یوسف(علیه السلام)

یوسف كوخ نشین، یوسفِ در به در و اسیر و از چاه بیرون آمده، اینك در كاخ به سر می‎برد و روز به روز آثار رشد جسمی و روحی از او پرتو افكن است. بر اثر كمال و جمال، معرفت و عفّت، ملاحت و حسن و وقاری كه دارد نه تنها دل عزیز مصر را تصرّف كرده، بلكه در دلِ همسر عزیز مصر هم جای گرفته است. بانویی كه می‎گویند فرزند نداشته و در بهترین وضع به سر می‎برده و زندگیش را با تفریح و خوشگذرانی می‎گذراند. اینك عاشقِ دلداده یوسف گشته و لحظه‎ای از فكر وی خارج نمی‎شود.
نجات یوسف ـ علیه السلام ـ از چاه به وسیله كاروان یوسفِ مظلوم، شبهای تلخی را در میان چاه گذراند. سه روز و سه شب در میان چاه به سر برد، ولی خدای یوسف در یادِ او است. او را با الهام‎های حیاتبخش دلگرم كرده است. یوسف هر لحظه منتظر است از چاه بیرون آید. او در هر لحظه در فكر آینده به سر می‎برد. ارتباط دلش با خدا قطع نمی‎گردد. رنج تاریكی شب را با تاریكی قعر چاه و تنهایی و وحشت بر خود هموار می‎كند،‌ تا دست تقدیر با او چه بازی كند؟ و دیگر چه لباس امتحانی بر تنش كند؟!
نام حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ فرزند یعقوب ـ علیه السلام ـ 27 بار در قرآن آمده است، و یك سوره قرآن یعنی سوره دوازدهم قرآن به نام سوره یوسف است كه 111 آیه دارد و از آغاز تا انجام آن پیرامون سرگذشت یوسف ـ علیه السلام ـ می‎باشد. و داستان یوسف ـ علیه السلام ـ در قرآن به عنوان «اَحسَنُ القِصَص؛ نیكوترین داستان‎ها» معرفی شده، چنان كه در آیه 3 سوره یوسف می‎خوانیم خداوند می‎فرماید: