تفسیر قرآن

آداب و شرايط تفسير امورى اند كه مراعات آن ها خطاى مفسّر را به حداقل مى رسانند. دانشمندان و مفسّران بر اين بحث مهم تأكيد كرده اند. اشتباهات و اختلافات در تفسير نوعاً بر اثر غفلت از آن است.[1] البته آداب و شرايط مورد بحث بيشتر در تفسير اجتهادى مطرح مى باشد و گرنه تفسير روايى محض آداب و شرايط چندانى ندارد.
فهم متون دینی، بویژه قرآن مانند فهم گفته ها و نوشته های دیگر قانونمند است. علاوه بر این، قرآن کریم به دلیل ویژگیهای منحصربه فرد ملاکهای افزونتری برای فهم دارد که غفلت از آنها انسان را از شناخت درست مراد آن بازمی دارد. از دیرباز کژفهمی های بسیاری دامنگیر مراجعان به قرآن بوده و هست. این کژفهمی ها همزاد خود قرآن است و پیامبر و جانشینان گرامی ایشان همواره مخاطبان قرآن را به فهم درست و بایسته راهنمایی کرده، آنان را از انحراف در فهم کتاب خدا بازداشته اند.
چكيده اين مقال بر آن است كه اولاً فهم قرآن براى همگان ممكن، و ثانيا روشمند است. مؤلّف، چهارده شرط را براى تفسير صحيح قرآن ذكر می كند كه عبارتند از: 1. آگاهى از قواعد زبان عربى؛ 2. آگاهى از معانى مفردات قرآن؛ 3. تفسير قرآن به قرآن؛ 4. مراجعه به شأن نزول ها؛ 5. مراجعه به احاديث صحيح؛ 6. توجّه به هماهنگى مجموع آيات قرآن؛ 7. توجّه به سياق آيات؛ 8. آگاهى از آراى مفسّران اسلامى؛ 9. پرهيز از هر نوع پيشداورى؛ 10. آگاهى از بينش هاى فلسفى و علمى؛ 11. آگاهى از تاريخ صدر اسلام؛ 12. آگاهى از قصّه ها و تاريخ زندگانى پيامبران؛ 13. آگاهى از تاريخ محيط نزول قرآن؛ 14. شناخت آيات مكىّ از مدنى.
دستورالعمل هايى كلى براى تفسير، مبتنى بر مبانى عقلى، نقلى و عقلايى؛ «قواعد» جمع قاعده است و قاعده در زبان عربى و فارسى معانى و كاربردهاى متعددى[1] مانند پايه و اساس دارد.[2] خليل، ابن فارس و فيّومى نيز «قواعد البيت» را پايه هاى خانه معنا كرده اند.[3] در قرآن كريم نيز در اين معنا به كار رفته است: «واِذ يَرفَعُ اِبرهيمُ القَواعِدَ مِنَ البَيتِ واِسمـعيلُ ...».(بقره/2،127) به گفته طبرسى، قواعد، اساس و اركان مانند هم اند. مفرد قواعد قاعده است و معناى اصلى آن در لغت ثَبات و استقرار است.
تعميم و تطبيق حكم آيات قرآن، بر مصاديقى غير از مورد نزول؛ جرى در لغت به معناى عبور سريع و در اصل براى بيان حركت آب و آنچه كه با آب جريان مى يابد وضع شده است.[1] اين واژه در قرآن كريم نيز به معناى روان و جارى شدن آمده است. (مانند غاشيه/88، 12؛ الرحمن/55،50؛ روم/30، 46) گاهى نيز با صيغه «جاريه» يا «جوار» درباره كشتى (حاقّه/69،11؛ ذاريات/51، 3؛ شورى/42، 32) يا ستاره (تكوير/81،16) به كار رفته است.[2] تطبيق بدين معناست كه چيزى، چيز ديگرى را بپوشاند «طَبَّقَ السحاب الجَوَّ» يعنى ابر، آسمان را پوشانيد. زمانى گفته مى شود «طابقتُ بين الشيئين» كه دو چيز يكسان قرار داده شوند.[3]
دانش فقه و تفسير, دو دانش بلند مرتبه در دانشهاى شرعى به شمار مى روند. اين دو, گرچه دوشاخه مستقل ازعلوم نقلى اسلامى هستند, امّا ارتباطات تاريخى و موضوعى آن دو, چنان است كه مطالعات ميان رشته اى را برمى تابد واين ضرورت را مى آفريند كه با نگاهى ژرفكاوانه, زواياى ارتباط خود را بنماياند و زواياى گوناگون اشتراك و تمايز, كشف گردد و داد و ستد علمى دودانش فقه و تفسير تبيين شود.
از مهمترين اركان سياست‏هاى توسعه، سياستگذارى پژوهشى است. در كشور ما كه توسعه و احياى تمدن اسلامى به مثابه امرى آرمانى است، اولويت بخشى به امر پژوهش در همه عرصه هاى فرهنگى، هنرى، علمى، تاريخى، سياسى و اجتماعى ضرورى و بايسته است. از ديگر سو، صاحب نظران تعليم و تربيت بر اين نكته اذعان دارند كه ركن اصلى پژوهش، آموزش بنيادى، روشمند و پويا است. مهمترين عامل موفقيت كشورهاى پيشرفته در زمينه آموزش و پرورش و به ويژه آموزش عالى، نگاهى انديشمندانه و آينده نگرانه به نظام آموزشى و در رأس آن متون آموزشى است .
منظور از «روايات» در اين عنوان سخنانى است كه با نقل متواتر يا محفوف به قراين قطعى يا از طريق راويان مورد اعتماد از پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم(عليهم السلام) نقل شده باشند; و منظور از «تفسير قرآن» بيان معناى آيات قرآن و آشكار كردن مراد خداى متعال از آن هاست.
اشاره: متنی که در زیر از نظر می گذرانید حاصل گفتگویی با حضرت آیت الله مصباح یزدی پیرامون نحوه تعامل مرحوم علامه طباطبایی با روایات تفسیری در تفسیر المیزان است. برخی شواهد و بلکه تصریحات بیانگر آن است که مؤلف المیزان در تفسیر قرآن نیازی به مراجعه به احادیثی که از اهل بیت علیهم السلام در توضیح و تفسیر آیات رسیده است نمی بییند و بر اساس شیوه تفسیر قرآن به قرآن، مفسر را بی نیاز از مراجعه به روایات تفسیری می داند و این در حالی است که دهها روایت، ضرورت مراجعه به اهل بیت علیهم السلام را برای تفسیر و فهم لایه های عمیقتر و باطن قران لازم و ضروری می دانند.
درقرن سوّم هجرى درمحافل عرفانى (صوفيان) كوفه و بغداد, احاديث و روايتهاى اخلاقى, با گرايشهاى عرفانى در باره نكات گوناگون مبهم قرآن, شهرت يافت كه به امام جعفر صادق(علیه السلام) (م: 148هـ.ق) نسبت داده شده است. شمار اين روايتها در كتاب چاپ شده فعلى به ضميمه حقايق التّفسير, به 350 حديث مى رسد, كه در محور تفسير معنوى و باطنى 310 آيه از قرآن كريم وارد شده است.