قصص قرآن

چكيده از نظر امام خمينى قرآن كتاب عرفان و اخلاق و انسان سازى است؛ ولى‏چون ظرفيتهاى عقلى همه مردم به يك اندازه نيست، معارف عاليه قرآنى‏در سطح فهم توده مردم به صورت داستان در آمده است تا آنان بتوانند ازاين سفره گسترده الهى حظى برگيرند.
قرآن، حقایق و معارف خود را به شیوه هایی گوناگون بیان می کند، یکی از آن شیوه ها، قصه گویی است. قرآن نه تنها در استفاده از این روش،حکمتی را دنبال می کند، بلکه آنچه را که در قالب این روش بیان کرده،در پی اهداف و بنابر دلایل خاصی ذکر نموده است.
با آن که قصه های قرآن بازگو کننده ی حقایق مسلم تاریخی اند، ولی هرگز نمی توان قصه گویی در قرآن را برابر با نقل وقایع تاریخی ـ به طور مطلق و محض ـ دانست. آنچه قصه گویی و تاریخ نگاری را درقرآن از هم ممتاز می سازد، ویژگی فنی قصه های قرآن است.
یکی از مباحث بسیار جالب و دقیق و پندآموز قرآنی، بحث قصّه ها یا داستانهای قرآنی است. در صفحات مختلفی از قرآن، در سوره ها و آیات متفاوتی به داستانهای مختلف در زمینه و موضوعات مختلف بر می خوریم به طوری که حدود 4/1 آیات قرآن را آیات مربوط به داستانهای قرآن فرا گرفته است. ممکن است تا به حال به ذهن شما این مطلب خطور کرده باشد که علّت بازگو کردن این همه داستان در قرآن چیست؟ و به چه علّتی خداوند حکیم در کتاب مقدّس و جاودانیش از این همه داستان استفاده کرده است؟
﴿فاقصص القصص لعلّهم یتفکرون﴾. «پس،داستان بگو،داستانی تا که ایشان بیندیشند (بیدار شوند).« (سوره اعراف،آیه 176). نقش و معانی قصص در قرآن کریم، قصه ها جایگاه خاصی دارند،چرا که کلام خدا، از نگرش خاصی برخوردار است. این نگرش، معانی حکیمانه و معارف انسان ساز را برای آدمی بیان می کند.
ساختار گزارش‌های تاريخی يکی از مباحث مورد علاقه و توجه مورخان و فيلسوفان علم تاريخ است و بررسی مقايسه ای آن در قرآن و متون تاريخی سده های نخستين اسلامی می تواند دریچه ای به سوی انديشيدن در بارة تأثير هدف بر ساختار گزارش‌های تاريخی بگشايد.
چکیده: در باب قصص و تواریخ یاد شده در قرآن کریم، سه دیدگاه ارائه شده است: دیدگاه نخست، این داستانها را واقعیت و حقیقت عینی می داند که به منظور تعلیم و تربیت مخاطبان آورده شده است:
نزديك به يك سوم آيات قرآن مربوط به حوادث و داستانهاى پيشينيان (اقوام و ملل قبل از اسلام) و نيز ماجراهاى عهد نزول می  باشد. گرچه ترسيم جهان آخرت نيز در قالب داستان ارائه شده است. تأكيد قرآن بر استفاده از قالب داستانى و مفاهيم بلندى كه در اين شكل به پيروان خويش ارائه می كند از يك سو و اهميت روز افزون توجه به ادبيات هنرى در دوران ما از سوى ديگر، زمينه شايسته اى را براى تدّبر در غرض خداوند از به كارگيرى اين قالب و كارآمدی هاى آن، فراهم می كند.
در شماره پيشين فصلنامه پژوهشهاى قرآنى مقاله اى به چاپ رسيد که نويسنده آن با انگيزه بازنگرى در تاريخ انبياء (عليهم السلام) مطالبى را در حاشيه تاريخ برخى پيامبران الهى بيان کرده بود. در اين نوشتار برآنيم از دريچه نقد بر آن نگريسته و به بحث درباره بخشهايى از آن مقاله بپردازيم.
مقدّمه آيا قرآن كريم داستان ها و گزارش ها را مبتنى بر واقعيت هاى تاريخى بيان نموده است، يا آنكه بنا به روش هاى خاص بيانى و ضرورت هاى تعبيرى، گاه از واقعيت فاصله گرفته و در وادى تمثيلات غير واقعى و بيانات نمادين افتاده است؟