اشخاص

«فَالیومَ نُنجّیکَ بِبَدنِکَ لِتَکونَ لِمَنْ خَلْفکَ آیةً وَ إنَّ کثیراً منَ النّاس عَن آیاتِنا لَغافِلُونَ».1 (امروز جسد بی جانت را بر بلندای ساحل می افکنیم تا برای پیشینیان، نشانه و عبرت باشی،هر چند بسیاری از مردم از آیات ما غافلند).
ذوالقرنین یکی از شخصیتهایی است که در قرآن از او یاد شده و از دیرباز بررسی شخصیت او مورد بحث قرآن پژوهان بوده است.
چكيده پس از رحلت نبى مكرم اسلام(صلى الله عليه وآله) و گرايش برخى از علماى اهل كتاب به دين مبين اسلام و نيز رواج اسرائيليات، داستان ها و مطالبى از منابع يهود و يونان باستان وارد تفاسير مسلمانان شد كه از جمله آن ها مى توان به افسانه هاروت و ماروت اشاره كرد.
«و يسئلونك عن ذى القرنين قل سأتلوا عليكم منه ذكراً».(کهف-83) و از تو اى محمد، درباره «ذو القرنين » مى پرسند در پاسخ ايشان بگو: بزودى، بخشى از سرگذشت او را، براى شما بازگو خواهم كرد.
چكيده موضوع داستانهاى قرآن، ازجمله داستان هاروت وماروت، از جنبه هاى گوناگونى حايز اهميت است. تاريخ ادبيات انسانى درجوامع مختلف حکايت ازآن دارد که داستان از ديرزمان درميان همه اقوام و ملل، رواج داشته و عامل ارتباط فرهنگى و اعتقادى نسلهاى متمادى با يکديگر بوده است.
چكيده از زمان نزول قرآن تاكنون مخالفان اسلام كوشيده اند تا آن را ساخته ذهن بشر و برگرفته از منابع پيشين معرفي كنند. فرضيه اقتباس داستان هاي قرآن از متون اديان گذشته يكي از زمينه هاي فعاليت خاورشناسان بوده است. آنها علاوه بر اتهام اقتباس، گاهي پيامبر را به خطاي تاريخي نيز متهم كرده اند. حكايت هامان از اين دست است.
نام مبارك حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ قهرمان توحید، 69 بار در 25 سوره قرآن آمده، و یك سوره قرآن (چهاردهمین سوره) به نام سوره ابراهیم است. فرازهای سازنده و گوناگون زندگی سودمند آن حضرت در ضمن 25 سوره قرآن ذكر شده است، و این موضوع بیانگر عنایت خاص قرآن به زندگی ابراهیم ـ علیه السلام ـ است، تا پیروان قرآن آن را بخوانند، از آن درسهای بزرگ زندگی را بیاموزند. و از مكتب سازنده و آموزنده او برای پیشروی به سوی كمال، الهام بگیرند. هدف از نقل این فرازها نیز، همین است، چنان كه در آیه 68 سوره آل عمران می‎خوانیم:
سرپیچی قارون از دستور موسی(علیه السلام) موسی ـ علیه السلام ـ پس از نجات از شرّ فرعون و فرعونیان و سپس سامری، به شرّ دیگری در رابطه با قارون، دچار شد.
ذوالقرنين مركب از دو كلمه است: 1- "ذو" كه در لغت به معني صاحب است( در حالت نصب آن «ذا» و در حالت جر «ذي»).[1] 2- "قرْن" كه در لغت به معني جمع كردن می­‌باشد، اقتران از همين ريشه اجتماع دو چيز يا چيزهاست،[2] به استخوان شاخ نيز "قَرن" گويند.[3] 1. قرشي، علي اكبر، قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه؛ 1376، چاپ هفتم، ج 3، ص 29 2. قاموس قرآن، همان، ج 5، ص 309 3. راغب اصفهاني، مفردات، تهران، مرتضوي، 1369، اول، ج 3، ص 177
چكيده حمله اصحاب فيل به مكه، كه سوره اى از قرآن هم بدان اختصاص يافته، به لحاظ واقعيت تاريخى و كيفيت وقوع ميان پژوهشگران تاريخ عرب قبل از اسلام، مورد بحث و گفتگوست. برخى خاورشناسان و نويسندگان شرقى، آن را بر مفاد كتيبه دوم به جاى مانده از ابرهه مربوط به سال 547 ميلادى (Ry 506) و اشاره پروكوپيوس مورخ بيزانسى قرن ششم ميلادى درباره لشكركشى ابرهه به ايران و انصراف و بازگشت سريع او، تطبيق كرده اند.