اسباب نزول

تعميم و تطبيق حكم آيات قرآن، بر مصاديقى غير از مورد نزول؛ جرى در لغت به معناى عبور سريع و در اصل براى بيان حركت آب و آنچه كه با آب جريان مى يابد وضع شده است.[1] اين واژه در قرآن كريم نيز به معناى روان و جارى شدن آمده است. (مانند غاشيه/88، 12؛ الرحمن/55،50؛ روم/30، 46) گاهى نيز با صيغه «جاريه» يا «جوار» درباره كشتى (حاقّه/69،11؛ ذاريات/51، 3؛ شورى/42، 32) يا ستاره (تكوير/81،16) به كار رفته است.[2] تطبيق بدين معناست كه چيزى، چيز ديگرى را بپوشاند «طَبَّقَ السحاب الجَوَّ» يعنى ابر، آسمان را پوشانيد. زمانى گفته مى شود «طابقتُ بين الشيئين» كه دو چيز يكسان قرار داده شوند.[3]
مقدمه؛ اهـل بـيت(علیهم السلام) از جمله محورهاى عمده و نظرگاههاى بارز در احاديت اسباب نزول اند و جـايـگـاه ايـشـان به عنوان مهمترين محورهاى مطرح در اسباب نزول, شايان نگاه و تامل و تعمقى ويژه است.
اسباب نزول؛ از مباحث تاریخی قرآن کریم است؛[1] زیرا به زمینه‌ها و موجبات نزول آیه یا آیات می‌پردازد، و همزمان با نگارش محورهای مختلف تاریخ و همزمان با نزول قرآن، مطرح گردید و سپس به‌ صورت نوشته در آمد.
تفسیر شریف مجمع البیان، از تفسیرهای عمده ومهم شیعه است که در اواسط قرن ششم هجری قمری(536) به نگارش در آمده‌است. مجمع البیان که همزمان با تفسیر کشّاف زمخشری تدوین یافته است، از نظر اصابت رأی واصابت عقل فراتر از تفسیر کشاف می‌نماید.
مهمترين مسأله در اسباب نزول، شناختن مصدر و مأخذ سبب نزول است. دانشمندان تفسير و حديث گفته‏اند، مأخذ سبب نزول روايات و سخنان منقول از صحابه است كه خود شاهد صحنه نزول آيات بوده‏اند و سخنانشان بر مبناى رأى شخصى و اجتهاد فكرى نيست.
1- ايجاد بصيرت در فهم بهتر آيات  براى دست يابى به مدلول صحيح آيات قرآن يكى از ابزارها و عوامل مورد نياز مفسّر شناخت «سبب نزول» است، و برداشت تفسيرى‏اى كه اين عامل را ناديده گرفته باشد ناقص و گاه خطا و دور از مقصد و هدف كلام الهى خواهد بود.
در جهان پديده‏ها و ممكنات هيچ موجودى بدون زمينه‏ها، شرايط و علل خود رخ نمى‏نمايد. خداوند سبحان براى پيدايش هر چيزى اسباب و عواملى را قرار داده است كه منشأ بروز و ظهور آن مى‏شوند. خواه آن عوامل و اسباب در قلمرو جهان ماده و در حيطه شناخت ما باشند و يا از سنخ علل غير مادى و به دور از دسترس دانش عمومى انسان به حساب آيند.
چکیده: شهید ثانی در مسالک الافهام به طور مستقل به علم اسباب نزول نپرداخته اما در مواردی از سبب نزول‌های ذکر شده درباره آیات بهره گرفته؛ گاهی در خلال برداشت های خود به آنها توجه کرده و گاه در نقل و نقد نظرات دیگران به این اسباب اشاره می کند. در مجموع می توان گفت که شهیدثانی اسباب نزول را به عنوان ابزاری در تفسیر و برداشت از آیات پذیرفته است.
در اين نوشتار قرائت هاي ديگر انديشان عرب و استواري اين قرائت ها بر اسباب نزول آيات حجاب به بحث و بررسي گذاشته شده است.
تدوين اسباب نزول و علل تأخير آن در گردآورى اسباب نزول دو نظريه قابل ارائه است: