بايشان داده ثوابى است كه بواسطه اطاعت الهى استحقاق آن را داشته ‏اند.
و ممكنست كه اين بخشش و عطيه الهى از راه تفضل باشد در اينصورت مجازاً ثواب ناميده شده.
و ثواب عبارت است از نفع خالص كه مورد استحقاق و همراه با تعظيم و بزرگداشت باشد.
وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ- خدا محسنين را در رفتار و كردارشان دوست مي دارد.
محسن فاعل حسن و بجاى آرنده حسن. و گفته‏ اند: محسن كسى است كه با اطاعت حق بخويشتن نيكى مي كند و گفته ‏اند: يعنى احسان كننده بديگرى.

 

8-تفسیر الکاشف

(فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ)
. و كفى بثواب اللّه و حبه و شهادته بالإحسان فخرا و ذخرا .. و تشعر هذه الآية ان التواضع و اتهام النفس يقرب من اللّه، و يرفع المتواضع الى أعلى عليين.

 

9-ترجمه تفسیر الکاشف

فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ. پاداش، محبّت و گواهى خداوند به نيكى، براى انسان ذخيره و مباهات است. اين آيه نشان مى ‏دهد كه فروتنى و متهم كردن نفس، بشر را به خدا نزديك مى‏كند و او را تا اعلا علّيّين بالا مى‏ برد.

 

10-مخزن العرفان 

فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ خداى ببركت دعاى آنها و اعمال نيكشان و استغفار و صبر بر جهاد با اعداء دين بآنها «ثَوابَ الدُّنْيا» از مظفريت و غلبه و بدست آوردن غنائم «وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ» عنايت كرده و ديگر بآنها عطاء نمود بپاداش عمل نيكشان مقامات اخروى از مغفرت و نعيم جنت و بالاتر از همه رضوان و رضاى منان و كلمه «حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ» مشعر بر اين است كه براى چنين مردمانى است بهترين ثواب آخرت كه آن رضاى حضرت حق و فائز گرديدن بدرجه شهادت باشد و كلمه «إِنَّما» در آيه «إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ» نيز مشعر بر اين است كه نزد حق تعالى ثواب آخرت و رضاى او مهم‏تر و بالاتر است.
خلاصه اين آيات گويا بمؤمنين مجاهدين اعلام مي نمايد كه اشخاص بزرك عالم چنين بودند كه در دين‏دارى و يارى دين و پيمبرانشان اين طور استقامت مي نمودند و شما مؤمنين كه بهترين امم مي باشيد كه درباره شما است «كنتم خير امة أخرجت للناس الخ» بايستى عمل آنها را سر مشق بگيريد و در دين‏دارى و جهاد ثابت قدم باشيد ترس و سستى و بطالت بخود راه ندهيد.