اعجاز علمی(قسمت دوم)

آيه «قل لئن اجتمعت الا نس و الجن علي ان ياتوا بمثل هذا القرآن لا ياتون بمثله ولو كان بعضهم لبعض ظهيرا» 1 آب پاكي را بر دست همه ريخته، تمامي انس و جن رابه نحو جمعي ـ كه عموم افرادي و ازماني هر دو را شامل مي شود2 ـ موردتحدي قرار داده است و اعلام كرده كه اگر همه انسان ها و پريان پشت در پشت هم بكوشند تا هم چون قرآني بياورند نخواهند توانست.
اكنون مي پرسيم كه اين گونه گسترش در دامنه تحدي ـ كه همه انسان ها را در همه سطوح و در طول زمان شامل گرديده است ـ آيا نمي تواند دليل آن باشد كه همه جوانب اعجاز قرآني، هر كدام به فراخور حال مخاطب خاص خود، مورد تحدي قرار گرفته باشند؟ به سادگي نمي توان از كنار اين احتمال گذشت يا آن راناديده گرفت !.

 

نمونه هايي از اشارات علمي

در قرآن از اين گونه اشارات علمي و گذرا بسيار است برخي از اين اشارات از ديرزمان و برخي در ساليان اخير با ابزار علم روشن شده و شايد بسياري ديگر را گذشت زمان آشكار سازد دانش مندان ـ به ويژه در عصر حاضر ـ در اين باره بسياركوشيده اند، گرچه افرادي به خطا رفته ولي بسياري نيز موفق گرديده اند نمونه هايي از اين گونه اشارات در بخش اعجاز علمي قرآن در كتاب «التمهيد» ج 6 آمده است، در اين جا به جهت اختصار به چند نمونه بسنده مي كنيم:

 

رتق و فتق آسمان ها و زمين

«اولم ير الذين كفروا ان السماوات والا رض كانتا رتقا ففتقناهما» 3 «رتق» به معناي «به هم پيوسته» و «فتق» به معناي «از هم گسسته» است در اين آيه آمده است كه آسمان ها و زمين به هم پيوسته بوده اند و سپس از هم گسسته شدند.
مفسران در اين پيوسته بودن وگسسته شدن زمين و آسمان ها اختلاف نظرداشته اند بيش تر بر اين نظر بوده اند كه مقصود از به هم پيوستگي و گسسته شدن، همان گشوده شدن درهاي آسمان و ريزش باران است، «ففتحنا ابواب السماء بماء منهمر4، پس درهاي آسمان را با آبي ريزان گشوديم» و نيز شكافتن زمين وروييدن گياه، چنانچه مي فرمايد: «ثم شققنا الا رض شقا فانبتنا فيها حبا5، زمين را شكافتيم و پس در آن، دانه رويانيديم» علامه طبرسي گويد: «و اين معنا از دو امام (ابوجعفر باقر و ابو عبداللّه صادق (ع) روايت شده است6، در «روضه كافي» روايتي ضعيف السند از امام باقر(ع) است 7 و در تفسير قمي روايتي كه اتصال سندي ندارد از امام صادق (ع) روايت شده است.8

تفسير ديگري در اين باره شده كه آسمان ها و زمين ابتدا به هم پيوسته بودند سپس از هم جدا گشته و به اين صورت درآمده اند چنان چه در سوره «فصلت» مي خوانيم: «ثم استوي الي السما و هي دخان فقال لها و للا رض ائتيا طوعا او كرها قالتااتينا طائعين فقضاهن سبع سماوات9، (خداوند) هنگامي كه به آفرينش آسمان روي آورد، آسمان ها به صورت دودي ـ توده گازي ـ بودند آن گاه به زمين و آسمان فرمان داد كه به صورت جدا از هم حضور يابند ـ چه بخواهند و چه نخواهند (يعني يك فرمان تكويني بود)، آن ها (به زبان حال) گفتند: فرمان پذير آمديم سپس هفت آسمان را اين چنين استوار ساخت».

مطلب مذكور در آيه فوق مبين يك حقيقت علمي است كه دانش روز، كم و بيش به آن پي برده است و آن اين است كه منشا جهان مادي به صورت يك توده گازي بوده است بدين ترتيب واژه «دخان» در كلمات عرب، دقيق ترين تعبير از ماده نخستين ساختار جهان است.
مولا اميرمؤمنان ـ مكررا ـ در نهج البلاغه به همين حقيقت علمي كه آيه كريمه به آن اشارت دارد، تصريح فرموده است در اولين خطبه نهج البلاغه ـ كه درباره آفرينش جهان است ـ مي خوانيم: «ثم انشا سبحانه فتق الاجوا و شق الارجا و سكائك الهوا ثم فتق ماء بين السماوات العلي فملاهن اطوارا من ملائكته، سپس خداوندفضاهاي شكافته و كرانه هاي كافته و هواي به آسمان و زمين راه يافته را پديدآوردآن گاه ميان آسمان هاي زبرين را بگشود و از گونه گون فرشتگان پر نمود» درخطبه 211 مي فرمايد: «ففتقها سبع سماوات بعد ارتتاقها، آن ها را از هم شكافت پس ازآن كه به هم پيوسته بودند».

علامه مجلسي ـ در شرح روضه كافي ـ پس از نقل دو روايت سابق الذكرمي فرمايد: «اين دو روايت، برخلاف آن چيزي است كه از مولا اميرمؤمنان (ع)رسيده است» 10 در اين باره تفصيلا سخن گفته ايم. 11

 

نقش كوه ها در استواري زمين

در نه جاي قرآن از كوه ها با تعبير «رواسي» ياد شده است12 «و جعلنا في الا رض رواسي ان تميد بهم13، و كوه ها را در زمين پابرجا و استوار نهاديم تا مبادا (زمين) آنان (مردم) را تكان دهد و بلرزاند».

اساسا تعبير از كوه ها به «رواسي» بدان جهت است كه «ثابت هايي» هستند كه برريشه هاي مستحكم استوار مي باشند و از ماده «رست السفينة» گرفته شده، به معناي لنگر انداختن كشتي است كه به وسيله اين لنگرها در تلاطم آب هاي دريا استوار وپابرجا مي ماند ازاين رو، كوه ها هم چون لنگرهايي هستند كه زمين را در گردش ها وچرخش هاي خود، از لرزش و تكان باز مي دارد.
هم چنين از كوه ها به «اوتاد» تعبير شده، به معناي ميخ ‌ها، كه زمين را از هم پاشي و فروريزي نگاه مي دارد «والجبال اوتادا»14
مولا اميرمؤمنان در اين زمينه گفتاري دارد، كه به خوبي تعابير اعجاز گونه قرآن راروشن مي سازد مي فرمايد:
«و جبل جلا ميدها، و نشوز متونها و اطوادها، فارساها في مراسيها، و الزمهاقراراتها فمضت رؤوسها في الهوا، و رست اصولها في الما فانهد جبالها عن سهولها، و اساخ قواعدها في متون اقطارها و مواضع انصابها فاشهق قلالها، و اطال انشازها، و جعلها للارض عمادا، و ارزها فيها اوتادا فسكنت علي حركتها من ان تميد باهلها، او تسيخ بحملها، او تزول عن مواضعها فسبحان من امسكها بعدموجان مياهها15، همراه با سرشتن صخره هاي بزرگ زمين و برآمدن دل اين صخره ها و قله هاي بلند سر به فلك كشيده، در جاي گاه هاي خود استواريشان بخشيد پس قله ها را در هوا به بلندا برد و ريشه هاي شان را در آب فرو كشيد بدين سان خداوند كوه ها را با بلنداشان از دشت ها جدا ساخت و پايه هاي شان را چونان ريشه درختان در زمين هاي پيرامون و مواضع نصبشان، در اعماق زمين نفوذشان دادكوه ها را با قله هايي بس بلند و سلسله هايي به هم پيوسته و دراز، تكيه گاه زمين ساخت و چونان ميخ ‌ها برآن بكوفت چنين است كه زمين به رغم حركات گوناگوني كه دارد، براي ساكنانش از لرزش و تكان نگاه داشته شد و از فرو در كشيدن بار خود، باز داشته شد و از لغزش از جاي گاه خود در امان ماند پس بزرگ است خداوندي كه زمين را به رغم تلاطم امواج خروشان آب هاي آن، چنين استوار نگاه داشت».
در بخشي از اين گفتار آمده: «زمين به رغم حركت هاي خود از لغزش ولرزش و فروپاشيدگي نگاه داشته شد» از اين گفتار سه نكته به دست مي آيد:
1. زمين داراي حركت هاي گوناگون است، ولي به رغم اين حركت ها آرامش وتعادل خود را حفظ كرده است.
2. پوسته زمين مستحكم است و از هم نمي گسلد و لايه هايش گسسته نمي شود، تا ساكنان و بارهايش را در درون خود فرو نكشد.
3. زمين در حركت وضعي و انتقالي و برخي حركت هاي ديگر، آرام و استواراست و از مدارهايي كه به طور منظم در آن مي گردد، بيرون نمي افتد.
اين گونه نكته ها امروزه مورد تاييد اكتشافات و پژوهش هاي علمي قرارگرفته است اين اثر بزرگ كوه ها ـ كه حيات را بر پهناي زمين ميسر ساخته است به دليل آن است كه سلسله كوه هاي پراكنده در پوسته سخت زمين، همانند كمربند زنجيره اي اطراف زمين را در بر گرفته اند.
اكنون بهتر مي توانيم به ظرافت و دقت فرموده امام (ع) در خطبه يكم نهج البلاغة پي ببريم، كه به جاي كلمه جبال (كوه ها) واژه صخور (صخره ها) را به كار برده «و وتدبرالصخور ميدان ارضه، و به كوه هاي گران، زمين را ميخ كوب نموده به آن استواري بخشيده است» اين گفتار، تفسير آيه فوق الذكر است «و جعلنا في الارض رواسي ان تميد بهم»16 امام (ع) جنبه «صخره اي» بودن كوه ها را در جهت استحكام واستواري مرتبط مي داند.

سلسله كوه هاي سنگي ـ با پستي و بلندي هايي كه دارند ـ نقش بزرگي در تعادل زمين و ثبات اجزا واستواري پوسته آن دارند تا اين كوه ها با وجود شعله ور بودن درون والتهاب گداخته هاي آن، درهم شكسته و لرزان نشوند. آشنايان با علوم طبيعي مي دانند كه زمين با حلقه هايي از سلسله كوه ها، محاصره شده است و اين امر عامل حفظ بيش تر ثبات زمين مي باشد حكمت و چگونگي ارتباط اين سلسله كوه ها با يك ديگر و جهت امتداد آن ها نيز بر طبيعي دانان پوشيده نيست اين سلسله كوه ها بر اساس نظمي بديع و محكم و توجه برانگيز، زمين را به شكل حلقه هايي كوهستاني درآورده است كه از چهار طرف آن را در بر گرفته اند.
وقتي به نقشه طبيعي زمين نظر مي افكنيم، ناهم واري هاي زمين را به روشني مشاهده مي كنيم و مي بينيم سلسله كوه ها به طور عموم در طول هر قاره امتدادمي يابد گويا اين كوه ها ستون فقرات قاره ها هستند.
هنگامي كه به شبه جزيره هاي هر قاره مي نگريم سلسله كوه ها را در طولاني ترين شكل ممكن امتداد يافته مي يابيم در طول جزاير كوهستاني ـ بزرگ يا كوچك ـ نيزسلسله كوه هايي يافت مي شود.
امروزه با سير و مطالعه در بستر درياها و اقيانوس ها به طور يقين ثابت شده است كه بيش تر جزيره ها و ارتفاعات آن ها در حقيقت دامنه و امتداد سلسله كوه ها وجزئي از آن ها هستند، به اين صورت كه قسمتي از آن كوه ها در آب درياها فرو رفته وپوشيده شده و بخشي ديگر همانند جزيره ها، برسطح آب آشكار است.

  • 1. اسراء17: 88.
  • 2. اين يك اصطلاح اصولي است و مقصود همه افراد در طول زمان مي باشد.
  • 3. انبيا21: 30.
  • 4. قمر54: 11.
  • 5. عبس 80: 27 ـ 26.
  • 6. مجمع البيان، ج 7، ص 45.
  • 7. كافي شريف، ج 8، ص 95، شماره 67 و ص 120، شماره 93.
  • 8. تفسير قمي، ج 2، ص 70.
  • 9. فصلت 41: 12 ـ 11.
  • 10. مرآة العقول، ج 25، ص 232 در نتيجه دو روايت سابق الذكر به جهت ضعف سند، قابل استناد نيستند تنهافرموده مولا اميرمؤمنان كه سند قطعي است مي تواند تفسير آيه باشد.
  • 11. ر ك: التمهيد، ج 6، ص 139 ـ 129.
  • 12. سوره هاي رعد: 3 نمل: 61 حجر: 19 ق: 7 نحل: 15 لقمان: 10 انبيا: 31 فصلت: 10 مرسلات: 27.
  • 13. انبيا21: 31.
  • 14. نبا78: 7.
  • 15. خطبه شماره 211 (صبحي صالح) ص 328.
  • 16. انبيا21: 31.