دگرانديشان عرب و اسباب نزول آيات حجاب

در اين نوشتار قرائت هاي ديگر انديشان عرب و استواري اين قرائت ها بر اسباب نزول آيات حجاب به بحث و بررسي گذاشته شده است.

در متون تفسيري، روايي و تاريخي شيعه و اهل سنت هفت سبب نزول براي آيه پنجاه و سوم سوره احزاب آمده است. جابري، مرنيسي و عشماوي بر اساس اسباب نزول آيه شريفه ، حجاب در عبارت « فسئلوهن من وراء حجاب» (احزاب /53) را حجاب اصطلاحي نمي شناسند و حكم حجاب را ويژه همسران پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مي دانند واز پذيرش عموميت آيه سرباز مي زنند.

آيه پنجاه و نهم سوره احزاب چهار سبب نزول دارد. جابري و عبد الفتاح عبدالقادر با بهره گرفتن از اين اسباب ، عبارت « ان يعرفن» و برخورد تند عمر با كنيزان محجبه ، علت حكم حجاب را شناسايي زنان آزاد و آزار نديدن ايشان مي خوانند و بر اساس قاعده «حكم دائر مدار علت است » از انتفاي حكم به انتفاي علت سخن مي گويند.

آيه سي ويكم سوره نور سه سبب نزول دارد . عقله، شحرور، جابري و عشماوي از اسباب نزول اين آيه سود برده و حجاب سينه را تنها مدلول آيه معرفي مي كنند.
نويسنده اين مقاله پس از گزارش هريك از اين قرائت ها به نقد و بررسي آنها نشسته و با معيارهايي كه خود اين دگر انديشان پذيرا هستند، نظريات آنها را در ترازوي نقد مي نهد.

يكي از مباني اصلي و كليدي نوانديشي ديني، اسباب نزول است. دگرانديشان، سكولارها و ... بر دانستن اسباب نزول بسيار تاكيد دارند، اسباب نزول را در فهم آيات قرآن بسيار تاثير گذار مي­دانند و بسياري از كج فهمي­ها و بد فهمي­ها را نتيجه بي توجهي به اسباب نزول آيات مي­خوانند. بر اين اساس جابري دگر انديش برجسته جهان عرب شناخت اسباب نزول آيات را يكي از شرايط اصلي اجتهاد مي­شناسد. (جابري،الحجاب... قول فيه مختلف؛ آيات الحجاب... اسباب النزول و معطيات عصرنا)
به باور اين گروه، شماري از احكام اجتماعي، كيفري و اخلاقي قرآن در پرتو اسباب نزول در خور دوباره فهمي هستند و فهمي كه از اين نگاه مجدد به دست مي­آيد، با فهم سنتي همخوان نيست.

دگر انديشان احكام در خور توجهي از قرآن را در پرتو اسباب نزول به فهم مي­آورند. حجاب به عنوان يكي از احكام اجتماعي قرآن در شمار احكامي است كه بسيار مورد توجه دگر انديشان قرار گرفته است. در نظرگاه دگرانديشان قرائت سنتي از آيات حجاب نتيجه بي توجهي به اسباب نزول و ياري نگرفتن از آنها در فهم آيات وحي است؛ به گونه­اي كه اگر پيشينيان به اسباب نزول توجه داشتند و از آنها در فهم آيات حجاب سود مي­بردند، وجوب حجاب را فرياد نمي­كردند و حجاب زنان را خواستار نمي­شدند.

بنابر اين شايسته است در اين نوشتار مستندات قرآني حجاب عرضه گردد و فهم دگر انديشان از اين آيات كه استوار بر اسباب نزول گشته است گزارش گردد و آن گاه اين فهم به نقد و بررسي گذاشته شود و درستي و نادرستي آن آشكارگردد.

در اين پژوهش سه آيه از آيات حجاب به بحث گذاشته مي­شود:
آية نخست: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا» (احزاب/53)

«اي كساني كه ايمان آورده­ايد! در خانه­هاي پيامبر داخل نشويد مگر به شما براي صرف غذا اجازه داده شود، در حالي كه( قبل از موعد نيايد و) در انتظار وقت غذا ننشينيد؛ اما هنگامي كه دعوت شديد داخل شويد؛ و وقتي غذا خورديد پراكنده شويد، و ( بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشينيد ؛ اين عمل ، پيامبر را ناراحت مي­نمايد ، ولي از شما شرم مي­كند( و چيزي نمي‌گويد)؛ اما خداوند از ( بيان) حق شرم ندارد و هنگامي كه چيزي از وسايل زندگي را ( به عنوان عاريت ) از آنان (همسران پيامبر) مي­خواهيد از پشت پرده بخواهيد ؛ اين كار براي پاكي دلهاي شما و آنها بهتر است! وشما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد ، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسري خود در آوريد كه اين كار نزد خدا بزرگ است!»

آية دوم:« يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لأزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا » (احزاب/59)
«اي پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: جلبابها(روسري­هاي بلند) خود را بر خويش فرو افكنند ، اين كار براي اين كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است؛خداوند همواره آمرزنده و رحيم است.»
آية سوم: « وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ » (النور/30-31)

« به مومنان بگو چشمهاي خود را از نگاه به نامحرمان فرو گيرند و عفاف خود را حفظ کنند اين براي آنان پاكيزه­تر است ؛ خداوند از آن چه انجام مي­دهيد آگاه است! و به زنان با ايمان بگو چشمهاي خود را از نگاه هوس آلود فرو گيرند ، و دامان خويش را حفظ كنند. و زينت خود را جز آن مقدار كه نمايان است آشكار ننمايند و اطراف روسري­هاي خود را بر سينه خود افكنند تا گردن و سينه با آن پوشانده شود ) و زينت خود را آشكار نسازند مگر براي شوهرانشان ، يا پدرانشان يا پدر شوهرانشان ، يا پسرانشان يا پسران همسرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان هم كيششان يا بردگانشان يا افراد سفيه كه تمايلي به زن ندارند يا كودكاني كه از امور جنسي مربوط به زنان آگاه نيستند و هنگام راه رفتن پاهاي خود را به زمين نزنند تا زيينت پنهانيشان دانسته شود.»

 

سبب نزول آية نخست

در متون تفسيري شيعه تنها يك سبب نزول براي آيه نخست وجود دارد:
«پيامبر(ص) با زينب دختر جحش ازدواج كرد آن حضرت زينب را دوست مي‌داشت. به مناسبت اين ازدواج رسول اسلام وليمه­اي تدارك ديد و عده­اي را دعوت نمود. مهمانان پس از صرف غذا به گفتگو نشستند. پيامبر كه مايل بود با زينب تنها باشد از اين وضعيت ناراحت بود تا اين كه آيه شريفه فرود آمد.»1
در منابع تفسيري،روايي و تاريخي اهل سنت، آيه ياد شده چند سبب نزول دارد و اين اسباب، همسان نيستند:
1- طبري مي نويسد:
« وقتي پيامبر(ص) با زينب ازدواج كرد، گروهي براي صرف غذا دعوت شدند. مهمانان پس از صرف غذا به گفتگو با يگديگر پرداختند. توقف بسيار ايشان پيامبر را ناراحت ساخت و آن حضرت به ناچار از منزل بيرون رفتند. پس از مدتي پيامبر به منزل بازگشتند در حالي كه آن گروه هنوز نيز سرگرم صحبت بودند در اين هنگام آيه نخست فرود آمد و آن گروه به ناچار منزل پيامبر را ترك كردند.» 2
2. انس مي­گويد:
« پيامبر(ص) شب زفاف با زينب، وليمه­اي از خرما و آرد تهيه ديد و گوسفندي ذبح كرد. مادرم- ام سليم- نيز يك ظرف كوچك سنگي محتوي حيس- خرمايي كه با روغن و پنير ترش شورانيده و آميخته شده تا هسته آن بيرون آيد- براي حضرت فرستاد و پيامبر(ص) به من فرمود: اصحاب را به طعام دعوت كن، من نيز اصحاب را دعوت كردم و ايشان گروه گروه به منزل پيامبر(ص) مي­آمدند و پس از صرف غذا بيرون مي­رفتند...اما سه نفر هم چنان در منزل پيامبر(ص) گرم صحبت بودند و علاقه‌اي به ترك منزل نداشتند. پيامبر(ص) از اين كه آن سه نفر هم چنان در مجلس نشسته بودند ناراحت بود اما حيا داشت عذر ايشان را بخواهد در اين هنگام بود كه آيه شريفه فرود آمد و پيامبر(ص) ميان خويش و من پرده­اي كشيدند.»3

3.در بعضي منابع آمده است:
« وقتي پيامبر(ص) با زينب ازدواج كرد مردم براي صرف غذا دعوت شدند. مهمانان پس از صرف غذا شروع به سخن گفتن كردند، گروهي خويش را آماده رفتن نشان مي­دادند، اما هم چنان با يگديگر گفتگو مي­كردند. پيامبر(ص) از منزل بيرون رفت و گروهي كه منظور پيامبر(ص) را دريافته بودند منزل را ترك كردند، اما سه نفر هم چنان در منزل ماندند و وقتي پيامبر(ص) به منزل بازگشت و آن سه نفر را ديد، دوباره از منزل بيرون رفت ، آن گروه نيز ناگزير از ترك منزل شدند، پس از رفتن ايشان من به دنبال پيامبر(ص) رفتم و خبر رفتن آنها را به آن حضرت رساندم. پيامبر(ص) به سوي منزل حركت كردند و من نيز ايشان را همراهي مي­كردم وقتي به منزل رسيديم پيامبر وارد شدند و وقتي من خواستم وارد شوم پيامبر پرده را انداختند و در اين هنگام آيه شريفه فرود آمد.» 4

4. در روايت ديگري به نقل از عمر مي­خوانيم:
« به پيامبر(ص) گفتم: آدم­هاي بد و خوب بر تو وارد مي­شوند. كاش همسران خود را امر به حجاب مي­كردي. در اين هنگام آيه شريفه فرود آمد.»5

5. در روايت مجاهد مي­خوانيم:
«پيامبر(ص) روزي با شماري از ياران خويش غذا مي­خورد، عايشه نيز در مجلس حضور داشت به هنگام صرف غذا دست يكي از اصحاب به دست عايشه خورد و پيامبر(ص) از اين موضوع ناراحت شد و پس از اين آيه، شريفه فرود آمد.»6

6. در سبب نزول ديگري مي­خوانيم:
« عمر همسران پيامبر(ص) را به حجاب امر مي­كرد زينب به عمر اعتراض كرد و آن گاه آيه شريفه فرود آمد.» 7

از ميان اسباب نزول ياد شده، اسباب نزولي كه در منابع اهل سنت آمده است مورد استفاده دگر انديشان قرار گرفته است. اما سبب نزولي كه در منابع تفسيري و روايي شيعه آمده است مورد بهره برداري قرار نگرفته است و اين از آن جهت است كه تمامي آنان كه در پي عرضه قرائتي نو از آيات حجاب هستند در شمار اهل سنت قرار دارند و اين گروه تنها به متون تفسيري و روايي خويش اعتماد مي‌كنند.

براي نمونه فاطمه مرنيسي از پذيرش حجاب به عنوان يك حكم شرعي سرباز مي­زند و دلالت آيه شريفه بر حجاب مورد نظر فقها را برنمي­تابد. به باور ايشان آويختن پرده توسط پيامبر(ص) كه در سبب نزول دوم و سوم آمده است، نشان مي‌دهد كه حجاب در عبارت « فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ » (احزاب/53) به معناي ايجاد محلي امن و محفوظ از نگاه ديگران براي زفاف است نه آن چه فقها به عنوان حجاب شرعي مي­شناسند. 8

محمد عابد جابري بر خلاف مرنيسي دلالت آيه بر حجاب مورد نظر فقها را مي‌پذيرد، اما اين حكم را با استناد به چهارمين سبب نزول، خاص همسران پيامبر خوانده و از پذيرش آن به عنوان يك حكم عمومي و كلي سرباز مي­زند. 9

محمد سعيد عشماوي چون مرنيسي حجاب در آيه شريفه را حجاب اصطلاحي نمي­شناسد و مانند جابري عموميت آيه را پذيرا نيست. او حجاب را ويژه همسران پيامبر(ص) مي­خواند و آن را ايجاد حائلي ميان همسران پيامبر(ص) و مؤمنان مي‌شناسد به گونه­اي كه با اين حجاب همسران پيامبر(ص) اصلاً ديده نشوند. 10

 

سنجش

اسباب نزول ياد شده در صورتي در خور استناد است كه درستي سند آن اثبات شود و دلالت آن نيز تمام باشد و دليل انتخاب هر يك و تقدم بر ديگر اسباب نزول بيان گردد، در صورتي كه نه خانم مرنيسي و نه جابري و عشماوي در باره سند و دلالت روايات ياد شده سخن نمي­گويند.

افزون بر اين، دليل انتخاب اين سبب نزول را از ميان چند سبب نزول ياد شده عرضه نمي­دارند و اين در حالي است كه جابري در مورد پذيرش سبب نزول بسيار سخت گير است و هر روايتي را به عنوان سبب نزول نمي­شناسد:
« سبب نزول آيات بايد از طريق آنان كه شاهد نزول آيات وحي بوده­ و بر اسباب نزول آيات آگاهي داشته­اند آن هم با سند معتبر صورت گيرد و احاديثي كه از صحابي رسيده مرفوع، و آنچه از تابعين روايت شده به عنوان مرسل معرفي شود.» 11
افزون بر اين، دكتر جابري تمامي اسباب نزول آيات را در شمار روايات احاد قرار مي­دهد و آنها را تنها مفيد ظن مي­خواند:
«هي في نهاية الامر روايات آحاد، وأكثرها ظنون وتخمينات.» 12
بنابر اين چگونه جابري و همفكران او با اين نگاه منفي به اسباب نزول آيات از آنها سود مي­برند و بر پايه چنين اسباب نزولي يك نظريه تفسيري بنيان مي­نهند و از نادرستي قرائت ديگران سخن مي­گويند.

سبب نزول آيه دوم

سبب نزول آيه دوم نيز در منابع اهل سنت و شيعه به دو گونه متفاوت گزارش شده است:
علي بن ابراهيم قمي در سبب نزول آيه مي­نويسد:
« زنان به مسجد مي­رفتند و نماز جماعت را به امامت پيامبر بر پا مي­داشتند. اين گروه وقتي براي نماز مغرب، عشاء و صبح به مسجد مي­رفتند در تاريكي كوچه­ها مورد اذيت و آزار قرار مي­گرفتند به اين مناسبت آيه شريفه فرود آمد.»13
شماري از تفسيرگران اهل سنت در سبب نزول آيه دوم مي­نويسند:
« وقتي زنان مدينه، شب هنگام براي قضاي حاجت بيرون مي­رفتند جوانان مدينه ايشان را اذيت و آزار مي­دادند به اين مناسبت آيه شريفه نازل شد.» 14
در برخي ديگر از متون تفسيري و قرآني اهل سنت، شكل پوشش زنان آزاده و كنيزان، علت اذيت و آزار زنان آزاده معرفي شده است. 15
در روايت سدي نيز همين مضمون آمده است سدي مي­گويد:
«وقتي زنان مدينه براي قضاي حاجت بيرون مي­آمدند جوانان مدينه هر زني را كه پوشش داشت آزاده مي­شناختند و زنان بي حجاب را كنيز مي­دانستند و ايشان را اذيت و آزار مي­دادند به اين مناسبت آيه شريفه فرود آمد.»16
برخي از نوانديشان عرب با استناد به اسباب نزول ياد شده علت حكم به حجاب را تمييز ميان زنان آزاده و كنيزان مي­خوانند. براي نمونه محمد عابد جابري مي گويد:
«علت حكم به حجاب آن است كه جوانان و مردان، زنان آزاد را از كنيزان بازشناسند و ايشان را مورد اذيت و آزار قرار ندهند و به ايشان نگاه آلوده نداشته باشند.» ( جابري، الحجاب ... قول فيه مختلف؛ آيات الحجاب ... اسباب النزول و معطيات عصرنا)
افزون بر سبب نزول از عبارت « أَنْ يُعْرَفْنَ  » (احزاب/59) و برخورد تند عمر با كنيزان محجبه نيز براي رسيدن به علت حكم به حجاب بهره مي­گيرد.
جابري در نتيجه گيري مي نويسد:
«عللي كه تشريع حجاب را موجب شده است از ميان رفته است چه اين كه زنان در عصر جديد براي قضاي حاجت از خانه بيرون نمي­روند، برده داري رخت بربسته است و برخي از مردان برده و شماري از زنان كنيز خوانده نمي­شوند و افزون بر اين زنان مانند گذشته نياز به همراهي كنيزان ندارند و مورد اذيت و آزار قرار نمي­گيرند.»17
و آن گاه با بهره گيري از قاعده حكم دائر مدار علت است و با وجود علت حكم مي­آيد و با نبود علت حكم مي­رود ، سود برده و مي­گويند:
« بنابر اين حجاب در عصر جديد واجب نيست.» 18
عبدالفتاح عبدالقادر نيز با بهره گيري از اسباب نزول آيه شريفه به علت حكم به حجاب پل مي­زند. در نگاه او علت حكم به حجاب ايجاد تفاوت ميان زنان آزاده مسلمان و كنيزان است.
بنابر اين اگر علت حكم ايجاد تفاوت ميان اين دو گروه مي­باشد و در عصر جديد گروهي از زنان به عنوان كنيز شناخته نمي­شوند علت حكم خود به خود از ميان خواهد رفت و در نتيجه با رفتن علت، حكم نيز كه دائر مدار علت است از ميان خواهد رفت و اين مهم نشان مي­دهد كه حجاب يك امر تاريخي است و رعايت آن در تمامي زمان­ها و مكان­ها واجب نيست.

نقد و سنجش

اسباب نزول ياد شده در صورتي در خور استناد است كه از جهت سند و دلالت مخدوش نباشد.
افزون بر اين آن چه دگر انديشان به عنوان علت حكم مي­شناسند، علت حكم نيست؛19 بلكه فلسفه حكم است و حكم هيچ گاه دائر مدار فلسفه حكم نيست.

 

سبب نزول آيه سوم

در متون تفسيري اهل سنت و شيعه سه سبب نزول براي آيه شريفه آمده است:
1. امام باقر(عليه السلام) فرمود:
«جواني از انصار در مسير خود با زني روبرو گشت كه بر سر روسري بسته بود و اطراف روسري را به پشت گوشهايش انداخته بود و گردن و سينه خود را برهنه گذاشته بود. مرد جوان در حالي كه با چشمان خويش زن را دنبال مي­كرد و متوجه جلوي خود نبود وارد كوچه­اي شد و ناگهان صورتش به ديوار خورد و استخوان يا قطعه شيشه­اي كه بر ديوار بود صورت او را شكافت و چهره او را غرق خون كرد. وقتي جوان خدمت پيامبر رسيد و ماجرا را براي آن حضرت تعريف كرد آيه شريفه فرود آمد.» 20

2. جابر بن عبدالله روايت مي­كند:
«اسماء دختر مرثد در نخلستان بود. شماري از زنان در حالي كه خلاخل، سينه و گيسوان ايشان ديده مي­شد، نزد اسماء آمدند. اسماء گفت: از اين زشتر هم ممكن است؟ ، پس در اين هنگام آيه « وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ »(نور/31) فرود آمد.» 21
3. حضرمي روايت مي­كند:
« ان امرأة اتخذت صرتين من فضّه و اتخذت جزعا ، فمرّت علي قوم فضربت برجلها فوقع الخلخال علي الجزع فصوت فانزل الله « وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ » 22
سبب نزول دوم عام و كلي است و بخش عمده­اي از آيه را پوشش مي­دهد و سبب نزول سوم خاص است و ناظر به عبارت
« وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ » مي­باشد.
شماري از نوانديشان عرب با بهره­گيري از اسباب نزول ياد شده قرائتي نو از آيه شريفه عرضه مي­دارند. براي نمونه احمد عقله از دگر انديشان عرب، استفاده از روسري را عرف و عادت عرب جاهلي مي­خواند به باور او مردان و زنان عصر جاهلي براي در امان ماندن از گرد و غبار و آفتاب شديد، سر و صورت خويش را پوشش مي­دادند و گردن و سينه خويش را برهنه مي­گذاشتند.

عادت عرب جاهلي پس از ظهور اسلام ادامه يافت و زنان مسلمان چون زنان عصر جاهلي گردن و سينه خويش را برهنه مي­گذاشتند تا اين كه آيه شريفه فرود آمد و زنان مسلمان را به پوشش سينه دعوت كرد.

به باور عقله آيه شريفه تنها دلالت بر وجوب پوشش گردن دارد و پوشش سر و صورت مدلول آيه شريفه نيست كه اگر پوشش سر و صورت چون پوشش سينه مطلوب شارع بود شايسته بود فروفرستنده قرآن به صورت صريح و روشن مخاطبان قرآن را به پوشش اين قسمت­ها فرامي­خواند تا ايشان را از كج روي و تفسير نويسان را از عرضه خواسته­هاي خود به نام مراد خداوند باز دارد.
دكتر محمد شحرور نيز با الهام از اسباب نزول ياد شده، تنها حجاب جيوب را مي­پذيرد و جيوب را سينه و قسمت­هاي مياني بدن زن مي­شناسد.

محمد عابد جابري و محمد سعيد عشماوي نيز حجاب را يك حكم تاريخي مي­شناسند و از سبب نزول آيه شريفه به علت حكم به حجاب پل مي­زنند.
به باور ايشان تعديل كيفيت پوشش زنان عصر نزول و ايجاد تفاوت ميان زنان آزاده و كنيزان دو علت اصلي وجوب حجاب است و چون اين دو علت در عصر جديد وجود ندارد
بنابر اين حكم به حجاب نيز وجود نخواهد داشت چه اين كه حكم دائر مدار علت است با آمدن علت، حكم مي­آيد و با رفتن علت، حكم نيز مي­رود.

 

نقد و بررسي

اصلي ترين مستند قرائت­هاي فوق اسباب نزول ياد شده است در صورتي كه اين اسباب نزول از جهاتي چند در خور استناد نيستند:
الف. سبب نزول دوم كه مستند اصلي قرائت­هاي فوق است در شمار روايات مرسله قرار مي­گيرد23 وچنين روايتي در خور استناد نيست و نمي‌توان بر پايه آن يك نظريه تفسيري استوار ساخت.
افزون بر اين روايت اول نيز كه معتبره خوانده مي­شود24 مستند اين گروه از نوانديشان عرب قرار نگرفته است.
ب. اسباب نزول ياد شده نشان از عرف و عادت زنان عصر نزول ندارد بلكه تنها حكايت از كيفيت پوشش يك يا چند زن دارد و از نوع پوشش چند زن نمي‌توان به عرف و عادت زنان در يك دوره خاص دست يافت كه اگر نوع پوشش چند زن نماينگر عرف و عادت زنان آن دوره باشد تعجب اسماء كه در قالب سؤال جلوه كرده است بي معنا خواهد بود.

ج. بسياري از احكام اسلامي در شمار احكام امضايي قرار دارند و احكام امضايي احكامي هستند كه شارع تمامي آنها را امضا كرده است يا با اصلاح برخي از آنها بر درستي آنها مهر تائيد زده است.
بنابر اين با اصلاح نوع پوششي كه در عصر نزول مورد استفاده قرار ­گرفته است نمي­توان تنها اصلاحات را پذيرا شد و اصل عرف و عادت را منكر گشت و دلالت آيه بر پوشش ديگر قسمت­هاي بدن را باور نداشت.

زنان عصر نزول سر خود را با روسري مي­بستند و اطراف روسري خود را به پشت سر مي­افكندند و سينه خود را در پوشش قرار نمي­دادند وقتي آيه شريفه فوق فرود آمد زنان مسلمان به پوشش سينه فراخوانده شدند چه اين كه اين قسمت از بدن بيش از سر و صورت مردان را تحريك مي­كند چنان كه در سبب نزولي كه در متون تفسيري شيعه آمده است نگاه آن جوان به آن علت بود كه گردن و سينه آن زن پوشش نداشت .

د. بر اساس قواعد علم اصول، هر گاه سبب نزول خاص باشد و آيه عام، ملاك عموم سبب است و نمي­توان به بهانه خاص بودن سبب از پذيرش عموم آيه سر باز زد و حكم آيه را به زمان و مكان خاصي محدود كرد.

هـ. افزون بر اين اين گروه از زنان نماينده جامعه زنان مسلمان عصر پيامبر نيستند چه اين كه بسياري از زنان مسلمان پس از نزول آيه شريفه « يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لأزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا » (احزاب/59)
خود را در حجاب قرار ­دادند به خصوص با نظر داشت اين نكته كه آية شريفة سورة احزاب در سال پنجم فرود آمده و آية مورد بحث در سورة نور قرار گرفته است و سوره نور در سال ششم هجري نازل شده است.

به عبارت ديگر معهود زنان عرب پس از نزول آيات سوره احزاب پوشش كامل بوده است بنابر اين سبب نزول ياد شده ناسازگار با معهود عرب است و چنان كه آقاي جابري مي­گويد يكي از ملاك­هاي بررسي روايات اسباب نزول سازگاري با معهود عرب است.25

نویسنده: محمد فرجاد

  • 1. (قمي، 2/195؛ فيض كاشاني 4/199؛ حويزي، 4/297)
  • 2. (طبري، 22/47)
  • 3. (واحدي نيشابوري،/205)
  • 4. ( بخاري، 6/25؛ مسلم نيشابوري، 4/150؛ بيهقي، 7/87 ؛ ابن حجر، 8/407؛ نسائي،6/436؛ ابن كثير، 3/511)
  • 5. (قرطبي، 14/224؛ ابن كثير، 1/175؛ شوكاني، 4/299؛ احمد بن حنبل،1/23)
  • 6. (واحدي نيشابوري،/205 )
  • 7. (ابن جوزي،6/212 )
  • 8. (مرنيسي،/153-154)
  • 9. (جابري، الحجاب بين الدين و الموروث الاجتماعي)
  • 10. (عشماوي، حقيقه الحجاب و حجيه الحديث)
  • 11. (جابري،الكلام في اسباب النزول)
  • 12. ( جابري، التعارض والتجدد قائمان في اشياء الحياه، وليس في أحكام القرآن)
  • 13. (قمي، 2/196، فيض كاشاني، 4/203، حويزي، 4/307 )
  • 14. (طبري، 22/58؛ واحدي نيشابوري، /245 ؛ سيوطي، در المنثور،5/221 )
  • 15. ( نحاس،/5/377)
  • 16. ( نيشابوري،/245؛ابن جوزي،6/216)
  • 17. (همان)
  • 18. (همان)
  • 19. . علت حكم وجود صفتي در حكم است كه با وجود آن حكم پديد مي­آيد و با رفتن آن حكم نيز رخت برمي­بندد در صورتي كه تمييز ميان زنان آزاده و كنيزان صفت حكم به حجاب نيست.
  • 20. (كليني،5/21؛حرعاملي،20/192؛ فيض كاشاني،3/430؛ حويزي،3/588؛طباطبايي،15/116)
  • 21. (ابن كثير، 3/293؛ سيوطي، تفسير الجلالين،/585؛ سيوطي، لباب النقول،/144؛ شوكاني، 4/26)
  • 22. (سيوطي، لباب النقول في اسباب النزول، /158-159؛ در المنثور 5/44؛ طبري، 18/165؛ قرطبي، 12/238؛ ابي حيان 8/36 ؛ آلوسي، 9/340)
  • 23. (شوكاني،4/25 )
  • 24. (خويي/52)
  • 25. (جابري، التوافق مع معهود العرب)
منابع: 

پژوهشهای قرآنی، شماره 51