مباحثی از تفسیر المیزان

كلمه رزق به معناى مصدری اش عبارت است از روزى دادن و به معناى اسم‏ مصدريش عبارت است از هر چيزى كه موجودى ديگر را در بقاى حياتش كمك نمايد، و در صورتى كه آن رزق ضميمه آن موجود و يا به هر صورتى ملحق به آن شود، بقائش امتداد می يابد، مانند غذايى كه حيات بشر و بقائش به وسيله آن امتداد پيدا می كند كه غذا داخل بدن آدمى شده و جزء بدن او می گردد.
هدايت عامه موجودات تمامى موجودات در مسير تكاملى خود مراحلى را طى می كنند و در همه مراحل رو به سوى غايت تكوينى خود دارند.
از كلام خداى تعالى چنين ظاهر می شود كه تمامى موجودات داراى علم هستند، از آن جمله در تفسير آيه‏" وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ" 1 بود، كه گفتيم جمله "و لكن لا تفقهون- تسبيح آنها را نمی فهميد" بهترين دليل است بر اينكه منظور از تسبيح موجودات، تسبيح ناشى از علم و به زبان قال است، چون اگر مراد زبان حال موجودات و دلالت آنها بر وجود صانع بود، ديگر معنا نداشت بفرمايد: شما تسبيح آنها را نمی فهميد.
رابطه علم غیب با زندگى و رفتار اهل بيت(علیهم السلام) روايات بسيارى از طرق ائمه اهل بيت (علیه السلام) رسيده كه خداى سبحان پيامبر اسلام و ائمه را تعليم داده، و هر چيزى را به ايشان آموخته. و در بعضى از همان روايات اين معنا تفسير شده به اينكه علم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از طريق وحى، و علم ائمه(علیهم السلام) از طريق رسول خدا بوده است.
وَ الْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا * فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا * وَ النَّاشِرَاتِ نَشْرًا * فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا * فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا * عُذْرًا أَوْ نُذْرًا(1-6 مرسلات) يكى از لطائف فن بيان در اين آيات شش‏گانه اين است كه علاوه بر اينكه سوگند در آن خبرى را كه در جواب است تاكيد می كند، متضمن حجت بر مضمون جواب نيز هست، و می فهماند به چه دليل جزاى موعود واقع شدنى است؛
در قرآن كريم از داستانهاى آن جناب به جز چند اشاره، چيزى نيامده، يك جا به سرگذشت جنگ او در لشكر طالوت اشاره كرده كه در آن جنگ، جالوت را به قتل رسانده و خداوند سلطنت را بعد از طالوت به او واگذار نموده و حكمتش داده و آنچه می خواسته بدو آموخته است‏ . در جاى ديگر به اين معنا اشاره فرموده كه او را خليفه خود كرد، تا در بين مردم حكم و داورى كند، و فصل الخطاب (كه همان علم داورى بين مردم است) به او آموخته‏ .
داستان ايوب از نظر قرآن در قرآن كريم از داستان آن جناب به جز اين نيامده كه خداى تعالى او را به ناراحتى جسمى و به داغ فرزندان مبتلا نمود، و سپس، هم عافيتش‏ داد، و هم فرزندانش را و مثل آنان را به وى برگردانيد. و اين كار را به مقتضاى رحمت خود كرد، و به اين منظور كرد تا سرگذشت او مايه تذكر عابدان باشد 1.
روح در قرآن به چه معنا است در قرآن كريم كلمه "روح"- كه متبادر از آن مبدأ حيات است- مكرر آمده، و آن را منحصر در انسان و يا انسان و حيوان به تنهايى ندانسته، بلكه در مورد غير اين دو طايفه نيز اثبات كرده؛
مقام موسى نزد خدا و پايه عبوديت او موسى(علیه السلام) يكى از پنج پيغمبر اولوا العزم است، كه آنان سادات انبياء بودند، و كتاب و شريعت داشتند، و خداى تعالى در آيه شريفه‏" وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثاقَهُمْ، وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهِيمَ وَ مُوسی  وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً" 1 و آيه‏" شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً، وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسی  وَ عِيسی " 2 كه راجع به شريعت ‏هاى آسمانى، و انبياى داراى شريعت است، آن جناب را در زمره آنان بر شمرده است.
داستان یونس(علیه السلام) در قرآن كريم‏ قرآن كريم از سرگذشت اين پيامبر و قوم او جز قسمتى را متعرض نشده. در سوره‏ صافات اين مقدار را متعرض شده كه آن جناب به سوى قومى فرستاده شد و از بين مردم فرار كرده و به كشتى سوار شد و در آخر نهنگ او را بلعيد. و سپس نجات داده شده و بار ديگر به سوى آن قوم فرستاده شد و مردم به وى ايمان آوردند.