موسی(علیه السلام)

ماجرای گاو بنی‎اسرائیل، مختلف نقل شده، ما در اینجا نظر شما را به ذكر یكی از آن روایات، با توجّه به روایات دیگر و آیات 67 تا 73 سوره بقره، جلب می‎كنیم.
بلعم باعورا از علمای بنی‎اسرائیل بود، و كارش به قدری بالا گرفت كه اسم اعظم می‎دانست و دعایش به استجابت می‎رسید. روایت شده: موسی ـ علیه السلام ـ با جمعیتی از بنی‎اسرائیل به فرماندهی یوشع بن نون و كالب بن یوفنا از بیابان تیه بیرون آمده و به سوی شهر (بیت‎المقدس و شام) حركت كردند، تا آن را فتح كنند و از زیر یوغ حاكمان ستمگر عمالقه خارج سازند.
پس از هلاكت فرعون و فرعونیان، بنی‎اسرائیل همراه موسی ـ علیه السلام ـ از چنگال آنها نجات یافتند خداوند به بنی‎اسرائیل فرمان داد تا به سرزمین مقدّس فلسطین حركت كنند و آنجا را محل سكونت خود قرار دهند. موسی ـ علیه السلام ـ فرمان خداوند را به آنها ابلاغ كرد. بنی‎اسرائیل گفتند: «تا ستمگران (یعنی قوم عمالقه) از فلسطین بیرون نروند، ما به این فرمان عمل نمی‎كنیم و وارد سرزمین فلسطین نمی‎شویم.»
سرپیچی قارون از دستور موسی(علیه السلام) موسی ـ علیه السلام ـ پس از نجات از شرّ فرعون و فرعونیان و سپس سامری، به شرّ دیگری در رابطه با قارون، دچار شد.
رفتن موسی ـ علیه السلام ـ تا آن عصر، پیرو آیین ابراهیم ـ علیه السلام ـ بود، و همان را برای بنی‎اسرائیل تبلیغ می ‎كرد. قوم موسی ـ علیه السلام ـ در انتظار برنامه‎های جدید و كتاب آسمانی جدید موسی ـ علیه السلام ـ بودند، تا به آن عمل كنند. موسی ـ علیه السلام ـ به آنها فرمود: «برادرم هارون را در میان شما می‎گذارم و برای سی‎روز از میان شما غیبت می‎كنم، و به كوه طور می‎روم تا احكام شریعت (و الواح تورات) را برای شما بیاورم.»
گرفتاری فرعونیان به نُه بلا و غرور آنها
قابل توجّه اینكه: دستگاه طاغوتی فرعون به قدری جبّار و بی‎رحم بود، كه برای پایدار ماندن خود به صغیر و كبیر و زن و مرد رحم نمی‎كردند در این راستا نظر شما را به دو ماجرای زیر جلب می‎كنیم:
گفتیم حضرت موسی ـ علیه السلام ـ اكنون كه از دست فرعونیان نجات یافته، می‎خواهد برای ملّت بنی‎اسرائیل، حكومت تشكیل دهد و هر حكومتی نیاز به قانون دارد. او با گروهی از برجستگان بنی‎اسرائیل به كوه طور رفت، تا الواح تورات را از درگاه خدا بگیرد، تا همان كتاب آسمانی، قانون اساسی مردم گردد. نخست طبق وعده خدا، به بنی‎اسرائیل فرمود: «من سی‎روز از میان شما غایب هستم، جانشین من برادرم هارون است. در پرتو راهنمایی‎های او به زندگی ادامه دهید تا من بازگردم.»
موسی ـ علیه السلام ـ اثاث زندگی و گوسفندان خود و عصای اهدایی شعیب را برداشت و همراه خانواده‎اش، مدین را به مقصد مصر، ترك كرد و قدم در راه گذاشت، راهی كه لازم بود با پیمودن آن در طی هشت شبانه روز، به مصر برسد، موسی ـ علیه السلام ـ در مسیر، راه را گم كرد، و شاید گم كردن راه از این رو بود كه او برای گرفتار نشدن در چنگال متجاوزان شام، از بیراهه می‎رفت.
موسی ـ علیه السلام ـ در صحرای مَدْین، و یاری خواستن او از دختران شعیب ـ علیه السلام ـ