تفسیر قرآن

چكيده در عصرى که پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آيات وحى را بر مردم زمان ومخاطبانش تلاوت مى کرد، تفهيم و تفهم ميان پيامبر و مردم، چنان آسان مى نمود که در بيش تر موارد، جز تلاوت آيات از سوى پيامبر و شنيدن آنها از سوى مردم، تلاش ديگرى جهت فهماندن و فهميدن رخ نمى داد. چه اين که قرآن به زبان عربى مبين نازل شده بود و پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با (لسان قوم) سخن مى گفت و اگر آيات، شأن نزول يا قرائن زمانى و مکانى داشت، براى مخاطبان، معمولاً قابل درک و شناخت بود.
اشاره كاربرد اصطلاح و مفهوم «سياق» در تفسير آيات قرآن، اهميت زيادى دارد. اين جايگاه در ديگر حوزه‏هاى معارف اسلامى مانند حديث، فقه، اصول، لغت و ادب نيز مطرح است.
چكيده امامان معصوم(علیهم السلام) توجهى خاص به بيان احکام الهى داشته اند، فراوانى روايات رسيده ازآن بزرگواران گواه اين مدّعاست. از سوى ديگر آن بزرگواران عنايت ويژه بر مرجعيت قرآن ولزوم استفاده ازآن داشته اند. نتيجه طبيعى اين دو آن است که (آيات الاحکام) مورد توجه ويژه اهل بيت(علیهم السلام) قرار بگيرد.
مقدمه «قرآن مشعلى است كه نور آن هرگز خاموش نمى گردد، چشمه زاينده اى است كه واردان از آن نمى كاهند، نشانه هايى است كه روندگان بى آن ها راه نمى يابند، دليل كسى است كه به آن سخن گويد، فيروزى كسى است كه آن را حجّت آورد، نگه دارنده كسى است كه به آن عمل كند، سپر كسى است كه آن را دربرگيرد، دانايى كسى است كه آن را در گوش دارد. همانا قرآن كان ايمان و كانون آن، سنگ هاى بناى اسلام و پايه آن، ميدان هاى حق و راه هاى آن است.»1
در روايات تفسيرى اهل بيت(عليهم السلام)از راه هاى مختلفى كه در عرف عقلا براى فهم كلام رايج است استفاده شده كه يكى از آن راه ها توجه به قراين كلام است و از جمله قراين، سخنانى است كه گوينده در جاى ديگرى گفته و توجه به آن در فهم بخش هاى ديگرى از سخن وى تأثير دارد و مراد او را روشن مى سازد.
1. مقدمه «تفسير به رأى»، يكى از روش هاى مردود و مذموم در تفسير قرآن به شمار مى رود و دليل مذمّت احاديث اسلامى از اين كار خطراتى است كه براى مفسّر به دنبال دارد، تا آن جا كه حتى ممكن است مفسّر قرآن را گرفتار انحراف در تفسير و آتش دوزخ نمايد. از اين رو، شناخت اين روش تفسيرى براى مفسّران قرآن و احتراز از مصاديق آن از اهميت ويژه اى برخوردار است.
مقدمّه «وانزلنا اليكَ الذكر لتبيّن للنّاس مانزّل اليهم و لعلّهم يتفكرون.»(نحل: 44) به رغم تلاش فراوان پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)در تبيين و تفسير مفاهيم و معارف قرآن كريم و استمرار آن توسط اهل بيت(عليهم السلام)ميراثى اندك از آن برجاى مانده،1و بر آنچه مانده نيز غبارى از غربت نشسته است.
اشاره نوشته حاضر ترجمه قسمتى از مقدمه تفسير روايى، اثر قرآن پژوه گرامى، آية الله معرفت، است كه در آن عرضه روايات بر قرآن كريم يكى از راه هاى زدودن آسيب هاى تفسيرى روايى شمرده شده و چگونگى اين عرضه بيان شده است.
مقدّمه قرآن كريم اقيانوس بى كرانى است كه همگان را به مقدار توانايى علمى و سعه وجودى شان بهره مى بخشد. به تماشا نشستن و شنيدن صداى فرح بخش آن را حظّى است و در اعماق خود درّها و گوهرهايى را جاى داده كه غوّاصان ماهر با تدبّر و تفقّه در عمق آن غور كرده، با گشودن صدف هاى آن، گوهرهاى گران سنگ استخراج مى كنند;
منظور از «روايات» در اين عنوان سخنانى است كه با نقل متواتر يا محفوف به قراين قطعى يا از طريق راويان مورد اعتماد از پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم(عليهم السلام) نقل شده باشند; و منظور از «تفسير قرآن» بيان معناى آيات قرآن و آشكار كردن مراد خداى متعال از آن هاست. درباره اين كه آيا در تفسير قرآن به روايات نياز است يا بدون كمك گرفتن از روايات نيز مى توان قرآن را تفسير كرد، ديدگاه هاى گوناگونى وجود دارد: