فلسفه اخلاق

آدمى در طول تاريخ حيات اجتماعى خويش، علاوه بر قوانين حاكم بر طبيعت و نظام جهان، براى خويش حريمها و قانونهايى بنا نهاده است كه بازگشت آنها به عنصر انديشه و خرد است. انسان در پرتو خرد خويش به صورت طبيعى و منطقى، نخست هستها را درك مى كند و به عينيتها توجه مى نمايد و پس از اين شناخت است كه قوانين و بايدها و نبايدهايى را در قلمرو زندگى فردى و اجتماعى خود در نظر گرفته، خود و ديگران را بدانها پايبند مى شناسد.
خداوند در قرآن می فرماید: و ما خلقت الجن و الانس الالیعبدون؛جن و انسان را جز برای عبادت خلق نکردم سوره ذاریات/ آیه 56). یکی از نظریات در مورد اعمال اخلاقی بشر، نظریه «پرستش» است. می گویند آن سلسله ازاعمال بشر که با افعال طبیعی متفاوت است و در همه افراد بشر وجود دارد و همه افرادبشر آن کارها را تقدیس و ستایش می کنند و شرافتمندانه و انسانی و مافوق کارهای طبیعی می خوانند، از مقوله پرستش هستند.